متروکه
1.09K subscribers
1.36K photos
64 videos
22 files
493 links
من مائده هستم. اندروید دولوپر هستم و عاشق شغلمم. ۲۳ سالمه. تهران زندگی می‌کنم. عاشق شدم و ازدواج کردم و خوشحال‌ترینم کنارش.
از کد زدن لذت می‌برم، کتاب خوندن بهم آرامش میده، و اخیرا فهمیدم که شنا برام عمیقا لذت‌بخشه.

خیلی خوش‌ اومدید =)))
Download Telegram
اینو حالا قبلا هم گفتم ولی واقعا دردناکه. اولین شغل جدی خفنی که پیدا کرده بودم، بهم ایمیل زدن آفر لتر فرستادن و مبلغ حقوق رو گفتن. بعد رفتم با شوق و ذوق به مامانم نشون دادم و گفتم دیدید گفتم میتونم؟ ببین چقدر حقوقش خوبه. ببین چقدر همه چیش عالیه. چقدر آدماش محترمن.

فکر میکنید واکنشش در برابر اون همه ذوق چی بود؟ برگشت یه نگاه به صفحه لپ تاپ کرد، گفت ایشالا که کلاهبرداری نباشه. همییین!

چرا؟ چون احتمالا اون موقع خودش کار نداشت.
متروکه
اینو حالا قبلا هم گفتم ولی واقعا دردناکه. اولین شغل جدی خفنی که پیدا کرده بودم، بهم ایمیل زدن آفر لتر فرستادن و مبلغ حقوق رو گفتن. بعد رفتم با شوق و ذوق به مامانم نشون دادم و گفتم دیدید گفتم میتونم؟ ببین چقدر حقوقش خوبه. ببین چقدر همه چیش عالیه. چقدر آدماش…
حالا واکنش بابام؟

نشست ایمیل رو با دقت خوند، ازم در مورد شرکت پرسید، پرسید چطوری پیداشون کردم، مصاحبه‌ها چطوری بوده و ... بعدش کلی قربون صدقه‌م رفت و گفت میدونستم که میتونی. و به شوخی گفت حالا شیرینیش رو کی میدی؟

و بابام اون موقع توی شرایط به مرااتب بدتری بود.

اون سری بهش میگم بابا تو همیشه میگی مامانت براتون خیلی زحمت کشیده من هیچ کاری نکردم، ولی محبت بی‌دریغی که تو به ما داشتی، خیلی جاها نجات‌دهنده بوده. گفت نه بابا جون، هم من هم شما هر چی داریم از مامانتون داریم.
خب فکر میکنم اورثینک برای این ساعت شب بسه.
شبتون بخیر قشنگا 💫
سلام من به شما از روزی که با آماده شدن برای دیتا استراکچر و الگوریتم شروع شد.
راستی یه شرکت دیگه که باهاشون مصاحبه کردم اسنپ فود بود. اسنپ فود محصولش برام جذابه. اما تیم و شرایط تیم رو دوست نداشتم. برای همین فکر کنم فردا ایمیل بزنم بهشون و بگم که ادامه مصاحبه رو نمیام دیگه.
خیلی حس قشنگیه که پارتنرت نقاط ضعفت رو بدونه، و وقتی خودت دیگه از پس خودت برنمیای به خاطر اون ضعفا، دستت رو بگیره و کمکت کنه پا بیرون بذاری ازش.
روزی که گذشت یک سال شد که لیزیک کردم. چقدر سریع میگذره. چقدر سال پیش چنین شبی درد داشتم. واقعا مث برق و باد میگذره.
متروکه
ایناهاش :))))
مطالب اون موقع کانال رو میخونم اینطوریم که واااو چیزای مفیدی می‌گفتم هر از گاهی. اخیرا که آب باز کردم توی کانال هیچی مفید ندارم 😂
امروز مصاحبه دارم، دندونپزشکی هم باید برم، یه کوه تسک هم دارم، شنا هم داشتم که کنسلش کردم.
کاش شب که میام اینجا مینویسم خوب پیش رفته باشه همش.
از مصاحبه اگر پرسیده باشید باید بگم که خوب بود. دو تا سوال پرسید. یکیش رو با اردر n^2 حل کردم. به نظرم میشد بهتر حل بشه. ولی خود آقاهه میگفت اوکیه بابا ان ۳ هم بوده کسی حل کنه :))))
اون یکی هم که تو ده پوینت حلش کردم و بعدش گفت کدش رو با TDD بزن که اینجانب کد تی دی دی تا حالا نزده بودم ولی صادقانه انقدر آقاهه چیل و خوب بود که گفتم به فدای سرم، برو بریم تی دی دی بزنیم.
خیلی فاز رو گرفتم خلاصه تا اینجا.
کی بشه بیام اینجا از اون مصاحبه‌ای که اکسپت شدم و ویزا اسپانسرم میکنن و قراره از این مملکت برم بگم.
ولی بچه‌ها تصمیم به جدایی از شرکت فعلی واقعا سخته. واقعا بهش وابستگی احساسی دارم. مثل بچمه. آدماش برام مهمن. بیزینس و محصول برام مهمه. کدبیسمون مهمه. نمیدونم واقعا 🥲
من که کار منطقی رو میکنم. ولی امیدوارم جدایی از این شرکت از نظر احساسی کمتر اذیتم کنه.
خداوکیلی جدایی از اکسم برام راحت‌تر بود تا جدایی از این شرکت :)))))
یکشنبه مصاحبه بعدی ست شد باهام 🥳
انقدر هر بار که زنگ میزنه یکیشون به نظرم آدم حسابین آدماش که دیگه فکر کنم کم کم دلم داره بیشتر با شرکت جدید میشه تا قبلی
این هفته تموم شد و زنده‌م. 🥲
داشتم فکر میکردم شنبه این هفته گفتم این هفته خیلی قراره چیل و آروم و خوب باشه. یهو از آسمون اتفاق ریخت 😂
بچه‌ها راستی ما how I met your mother رو استارت زدیم، ۸ ۹ قسمت دیدیم، و انقدررر از سلیقه ما هممممه چیزش دور بود که رهاش کردیم :))) بعد سوییچ کردیم روی Big bang theory. هیچی فرندز نمیشه ولی به نظرم بیگ بنگ تئوری با اختلاف بهتر از هاو آی مت یور مادره. خیلی بانمکن همشون واقعا :)))