📝 داستان کوتاهِ «دیوید هیوم در بیابان»، نوشتۀ مسعود زمانی مقدم، (تابستان ۱۳۸۸)
📎 لینک دانلود این داستان:
https://yun.ir/q861a4
@masoudzamanimoghadam
📎 لینک دانلود این داستان:
https://yun.ir/q861a4
@masoudzamanimoghadam
ارتقای دانشگاهی لزوماً با علمجویی همجهت نیست. بهویژه در ساختار نامناسب آکادمیک این دو با هم در تعارضاند. میتوان در فرایند ارتقای دانشگاهی غوره نشده مویز شد، اما نمیتوان با چنین ارتقایی عالم و دانشور شد؛ ره صدسالۀ علمجویی را نمیتوان با ارتقای دانشگاهیِ یکشبه پیمود.
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
🔹 تجربۀ نوجوانی: گذارِ سهل و ممتنع از کودکی به بزرگسالی
✍️ مسعود زمانی مقدم
(روزنامۀ ایران، ویژهنامۀ پرسه، ۱۳۹۹/۱۱/۳)
متن کامل در لینک زیر:
http://www.irannewspaper.ir/newspaper/item/566923
🔆 @masoudzamanimoghadam
✍️ مسعود زمانی مقدم
(روزنامۀ ایران، ویژهنامۀ پرسه، ۱۳۹۹/۱۱/۳)
متن کامل در لینک زیر:
http://www.irannewspaper.ir/newspaper/item/566923
🔆 @masoudzamanimoghadam
تجربۀ_نوجوانی_گذارِ_سهل_و_ممتنع_از_کودکی_به_بزرگسالی.pdf
143.4 KB
🔹 تجربۀ نوجوانی: گذارِ سهل و ممتنع از کودکی به بزرگسالی
✍️ مسعود زمانی مقدم
(روزنامۀ ایران، ویژهنامۀ پرسه، ۱۳۹۹/۱۱/۳)
@masoudzamanimoghadam
✍️ مسعود زمانی مقدم
(روزنامۀ ایران، ویژهنامۀ پرسه، ۱۳۹۹/۱۱/۳)
@masoudzamanimoghadam
این نشست طرح بحثی است دربارهٔ دوگانهٔ فرد و جامعه و چالشهای مرتبط با آن در فرآیند پژوهش اجتماعی. بهویژه به پژوهشگران و دانشجویان علوم اجتماعی و روانشناسی شرکت در این نشست آنلاین را پیشنهاد میکنم. میتوانید از طریق لینک زیر در اسکایپ در این نشست شرکت کنید:
https://join.skype.com/NvLQ9vX9nbyU
با سپاس فراوان از دوستان گرامی در دفتر انجمن جامعهشناسی ایران در کردستان (سقز)
@masoudzamanimoghadam
https://join.skype.com/NvLQ9vX9nbyU
با سپاس فراوان از دوستان گرامی در دفتر انجمن جامعهشناسی ایران در کردستان (سقز)
@masoudzamanimoghadam
چهل و دو سال از انقلاب میگذرد و جامعهٔ ایرانی تغییرات بنیادین بسیاری را تجربه کرده و امروزه فهم عموم مردم از این تغییرات برای برونرفت از وضعیت نابسامان کنونی ضروری است. کتاب «نتایج انقلاب ایران» پژوهشی است از پروفسور نیکی آر. کِدی، استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا. کتاب خانم کدی اثری علمی و مستند است که در عین حال با متنی ساده و روان میتواند منبع مناسبی برای عموم خوانندگان باشد. در این کتاب نتایج سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی انقلاب تا اوایل دههٔ هشتاد خلاصهوار در ۱۷۲ صفحه بررسی شده. از اینرو، خواندن این کتاب را به عموم علاقهمندان به این مباحث پیشنهاد میکنم.
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
درگذشت دکتر هاله لاجوردی، جامعهشناس و مترجم، در سن ۵۶ سالگی غمانگیز است. بهویژه وقتیکه بدانیم در این فضای نامناسب آکادمیک علوم اجتماعی چه ظلمها بر ایشان و امثالهم رفته است. بهویژه وقتیکه بدانیم در همین علوم اجتماعی دانشگاهی ایران چه افراد بیسوادی صرفاً با بهرهکشی از دانشجویان و بدون هیچ تعهدی به علم و اخلاق علمی و بدون هیچ تولید اندیشهای سریعاً پلههای ارتقای دانشگاهی را طی میکنند و بر آتش این فضای مسموم میدمند؛ آتشی که علمآموزی و علمدوستی و اندیشهورزی را میسوزاند.
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
سعدی میگوید: «ره این است سعدی که مردان راه / به عزت نکردند در خود نگاه / از آن بر ملائک شرف داشتند / که خود را به از سگ نپنداشتند». او در واقع میخواهد پندی اخلاقی دهد در مدحِ تواضع و ذَمِ غرور. اما این نوعی خودتحقیری است که نمونهاش در ادبیات کلاسیک ایران نیز فراوان دیده میشود. خودتحقیری و تواضعی که بر خلاف اصالت و هویت فردی است؛ تعریف تواضع از طریق خودخوارشماری و فقدان غرور که در بطن آن نفی فردیت نهفته است.
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
بسیاری از پژوهشگران و دانشگاهیان در علوم اجتماعی ناتواناند در خوب نوشتن و درست نوشتن. از اینرو، خیلی از کتابها و مقالات علمی، یادداشتهای تحلیلی و حتی نقد و نظرات در فضای مجازی دچار کاستی و پستیِ نگارشیاند. به نظرم یکی از دلایل مهم آن سطح پایین مطالعه بهویژه در زمینۀ ادبیات است؛ اکثراً رمان و داستان نمیخوانند و یا به ادبیات توجه چندانی ندارد. بسیاری از آنها حتی متون اصیل علمی و فلسفی رشته خودشان را هم درست و حسابی نمیخوانند تا حداقل متوجه شوند که در نوشتههای علمی نیز نحوۀ نگارش و ظرافت قلم و گستردگی دایرۀ واژگان اهمیت دارد. از دیگر دلایل این ابتذال نگارشی، نبود یا کمبود دغدغۀ نوشتن است. این موضوع البته امری طبیعی است، زیرا نوشتن همواره امری دشوار بوده و هرکسی را در آن راه نیست. باری انتظار میرود پژوهشگران و دانشگاهیان علوم اجتماعی دست کم در نگارش درستتر بکوشند و قدری بر دامنۀ کلمات خود بیفزایند.
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
▪️صدای ناشنیدۀ جامعه و جامعهپژوهی
مسعود زمانی مقدم
(منتشرشده در روزنامۀ اعتماد، ۴ اسفند ۱۳۹۹)
امروزه، در پایان قرن چهاردهم هجری شمسی، ایران گرفتارِ مسائل متعدد و بغرنجی است. پیامدهای تغییرات فزایندۀ اجتماعی در زمینههای گوناگون، زوال اقتصادی، انزوای جهانی، تحریمهای سنگین بینالمللی، شکافهای اجتماعی و طبقاتی، کاهش امید و اعتماد اجتماعی، بیاعتمادی به نظام سیاسی، تنشهای سیاسی، بدبینی عمومی نسبت به رسانههای دولتی، سرخوردگی نخبگان و تحصیلکردگان، تضعیف اقتصاد خانوارها، بیثباتی و سقوط ارزش پول ملّی، و فراوانی شورشها و نارضایتیها و اعتراضات اجتماعی در چند سال اخیر را میتوان بهعنوان عوامل مهمی دانست که موجب نگرانی و عدم اطمینان جامعۀ ایرانی نسبت به آیندهاش شده است. اینجا سخن حکیم فردوسی به ذهن متبادر میشود: «به یزدان که گر ما خرد داشتیم، کجا این سرانجام بد داشتیم؟».
میتوان گفت امروزه نیز صدای جامعه شنیده نمیشود. همچون گذشته، صدای جامعۀ کنونی ایران از سوی اصحاب قدرت ناشنیده باقی مانده است و سیاستگذاریهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی تناسب چندانی با نیازها و خواستهای اکثریت مردم جامعه ندارد. این ناشنوایی در حکمرانی البته ناشی از یک گفتمان ایدئولوژیک سیاسی است که به جامعهپژوهی نیز اهمیتی نمیدهد. در واقع، اکنون نیز در موارد بسیاری پژوهشهای اجتماعی قدر و منزلت کافی نمیبینند و تحقیقات علمیِ فارغ از محدودیتهای سیاسی و ایدئولوژیک در سیاستگذاریها حضوری پُررنگ ندارند. بهعلاوه، نقش کمرنگ دانشگاهیان و نخبگان علوم اجتماعی در هدایت تصمیمگیریهای خرد و کلان جامعه حتی موجب شده که جامعهشناسی نتواند به علمی پُرنفوذ و پُرقدرت در فضای آکادمیک ایران تبدیل شود و در عرصۀ عمومی حضوری بایسته و شایسته داشته باشد. با وجود این، همچنان ظرفیتهای مثبتی در فضای دانشگاهی علوم اجتماعی وجود دارد که بر اساس آن میتوان به بهبود وضعیت جامعهشناسی ایران در آینده امید بست.
باری، جامعۀ ایران که در آستانۀ قرن پانزدهم هجری شمسی با دگرگونیهای فشردۀ اجتماعی و مسائل متراکم و متقاطعی مواجه است را نمیتوان به حال خود رها کرد. برای بهبود وضعیت جامعه ضروری است که به تغییرات اجتماعی توجه شود و نبض جامعه درک شود. میبایست موانع سیاسی در تقویت جامعۀ مدنی برداشته شود و سیاستگذاریهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی مبتنی بر تغییرات و زمینههای اجتماعیِ متغیر و متنوع باشند. امّا لازمۀ این رویکرد، شنیدن صدای جامعه و جامعهپژوهی است. برای شنیدن صدای جامعه میبایست شرایطی فراهم شود از جمله؛ ۱) اهمیت دادن به نظر مردم در تصمیمگیریها و قوانین؛ و ۲) به رسمیت شناختن رسانههای آزاد و غیر انحصاری. برای شنیدن صدای جامعهپژوهی نیز ملاحظۀ مواردی ضروری است از جمله؛ ۱) حمایت از مطالعات آیندهنگری بر اساس روشهای علمی «به منظور پیشاندیشی، پیشگیری و آیندهآفرینی» و نه آنچه عباس عبدی «آیندهفروشی به جای آیندهنگری» مینامد؛ ۲) امکان بررسی و شناخت آزادنه و علمی گذشته، که میتواند چراغی باشد در راه فهم حال و آینده؛ ۳) عدم چیرگی رویکرد ایدئولوژیک و سیاسی بر فضای پژوهش دانشگاهی؛ ۴) تقویت نقد اندیشهها و پژوهشهای اجتماعی بر اساس معیارهای علمی و نه به قصد تخطئه و سرکوب سیاسی مخالفان یا ابراز وفاداری سیاسی به موافقان.
در نهایت باید گفت که وقتی صدای پژوهشگران و صدای جامعه شنیده نشود و جامعه دچار بیسامانی شود، لاجرم صدای اهالی قدرت هم از سوی جامعه شنیده نمیشود. همانطور که وقتی محمدرضا شاه سه ماه پیش از انقلاب در سخنرانی رادیو-تلویزیونیاش گفت که «پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم»، جامعه صدای او را نشنید و جدی نگرفت. همچنین، در نبود آزادیهای سیاسی و اجتماعی متناسب، سه رکن حکومت، نخبگان و عموم مردم دچار نوعی توهم و سردرگمی میشوند. اینجاست که شنیدن صدای جامعه و جامعهپژوهی اهمیتی مضاعف مییابد، بهویژه وقتیکه امروزه آگاهیهای اجتماعی و عمومی نسبت به مسائل و مشکلات جامعه افزایش و عمومیت یافته است و طبقات و اقشار فرودست و متوسط جامعه برای تحقق عدالت و آزادی خود با ساختار قدرت موجود با چالش روبهرو شدهاند.
@masoudzamanimoghadam
https://yun.ir/fb3th7
مسعود زمانی مقدم
(منتشرشده در روزنامۀ اعتماد، ۴ اسفند ۱۳۹۹)
امروزه، در پایان قرن چهاردهم هجری شمسی، ایران گرفتارِ مسائل متعدد و بغرنجی است. پیامدهای تغییرات فزایندۀ اجتماعی در زمینههای گوناگون، زوال اقتصادی، انزوای جهانی، تحریمهای سنگین بینالمللی، شکافهای اجتماعی و طبقاتی، کاهش امید و اعتماد اجتماعی، بیاعتمادی به نظام سیاسی، تنشهای سیاسی، بدبینی عمومی نسبت به رسانههای دولتی، سرخوردگی نخبگان و تحصیلکردگان، تضعیف اقتصاد خانوارها، بیثباتی و سقوط ارزش پول ملّی، و فراوانی شورشها و نارضایتیها و اعتراضات اجتماعی در چند سال اخیر را میتوان بهعنوان عوامل مهمی دانست که موجب نگرانی و عدم اطمینان جامعۀ ایرانی نسبت به آیندهاش شده است. اینجا سخن حکیم فردوسی به ذهن متبادر میشود: «به یزدان که گر ما خرد داشتیم، کجا این سرانجام بد داشتیم؟».
میتوان گفت امروزه نیز صدای جامعه شنیده نمیشود. همچون گذشته، صدای جامعۀ کنونی ایران از سوی اصحاب قدرت ناشنیده باقی مانده است و سیاستگذاریهای اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی تناسب چندانی با نیازها و خواستهای اکثریت مردم جامعه ندارد. این ناشنوایی در حکمرانی البته ناشی از یک گفتمان ایدئولوژیک سیاسی است که به جامعهپژوهی نیز اهمیتی نمیدهد. در واقع، اکنون نیز در موارد بسیاری پژوهشهای اجتماعی قدر و منزلت کافی نمیبینند و تحقیقات علمیِ فارغ از محدودیتهای سیاسی و ایدئولوژیک در سیاستگذاریها حضوری پُررنگ ندارند. بهعلاوه، نقش کمرنگ دانشگاهیان و نخبگان علوم اجتماعی در هدایت تصمیمگیریهای خرد و کلان جامعه حتی موجب شده که جامعهشناسی نتواند به علمی پُرنفوذ و پُرقدرت در فضای آکادمیک ایران تبدیل شود و در عرصۀ عمومی حضوری بایسته و شایسته داشته باشد. با وجود این، همچنان ظرفیتهای مثبتی در فضای دانشگاهی علوم اجتماعی وجود دارد که بر اساس آن میتوان به بهبود وضعیت جامعهشناسی ایران در آینده امید بست.
باری، جامعۀ ایران که در آستانۀ قرن پانزدهم هجری شمسی با دگرگونیهای فشردۀ اجتماعی و مسائل متراکم و متقاطعی مواجه است را نمیتوان به حال خود رها کرد. برای بهبود وضعیت جامعه ضروری است که به تغییرات اجتماعی توجه شود و نبض جامعه درک شود. میبایست موانع سیاسی در تقویت جامعۀ مدنی برداشته شود و سیاستگذاریهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی مبتنی بر تغییرات و زمینههای اجتماعیِ متغیر و متنوع باشند. امّا لازمۀ این رویکرد، شنیدن صدای جامعه و جامعهپژوهی است. برای شنیدن صدای جامعه میبایست شرایطی فراهم شود از جمله؛ ۱) اهمیت دادن به نظر مردم در تصمیمگیریها و قوانین؛ و ۲) به رسمیت شناختن رسانههای آزاد و غیر انحصاری. برای شنیدن صدای جامعهپژوهی نیز ملاحظۀ مواردی ضروری است از جمله؛ ۱) حمایت از مطالعات آیندهنگری بر اساس روشهای علمی «به منظور پیشاندیشی، پیشگیری و آیندهآفرینی» و نه آنچه عباس عبدی «آیندهفروشی به جای آیندهنگری» مینامد؛ ۲) امکان بررسی و شناخت آزادنه و علمی گذشته، که میتواند چراغی باشد در راه فهم حال و آینده؛ ۳) عدم چیرگی رویکرد ایدئولوژیک و سیاسی بر فضای پژوهش دانشگاهی؛ ۴) تقویت نقد اندیشهها و پژوهشهای اجتماعی بر اساس معیارهای علمی و نه به قصد تخطئه و سرکوب سیاسی مخالفان یا ابراز وفاداری سیاسی به موافقان.
در نهایت باید گفت که وقتی صدای پژوهشگران و صدای جامعه شنیده نشود و جامعه دچار بیسامانی شود، لاجرم صدای اهالی قدرت هم از سوی جامعه شنیده نمیشود. همانطور که وقتی محمدرضا شاه سه ماه پیش از انقلاب در سخنرانی رادیو-تلویزیونیاش گفت که «پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم»، جامعه صدای او را نشنید و جدی نگرفت. همچنین، در نبود آزادیهای سیاسی و اجتماعی متناسب، سه رکن حکومت، نخبگان و عموم مردم دچار نوعی توهم و سردرگمی میشوند. اینجاست که شنیدن صدای جامعه و جامعهپژوهی اهمیتی مضاعف مییابد، بهویژه وقتیکه امروزه آگاهیهای اجتماعی و عمومی نسبت به مسائل و مشکلات جامعه افزایش و عمومیت یافته است و طبقات و اقشار فرودست و متوسط جامعه برای تحقق عدالت و آزادی خود با ساختار قدرت موجود با چالش روبهرو شدهاند.
@masoudzamanimoghadam
https://yun.ir/fb3th7
روزنامه اعتماد
صداي ناشنيده جامعه و جامعهپژوهي
مسعود زمانيمقدم
ظریفی در واکنش به ویدئوی جدید ساسی مانکن گفته بود: «کاخ سفید را حسینیه نکردیم، ولی روسری سر الکسیس کردیم». این گفتهٔ طنزی است که در پس آن نگرش ایدئولوژیک در سیاستگذاری فرهنگی ایران را میتوانیم ببینیم؛ اینکه سالها سرمایهگذاری ایدئولوژیک و غیرعقلانی بر اعتلای فرهنگ (البته به قول خودشان)، نتیجهٔ مطلوب که نداشته هیچ، به ابتذال فرهنگی نیز انجامیده است. البته مسلماً مسأله در اینجا نه رفتار ساسی مانکن، بله توجه شدید عمومی به اوست. وگرنه چنین رفتاری از ساسی مانکن جای تعجب ندارد. هویت و رفتار او، فارغ از خوب و بد، همین است. به او نمیتوان خرده گرفت، بلکه باید به سیاستهای ایدئولوژیک و شعارگونهای ایراد گرفت که فرهنگ و جامعه را به حدی بسته و منحصر کردهاند که مصرف و ذائقهٔ فرهنگی کودکان و نوجوانان و جوانان و بزرگسالان را به سمت ابتذال بیشتر سوق داده است.
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
دو سال پس از چاپ دوم این کتاب، اگر اهل اپلیکیشنهای کتابخوان هستید، میتوانید نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را فقط با ۵۷۰۰ تومان در اپلیکیشنهای طاقچه، کتابراه و فراکتاب بخوانید.
@masoudzamanimoghadam
@masoudzamanimoghadam
نزدیک عید نوروز است و به زودی شاهد سریالهای جذاب و طنز تلویزیون خواهیم بود. اگرچه این سریالها عمدتاً فضای شاد و مفرح و سرگرمکنندهای دارند، اما یک مشکل اساسی دربارۀ آنها همچنان پابرجاست؛ بازنماییِ غیرواقعی شهرستانیها در این سریالها. شهرستانیهایی که عمدتاً عقبافتاده، بیسواد و سادهلوح نشان داده میشوند، اما در عوض لهجهای شیرین دارند و بامعرفتاند و طناز و بذلهگو و مهماننواز. بدتر از آن، گاهی هم تهرانیها در این سریالها در مقام عاقلهایی دیده میشوند که با یک مشت شهرستانیِ نادان مواجهاند. بماند که شهرستانها نیز در این سریالها عمدتاً به فضایی روستایی و توسعهنیافته تقلیل داده میشوند.
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
فهرست پیشنهادیام در مورد فیلمها و سریالهایی با مضامین اجتماعی:
۱. دختر، رضا میرکریمی
۲. ده، عباس کیارستمی
۳. جدایی نادر از سیمین، اصغر فرهادی
۴. سنتوری، داریوش مهرجویی
۵. ابد و یک روز، سعید روستایی
۶. متری شیشونیم، سعید روستایی
۷. هفتونیم، نوید محمودی
۸. مغزهای کوچک زنگزده، هومن سیدی
۹. عرق سرد، سهیل بیرقی
۱۰. دربند، پرویز شهبازی
۱۱. جوکر، تاد فلیپس (ایالات متحده)
۱۲. انگل، بونگ جون-هو (کره جنوبی)
۱۳. بازگشت، پدرو آلمادوار (اسپانیا)
۱۴. شهر خدا، فرناندو میرلس (برزیل)
۱۵. عصر جدید، چارلی چاپلین (ایالات متحده)
۱۶. شبهای کابریا، فدریکو فلینی (ایتالیا)
۱۷. اندروید کنژپان نسخه ۵.۲۵، راتیش بالکریشاننان پادووال (هند)
۱۸. سریال سیم ، دیوید سیمون (ایالات متحده)
۱۹. سریال بریکینگ بد، وینس گیلیان (ایالات متحده)
۲۰. سریال سیمپسونها، مت گرونینگ (ایالات متحده)
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
۱. دختر، رضا میرکریمی
۲. ده، عباس کیارستمی
۳. جدایی نادر از سیمین، اصغر فرهادی
۴. سنتوری، داریوش مهرجویی
۵. ابد و یک روز، سعید روستایی
۶. متری شیشونیم، سعید روستایی
۷. هفتونیم، نوید محمودی
۸. مغزهای کوچک زنگزده، هومن سیدی
۹. عرق سرد، سهیل بیرقی
۱۰. دربند، پرویز شهبازی
۱۱. جوکر، تاد فلیپس (ایالات متحده)
۱۲. انگل، بونگ جون-هو (کره جنوبی)
۱۳. بازگشت، پدرو آلمادوار (اسپانیا)
۱۴. شهر خدا، فرناندو میرلس (برزیل)
۱۵. عصر جدید، چارلی چاپلین (ایالات متحده)
۱۶. شبهای کابریا، فدریکو فلینی (ایتالیا)
۱۷. اندروید کنژپان نسخه ۵.۲۵، راتیش بالکریشاننان پادووال (هند)
۱۸. سریال سیم ، دیوید سیمون (ایالات متحده)
۱۹. سریال بریکینگ بد، وینس گیلیان (ایالات متحده)
۲۰. سریال سیمپسونها، مت گرونینگ (ایالات متحده)
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
انجمن بینالمللی جامعهشناسی چند گرنت برای هزینۀ عضویت چهارساله در انجمن بینالمللی جامعهشناسی اختصاص داده است. این گرنت برای پژوهشگران جوان و بهویژه دانشجویان دورۀ دکتری است که در زمینۀ جامعهشناسی سلامت روان پژوهش میکنند. اگر این شرایط را دارید، در صورت تمایل اطلاع بدهید تا اعطاکنندگان این گرنت را به شما معرفی کنم.
ایمیل من:
masoudzmp@yahoo.com
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
ایمیل من:
masoudzmp@yahoo.com
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
داشتم با یکی از دوستان، که به تازگی از رسالۀ دکتریاش در علوم اجتماعی دفاع کرده، صحبت میکردم. میگفت که دادهها و تحلیل در پژوهش کیفی «مندرآوردی» است. در پاسخ لبخندی زدم و گفتم که احتمالاً منظورت از «مندرآوردی»، «خلاقانه» است. جالب اینجاست که این دوست عزیز رسالهاش را نیز با روش کیفی انجام داده، اما همچنان بر اساس کلیشههای موجود در مباحث روششناختی، به طور ناخودآگاه این صفت را برای پژوهش کیفی بیان میکند. این پیشفرض همچنان پابرجاست که بر اساس آن، اصالت و اعتبار و عینیت در پژوهش کیفی در مقایسه با پژوهش کمّی کمتر پنداشته میشود. در حالیکه اصالت و اعتبار یک پژوهش به ذات رویکرد روشی آن برنمیگردد، بلکه به فرآیند پژوهش، چه کمّی و چه کیفی، مربوط است. اگر فرآیند تحقیق درست و علمی نباشد، پژوهش نیز معتبر نخواهد بود. به طور مثال، در یک پژوهش کمّی اگر پرسشنامهها به درستی پر نشوند و یا دادهها به صورت غیرواقعی و دستکاریشده در نرمافزار تحلیل دادهها وارد شوند، نتیجه چیزی جز «مندرآوردی» بودن تحقیق نخواهد بود.
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
«خودکشی» ترجیح دادن مذبوحانهٔ مُردن بر زیستن است و فروکش کردن میل به زنده ماندن. خودکشی در وضعیت فقدان توأمان عشق به زیستن و مُردن رخ میدهد؛ مُردن قسمتی طبیعی از زیستن است که با خودکشی به قسمتی غیرطبیعی از زیستن مبدل میشود. بنابراین، با خودکشی نهتنها زندگی انکار میشود، بلکه مرگ نیز از ارزش میافتد.
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
لوح سپاس دانشجوی پژوهشگر برتر دانشگاه یزد را دیروز از طریق پُست دریافت کردم. البته لوح و هدایا قرار بود آذرماه پارسال در مراسم هفتهٔ پژوهش داده شوند، اما به دلیل پاندمی کرونا مراسم حضوری برگزار نشد و من هم در یزد نبودم. به هر حال خرسندم از این تجلیل و قدردانی.
اکنون شاید بد نباشد اشاره کنم که سال ۱۳۹۴ در کنکور سراسری دکتری علوم اجتماعی رتبهٔ ۳ را بدون هیچ سهمیهای کسب کردم اما در کمال ناباوری در مصاحبه من را رد کردند. بدون شک حقام بود که آن سال در دانشگاه تهران یا دانشگاه علامه طباطبایی پذیرفته شوم که متأسفانه نخواستند و نشد.
به هر حال، از حمایتهای سخاوتمندانهٔ دانشگاه یزد در مدتی که در این دانشگاه حضور داشتهام بینهایت سپاسگزارم.
پینوشت: هیچگاه در راه رسیدن به اهدافتان دست از تلاش برندارید و همواره امیدوار باشید.
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
اکنون شاید بد نباشد اشاره کنم که سال ۱۳۹۴ در کنکور سراسری دکتری علوم اجتماعی رتبهٔ ۳ را بدون هیچ سهمیهای کسب کردم اما در کمال ناباوری در مصاحبه من را رد کردند. بدون شک حقام بود که آن سال در دانشگاه تهران یا دانشگاه علامه طباطبایی پذیرفته شوم که متأسفانه نخواستند و نشد.
به هر حال، از حمایتهای سخاوتمندانهٔ دانشگاه یزد در مدتی که در این دانشگاه حضور داشتهام بینهایت سپاسگزارم.
پینوشت: هیچگاه در راه رسیدن به اهدافتان دست از تلاش برندارید و همواره امیدوار باشید.
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
در اولین فرصت حتماً در مورد کتابهایی که در زمینهٔ روش تحقیق کیفی تألیف و ترجمه شدهاند، خواهم نوشت. و همچنین دربارهٔ پژوهشها و مقالههای پژوهشی که با رویکرد کیفی انجام شدهاند اما بیشتر آنها دچار ضعف و ابهام روشیاند که نتیجهٔ ناآگاهی و درک بسیار محدود و سطحی نویسندگانشان از روششناسی کیفی و مبانی فلسفی آن است. حتماً توضیح خواهم داد که چرا نباید پژوهش را به روششناسی تقلیل داد و روششناسی را به تکنیکهای روشی.
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
▪️معرفی و نقد کتاب «صدایی که شنیده نشد»
✍️ مسعود زمانی مقدم
(دوفصلنامۀ مسائل اجتماعی ایران، سال یازدهم، شمارۀ ۲، پاییز و زمستان ۱۳۹۹، صص ۳۶۷-۳۷۵)
در سال ۱۳۵۳، وقتیکه علی اسدی و مجید تهرانیان پیمایشی ملّی را در غالب یک طرح آیندهنگری هدایت میکردند، شاید در مخیلۀ کسی نمیگنجید که چهار سال بعد از آن ایران با انقلابی سیاسی و سرنوشتساز روبهرو شود. امّا امروزه، چهار دهه پس از آن پیمایش و با انتشار گزارشی از یافتههای آن در کتاب «صدایی که شنیده نشد»، میتوان به اهمیت پژوهش اسدی و تهرانیان و همکارانشان پی برد؛ آنها صدای جامعه را شنیده بودند، در حالیکه صدای جامعهپژوهی آنها شنیده نشد. پژوهش آنها از نخستین نظرسنجیها در سطح ملّی بوده و حاوی یافتههای تجربی جالبی از نگرشها و ارزشهای مردم در دهۀ ۵۰ شمسی است. زمانی که این تحقیق انجام میشد جامعۀ ایرانی با دگرگونیهای شتابانی؛ چون رشد شهرنشینی، شکلگیری طبقۀ متوسط شهری، دگرگونی زندگی روستاییان، گسترش رسانههای ارتباطی، جهش اقتصادی، رشد صنعتی و افزایش قیمت نفت مواجه بود. با وجود این، میزان تغییرات ساختار اجتماعی و فرهنگی با توسعۀ اقتصادی همراه نبود و انسداد سیاسی و توسعۀ آمرانه به این تعارض و توسعۀ نامتوازن دامن زده بود. به نظر میرسید کشور رو به پیشرفت است، اما ظاهراً جامعه از نظر فرهنگی و اجتماعی تاب این تغییرات سریع اقتصادی را نداشت و نتوانست با آن سازگار شود. چنین شد که خوشبینیها نسبت به تحولات اجتماعی سریعاً جای خود را به میل به سرنگونی نظام سیاسیای داد که از قضا در داخل و در منطقه دارای قدرت بود و بر اساس آن تصور میشد ایران «جزیرۀ ثبات» است.
متن کامل (مرور کتاب و نقد آن) را میتوانید در لینک زیر دانلود کنید:
https://jspi.khu.ac.ir/article-1-3345-fa.html
@masoudzamanimoghadam
✍️ مسعود زمانی مقدم
(دوفصلنامۀ مسائل اجتماعی ایران، سال یازدهم، شمارۀ ۲، پاییز و زمستان ۱۳۹۹، صص ۳۶۷-۳۷۵)
در سال ۱۳۵۳، وقتیکه علی اسدی و مجید تهرانیان پیمایشی ملّی را در غالب یک طرح آیندهنگری هدایت میکردند، شاید در مخیلۀ کسی نمیگنجید که چهار سال بعد از آن ایران با انقلابی سیاسی و سرنوشتساز روبهرو شود. امّا امروزه، چهار دهه پس از آن پیمایش و با انتشار گزارشی از یافتههای آن در کتاب «صدایی که شنیده نشد»، میتوان به اهمیت پژوهش اسدی و تهرانیان و همکارانشان پی برد؛ آنها صدای جامعه را شنیده بودند، در حالیکه صدای جامعهپژوهی آنها شنیده نشد. پژوهش آنها از نخستین نظرسنجیها در سطح ملّی بوده و حاوی یافتههای تجربی جالبی از نگرشها و ارزشهای مردم در دهۀ ۵۰ شمسی است. زمانی که این تحقیق انجام میشد جامعۀ ایرانی با دگرگونیهای شتابانی؛ چون رشد شهرنشینی، شکلگیری طبقۀ متوسط شهری، دگرگونی زندگی روستاییان، گسترش رسانههای ارتباطی، جهش اقتصادی، رشد صنعتی و افزایش قیمت نفت مواجه بود. با وجود این، میزان تغییرات ساختار اجتماعی و فرهنگی با توسعۀ اقتصادی همراه نبود و انسداد سیاسی و توسعۀ آمرانه به این تعارض و توسعۀ نامتوازن دامن زده بود. به نظر میرسید کشور رو به پیشرفت است، اما ظاهراً جامعه از نظر فرهنگی و اجتماعی تاب این تغییرات سریع اقتصادی را نداشت و نتوانست با آن سازگار شود. چنین شد که خوشبینیها نسبت به تحولات اجتماعی سریعاً جای خود را به میل به سرنگونی نظام سیاسیای داد که از قضا در داخل و در منطقه دارای قدرت بود و بر اساس آن تصور میشد ایران «جزیرۀ ثبات» است.
متن کامل (مرور کتاب و نقد آن) را میتوانید در لینک زیر دانلود کنید:
https://jspi.khu.ac.ir/article-1-3345-fa.html
@masoudzamanimoghadam