🏴🏴
تو یادگار حسینی که #کربلا دیدی
شبیه #عمه ی مظلومه ات بلا دیدی
#السلام_علیک_یا_سیدالساجدین
@mahale_man
🏴🏴
تو یادگار حسینی که #کربلا دیدی
شبیه #عمه ی مظلومه ات بلا دیدی
#السلام_علیک_یا_سیدالساجدین
@mahale_man
🏴🏴
📝📝📝
@mahale_man
#حتما_بخوانید
#بسیار_زیباست
👇👇👇👇👇👇👇
#شب_جمعه_ی_رویایی
رفتیم در خونه خانواده شهیدی خبر بدیم....
که بیایید استخونای شهیدتون رو تحویل بگیرید...
در زدیم
دختر خانومی آومد درو وا کرد...
گفتم:
شما با این شهید بزرگوار نسبتی دارین..؟
چطور مگه.....؟!
بابامه....
گفتم پیکرشو پیدا کردن
میخوان پنجشنبه ظهر بیارنش..
#عمه_بیا_گمشده_پیدا_شده
زد زیر گریه و گفت:
یه خواهشی دارم...
حالا که بعد از این همه سال اومده...
میشه به جای ظهر پنجشنبه,
شب جمعه بیارینش...؟!
شب جمعه
تابوتو با استخونا,
بردیم به همون آدرس...
تارسیدیم...
دیدیم کوچه رو چراغونی کردن...
#خرابه_چراغونه_امشب
#چشام_فرش_مهمونه_امشب
ریسه کشیدن...
کوچه شلوغه ومردم میان میرن...
رفتیم جلو پرسیدیم
چه خبرررره....؟!
عروسی دختر این خونه است....!
تا اومدیم برگردیم...
دیدیم
دختره با چادر سفید دوید تو کوچه و داد میزد:
#به_پیکرم_جان_آمده_خرابه_مهمان_آمده...
بابامو کجا میبرید...
نبریدش...
یه عمر آرزوم بود که بابام....
سر سفره عقدم باشه....
من مهمونی گرفتم...
بابامو بیارید...
باباشو بردیم,چهارتا تیکه استخون گذاشت کنار سفره عقد...
#خدا_رو_شکر_که_مهمان_منی_امشب_تو_بابا
استخوون دست باباشو برداشت...
کشید رو سرشو گفت:
"باباجون...
ببین دخترت عروس شده...
برای بار سوم میپرسم عروس خانم وکیلم...؟
بااجازه پدرم....بله....
راوی : از بچه های تفحص اصفهان
#شـهـدا_شــرمنــده_ایم_که_مدام_شرمنده_ایم
@mahale_man
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
@mahale_man
#حتما_بخوانید
#بسیار_زیباست
👇👇👇👇👇👇👇
#شب_جمعه_ی_رویایی
رفتیم در خونه خانواده شهیدی خبر بدیم....
که بیایید استخونای شهیدتون رو تحویل بگیرید...
در زدیم
دختر خانومی آومد درو وا کرد...
گفتم:
شما با این شهید بزرگوار نسبتی دارین..؟
چطور مگه.....؟!
بابامه....
گفتم پیکرشو پیدا کردن
میخوان پنجشنبه ظهر بیارنش..
#عمه_بیا_گمشده_پیدا_شده
زد زیر گریه و گفت:
یه خواهشی دارم...
حالا که بعد از این همه سال اومده...
میشه به جای ظهر پنجشنبه,
شب جمعه بیارینش...؟!
شب جمعه
تابوتو با استخونا,
بردیم به همون آدرس...
تارسیدیم...
دیدیم کوچه رو چراغونی کردن...
#خرابه_چراغونه_امشب
#چشام_فرش_مهمونه_امشب
ریسه کشیدن...
کوچه شلوغه ومردم میان میرن...
رفتیم جلو پرسیدیم
چه خبرررره....؟!
عروسی دختر این خونه است....!
تا اومدیم برگردیم...
دیدیم
دختره با چادر سفید دوید تو کوچه و داد میزد:
#به_پیکرم_جان_آمده_خرابه_مهمان_آمده...
بابامو کجا میبرید...
نبریدش...
یه عمر آرزوم بود که بابام....
سر سفره عقدم باشه....
من مهمونی گرفتم...
بابامو بیارید...
باباشو بردیم,چهارتا تیکه استخون گذاشت کنار سفره عقد...
#خدا_رو_شکر_که_مهمان_منی_امشب_تو_بابا
استخوون دست باباشو برداشت...
کشید رو سرشو گفت:
"باباجون...
ببین دخترت عروس شده...
برای بار سوم میپرسم عروس خانم وکیلم...؟
بااجازه پدرم....بله....
راوی : از بچه های تفحص اصفهان
#شـهـدا_شــرمنــده_ایم_که_مدام_شرمنده_ایم
@mahale_man
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂