منــم.....👑 کــوروش 👑
🌹چرا کوروش بزرگ از دیدن بانوی زیبا خودداری کرد ؟ ┏━━🍃⬇️🍂━━┓ @manamkorosh ┗━━🍂⬆️🍃━━┛
🌹چرا کوروش بزرگ از دیدن بانوی زیبا خودداری کرد
⭕️هنگامی که #آراسپ دوست و خویشاوند کوروش، از این پادشاه بزرگ خواست تا بانوی بسیار زیبایی که پس از فتح، در میان دشمنان قرار داشت را ببیند، #کوروش اینچنین پاسخش را داد:
«اگر این سان است که میگویید، بهتر تا وی را نبینم، زیرا، که اگر شنودن داستان زیبایی وی تواند مرا امروز به رفتن و دیدار وی کشاند، امروز که زمانیم نیست تا پشت خویش بخارم، ترسم وی آنچنان از من دل رباید که تا جاودان جاوید خیره بر وی بنشینم و به فراموشم هر کار دیگر مراست…».
اما دوست کوروش به او خندید و با اعتماد به نفس بیان کرد که عاشق شدن به دست خود آدم است. دوست #کوروش مدعی بود که هیچگاه به خاطر زیبایی یک زن، دلباخته نمیشود!
به هر حال همین #آراسپ مسئول نگهداری از این بانو شد تا شوهرش بازگردد.
در حقیقت این بانو که #پانته-آ نام داشت، و همسر #آبراداتاس، یکی از نزدیکان پادشاه دشمن بود و شوهرش در جای دوری حضور داشت.
دست بر قضا، #آراسپ که با اطمینان از نفس خود سخن میگفت، شیفته زیبایی #پانته-آ شد و قصد دست اندازی بر وی را کرد.
تا اینکه #پانته-آ به نزد #کوروش شکایت برد و #کوروش هم با تدبیر به این موضوع رسیدگی کرد.
هنگامی که شوهر #پانته-آ بازگشت، این بانو درباره #جوانمردی و #نگهداری #کوروش اینچنین به شوهرش گفت:
⭕️«وی در پناه گرفت مرا و رهانید از خطر تا تو باز آیی، آن سان که گویی برادر وی را من همسرم…».
📚 کوروش نامه گزنفون، دفتر ۵، بخش ۱، بند ۸
📚کوروش نامه گزنفون، دفتر ۶، بخش ۴، بند ۷
┏━━🍃⬇️🍂━━┓
@manamkorosh
┗━━🍂⬆️🍃━━┛
⭕️هنگامی که #آراسپ دوست و خویشاوند کوروش، از این پادشاه بزرگ خواست تا بانوی بسیار زیبایی که پس از فتح، در میان دشمنان قرار داشت را ببیند، #کوروش اینچنین پاسخش را داد:
«اگر این سان است که میگویید، بهتر تا وی را نبینم، زیرا، که اگر شنودن داستان زیبایی وی تواند مرا امروز به رفتن و دیدار وی کشاند، امروز که زمانیم نیست تا پشت خویش بخارم، ترسم وی آنچنان از من دل رباید که تا جاودان جاوید خیره بر وی بنشینم و به فراموشم هر کار دیگر مراست…».
اما دوست کوروش به او خندید و با اعتماد به نفس بیان کرد که عاشق شدن به دست خود آدم است. دوست #کوروش مدعی بود که هیچگاه به خاطر زیبایی یک زن، دلباخته نمیشود!
به هر حال همین #آراسپ مسئول نگهداری از این بانو شد تا شوهرش بازگردد.
در حقیقت این بانو که #پانته-آ نام داشت، و همسر #آبراداتاس، یکی از نزدیکان پادشاه دشمن بود و شوهرش در جای دوری حضور داشت.
دست بر قضا، #آراسپ که با اطمینان از نفس خود سخن میگفت، شیفته زیبایی #پانته-آ شد و قصد دست اندازی بر وی را کرد.
تا اینکه #پانته-آ به نزد #کوروش شکایت برد و #کوروش هم با تدبیر به این موضوع رسیدگی کرد.
هنگامی که شوهر #پانته-آ بازگشت، این بانو درباره #جوانمردی و #نگهداری #کوروش اینچنین به شوهرش گفت:
⭕️«وی در پناه گرفت مرا و رهانید از خطر تا تو باز آیی، آن سان که گویی برادر وی را من همسرم…».
📚 کوروش نامه گزنفون، دفتر ۵، بخش ۱، بند ۸
📚کوروش نامه گزنفون، دفتر ۶، بخش ۴، بند ۷
┏━━🍃⬇️🍂━━┓
@manamkorosh
┗━━🍂⬆️🍃━━┛
منــم.....👑 کــوروش 👑
🌹چرا کوروش بزرگ از دیدن بانوی زیبا خودداری کرد؟ @MANAMKOROSH 👑
🌹چرا کوروش بزرگ از دیدن بانوی زیبا خودداری کرد
⭕️هنگامی که #آراسپ دوست و خویشاوند کوروش، از این پادشاه بزرگ خواست تا بانوی بسیار زیبایی که پس از فتح، در میان دشمنان قرار داشت را ببیند، #کوروش اینچنین پاسخش را داد:
«اگر این سان است که میگویید، بهتر تا وی را نبینم، زیرا، که اگر شنودن داستان زیبایی وی تواند مرا امروز به رفتن و دیدار وی کشاند، امروز که زمانیم نیست تا پشت خویش بخارم، ترسم وی آنچنان از من دل رباید که تا جاودان جاوید خیره بر وی بنشینم و به فراموشم هر کار دیگر مراست…».
اما دوست کوروش به او خندید و با اعتماد به نفس بیان کرد که عاشق شدن به دست خود آدم است. دوست #کوروش مدعی بود که هیچگاه به خاطر زیبایی یک زن، دلباخته نمیشود!
به هر حال همین #آراسپ مسئول نگهداری از این بانو شد تا شوهرش بازگردد.
در حقیقت این بانو که #پانته-آ نام داشت، و همسر #آبراداتاس، یکی از نزدیکان پادشاه دشمن بود و شوهرش در جای دوری حضور داشت.
دست بر قضا، #آراسپ که با اطمینان از نفس خود سخن میگفت، شیفته زیبایی #پانته-آ شد و قصد دست اندازی بر وی را کرد.
تا اینکه #پانته-آ به نزد #کوروش شکایت برد و #کوروش هم با تدبیر به این موضوع رسیدگی کرد.
هنگامی که شوهر #پانته-آ بازگشت، این بانو درباره #جوانمردی و #نگهداری #کوروش اینچنین به شوهرش گفت:
⭕️«وی در پناه گرفت مرا و رهانید از خطر تا تو باز آیی، آن سان که گویی برادر وی را من همسرم…».
📚 کوروش نامه گزنفون، دفتر ۵، بخش ۱، بند ۸
📚کوروش نامه گزنفون، دفتر ۶، بخش ۴، بند ۷
@MANAMKOROSH 👑
⭕️هنگامی که #آراسپ دوست و خویشاوند کوروش، از این پادشاه بزرگ خواست تا بانوی بسیار زیبایی که پس از فتح، در میان دشمنان قرار داشت را ببیند، #کوروش اینچنین پاسخش را داد:
«اگر این سان است که میگویید، بهتر تا وی را نبینم، زیرا، که اگر شنودن داستان زیبایی وی تواند مرا امروز به رفتن و دیدار وی کشاند، امروز که زمانیم نیست تا پشت خویش بخارم، ترسم وی آنچنان از من دل رباید که تا جاودان جاوید خیره بر وی بنشینم و به فراموشم هر کار دیگر مراست…».
اما دوست کوروش به او خندید و با اعتماد به نفس بیان کرد که عاشق شدن به دست خود آدم است. دوست #کوروش مدعی بود که هیچگاه به خاطر زیبایی یک زن، دلباخته نمیشود!
به هر حال همین #آراسپ مسئول نگهداری از این بانو شد تا شوهرش بازگردد.
در حقیقت این بانو که #پانته-آ نام داشت، و همسر #آبراداتاس، یکی از نزدیکان پادشاه دشمن بود و شوهرش در جای دوری حضور داشت.
دست بر قضا، #آراسپ که با اطمینان از نفس خود سخن میگفت، شیفته زیبایی #پانته-آ شد و قصد دست اندازی بر وی را کرد.
تا اینکه #پانته-آ به نزد #کوروش شکایت برد و #کوروش هم با تدبیر به این موضوع رسیدگی کرد.
هنگامی که شوهر #پانته-آ بازگشت، این بانو درباره #جوانمردی و #نگهداری #کوروش اینچنین به شوهرش گفت:
⭕️«وی در پناه گرفت مرا و رهانید از خطر تا تو باز آیی، آن سان که گویی برادر وی را من همسرم…».
📚 کوروش نامه گزنفون، دفتر ۵، بخش ۱، بند ۸
📚کوروش نامه گزنفون، دفتر ۶، بخش ۴، بند ۷
@MANAMKOROSH 👑