🌷 #هر_روز_با_شهدا_٧٠٥
#آخرین_گلوله
🌷عمليات بيت المقدس بود. رزمنده اى تيربارش را برداشت و بر روى خاكريز نشست. نمى دانم چرا ناخودآگاه نگاهم بر روى پسرك خيره ماند. ناگهان....
🌷...ناگهان گلوله اى به سينه اش اصابت نمود، اما دستش را از تيربار جدا نكرد. جلو رفتم، او به شهادت رسيده بود. اما نمى دانم چرا دستش از روى ماشه ى تيربار جدا نشد و تا آخرين گلوله را شليك نمود.
📚 كتاب سفر عشق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#آخرین_گلوله
🌷عمليات بيت المقدس بود. رزمنده اى تيربارش را برداشت و بر روى خاكريز نشست. نمى دانم چرا ناخودآگاه نگاهم بر روى پسرك خيره ماند. ناگهان....
🌷...ناگهان گلوله اى به سينه اش اصابت نمود، اما دستش را از تيربار جدا نكرد. جلو رفتم، او به شهادت رسيده بود. اما نمى دانم چرا دستش از روى ماشه ى تيربار جدا نشد و تا آخرين گلوله را شليك نمود.
📚 كتاب سفر عشق
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات