Forwarded from شبكه جهانى كانال ٢
#نادرشاه
◾️سرانجام انسان طراز نوین
فروریختن توهمات◾️
#کمونیسم
ما در حال وداع با عصر شوراها هستیم. کمونیسم طرحی نامعقول داشت: ساختن انسان طراز نوین، یعنی دگرگون کردن انسان قدیمی. و واقعا در این کار موفق شد؛ انسان شورایی فقط روس نیست بلکه بلاروسیها، ترکمنها، … هم انسانهای شورایی هستند. ما یعنی مردمی که زندگی اجتماعی مان را در سوسیالیسم آغاز کردهایم، مثل همه هستیم و مثل همه نیستیم. ما عقاید خاص خودمان را در مورد خوب، بد، قهرمان و شهید داریم. ما رابطهٔ منحصر به فردی با مرگ داریم. در داستانهایی که مردم برای من تعریف میکنند دائما کلمات دلخراسش «شلیک کردن»، «سر به نیست کردن»، «فرستادن پای جوبهٔ دار» و یا مجموعهٔ متنوعی از اصطلاحاتی که در شوروی به معنای ناپدید شدن است مثل «دستگیری»، «ده سال محرومیت از حق ارتباط» و «مهاجرت» تکرار میشوند… اینها سوسیالیسم بود و زندگی ما… و در حال حاضر که همه چیز به صورت برگشت ناپذیری تغییر کرده، این زندگی برای همه جالب شده است… من دنبال کسانی گشتم که آرمان شوراها جزء جدایی ناپذیر وجودشان شده بود:
«دولت» تبدیل به دنیای آنها شده بود، حتی به زندگی خصوصی خود نیز فکر نمیکردند. قادر نبودند تاریخ «باشکوه» را رها کنند… از این پس مردم بدون هیچ آرمان متعالیای تنها دوست دارند زندگی کنند. این موضوع تازگی دارد، در واقع ما برای جنگ پرورش یافته ایم. ما یا در حال جنگ بودهایم یا خود را برای آن آماده میکردیم. طور دیگری زندگی نکردیم. حتی در زمان صلح انگار جنگ بود… مردم متوجه بردگی خود نبودند و حتی آن را دوست داشتند…
بعد از پروسترویکا همه انتظار داشتند آرشیو اسناد گشوده شود، و شد. ما از تاریخی که از ما پنهان نگه داشته شده بود اطلاع پیدا کردیم… «باید از جمعیت صدمیلیون نفری روسیهٔ شوروی، نود میلیون نفر را جذب کنیم. بقیه را باید حذف کرد، با آنها نمیتوان بحث کرد.» دکتر کوزنتسف به تروتسکی گفته بود که: «مردم مسکو به معنای واقعی کلمه دارند از گرسنگی میمیرند.» و تروتسکی پاسخ داده بود: «گرسنگی این نیست. زمانی که تایتیوس اورشلیم را محاصره کرده بود، مادران فرزندان خود را میخوردند. وقتی مادرها را مجبور کردیم بچههایشان را بخورند، آن وقت میتوانید بگویید بیایید و بگویید» ما گرسنه هستیم. " مردم اینها را میخواندند. وحشتی وصف ناپذیر آنها را فرا گرفته بود… سال نود و یک بود… چه دورهٔ خوشی! فکر میکردیم از فردا آزادی برقرار میشود… تصور میکردیم آزادی چیزی بسیار ساده است. بعد از مدت نسبتا کوتاهی زیر سنگینی آن کمر خم کردیم، چرا که به ما یاد نداده بودند آزادی یعنی چه. ما فقط بلد بودیم چگونه برایش جان بدهیم.
📚سوتلانا الکسیویچ
مهشید معیری، موسی غنی نژاد
انتشارات مینوی خرد
👑 کانال نادر شاه 👑
@Naderr_Shah ⚔
◾️سرانجام انسان طراز نوین
فروریختن توهمات◾️
#کمونیسم
ما در حال وداع با عصر شوراها هستیم. کمونیسم طرحی نامعقول داشت: ساختن انسان طراز نوین، یعنی دگرگون کردن انسان قدیمی. و واقعا در این کار موفق شد؛ انسان شورایی فقط روس نیست بلکه بلاروسیها، ترکمنها، … هم انسانهای شورایی هستند. ما یعنی مردمی که زندگی اجتماعی مان را در سوسیالیسم آغاز کردهایم، مثل همه هستیم و مثل همه نیستیم. ما عقاید خاص خودمان را در مورد خوب، بد، قهرمان و شهید داریم. ما رابطهٔ منحصر به فردی با مرگ داریم. در داستانهایی که مردم برای من تعریف میکنند دائما کلمات دلخراسش «شلیک کردن»، «سر به نیست کردن»، «فرستادن پای جوبهٔ دار» و یا مجموعهٔ متنوعی از اصطلاحاتی که در شوروی به معنای ناپدید شدن است مثل «دستگیری»، «ده سال محرومیت از حق ارتباط» و «مهاجرت» تکرار میشوند… اینها سوسیالیسم بود و زندگی ما… و در حال حاضر که همه چیز به صورت برگشت ناپذیری تغییر کرده، این زندگی برای همه جالب شده است… من دنبال کسانی گشتم که آرمان شوراها جزء جدایی ناپذیر وجودشان شده بود:
«دولت» تبدیل به دنیای آنها شده بود، حتی به زندگی خصوصی خود نیز فکر نمیکردند. قادر نبودند تاریخ «باشکوه» را رها کنند… از این پس مردم بدون هیچ آرمان متعالیای تنها دوست دارند زندگی کنند. این موضوع تازگی دارد، در واقع ما برای جنگ پرورش یافته ایم. ما یا در حال جنگ بودهایم یا خود را برای آن آماده میکردیم. طور دیگری زندگی نکردیم. حتی در زمان صلح انگار جنگ بود… مردم متوجه بردگی خود نبودند و حتی آن را دوست داشتند…
بعد از پروسترویکا همه انتظار داشتند آرشیو اسناد گشوده شود، و شد. ما از تاریخی که از ما پنهان نگه داشته شده بود اطلاع پیدا کردیم… «باید از جمعیت صدمیلیون نفری روسیهٔ شوروی، نود میلیون نفر را جذب کنیم. بقیه را باید حذف کرد، با آنها نمیتوان بحث کرد.» دکتر کوزنتسف به تروتسکی گفته بود که: «مردم مسکو به معنای واقعی کلمه دارند از گرسنگی میمیرند.» و تروتسکی پاسخ داده بود: «گرسنگی این نیست. زمانی که تایتیوس اورشلیم را محاصره کرده بود، مادران فرزندان خود را میخوردند. وقتی مادرها را مجبور کردیم بچههایشان را بخورند، آن وقت میتوانید بگویید بیایید و بگویید» ما گرسنه هستیم. " مردم اینها را میخواندند. وحشتی وصف ناپذیر آنها را فرا گرفته بود… سال نود و یک بود… چه دورهٔ خوشی! فکر میکردیم از فردا آزادی برقرار میشود… تصور میکردیم آزادی چیزی بسیار ساده است. بعد از مدت نسبتا کوتاهی زیر سنگینی آن کمر خم کردیم، چرا که به ما یاد نداده بودند آزادی یعنی چه. ما فقط بلد بودیم چگونه برایش جان بدهیم.
📚سوتلانا الکسیویچ
مهشید معیری، موسی غنی نژاد
انتشارات مینوی خرد
👑 کانال نادر شاه 👑
@Naderr_Shah ⚔
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
⚫️«انحطاط یک ایدئولوژی»⚫️
#کمونیسم
📌در اواخر قرن بیستم هیچ کشوری در دنیا به اندازۀ «اتحاد جماهیر شوروی» دچار رکود و تحجر نبود.
«لئونید برژنف» دبیـرکل حزب کمونیست شوروی از تغییر بیزار بود و هر مدیر را در پست خـود برای سالهای سال نگه می داشت، تا آنجا که نظام حاکم بر شوروی یک «پیرسالاری» بیخاصیت و تنبل شده بود که صاحب منصبان ارشد آن تا زمانی که میمردند در پستهایشان حضور داشتند.
در سرتاسر نظام دولتی هیچکس کاری نمیکرد چـون هیچ طرح و ابتکاری از سوی حاکمان و مدیران قدردانی نمیشد.
آنها فقـط پیرتر میشدند و مـردانی در آستانه مرگ، بر شوروی حکـومت میکردند!
با این وجود سوال این است که حکومتی تا این اندازه ناکارآمد چگونه ٧٠سال دوام آورد!؟
روسیه از لحاظ منابع زیرزمینی اعم از نفت، گاز، فلزات و سنگهای قیمتی مقام نخست جهان را دارا است و همین ثروت زیرزمینی بی کران بود که به حکومت فاسد و ناکارآمد شوروی اجـازه داد به مدت ٧٠ سال به حیات خود ادامه دهد و سخاوتمندانه این کشور زرخیز را در راه «انقلاب جهانی» و «سوسیالیسم» مصرف کند.
چاه های نفت و معادن بیشمار اورانیوم بود که برای رسیدن به امالقرای سوسیالیسم خالی و رها میشد، بی آنکـه کوچکترین استاندارد و محدودیتی برای حفظ محیط زیست وجود داشته باشد.
تنها دغدغۀ رهبران شوروی ایستادن در برابر غرب و مسابقۀ تسلیحاتیشان با آمریکا بود! تا جائی که می توان گفت در آن دوره از لحاظ عددی شوروی بزرگترین نیروی نظامی در سراسر تاریخ بشر را در اختیار داشت.
همین امروز هم میتوان هزاران گورستان رها شده مملو از صدها تانک و هواپیمای جنگی را در سرتاسر خاک روسیه و سایر جمهوریهای اقماری و استقلال یافته آن مشاهده کرد؛ تجهیزات گرانقیمتی که نه مشتری برایشان پیدا شد و نه دولتهای فعلی توان پرداخت هزینۀ سنگین نگهداری آنها را داشتند
گورستان هایی که آینۀ تمام نمایی از انحطاط و سقوط یک ایدئولوژیاند.
گورستان آرزوهای مردمی که به امید دستیابی به آزادی، دموکراسی، زمین و غذای بیشتر با «انقلاب» از تزارها عبورکردند، اما ماحصل آن حکومتی خونریز، مستبد و زبان نفهم شد که علاوه بر گمشدههایی بنام آزادی و دموکراسی، اقتصاد و نان آنها را نیز اندک اندک از دستشان ربود.
بر گرفته از #لیبراسیون
@guard_Shahh
#کمونیسم
📌در اواخر قرن بیستم هیچ کشوری در دنیا به اندازۀ «اتحاد جماهیر شوروی» دچار رکود و تحجر نبود.
«لئونید برژنف» دبیـرکل حزب کمونیست شوروی از تغییر بیزار بود و هر مدیر را در پست خـود برای سالهای سال نگه می داشت، تا آنجا که نظام حاکم بر شوروی یک «پیرسالاری» بیخاصیت و تنبل شده بود که صاحب منصبان ارشد آن تا زمانی که میمردند در پستهایشان حضور داشتند.
در سرتاسر نظام دولتی هیچکس کاری نمیکرد چـون هیچ طرح و ابتکاری از سوی حاکمان و مدیران قدردانی نمیشد.
آنها فقـط پیرتر میشدند و مـردانی در آستانه مرگ، بر شوروی حکـومت میکردند!
با این وجود سوال این است که حکومتی تا این اندازه ناکارآمد چگونه ٧٠سال دوام آورد!؟
روسیه از لحاظ منابع زیرزمینی اعم از نفت، گاز، فلزات و سنگهای قیمتی مقام نخست جهان را دارا است و همین ثروت زیرزمینی بی کران بود که به حکومت فاسد و ناکارآمد شوروی اجـازه داد به مدت ٧٠ سال به حیات خود ادامه دهد و سخاوتمندانه این کشور زرخیز را در راه «انقلاب جهانی» و «سوسیالیسم» مصرف کند.
چاه های نفت و معادن بیشمار اورانیوم بود که برای رسیدن به امالقرای سوسیالیسم خالی و رها میشد، بی آنکـه کوچکترین استاندارد و محدودیتی برای حفظ محیط زیست وجود داشته باشد.
تنها دغدغۀ رهبران شوروی ایستادن در برابر غرب و مسابقۀ تسلیحاتیشان با آمریکا بود! تا جائی که می توان گفت در آن دوره از لحاظ عددی شوروی بزرگترین نیروی نظامی در سراسر تاریخ بشر را در اختیار داشت.
همین امروز هم میتوان هزاران گورستان رها شده مملو از صدها تانک و هواپیمای جنگی را در سرتاسر خاک روسیه و سایر جمهوریهای اقماری و استقلال یافته آن مشاهده کرد؛ تجهیزات گرانقیمتی که نه مشتری برایشان پیدا شد و نه دولتهای فعلی توان پرداخت هزینۀ سنگین نگهداری آنها را داشتند
گورستان هایی که آینۀ تمام نمایی از انحطاط و سقوط یک ایدئولوژیاند.
گورستان آرزوهای مردمی که به امید دستیابی به آزادی، دموکراسی، زمین و غذای بیشتر با «انقلاب» از تزارها عبورکردند، اما ماحصل آن حکومتی خونریز، مستبد و زبان نفهم شد که علاوه بر گمشدههایی بنام آزادی و دموکراسی، اقتصاد و نان آنها را نیز اندک اندک از دستشان ربود.
بر گرفته از #لیبراسیون
@guard_Shahh
Forwarded from اتحاد نوین
🔴 بسیارند کسانیکه که امکان سقوط و از هم پاشیدن #رژیم_جمهوری_اسلامی را بسیار دشوار و حتی محال تعبیر و تفسیر می کنند. به این افراد توصیه می شود مروری بر اوضاع و احوال حکومت اقتدارگرا و دیکتاتوری کشور دوست و برادر ؛ #روسیه در همین دو سه دهه قبل داشته باشند تا به این حقیقت تلخ برسند که اقتدار کذایی #جمهوری_اسلامی در برابر بزرگی و عظمت ایدئولوژی، سیطره نفوذ، گستردگی قلمرو، قدرت نظامی و قدرت سرکوب #کمونیسم شوروی سابق، همچون قیاس یک دلقک ماهی با یک نهنگ چند هزار تنی است.
#فرقه_تبهکار
#اصولگرایان_کذاب
#اصلاح_طلبان_شیاد
#شبه_نظامیان_بی_مخ
#اتحادنوین
@Etehadenuvin
#فرقه_تبهکار
#اصولگرایان_کذاب
#اصلاح_طلبان_شیاد
#شبه_نظامیان_بی_مخ
#اتحادنوین
@Etehadenuvin
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
🔴 لن خودورکوفسکی، مشاور ارشد وزارت خارجه آمریکا در دولت #ترامپ با انتشار ویدئوهایی از #اعتصاب_سراسری کارگران پالایشگاهها و نیروگاههای ایران، نوشت:
«دهها هزار کارگر ایرانی در بیش از ۶۰ شهر علیه رژیم اعتصاب کردهاند. این یادآور جنبش همبستگی کارگران در #لهستان است که به سقوط #کمونیسم انجامید. یک چیزی به من میگوید که ملاها دارند عصبی میشوند. #همبستگی»
#اعتصابات_سراسری
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@guard_Shahh
«دهها هزار کارگر ایرانی در بیش از ۶۰ شهر علیه رژیم اعتصاب کردهاند. این یادآور جنبش همبستگی کارگران در #لهستان است که به سقوط #کمونیسم انجامید. یک چیزی به من میگوید که ملاها دارند عصبی میشوند. #همبستگی»
#اعتصابات_سراسری
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@guard_Shahh
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
🔘گریز اهریمن و نجات آذربایجان از فرقه دموکرات پیشه وری🔘
#وطنفروشی
#کمونیسم
۲۱ آذر روز جشن ملی یکپارچگی ایران خجسته باد
پیشه وری نیز در ۱۱ ژوئن ۱۹۴۷ در یک تصادف اتومبیل در آذربایجان شوروی به قتل رسید.دلیل کافی و مشخصی در باره سوء قصد بودن این حادثه در دست نیست اما برخی باور دارند که دستگاه اطلاعاتی شوروی بارها از تصادفهای رانندگی ساختگی برای قتل مخالفین خود استفاده کرده است.
✉️نامه پیشهورى به رهبری شوروی✉️
درست در آخرین روزهای حکومت فرقه، پیشهورى و چند تن از رهبران دیگر فرقه دمکرات نامهای به «رهبری شوروی» نوشتند. این نامه که تاریخش ۱۷ آذر ۱٣۲۵ یعنی درست چهار روز پیش از ۲۱ آذر همان سال است، پیش از سقوط حکومت پیشهورى به آقای کراسنیخ سرکنسول اتحاد شوروی در تبریز تسلیم شد تا به اطلاع «رهبری شوروی» رسانده شود. نامه که از سوی سید جعفر پیشهورى، صادق پادگان، علی شبستری، دکتر سلام الله جاوید و غلام یحیی دانشیان امضاء شده در واقع گلهای جدی و فوری اما محترمانه از «دوست بزرگمان اتحاد شوروی» است که از حکومت فرقه خواسته بود محدود شدن اختیارات خود درمقابل دولت مرکزی ایران را قبول کند و مقاومتی از خود نشان ندهد.
از لحن نامه معلوم میشود که هنوز شورویها به رهبران فرقه دستور ندادهاند که از ایران خارج شوند اما رهبری فرقه با احساس خطری قریب الوقوع و با زبانی نشانگر استدعا، خواهان «کمکی مختصر» و از جمله اسلحه برای مقابله با حمله ارتش مرکزی است. بعضی فرازهای جالب از آن نامه:
✉️✉️«ما هشت ماه تمام است که برخلاف احساسات مردم ما، بر خلاف آرزوها و تمایلات اعضا و فعالان فرقهمان؛ بخاطر پیشرفت امور و حل مسالمت آمیز اختلافات؛ با در نظرداشت سیاست جهانی دوست بزرگمان اتحاد شوروی و با توجه به میانجیگری دولت شوروی، کوشیدهایم سیمای [احمد] قوام را دموکراتیک و مترقی جلوه دهیم و حتی در مواقعی برخلاف فکر و اعتقاد خویش از او تعریف و تمجید نیز کردهایم. هدف این بوده است که کار از جانب ما مختل نشود. (…)
خلق آذربایجان، رهبر آن فرقه دموکرات و سران فرقه دو انتظار از دولت شوروی دارند:
اولا مادام که مرزهایمان باز هستند و قدرت ملیمان پابرجاست مقدار کمی به ما سلاح داده شود. زیرا اگر کار به این روال پیش رود، این کار دیگر ممکن نخواهد شد. ما براحتی قادریم این سلاحها را چنان مخفیانه بدست قوای ملی برسانیم که نیروی مخالف از آن مطلع نشود. پس از شروع و شدت درگیری انجام این کار بسیار سخت خواهد بود. ما سلاح زیادی نمیخواهیم. منظور ما اندک مقداری است تا فدائیان ناگزیر نشوند با دست خالی جلوی دشمن بروند.
ثانیاً حالا که قوام جنگ را شروع کرده و به ریختن خون برادران ما پرداخته است، اجازه داده شود ما نیز از هر سو او را در تنگنا قرار دهیم، تا از این طریق امکان قیام آزادیخواهان همه جای ایران را فراهم کرده، نهضت بزرگی در سراسر ایران آغاز کنیم و با سرنگون ساختن حکومت ارتجاعی تهران، حکومتی دموکراتیک بجای آن مستقر سازیم.
اگر این کار به صلاح نیست، بگذارید از تهران کاملا قطع رابطه کنیم و حکومت ملی خویش را بوجود آوریم. ([مردم ما] به راه حل اخیر بیشتر تمایل دارد). سیاست شوروی هر کدام از این دو راه را که انتخاب کند، ما میتوانیم آنرا شرافتمندانه اجرا کنیم و موفق شویم.
(…) مسئله نفت مسئله بسیار نسیهای است که دولت شوروی بدون داشتن طرفدارانی در مجلس و جامعه موفق به دستیابی به آن نخواهد شد. «حسن نیت» قوام السلطنه نیز نمیتواند تضمین محکمی بحساب آید. زیرا او در مسئله آذربایجان نشان داد که حسن نیت چیست. (…)
مسئله نفت هنگامی میتواند به سود اتحاد شوروی حل شود که نیروهای اجتماعی پشت آن باشند. همین نیروها اکنون در نقاط دیگر ایران بشکل فوقالعادهای در حال سرکوب شدن و از بین رفتناند. ولی [هنوز] کاملا از بین نرفتهاند. نیروی ما در آذربایجان، نیروی مهمی است. ما دارای امکانات جدی برای وارد آوردن فشار به حکومت تهران هستیم. (…)
چشم امید همه خلق، فرقه و رهبران آن به [یاری کشور شماست] و نجات را در [کمک آن] میبینند آنچه شما باید بکنید تنها دادن مقدار کمی سلاح [به ماست
🔒معلوم نیست اصولا مضمون نامه پیشهورى به اطلاع کسی از رهبران بلند پایه حزب کمونیست و یا حکومت شوروی رسیده است یا نه. پنج ماه بعد از سقوط حکومت فرقه، در نامه معروف استالین به پیشهورى مورخ هشتم مه ۱۹۴۶ که در زیر خواهید خواند، استالین اشاره غیر مستقیمی به «شنیدههایش» مبنی بر شکایات پیشهورى میکند اما هیچ نشانه مستقیمی در این نامه نمیتوان یافت که نشان دهد دیکتاتور شوروی نامه پیشهورى را دیده است.
بر گرفته از کانال #لیبرالیسم
@gurd_Shah
#وطنفروشی
#کمونیسم
۲۱ آذر روز جشن ملی یکپارچگی ایران خجسته باد
پیشه وری نیز در ۱۱ ژوئن ۱۹۴۷ در یک تصادف اتومبیل در آذربایجان شوروی به قتل رسید.دلیل کافی و مشخصی در باره سوء قصد بودن این حادثه در دست نیست اما برخی باور دارند که دستگاه اطلاعاتی شوروی بارها از تصادفهای رانندگی ساختگی برای قتل مخالفین خود استفاده کرده است.
✉️نامه پیشهورى به رهبری شوروی✉️
درست در آخرین روزهای حکومت فرقه، پیشهورى و چند تن از رهبران دیگر فرقه دمکرات نامهای به «رهبری شوروی» نوشتند. این نامه که تاریخش ۱۷ آذر ۱٣۲۵ یعنی درست چهار روز پیش از ۲۱ آذر همان سال است، پیش از سقوط حکومت پیشهورى به آقای کراسنیخ سرکنسول اتحاد شوروی در تبریز تسلیم شد تا به اطلاع «رهبری شوروی» رسانده شود. نامه که از سوی سید جعفر پیشهورى، صادق پادگان، علی شبستری، دکتر سلام الله جاوید و غلام یحیی دانشیان امضاء شده در واقع گلهای جدی و فوری اما محترمانه از «دوست بزرگمان اتحاد شوروی» است که از حکومت فرقه خواسته بود محدود شدن اختیارات خود درمقابل دولت مرکزی ایران را قبول کند و مقاومتی از خود نشان ندهد.
از لحن نامه معلوم میشود که هنوز شورویها به رهبران فرقه دستور ندادهاند که از ایران خارج شوند اما رهبری فرقه با احساس خطری قریب الوقوع و با زبانی نشانگر استدعا، خواهان «کمکی مختصر» و از جمله اسلحه برای مقابله با حمله ارتش مرکزی است. بعضی فرازهای جالب از آن نامه:
✉️✉️«ما هشت ماه تمام است که برخلاف احساسات مردم ما، بر خلاف آرزوها و تمایلات اعضا و فعالان فرقهمان؛ بخاطر پیشرفت امور و حل مسالمت آمیز اختلافات؛ با در نظرداشت سیاست جهانی دوست بزرگمان اتحاد شوروی و با توجه به میانجیگری دولت شوروی، کوشیدهایم سیمای [احمد] قوام را دموکراتیک و مترقی جلوه دهیم و حتی در مواقعی برخلاف فکر و اعتقاد خویش از او تعریف و تمجید نیز کردهایم. هدف این بوده است که کار از جانب ما مختل نشود. (…)
خلق آذربایجان، رهبر آن فرقه دموکرات و سران فرقه دو انتظار از دولت شوروی دارند:
اولا مادام که مرزهایمان باز هستند و قدرت ملیمان پابرجاست مقدار کمی به ما سلاح داده شود. زیرا اگر کار به این روال پیش رود، این کار دیگر ممکن نخواهد شد. ما براحتی قادریم این سلاحها را چنان مخفیانه بدست قوای ملی برسانیم که نیروی مخالف از آن مطلع نشود. پس از شروع و شدت درگیری انجام این کار بسیار سخت خواهد بود. ما سلاح زیادی نمیخواهیم. منظور ما اندک مقداری است تا فدائیان ناگزیر نشوند با دست خالی جلوی دشمن بروند.
ثانیاً حالا که قوام جنگ را شروع کرده و به ریختن خون برادران ما پرداخته است، اجازه داده شود ما نیز از هر سو او را در تنگنا قرار دهیم، تا از این طریق امکان قیام آزادیخواهان همه جای ایران را فراهم کرده، نهضت بزرگی در سراسر ایران آغاز کنیم و با سرنگون ساختن حکومت ارتجاعی تهران، حکومتی دموکراتیک بجای آن مستقر سازیم.
اگر این کار به صلاح نیست، بگذارید از تهران کاملا قطع رابطه کنیم و حکومت ملی خویش را بوجود آوریم. ([مردم ما] به راه حل اخیر بیشتر تمایل دارد). سیاست شوروی هر کدام از این دو راه را که انتخاب کند، ما میتوانیم آنرا شرافتمندانه اجرا کنیم و موفق شویم.
(…) مسئله نفت مسئله بسیار نسیهای است که دولت شوروی بدون داشتن طرفدارانی در مجلس و جامعه موفق به دستیابی به آن نخواهد شد. «حسن نیت» قوام السلطنه نیز نمیتواند تضمین محکمی بحساب آید. زیرا او در مسئله آذربایجان نشان داد که حسن نیت چیست. (…)
مسئله نفت هنگامی میتواند به سود اتحاد شوروی حل شود که نیروهای اجتماعی پشت آن باشند. همین نیروها اکنون در نقاط دیگر ایران بشکل فوقالعادهای در حال سرکوب شدن و از بین رفتناند. ولی [هنوز] کاملا از بین نرفتهاند. نیروی ما در آذربایجان، نیروی مهمی است. ما دارای امکانات جدی برای وارد آوردن فشار به حکومت تهران هستیم. (…)
چشم امید همه خلق، فرقه و رهبران آن به [یاری کشور شماست] و نجات را در [کمک آن] میبینند آنچه شما باید بکنید تنها دادن مقدار کمی سلاح [به ماست
🔒معلوم نیست اصولا مضمون نامه پیشهورى به اطلاع کسی از رهبران بلند پایه حزب کمونیست و یا حکومت شوروی رسیده است یا نه. پنج ماه بعد از سقوط حکومت فرقه، در نامه معروف استالین به پیشهورى مورخ هشتم مه ۱۹۴۶ که در زیر خواهید خواند، استالین اشاره غیر مستقیمی به «شنیدههایش» مبنی بر شکایات پیشهورى میکند اما هیچ نشانه مستقیمی در این نامه نمیتوان یافت که نشان دهد دیکتاتور شوروی نامه پیشهورى را دیده است.
بر گرفته از کانال #لیبرالیسم
@gurd_Shah
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما #شاه میخوایم نه ملا
#لعنت بهت روحالله
شاهنشاه #آریامهر:
«چگونه میتوان بر اندیشه مالیخولیایی و عوام فریبانه کسانیکه میخواهند #کمونیسم را با #اسلام تلفیق کنند...
چه بزرگ است مسئولیت کسانی که #ایران را به نام دین دچار چنین هرج و مرج بیمانند کردهاند.»
#بهروز_صوراسرافیل
#انقلاب_ملی_ایران
#جاویدشاه
#لعنت بهت روحالله
شاهنشاه #آریامهر:
«چگونه میتوان بر اندیشه مالیخولیایی و عوام فریبانه کسانیکه میخواهند #کمونیسم را با #اسلام تلفیق کنند...
چه بزرگ است مسئولیت کسانی که #ایران را به نام دین دچار چنین هرج و مرج بیمانند کردهاند.»
#بهروز_صوراسرافیل
#انقلاب_ملی_ایران
#جاویدشاه
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
🔘گریز اهریمن و نجات آذربایجان از فرقه دموکرات پیشه وری🔘
#وطنفروشی
#کمونیسم
۲۱ آذر روز جشن ملی یکپارچگی ایران خجسته باد
پیشه وری نیز در ۱۱ ژوئن ۱۹۴۷ در یک تصادف اتومبیل در آذربایجان شوروی به قتل رسید.دلیل کافی و مشخصی در باره سوء قصد بودن این حادثه در دست نیست اما برخی باور دارند که دستگاه اطلاعاتی شوروی بارها از تصادفهای رانندگی ساختگی برای قتل مخالفین خود استفاده کرده است.
✉️نامه پیشهورى به رهبری شوروی✉️
درست در آخرین روزهای حکومت فرقه، پیشهورى و چند تن از رهبران دیگر فرقه دمکرات نامهای به «رهبری شوروی» نوشتند. این نامه که تاریخش ۱۷ آذر ۱٣۲۵ یعنی درست چهار روز پیش از ۲۱ آذر همان سال است، پیش از سقوط حکومت پیشهورى به آقای کراسنیخ سرکنسول اتحاد شوروی در تبریز تسلیم شد تا به اطلاع «رهبری شوروی» رسانده شود. نامه که از سوی سید جعفر پیشهورى، صادق پادگان، علی شبستری، دکتر سلام الله جاوید و غلام یحیی دانشیان امضاء شده در واقع گلهای جدی و فوری اما محترمانه از «دوست بزرگمان اتحاد شوروی» است که از حکومت فرقه خواسته بود محدود شدن اختیارات خود درمقابل دولت مرکزی ایران را قبول کند و مقاومتی از خود نشان ندهد.
از لحن نامه معلوم میشود که هنوز شورویها به رهبران فرقه دستور ندادهاند که از ایران خارج شوند اما رهبری فرقه با احساس خطری قریب الوقوع و با زبانی نشانگر استدعا، خواهان «کمکی مختصر» و از جمله اسلحه برای مقابله با حمله ارتش مرکزی است. بعضی فرازهای جالب از آن نامه:
✉️✉️«ما هشت ماه تمام است که برخلاف احساسات مردم ما، بر خلاف آرزوها و تمایلات اعضا و فعالان فرقهمان؛ بخاطر پیشرفت امور و حل مسالمت آمیز اختلافات؛ با در نظرداشت سیاست جهانی دوست بزرگمان اتحاد شوروی و با توجه به میانجیگری دولت شوروی، کوشیدهایم سیمای [احمد] قوام را دموکراتیک و مترقی جلوه دهیم و حتی در مواقعی برخلاف فکر و اعتقاد خویش از او تعریف و تمجید نیز کردهایم. هدف این بوده است که کار از جانب ما مختل نشود. (…)
خلق آذربایجان، رهبر آن فرقه دموکرات و سران فرقه دو انتظار از دولت شوروی دارند:
اولا مادام که مرزهایمان باز هستند و قدرت ملیمان پابرجاست مقدار کمی به ما سلاح داده شود. زیرا اگر کار به این روال پیش رود، این کار دیگر ممکن نخواهد شد. ما براحتی قادریم این سلاحها را چنان مخفیانه بدست قوای ملی برسانیم که نیروی مخالف از آن مطلع نشود. پس از شروع و شدت درگیری انجام این کار بسیار سخت خواهد بود. ما سلاح زیادی نمیخواهیم. منظور ما اندک مقداری است تا فدائیان ناگزیر نشوند با دست خالی جلوی دشمن بروند.
ثانیاً حالا که قوام جنگ را شروع کرده و به ریختن خون برادران ما پرداخته است، اجازه داده شود ما نیز از هر سو او را در تنگنا قرار دهیم، تا از این طریق امکان قیام آزادیخواهان همه جای ایران را فراهم کرده، نهضت بزرگی در سراسر ایران آغاز کنیم و با سرنگون ساختن حکومت ارتجاعی تهران، حکومتی دموکراتیک بجای آن مستقر سازیم.
اگر این کار به صلاح نیست، بگذارید از تهران کاملا قطع رابطه کنیم و حکومت ملی خویش را بوجود آوریم. ([مردم ما] به راه حل اخیر بیشتر تمایل دارد). سیاست شوروی هر کدام از این دو راه را که انتخاب کند، ما میتوانیم آنرا شرافتمندانه اجرا کنیم و موفق شویم.
(…) مسئله نفت مسئله بسیار نسیهای است که دولت شوروی بدون داشتن طرفدارانی در مجلس و جامعه موفق به دستیابی به آن نخواهد شد. «حسن نیت» قوام السلطنه نیز نمیتواند تضمین محکمی بحساب آید. زیرا او در مسئله آذربایجان نشان داد که حسن نیت چیست. (…)
مسئله نفت هنگامی میتواند به سود اتحاد شوروی حل شود که نیروهای اجتماعی پشت آن باشند. همین نیروها اکنون در نقاط دیگر ایران بشکل فوقالعادهای در حال سرکوب شدن و از بین رفتناند. ولی [هنوز] کاملا از بین نرفتهاند. نیروی ما در آذربایجان، نیروی مهمی است. ما دارای امکانات جدی برای وارد آوردن فشار به حکومت تهران هستیم. (…)
چشم امید همه خلق، فرقه و رهبران آن به [یاری کشور شماست] و نجات را در [کمک آن] میبینند آنچه شما باید بکنید تنها دادن مقدار کمی سلاح [به ماست
🔒معلوم نیست اصولا مضمون نامه پیشهورى به اطلاع کسی از رهبران بلند پایه حزب کمونیست و یا حکومت شوروی رسیده است یا نه. پنج ماه بعد از سقوط حکومت فرقه، در نامه معروف استالین به پیشهورى مورخ هشتم مه ۱۹۴۶ استالین اشاره غیر مستقیمی به «شنیدههایش» مبنی بر شکایات پیشهورى میکند اما هیچ نشانه مستقیمی در این نامه نمیتوان یافت که نشان دهد دیکتاتور شوروی نامه پیشهورى را دیده است.
بر گرفته از کانال #لیبرالیسم
@gurd_Shah
#وطنفروشی
#کمونیسم
۲۱ آذر روز جشن ملی یکپارچگی ایران خجسته باد
پیشه وری نیز در ۱۱ ژوئن ۱۹۴۷ در یک تصادف اتومبیل در آذربایجان شوروی به قتل رسید.دلیل کافی و مشخصی در باره سوء قصد بودن این حادثه در دست نیست اما برخی باور دارند که دستگاه اطلاعاتی شوروی بارها از تصادفهای رانندگی ساختگی برای قتل مخالفین خود استفاده کرده است.
✉️نامه پیشهورى به رهبری شوروی✉️
درست در آخرین روزهای حکومت فرقه، پیشهورى و چند تن از رهبران دیگر فرقه دمکرات نامهای به «رهبری شوروی» نوشتند. این نامه که تاریخش ۱۷ آذر ۱٣۲۵ یعنی درست چهار روز پیش از ۲۱ آذر همان سال است، پیش از سقوط حکومت پیشهورى به آقای کراسنیخ سرکنسول اتحاد شوروی در تبریز تسلیم شد تا به اطلاع «رهبری شوروی» رسانده شود. نامه که از سوی سید جعفر پیشهورى، صادق پادگان، علی شبستری، دکتر سلام الله جاوید و غلام یحیی دانشیان امضاء شده در واقع گلهای جدی و فوری اما محترمانه از «دوست بزرگمان اتحاد شوروی» است که از حکومت فرقه خواسته بود محدود شدن اختیارات خود درمقابل دولت مرکزی ایران را قبول کند و مقاومتی از خود نشان ندهد.
از لحن نامه معلوم میشود که هنوز شورویها به رهبران فرقه دستور ندادهاند که از ایران خارج شوند اما رهبری فرقه با احساس خطری قریب الوقوع و با زبانی نشانگر استدعا، خواهان «کمکی مختصر» و از جمله اسلحه برای مقابله با حمله ارتش مرکزی است. بعضی فرازهای جالب از آن نامه:
✉️✉️«ما هشت ماه تمام است که برخلاف احساسات مردم ما، بر خلاف آرزوها و تمایلات اعضا و فعالان فرقهمان؛ بخاطر پیشرفت امور و حل مسالمت آمیز اختلافات؛ با در نظرداشت سیاست جهانی دوست بزرگمان اتحاد شوروی و با توجه به میانجیگری دولت شوروی، کوشیدهایم سیمای [احمد] قوام را دموکراتیک و مترقی جلوه دهیم و حتی در مواقعی برخلاف فکر و اعتقاد خویش از او تعریف و تمجید نیز کردهایم. هدف این بوده است که کار از جانب ما مختل نشود. (…)
خلق آذربایجان، رهبر آن فرقه دموکرات و سران فرقه دو انتظار از دولت شوروی دارند:
اولا مادام که مرزهایمان باز هستند و قدرت ملیمان پابرجاست مقدار کمی به ما سلاح داده شود. زیرا اگر کار به این روال پیش رود، این کار دیگر ممکن نخواهد شد. ما براحتی قادریم این سلاحها را چنان مخفیانه بدست قوای ملی برسانیم که نیروی مخالف از آن مطلع نشود. پس از شروع و شدت درگیری انجام این کار بسیار سخت خواهد بود. ما سلاح زیادی نمیخواهیم. منظور ما اندک مقداری است تا فدائیان ناگزیر نشوند با دست خالی جلوی دشمن بروند.
ثانیاً حالا که قوام جنگ را شروع کرده و به ریختن خون برادران ما پرداخته است، اجازه داده شود ما نیز از هر سو او را در تنگنا قرار دهیم، تا از این طریق امکان قیام آزادیخواهان همه جای ایران را فراهم کرده، نهضت بزرگی در سراسر ایران آغاز کنیم و با سرنگون ساختن حکومت ارتجاعی تهران، حکومتی دموکراتیک بجای آن مستقر سازیم.
اگر این کار به صلاح نیست، بگذارید از تهران کاملا قطع رابطه کنیم و حکومت ملی خویش را بوجود آوریم. ([مردم ما] به راه حل اخیر بیشتر تمایل دارد). سیاست شوروی هر کدام از این دو راه را که انتخاب کند، ما میتوانیم آنرا شرافتمندانه اجرا کنیم و موفق شویم.
(…) مسئله نفت مسئله بسیار نسیهای است که دولت شوروی بدون داشتن طرفدارانی در مجلس و جامعه موفق به دستیابی به آن نخواهد شد. «حسن نیت» قوام السلطنه نیز نمیتواند تضمین محکمی بحساب آید. زیرا او در مسئله آذربایجان نشان داد که حسن نیت چیست. (…)
مسئله نفت هنگامی میتواند به سود اتحاد شوروی حل شود که نیروهای اجتماعی پشت آن باشند. همین نیروها اکنون در نقاط دیگر ایران بشکل فوقالعادهای در حال سرکوب شدن و از بین رفتناند. ولی [هنوز] کاملا از بین نرفتهاند. نیروی ما در آذربایجان، نیروی مهمی است. ما دارای امکانات جدی برای وارد آوردن فشار به حکومت تهران هستیم. (…)
چشم امید همه خلق، فرقه و رهبران آن به [یاری کشور شماست] و نجات را در [کمک آن] میبینند آنچه شما باید بکنید تنها دادن مقدار کمی سلاح [به ماست
🔒معلوم نیست اصولا مضمون نامه پیشهورى به اطلاع کسی از رهبران بلند پایه حزب کمونیست و یا حکومت شوروی رسیده است یا نه. پنج ماه بعد از سقوط حکومت فرقه، در نامه معروف استالین به پیشهورى مورخ هشتم مه ۱۹۴۶ استالین اشاره غیر مستقیمی به «شنیدههایش» مبنی بر شکایات پیشهورى میکند اما هیچ نشانه مستقیمی در این نامه نمیتوان یافت که نشان دهد دیکتاتور شوروی نامه پیشهورى را دیده است.
بر گرفته از کانال #لیبرالیسم
@gurd_Shah