#مسئولیت_پذیری_شهـداء 🕊🌺

🌸علیرضا وقتی ترفیع درجه گرفت ناراحت بود. ولی من خیلی خوشحال شدم. گفتم انشاءالله تا زمان بازنشستگی به درجه ی سرهنگی میرسی.

🌺میگفت:"ایکاش من گروهبان باقی میموندم و این درجه نصیب من نمیشد. به ازای هر درجه مسئولیت من بیشتر و انجام تکلیف خیلی سخت تر میشه. با اینکه همیشه بیش از حد مورد انتظار خدمت و فعالیت میکرد،

🌸خدا کنه که شرمنده و مدیون نشم.من تمام تلاشم براین هست که لقمه حلال وارد این زندگی کنم؛و مسئولیتمو به درستی انجام بدم. اما ترسم از این هست که خدای ناکرده نتونم به درستی و آنطور که مورد انتظار هست انجام وظیفه کنم."

🌺ازاین بابت خیلی دغدغه خاطر داشت.ولی همیشه حاضر بود.هیچوقت خودش را کنار نمیکشید.همیشه آماده خدمت و داوطلب بود.

🌸زمانی که بحث اعزام به سوریه مطرح شد،جز اولین افراد داوطلب بود.و هرسری که رفتنش از سمت سپاه به تاخیر میفتاد بینهایت ناراحت میشد و میگفت این از کم سعادتی من هست.برای من خیلی سخته که در این لباس پاسداری باشم ولی فرصت ادای تکلیف به من داده نشده.و آرام و قرار نداشت برای پیوستن به جمع مدافعان حرم...

پیام شهدا به ما این است که مسئولیت پذیر و ولایت مدار باشیم...

#شهادت_۹۳/۱۲/۲۹
#سبک_زندگی_شهید #مسئولیت_پذیری_شهید
#نقل_از_همسر_شهید
. https://telegram.me/modafeharam_zeynabط

#سبک_زندگی_شهدا
.
💠 از چهارده معصوم عاجزانه درخواست کردیم که در عروسی ما شرکت کنند و برای این که دعوت ما را قبول کنند دعای توسل خواندیم.

چند شب قبل عروسی خواب دیدم که من با لباس عروس و آقا مرتضی با لباس دامادی در حرم امام حسین (ع) هستیم و برایمان جشن گرفته اند، یک دفعه به ما گفتند که شما همیشه همسایه ما بودید و یک عمر همسایه ما خواهید ماند.

خواب عجیبی بود برای آقا مرتضی که تعریف کردم بسیار خوشحال شد و گفت: خوشا به حال شما؛ من می دانم که شما شهید می شوید، من به او گفتم اما به نظرم شما شهید می شوی چون مدت کوتاهی در خوابم بودید.


نقل از همسر شهید

#شهید_مرتضی_زارع

https://telegram.me/modafeharam_zeynab

#سبک_زندگی_شهدا

🌸🌸🌸🌸

🍃یک روز بعد از عقدمان من را به گلستان شهدا برد. اول رفتیم سر مزار شهید جلال افشار. علاقه عجیبی به این شهید داشت و از عنایات او هم زیاد برایم تعریف می‌كرد. بعد گفت: حرف مهمی با شما دارم كه در مراسم خواستگاری عنوان نكردم، چون می‌ترسیدم اگر بگویم حتما جوابتان منفی می‌شود. گفتم: «خوب حالا حرفتان را بگویید.» گفت: «شما در جوانی من را از دست می‌دهید ومن شهید می‌شوم.

🍃نگاهی به عبدالمهدی كردم و گفتم: با چه سندی این حرف را می‌زنید؟ مگر كسی از آینده خودش خبر دارد؟ عبدالمهدی گفت: «من قبل از ازدواج، زمانی كه درس طلبگی می‌خواندم، خواب عجیبی دیدم. رفتم خدمت آیت‌الله ناصری و خواب را برای ایشان تعریف كردم. ایشان از من خواستند كه در محضر آیت‌الله بهجت حاضر شوم و خواب را برای ایشان تعریف كنم. وقتی به حضور آیت الله بهجت رسیدم، نوید شهادتم را از ایشان گرفتم.»

#نقل_روایت_همسر_شهید_کاظمی
.
https://telegram.me/modafeharam_zeynab
.

#سبک_زندگی_شهدا❤️

شهید مدافع حرم 💙 #عبدالحسین_یوسفیان ❤️

به زبان #همسر_شهید

ارادت خاصی به آقا امام زمان (عج) داشت.

روزهای جمعه دعای ندبه را به امامزاده میرفتیم و باهم میخواندیم😍

بعد از آن عبدالحسین به مخاطبهای گوشی اش پیام میداد که برای ظهور صلوات بفرستید

و دعا کنید.یا پیامی راجب امام زمان(عج) میفرستاد.🙂

غروب جمعه که میشد،ناراحت رو به قبله مینشست😔 و میگفت این جمعه هم نیامدن،چه کاری باید کنیم که آقا بیاید.😭😔

حال عبدالحسین واقعا دگرگون و پریشان میشد....

بعد از شهادت #عبدالحسین بیشتر معنای انتظار و ظهور را درک کردم.😔

ای کاش امام زمان بیاید تا همسران ما (#شهدای_مدافع_حرم) هم با ایشان بازگردند...🙏

#الهی_آمین

#آقا_چه_کار_کنیم_که_بیایی؟😭

#العجل

#نفسمان_دیگر_بدون_شما_تنگ_است😭😔

لطفا برای ظهور آقا صلواتی بفرستید....😔
https://telegram.me/modafeharam_zeynab

#سبک_زندگی_شهدا

شهدا وقتی رفتند، شناخته می شوند و من همسرم را طی این یک سال از شهادتش بیشتر شناختم. روی حجاب و برخورد با نامحرم بسیار حساس بود و تا حد ضرورت ترجیح می داد با نامحرم هم کلام نشود.

روی عزت نفس خیلی کار می کرد و هرگز کاری را به غیر از رضای خدا انجام نمی داد.
حاج محمود روی بیت المال حساس بود و زمانی که برای اردوی جهادی می رفت، سعی می کرد دو هفته قبلش شبانه روزی کار کند تا کار محوله اش در سپاه بر زمین نماند و فرمانده اش می گفت، همه کارهایش را انجام داده و اگر حتی دو هفته دیگر از زمان بازگشتش بگذرد، کارش بر زمین نمانده است.

حتی زمانی که از سوریه با من تماس می گرفت، سعی می کرد کم تر از دو دقیقه صحبتش را تمام کند و می گفت همین احوال پرسی کافی است. یک سانتی متر هم برای کار شخصی از وسیله سپاه استفاده نکرد و حتی زمانی که ماشین کارش دستش بود، بعد از انجام کار محوله، ماشین را کنار درب منزل پارک می کرد و بقیه راه را با موتور می رفت و می گفت باید روی بیت المال حساس بود.

💟 شهید جاویدالاثر #حاج_محمود_شفیعی

@modafeharam_zeynab

#سبک_زندگی_شهدا

بعدها هرکس زندگی خصوصی مارا می‌دید برایش سخت بود باور کند مردی با این‌همه سرسختی و غرور، چنین خصوصیاتی داشته باشد. امین همیشه می‌‌گفت «مرد واقعی باید بیرون از خانه شیر باشد و در خانه موش». موضوع این نبود که خدایی نکرده من بخواهم به او چیزی را تحمیل کنم یا با داد و بیداد موضوعی را پیش ببرم، خودش با محبت مرا در به اسارت خودش درآورده بود. واقعا سیاست داشت در مهربانیش.

#شهید_امین_کریمی_چنبلو
#مدافع_حریم_اهل_بیت
#شادی_روحش_صلوات

با ما باشید در کانال ماهستیم😍

👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
@modafeharam_zeynab
👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻

_زندگی_شهدا #ارزش_زن ❣

#گوشه‌اےازخصوصیت_اخلاقی‌شهیدبهشتی «... با من که #همسرش بودم، مثل یک #پدر و فرزند بود.
یعنی من همیشه احساس می کردم که با پدرم روبه رو هستم؛
از بس که ایشان #مهربان و خوش اخلاق بود. (آیت الله دکتر #بهشتی در خصوص رعایت حقوق زن در خانواده دیدگاه جالبی داشتند. به طور مثال ایشان معتقد بود که برای زن در اسلام پیش بینی نشده که کار خانه داری و کلفتی مرد را انجام دهد.
حال اگر زن اداره خانه و کارهای فیزیکی خانه را به غیر از تعلیم و تربیت بچه ها به عهد می گیرد، این کار فوق العاده است که وظیفه اش نیست.
لذا مرد هم بایستی منصفانه برای کار #همسرش حق و #حقوقی را در نظر بگیرد.
نکته جالب این که خود ایشان عامل به این نظر بود. از حقوق ماهانه #خود، بخشی را به عنوان حق الزحمه به همسرشان می دادند و از کمی مبلغ آن نیز عذرخواهی کرده و قول جبران آن را می داد.)

#سبک_زندگی_شهدا
#ارزش_زن

✨💫@modafeharam_zeynab

#شهادتت_مبارک

با چند تا از بچه های سپاه توی یه خونه ساکن شده بودیم. یه روز که حمید از منطقه اومد به شوخی گفتم: دلم میخواد یه بار بیای و ببینی اینجا رو زدن و من هم کشته شدم . اون وقت برام بخونی ، فاطمه جان شهادتت مبارک ! بعد شروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تکرار کردم.
دیدم از حمید صدایی در نمیاد. نگاه کردم دیدم داره گریه میکنه ، جا خوردم و گفتم: تو خیلی بی انصافی. هر روز میری تو آتش و منم چشم به راه تو اونوفت طاقت اشک ریختن منو نداری و نمیذاری گریه کنم . حالا خودت نشستی و جلوی من داری گریه میکنی؟
سرشو آورد بالا و گفت : فاطمه جان به خدا قسم اگه تو نباشی من اصلا از جبهه برنمیگردم.


#سبک_زندگی_اسلامی
#خاطراتی_از_همسرداری
#شهید_حمید_باکری

❤️💛💚💙💜❤️💚💜💙
@modafeharam_zeynab

‍ ‍ ‼️به شدت بر مسئله تبعیت از ولایت فقیه تعصب داشت،
حافظ و قاری قرآن بود و نماز اول وقتش ترک نمی شد،
تو کارهای خونه خیلی به من کمک می کرد و اعتقاد داشت این مسئله باعث ریزش گناهانم می شود،
ساده زیست بود و به فقرا کمک می کرد، از طرف دیگه تو رشته های ورزشی مثل غریق نجات، شنا، راپل ، صخره نوردی، چتربازی و جودو تبحر داشت.

#شهید_ابوالفضل_راه_چمنی
#دوشنبه_ها
#سبک_زندگی_اسلامی

🆔 @modafeharam_zeynab

‍ پنج شنبه ها جوری تعطیل میشدکه وقتی می اومد خونه،بین راه اذان رو می گفتند..
دیگه پادگان می موند و نماز اول وقتش رو می خوند،بعد می اومد..

🔹اهمیت زیادی که به نماز اول وقت میداد،باعث شده بود که دغدغه ما در زندگی نماز اول وقت باشه..

🔸زمانی که مأموریت میرفت،موقع نماز به هم زنک میزدیم که «نماز خوندی؟»

🍃دغدغه ما خوراک و لباس و استراحتمون نبود،بیشترین دغدغه ما در زندگی این بودکه از نماز فاصله نگیریم...نمازمون دیر نشه...

🔸یادمه یکبار که به مأموریت رفته بود،دهلران،پل میمه...هرچی زنگ میزدم،جواب نمی داد..ساعت 4عصر شد که دوباره زنگ زدم..و از اون طرف گوشی،خیلی صدای شلوغی می اومد...

▫️گفتم:چی شده؟!
▫️گفت:سیل اومده...زلزله اومده...حسابی سرمون شلوغه درگیر شدیم با این وضعیت و نمازم دیر شده....همه جا آب گرفته،نشده نماز بخونم...خداحافظ

و تلفن رو قطع کرد...
این وضعیت خیلی ناراحتش کرده بود..

🍃روایتی از همسر شهید مدافع حرم مجتبی ذوالفقارنسب
#شهید_مجتبی_ذوالفقارنسب

#دغدغه_زندگی
#نماز_اول_وقت
#سبک_زندگی

🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات


🆔 @modafeharam_zeynab