درود
بامداد خوش
بعد از تو سرد و خسته و ساکت تمام روز...
با صد بهانه ی متفاوت تمام روز...
هی فکر می کنم به تو و خیره می شود
چشمم به چند نقطه ی ثابت تمام روز
زردند گونه های من و خاک می خورد
آیینه روی میز توالت تمام روز
در این اتاق، بعد تو تکرار می شود
یک سینمای مبهم و صامت تمام روز
گهگاه می زند به سرم درد دل کند
با یک نوار خالی کاست تمام روز
"من" بی "تو" مرده ای متحرک تمام شب...
"من" بی "تو" سرد و خسته و ساکت تمام روز
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۱۴
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
بعد از تو سرد و خسته و ساکت تمام روز...
با صد بهانه ی متفاوت تمام روز...
هی فکر می کنم به تو و خیره می شود
چشمم به چند نقطه ی ثابت تمام روز
زردند گونه های من و خاک می خورد
آیینه روی میز توالت تمام روز
در این اتاق، بعد تو تکرار می شود
یک سینمای مبهم و صامت تمام روز
گهگاه می زند به سرم درد دل کند
با یک نوار خالی کاست تمام روز
"من" بی "تو" مرده ای متحرک تمام شب...
"من" بی "تو" سرد و خسته و ساکت تمام روز
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۱۴
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
قلبت که می زند سر من درد می کند
این روزها سراسر من درد می کند
قلبت که... نیمه ی چپ من درد می کشد
تب کرده، نیم دیگر من درد می کند
تحریک می کند عصب چشمهام را
چشمی که در برابر من درد می کند
شاید تو وصله ی تن من نیستی، چقدر
جای تو روی پیکر من درد می کند
هی سعی می کنم که ترا کیمیا کنم
هی دستهای مس گر من درد می کند
دیر است پس چرا متولد نمی شوی؟
شعر تو روی دفتر من درد می کند
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۱۵
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
قلبت که می زند سر من درد می کند
این روزها سراسر من درد می کند
قلبت که... نیمه ی چپ من درد می کشد
تب کرده، نیم دیگر من درد می کند
تحریک می کند عصب چشمهام را
چشمی که در برابر من درد می کند
شاید تو وصله ی تن من نیستی، چقدر
جای تو روی پیکر من درد می کند
هی سعی می کنم که ترا کیمیا کنم
هی دستهای مس گر من درد می کند
دیر است پس چرا متولد نمی شوی؟
شعر تو روی دفتر من درد می کند
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۱۵
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
بده به دست من این بار بیستونها را
که این چنین به تو ثابت کنم جنونها را
بگو به دفتر تاریخ تا سیاه کند
به نام ما همه ی سطرها، ستونها را
عبور کم کن از این کوچه ها که می ترسم
بسازی از دل مردم کلکسیونها را
... منم که گاه به ترک تو سخت مجبورم
... تویی که دوری تو شیشه کرده خونها را
میان جاده بدون تو خوب می فهمم
نوشتهای غم انگیز کامیونها را!
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۱۶
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
بده به دست من این بار بیستونها را
که این چنین به تو ثابت کنم جنونها را
بگو به دفتر تاریخ تا سیاه کند
به نام ما همه ی سطرها، ستونها را
عبور کم کن از این کوچه ها که می ترسم
بسازی از دل مردم کلکسیونها را
... منم که گاه به ترک تو سخت مجبورم
... تویی که دوری تو شیشه کرده خونها را
میان جاده بدون تو خوب می فهمم
نوشتهای غم انگیز کامیونها را!
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۱۶
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
قلم کنار تو افتاده لیقه خشک شده
حرف *"ع ش ق"* به خط عتیقه خشک شده
دوباره زخم تو گل کرده "دوم" ماه است
زمان به روی "دو و ده دقیقه" خشک شده
کناره پنجره ای، ماه می وزد ... داری
به سمت کوچه نگاه عمیق خشک شده
از آن قرار برای تو این فقط مانده است:
گلی که بر سر جیب جلیقه خشک شده
...هجوم خاطره ها ... چشمهای تو بسته اند
و دستهای تو روی شقیقه خشک شده
برای "عشق" تو سر مشق تازه می خواهی
قلم کنار تو افتاده لیقه خشک شده
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۱۷
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
قلم کنار تو افتاده لیقه خشک شده
حرف *"ع ش ق"* به خط عتیقه خشک شده
دوباره زخم تو گل کرده "دوم" ماه است
زمان به روی "دو و ده دقیقه" خشک شده
کناره پنجره ای، ماه می وزد ... داری
به سمت کوچه نگاه عمیق خشک شده
از آن قرار برای تو این فقط مانده است:
گلی که بر سر جیب جلیقه خشک شده
...هجوم خاطره ها ... چشمهای تو بسته اند
و دستهای تو روی شقیقه خشک شده
برای "عشق" تو سر مشق تازه می خواهی
قلم کنار تو افتاده لیقه خشک شده
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۱۷
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
تو نیستی و این در و دیوار هیچ وقت...
غیر از تو من به هیچ کس انگار هیچ وقت...
اینجا دلم برای تو هی شور می زند
از خود مواظبت کن و نگذار هیچ وقت...
اخبار گفت شهر شما امن و ناراحت است
من باورم نمی شود، اخبار هیچ وقت...
حیفند روزهای جوانی، نمی شوند
این روزها دو مرتبه تکرار هیچ وقت
من نیستم بیا و فراموش کن مرا
کی بوده ام برات سزاوار؟... هیچ وقت!
بگذار من شکسته شوم تو صبور باش
جوری بمان همیشه که انگار هیچ وقت...
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۱۹
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
تو نیستی و این در و دیوار هیچ وقت...
غیر از تو من به هیچ کس انگار هیچ وقت...
اینجا دلم برای تو هی شور می زند
از خود مواظبت کن و نگذار هیچ وقت...
اخبار گفت شهر شما امن و ناراحت است
من باورم نمی شود، اخبار هیچ وقت...
حیفند روزهای جوانی، نمی شوند
این روزها دو مرتبه تکرار هیچ وقت
من نیستم بیا و فراموش کن مرا
کی بوده ام برات سزاوار؟... هیچ وقت!
بگذار من شکسته شوم تو صبور باش
جوری بمان همیشه که انگار هیچ وقت...
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۱۹
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
نوشته ام به دل شعرهای غیر مجاز
که دوست دارمت ای آشنای غیر مجاز
هوا بد است، بکش شیشه ی حسادت را
که دور باشد از اینجا هوای غیر مجاز
به کوچه پا نگذاریم تا نفرمایند:
جدا شوند ز هم این دو تای غیر مجاز
دل است، من به تو تجویز می کنم - دیگر
مباد پک بزنی بر دوای غیر مجاز
ترا نگاه کنم هرچه روز تعطیل است
مرا ببر به همین سینمای غیر مجاز
تو - صحنه های رمانتیک و جمله های قشنگ
که حفظ کرده ای از فیلمهای غیر مجاز
زبان به کام بگیر و شبیه مردم باش
مباد دم بزنی از خدای غیر مجاز
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۲۰
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
نوشته ام به دل شعرهای غیر مجاز
که دوست دارمت ای آشنای غیر مجاز
هوا بد است، بکش شیشه ی حسادت را
که دور باشد از اینجا هوای غیر مجاز
به کوچه پا نگذاریم تا نفرمایند:
جدا شوند ز هم این دو تای غیر مجاز
دل است، من به تو تجویز می کنم - دیگر
مباد پک بزنی بر دوای غیر مجاز
ترا نگاه کنم هرچه روز تعطیل است
مرا ببر به همین سینمای غیر مجاز
تو - صحنه های رمانتیک و جمله های قشنگ
که حفظ کرده ای از فیلمهای غیر مجاز
زبان به کام بگیر و شبیه مردم باش
مباد دم بزنی از خدای غیر مجاز
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۲۰
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
تا می کشم خطوط تو را پاک می شوی
داری کمی فراتر از ادراک می شوی
هر لحظه از نگاه دلم می چکی ولی
با دستمال کاغذی ام پاک می شوی
این عابران که می گذرند از خیال من
مشکوک نیستند تو شکاک می شوی
تو زنده ای هنوز برایم گمان نکن
در گور خاطرات خوشم خاک می شوی
باید به شهر عشق تو با احتیاط رفت
وقتی که عاشقی چقدر خطرناک می شوی!
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۲۲
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
تا می کشم خطوط تو را پاک می شوی
داری کمی فراتر از ادراک می شوی
هر لحظه از نگاه دلم می چکی ولی
با دستمال کاغذی ام پاک می شوی
این عابران که می گذرند از خیال من
مشکوک نیستند تو شکاک می شوی
تو زنده ای هنوز برایم گمان نکن
در گور خاطرات خوشم خاک می شوی
باید به شهر عشق تو با احتیاط رفت
وقتی که عاشقی چقدر خطرناک می شوی!
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۲۲
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
دیدمت چشم تو جا در چشمهای من گرفت
آتشی یک لحظه آمد در دلم دامن گرفت
آنقدر بی اختیار این اتفاق افتاده که
این گناه تازه ی من را خدا گردن گرفت
در دلم چیزی فرو می ریزد آیا عشق نیست؟
اینکه در اندام من امروز باریدن گرفت
من که هستم؟ او که نامش را نمی دانست و بعد
رفت زیر سایه ی یک "مرد" و نام "زن" گرفت
روزهای تیره و تاری که با خود داشتم
با تو اکنون معنی آینده ای روشن گرفت
زنده ام تا در تنم هرم نفسهای تو هست
مرگ می داند: فقط باید ترا از من گرفت
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۲۳
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
دیدمت چشم تو جا در چشمهای من گرفت
آتشی یک لحظه آمد در دلم دامن گرفت
آنقدر بی اختیار این اتفاق افتاده که
این گناه تازه ی من را خدا گردن گرفت
در دلم چیزی فرو می ریزد آیا عشق نیست؟
اینکه در اندام من امروز باریدن گرفت
من که هستم؟ او که نامش را نمی دانست و بعد
رفت زیر سایه ی یک "مرد" و نام "زن" گرفت
روزهای تیره و تاری که با خود داشتم
با تو اکنون معنی آینده ای روشن گرفت
زنده ام تا در تنم هرم نفسهای تو هست
مرگ می داند: فقط باید ترا از من گرفت
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۲۳
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
دوباره تش زده بر قلب نازک سیگار
هوای سرد و تو و فندک و پک سیگار
تو طبق عادت هر روز می نویسی باز
به روی صندلیت "عشق" با نوک سیگار
و سرفه می کنی و یاد حرفهای منی
که گفته بودم انگار با تو که سیگار،
برای حنجره ات خوب نیست دست بکش
و دست می کشی از آخرین پک سیگار
نه! جای پای کسی نیست جز خودت اینجا
فقط زمین و تن بی تحرک سیگار
کسی نمی رسد از راه، سخت می رنجی
و می روی که ببینی تدارک سیگار
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۲۴
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
دوباره تش زده بر قلب نازک سیگار
هوای سرد و تو و فندک و پک سیگار
تو طبق عادت هر روز می نویسی باز
به روی صندلیت "عشق" با نوک سیگار
و سرفه می کنی و یاد حرفهای منی
که گفته بودم انگار با تو که سیگار،
برای حنجره ات خوب نیست دست بکش
و دست می کشی از آخرین پک سیگار
نه! جای پای کسی نیست جز خودت اینجا
فقط زمین و تن بی تحرک سیگار
کسی نمی رسد از راه، سخت می رنجی
و می روی که ببینی تدارک سیگار
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۲۴
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
دلی که می کشی از آن عذاب بی رحم است
قبول می کنم او بی حساب بی رحم است
خودت از آن دم اول سوال کردی: هست
دلت چگونه؟ و دادم جواب: بی رحم است
تو تشنه سمت دلم آمدی؟ نمی دانی
که شاهزاده ی زیبای آب بی رحم است
و گونه های تو سرخند و سوخته گفتی
که در ولایتتان آفتاب بی رحم است
تو کنج خانه نشستی که اعتراض کنی
به دختری که در این اعتصاب بی رحم است
من این خدای تورا دیده ام، دعایت را
از او نخواه مستجاب، بی رحم است
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۲۵
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
دلی که می کشی از آن عذاب بی رحم است
قبول می کنم او بی حساب بی رحم است
خودت از آن دم اول سوال کردی: هست
دلت چگونه؟ و دادم جواب: بی رحم است
تو تشنه سمت دلم آمدی؟ نمی دانی
که شاهزاده ی زیبای آب بی رحم است
و گونه های تو سرخند و سوخته گفتی
که در ولایتتان آفتاب بی رحم است
تو کنج خانه نشستی که اعتراض کنی
به دختری که در این اعتصاب بی رحم است
من این خدای تورا دیده ام، دعایت را
از او نخواه مستجاب، بی رحم است
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۲۵
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
کفش چرمی - چتر - فروردین - خیابان شلوغ
یک شب بارانی غمگین خیابان شلوغ
می رود تنهای تنها، باز هم می بینمش
باز هم رد می شود از این خیابان شلوغ
اشک و باران با هم از روی نگاهش می چکند
او سرش را می برد پایین ... خیابان شلوغ
عابران مانند باران در زمین گم می شوند
او فقط می ماند و چندین خیابان شلوغ
او فقط می ماند و دنیایی از دلواپسی
با غمی بر شانه اش، سنگین... خیابان شلوغ
... ناودانها، چشمک خط دار ماشینهای مست
خط کشی، باران آهنگین، خیابان شلوغ...
او نمی فهمد، نمی فهمد فقط رد می شود
با همان انگیزه ی دیرین... خیابان شلوغ
کفش چرمی روبه روی کفش چرمی ایستاد
لحظه ای پهلوی من بنشین
خیابان خلوت است
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۲۶
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
کفش چرمی - چتر - فروردین - خیابان شلوغ
یک شب بارانی غمگین خیابان شلوغ
می رود تنهای تنها، باز هم می بینمش
باز هم رد می شود از این خیابان شلوغ
اشک و باران با هم از روی نگاهش می چکند
او سرش را می برد پایین ... خیابان شلوغ
عابران مانند باران در زمین گم می شوند
او فقط می ماند و چندین خیابان شلوغ
او فقط می ماند و دنیایی از دلواپسی
با غمی بر شانه اش، سنگین... خیابان شلوغ
... ناودانها، چشمک خط دار ماشینهای مست
خط کشی، باران آهنگین، خیابان شلوغ...
او نمی فهمد، نمی فهمد فقط رد می شود
با همان انگیزه ی دیرین... خیابان شلوغ
کفش چرمی روبه روی کفش چرمی ایستاد
لحظه ای پهلوی من بنشین
خیابان خلوت است
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۲۶
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
صدای پچ پچ غم... خواب من به هم خورده است
دو ساعت است که اعصاب من به هم خورده است
صدای پچ پچ غم... هیس! هیس! ساکت باش
سکوت، در دل بی تاب من به هم خورده است
تو قاب عکس مرا دیده ای، نمی دانی
نشاط چهره ی در قاب من به هم خورده است
غم تو را نسرودم وگرنه می دیدی
که وزن، در غزل ناب من به هم خورده است
هجای چشم تو را وزنها نمی فهمند
دو ساعت است که اعصاب من به هم خورده است
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - شعر شماره ۲۷ - (۱)
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
صدای پچ پچ غم... خواب من به هم خورده است
دو ساعت است که اعصاب من به هم خورده است
صدای پچ پچ غم... هیس! هیس! ساکت باش
سکوت، در دل بی تاب من به هم خورده است
تو قاب عکس مرا دیده ای، نمی دانی
نشاط چهره ی در قاب من به هم خورده است
غم تو را نسرودم وگرنه می دیدی
که وزن، در غزل ناب من به هم خورده است
هجای چشم تو را وزنها نمی فهمند
دو ساعت است که اعصاب من به هم خورده است
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - شعر شماره ۲۷ - (۱)
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
دو ساعتی که به اندازه ی دو سال گذشت
تمام عمر من انگار در خیال گذشت
- ببند پنجره ها را که کوچه ناامن است...
نسیم آمد و نشنید و بی خیال گذشت
درست روی همین صندلی تو را دیدم
نگاه خیره ی تو... لحظه ای که لال گذشت
-چه ساعتی ست ببخشید؟... ساده بود اما
چه ها که از دل تو با همین سوال گذشت
گذشت و رفت و به تو فکر میکنم - تنها -
دو ساعتی که به اندازه ی دو سال گذشت
(۲)
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است ، غزل شماره ۲۷ - (۲ )
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
دو ساعتی که به اندازه ی دو سال گذشت
تمام عمر من انگار در خیال گذشت
- ببند پنجره ها را که کوچه ناامن است...
نسیم آمد و نشنید و بی خیال گذشت
درست روی همین صندلی تو را دیدم
نگاه خیره ی تو... لحظه ای که لال گذشت
-چه ساعتی ست ببخشید؟... ساده بود اما
چه ها که از دل تو با همین سوال گذشت
گذشت و رفت و به تو فکر میکنم - تنها -
دو ساعتی که به اندازه ی دو سال گذشت
(۲)
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است ، غزل شماره ۲۷ - (۲ )
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
تمام عمر من انگار در غم و درد است
مرا غروب تو صد سال پیرتر کرده است
تمام خاطره ها پیش روی چشم منند
زبان گشوده به تکرار: او چه نامرد است
-بیا و پاره کن این نامه را نمی بینی؟
دو سال می شود او نامه ای نیاورده است...؟
همیشه گفته ام اما نمی شود انگار
دل تو سخت مرا پایبند خود کرده است
تمام می شود این قصه آه حرف بزن
فقط نپرس که "لیلی زن است یا مرد است!!"
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - شعر شماره ۲۷ - (۳)
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
تمام عمر من انگار در غم و درد است
مرا غروب تو صد سال پیرتر کرده است
تمام خاطره ها پیش روی چشم منند
زبان گشوده به تکرار: او چه نامرد است
-بیا و پاره کن این نامه را نمی بینی؟
دو سال می شود او نامه ای نیاورده است...؟
همیشه گفته ام اما نمی شود انگار
دل تو سخت مرا پایبند خود کرده است
تمام می شود این قصه آه حرف بزن
فقط نپرس که "لیلی زن است یا مرد است!!"
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - شعر شماره ۲۷ - (۳)
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا...
جوی و دو جفت چکمه و گل بود و ما دو تا...
وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت
تصدیق گفته های "هگل" بود و ما دو تا...
روز قرار اول و میز و سکوت و چای
سنگینی هوای هتل و ما دو تا...
افتاد روی میز ورقهای سرنوشت
فنجان و فال و بی بی و دل بود و ما دو تا...
کم کم زمانه داشت به هم می رساندمان
در کوچه ساز و تمبک و کل بود و ما دو تا...
تا آفتاب زد همه جا تار شد برام
دنیا چقدر سرد و کسل بود و ما دو تا،
از خواب می پریم که این ماجرا فقط
یک آرزوی مانده به دل بود و ما دو تا...
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۲۸
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا...
جوی و دو جفت چکمه و گل بود و ما دو تا...
وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت
تصدیق گفته های "هگل" بود و ما دو تا...
روز قرار اول و میز و سکوت و چای
سنگینی هوای هتل و ما دو تا...
افتاد روی میز ورقهای سرنوشت
فنجان و فال و بی بی و دل بود و ما دو تا...
کم کم زمانه داشت به هم می رساندمان
در کوچه ساز و تمبک و کل بود و ما دو تا...
تا آفتاب زد همه جا تار شد برام
دنیا چقدر سرد و کسل بود و ما دو تا،
از خواب می پریم که این ماجرا فقط
یک آرزوی مانده به دل بود و ما دو تا...
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۲۸
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
یک سرنوشت سه حرفی، خالی ست در کنج جدول
فکر مرا کرده مشغول این راز از روز اول
آنجا زنی گریه می کرد با کودکان گرسنه
در دود و خاکستر اینجا مردی ست بر پای منقل
سر درد داریم و گیجیم این را نباید بگوییم
این چیزها مشکلی نیست بعدا خودش می شود حل!
این گرگهای گرسنه عادی ست ولگرد باشند
ما انتظاری نداریم از وضع قانون جنگل
باید فداکار باشم دارد قطاری می آید
پیراهنم را بسوزان باید بسازیم مشعل
این شعر را بعد خواندن یک جای خلوت بسوزان
یک گوشه، شومینه گرم در یک اتاق مجلل
من می روم تا پس از این آماده ی مرگ باشم
ها! راستی "مرگ" دیگر حل شد معمای جدول
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۲۹
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
یک سرنوشت سه حرفی، خالی ست در کنج جدول
فکر مرا کرده مشغول این راز از روز اول
آنجا زنی گریه می کرد با کودکان گرسنه
در دود و خاکستر اینجا مردی ست بر پای منقل
سر درد داریم و گیجیم این را نباید بگوییم
این چیزها مشکلی نیست بعدا خودش می شود حل!
این گرگهای گرسنه عادی ست ولگرد باشند
ما انتظاری نداریم از وضع قانون جنگل
باید فداکار باشم دارد قطاری می آید
پیراهنم را بسوزان باید بسازیم مشعل
این شعر را بعد خواندن یک جای خلوت بسوزان
یک گوشه، شومینه گرم در یک اتاق مجلل
من می روم تا پس از این آماده ی مرگ باشم
ها! راستی "مرگ" دیگر حل شد معمای جدول
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۲۹
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
بعید نیست سرم را غزل به باد دهد
و آبروی مرا در محل به باد دهد
بعید نیست و بگذار هرچه می خواهد
قبیله ام به دروغ و دغل به باد دهد
زبان سرخ و سر سبز و چند نقطه...، مرا
دو صد کنایه و ضرب المثل به باد دهد
قفس چه دوره سختی ست، می روم هر چند
مرا جسارت این راه حل به باد دهد
چقدر نقشه کشیدم برای زندگیم
بعید نیست که آن را اجل به باد دهد
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۳۰
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
بعید نیست سرم را غزل به باد دهد
و آبروی مرا در محل به باد دهد
بعید نیست و بگذار هرچه می خواهد
قبیله ام به دروغ و دغل به باد دهد
زبان سرخ و سر سبز و چند نقطه...، مرا
دو صد کنایه و ضرب المثل به باد دهد
قفس چه دوره سختی ست، می روم هر چند
مرا جسارت این راه حل به باد دهد
چقدر نقشه کشیدم برای زندگیم
بعید نیست که آن را اجل به باد دهد
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۳۰
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
بی تو اندیشیده ام کمتر به خیلی چیزها
می شوم بی اعتنا دیگر به خیلی چیزها
تا چه پیش آید برای من! نمی دانم هنوز...
دوری از تو می شود منجر به خیلی چیزها
غیر معمولی ست رفتار من و شک کرده است
چند روزی می شود - مادر به خیلی چیزها
نامه هایت، عکسهایت، خاطرات کهنه ات
می زنند اینجا به روحم ضربه، خیلی چیزها
هیچ حرفی نیست، دارم کم کم عادت می کنم
من به این افکار زجر آور... به خیلی چیزها
می روم هرچند بعد از تو برایم هیچ چیز...
بعد من اما تو راحت تر به خیلی چیزها
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۳۲
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
بی تو اندیشیده ام کمتر به خیلی چیزها
می شوم بی اعتنا دیگر به خیلی چیزها
تا چه پیش آید برای من! نمی دانم هنوز...
دوری از تو می شود منجر به خیلی چیزها
غیر معمولی ست رفتار من و شک کرده است
چند روزی می شود - مادر به خیلی چیزها
نامه هایت، عکسهایت، خاطرات کهنه ات
می زنند اینجا به روحم ضربه، خیلی چیزها
هیچ حرفی نیست، دارم کم کم عادت می کنم
من به این افکار زجر آور... به خیلی چیزها
می روم هرچند بعد از تو برایم هیچ چیز...
بعد من اما تو راحت تر به خیلی چیزها
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۳۲
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
وقتی دلم به سمت تو مایل نمی شود
باید بگویم اسم دلم دل نمی شود
دیوانه ام بخوان که به عقلم نیاورند
دیوانه ی تو است که عاقل نمی شود
تکلیف پای عابران چیست؟ آیه ای
از آسمان فاصله نازل نمی شود
خط می زنم غبار هوا را که بنگرم
آیا کسی ز پنجره داخل نمی شود؟
می خواستم رها شوم از عاشقانه ها
دیدم که در نگاه تو حاصل نمی شود
تا نیستی تمام غزلها معلقند
این شعر مدتی ست که کامل نمی شود
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۳۳
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
وقتی دلم به سمت تو مایل نمی شود
باید بگویم اسم دلم دل نمی شود
دیوانه ام بخوان که به عقلم نیاورند
دیوانه ی تو است که عاقل نمی شود
تکلیف پای عابران چیست؟ آیه ای
از آسمان فاصله نازل نمی شود
خط می زنم غبار هوا را که بنگرم
آیا کسی ز پنجره داخل نمی شود؟
می خواستم رها شوم از عاشقانه ها
دیدم که در نگاه تو حاصل نمی شود
تا نیستی تمام غزلها معلقند
این شعر مدتی ست که کامل نمی شود
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۳۳
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
درود
بامداد خوش
ساعت دو شب است که با چشم بی رمق
چیزی نشسته ام بنویسم بر این ورق
چیزی که سالهاست تو آنرا نگفته ای
جز با زبان شاخه گل و جلد زرورق
هر وقت حرف می زدی و سرخ می شدی...
هر وقت می نشستی به پیشانی ات عرق...
من با زبان شاعری حرف می زنم
با این ردیف و قافیه های اجق وجق
این بار از غزل کاش بشنوی
دیگر دلم به این همه غم نیست مستحق
من رفتنی شده، تو زبان باز کرده ای
آن هم فقط همین که: برو در پناه حق!
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۳۵
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih
بامداد خوش
ساعت دو شب است که با چشم بی رمق
چیزی نشسته ام بنویسم بر این ورق
چیزی که سالهاست تو آنرا نگفته ای
جز با زبان شاخه گل و جلد زرورق
هر وقت حرف می زدی و سرخ می شدی...
هر وقت می نشستی به پیشانی ات عرق...
من با زبان شاعری حرف می زنم
با این ردیف و قافیه های اجق وجق
این بار از غزل کاش بشنوی
دیگر دلم به این همه غم نیست مستحق
من رفتنی شده، تو زبان باز کرده ای
آن هم فقط همین که: برو در پناه حق!
📚 #نجمه_زارع - عشق قابیل است (باید دوباره زاده شوم ...) - غزل شماره ۳۵
🆔 https://tttttt.me/manotanhaih