🎁 💝 🎁 💝 🎁 💝 🎁 💝
شهیــد حاج محمد ابراهیم همت
💝 #هـــم_صحبـتـے_همســــران
✍3 روز بعد از تولد فرزندم مهدے ،
ساعت 3 صبح از منطقہ برگشت ،
عوض اینڪہ بره سراغ بچہ ،
اومد پیش من و گفت :
«تو حالت خوبہ ژیلا ؟ چیزے ڪم و ڪسرے ندارے برم برات بخرم ؟
گفتم : الان ؟ (3 صبح بود)
گفت : خوب آره هر چیزے بخواهے
مےرم مےگیرم برات .»
گفتم : احوال بچہ را نمےپرسے ؟
گفت : تا از تو خیالم راحت نشہ نہ .
آمد همان جا پیش من و مهدی نشست .
البته نیم ساعت بعدش از شدّت خستگے خوابش برد .»💐
✍سختیهاے زیادے ڪشیدم .
گاهے میگفتم ،
خدایا من چہ ڪنم با این همه تنهایـے
(روزها ، ماهها)
و دزد (چند بار در نبود همت)
و عقرب (یڪ روز 25 عقرب ڪشتم ،
حتی در رختخواب ڪودڪم)
و موشڪ (خانہ مان در معرض موشڪـ باران و من در شهر دزفول غریب بودم)
امّا در پرتو زندگے با #همت ڪہ اینچنین با #محبت بود ،
«در اوج تمام آن #سختیها ،
محرومیتها ، ترسها و حتی ناامیدیها ،
خودم را #خوشبخت_ترین #زن دنیا
مےدانستم . 💝
✍راوے : همسر شهید
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#سبڪـ_زندگے_شهدا
💢🔅🔅💢🔅🔅💢🔅
@modafeharam_zeynab
💢🔅🔅💢🔅🔅💢🔅
شهیــد حاج محمد ابراهیم همت
💝 #هـــم_صحبـتـے_همســــران
✍3 روز بعد از تولد فرزندم مهدے ،
ساعت 3 صبح از منطقہ برگشت ،
عوض اینڪہ بره سراغ بچہ ،
اومد پیش من و گفت :
«تو حالت خوبہ ژیلا ؟ چیزے ڪم و ڪسرے ندارے برم برات بخرم ؟
گفتم : الان ؟ (3 صبح بود)
گفت : خوب آره هر چیزے بخواهے
مےرم مےگیرم برات .»
گفتم : احوال بچہ را نمےپرسے ؟
گفت : تا از تو خیالم راحت نشہ نہ .
آمد همان جا پیش من و مهدی نشست .
البته نیم ساعت بعدش از شدّت خستگے خوابش برد .»💐
✍سختیهاے زیادے ڪشیدم .
گاهے میگفتم ،
خدایا من چہ ڪنم با این همه تنهایـے
(روزها ، ماهها)
و دزد (چند بار در نبود همت)
و عقرب (یڪ روز 25 عقرب ڪشتم ،
حتی در رختخواب ڪودڪم)
و موشڪ (خانہ مان در معرض موشڪـ باران و من در شهر دزفول غریب بودم)
امّا در پرتو زندگے با #همت ڪہ اینچنین با #محبت بود ،
«در اوج تمام آن #سختیها ،
محرومیتها ، ترسها و حتی ناامیدیها ،
خودم را #خوشبخت_ترین #زن دنیا
مےدانستم . 💝
✍راوے : همسر شهید
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#سبڪـ_زندگے_شهدا
💢🔅🔅💢🔅🔅💢🔅
@modafeharam_zeynab
💢🔅🔅💢🔅🔅💢🔅