#ماره_گویش_ترکان_هرابرجان
این قسمت:
نفرینِ "سینه ی دل قعله"☺️

در زمانهای قدیم بخاطر وجود دزدان و هجوم و شرارت های آنان،
مردمان روستا بخاطر حفظ امنیت خانواده ها بصورت جمعی و در یک "قلعه " زندگی میکردند،
اکثر مردان آن زمان مجبور بودند برای انجام کار و در آوردن نان ، روزها و ماهها به دیاری دیگر سفر و از خانواده خود دور باشند.
به همین علت وجود چنین قلعه هایی در لحظه هجوم دزدان ، بسیار ضروری به نظر میرسید.
در این اثنا اگر شخص سالمندی فوت میکرد، در پشت و کنار دیوار قلعه در قبرستان مخصوص قلعه وی را بخاک میسپردند،
به این قبرستان سینه دل قعله(قلعه) می گفتند.
بنابراین اگر شخصی فردی را نفرین میکرد.
اصطلاحا میگفت:
" بری سینه دل قعله"
یعنی الهی بمیری و سینه دل قلعه خاکت کنن😊
شایان ذکر است که بعدها که جمعیت اضاف تر شد هر چند خانواده که یک "طایفه" رو تشکیل میداد،قلعه یا حصاری جداگانه در روستا برای خود داشتند، این قلعه و حصار برگویش مردمان تاثیر گذاشته بود .
یکی از آن موارد بستن درب قلعه یا حصار بود، تا حدی که هم اکنون هم سالمندانی داریم که برای اشاره ب بستن درب منزل از گویش،
"درحصار را پیش کن" استفاده میکنند.
بیشتر درب اتاق یا قلعه ها بخاطر امنیت و فرار بطرف بیرون باز میشد و گویش"در رو پیش کن" مستند همین مورد است.
یعنی درب را بطرف خود بکش تا بسته شود"
یا اگر بیرون میرفت، میگفتند: "در رو بزار روهم"☘🤚
برای نسل جوان ارسال کنید😊
با احترام
عیسی یزدانی(ماره)

💎 @maareh

#ماره_لغات_اصطلاحات_ترکان_هرابرجان

این قسمت:
"کِش یا کَش" KESH_KASH
در گویش نه چندان دور مردمان
در روستاهای تُرکان و هرابرجان به این اصطلاح "کِش" بر میخوریم ک بجای کلمه و معنای دفعه استفاده میشود.
در گذشته بخاطر عدم وجود وسائط نقلیه امروزی، برای بردن کود حیوانی و انسانی از خانه به باغ و صحرا از الاغ استفاده میکردند.
به تعداد یک دفعه رفت و برگشتی که کود بوسیله الاغ از خانه ب باغ برده میشد، یک "کَش" می گفتند.
مثلا
"من یه کَش یا کِش بردم"
یعنی من یک بار کود را بوسیله الاغ از خانه به باغ برده و خالی برگشتم.
بنابراین در اینجا بجای دفعه از کلمه "کش" استفاده میشد.
همچنین کلمه "بار" نیز که به معنای دفعه بکار میرود، ریشه در همین عمل دارد.
به تعداد دفعاتی که باربر بار را از مبدأ تا مقصد میرساند و بر می گشت،
یک "بار" میگفتند.

در گویش کنونی بسیاری از سالخوردگان امروزی نیز کلمه "کش" استفاده میشود.
مثال:
صد کِش بهت گفتم ، اونجا نرو !!رفتی☺️
با احترام
عیسی یزدانی(ماره)☘🤚

💎 @maareh

ماجراهای سُلطون😊
با اجرای عیسی یزدانی(ماره)
این قسمت : مهمان شهری😊😂
پیام این قسمت : مهمانان عزیز تو این ایام هوای میزبان رو داشته باشید👍😊👌
💎 @maareh

حضورتون بايد مزه‌ىِ توت بدهد،
يا انارِ گُلپَر زده،
يا آش رشته یِ ننه جون تو
غروب هاىِ جمعه تو بافت سنتی

داشتنتان بايد بوىِ ياسِ رازقى بدهد،
يا بوىِ خاکِ باران خورده..
نميدانم فقط بیایید ترکان😍
خدابیامرزه بابام میگفت:
درخت توتی که شاخه هاش تو خونه همسایه س ، میوه ش هم مال همسایه س🤚
ی گزارش دوم خردادی از ماره ببینید...
تا جمعه،اوقات و کامتون با هم شیرین شه🤚
💎 @maareh

با پیگیری آقای حسین فلاحتی بخشدار مرکزی و مساعدت دهیاری و شورای اسلامی و همت اهالی خونگرم روستا
"دومین جشنواره توت ترکان"
در روز جمعه دوازدهم خرداد 1402
در جایگاه گردشگری چهارده معصوم(ع) روستای تاریخی ترکان برگزار میگردد☘👍
💎 @maareh

اولین تیزر تبلیغاتی از
"دومین جشنواره توت ترکان"

این جشنواره امسال در دوازدهم خرداد ما در ترکان برگزار میگردد☘🤚

💎 @maareh

دلنوشته های #ماره
این قسمت: "نخ"
هیچ فکر کردید
پدر و مادربزرگها "نخ" هستند!!!
خاصه مادرها ..
چون در جامعه امروزی که پدران ما بخاطر سختی هایی که (جسمی) بیشتر از مادران تحمل کرده اند، زودتر از پیش ما میرن...
و مادربزرگها چندسالی بیشتر عمر میکنند..
این مادر بزرگها حکم "نخ" رو دارند..
همچون "نخ" تسبیح ک (مهرها) یعنی همه اعضای خانواده رو دور هم جمع و درکنار هم نگهمیدارند..
هر تعطیلات همه برادر و خواهرها با بچه هاشون در خانه پدری بدور این مادر عزیز حلقه میزنند و درکنار هم با شادی و بدون دلخوری یه دورهمی عالی رو می گذرانند👍
اما
اما ب محض رفتن مادر بزرگ و پاره شدن این نخ همه مهرها از هم فاصله میگیرند و آخرین دورهمی بچه ها در خانه پدری ففط در حاشیه مجالس ختم اون مادر بزرگ است..
گاه بعد از چهلم و سال مادر،
دیگه اون حس و حال دورهمی بین بچه ها نیست..
گاهی فرزندان بدون در نظر گرفتن روحیه معنوی افراد خانواده،در اولین فرصت ب خانه پدری چوب حراج میزنند و باتقسیم آن ، هر خواهر و برادری اندک سهمی صاحب میشود که آدم نمیداند چگونه و چطوری خرج شد،
آن پول سر یکسال تمام میشود و فرزندان می مانند با حسرت دورهمی های خانه مادری😔
حالا متوجه شدید که وجود و نگهداری از این والدین چقدر برامون تاثیر مثبت داره؟؟
اما نا امید نباشید
یه راه داره...
ما خانواده با اینکه همه وابسته مادر بودیم ...اما با رفتن مادرم ، هنوز نخ همبستگی محکم و مقاوم سرجاش مونده و گاهی با ازدواجهای درون خانوادگی این نخ بهم کشیده و مهره ها رو بیشتر بهم نزدیک میکند👍
میدونید "رازش" چیه؟
چون همه به حرفهای مادرمان که همیشه سفارش میکرد"
درحق هم خوب باشید" را سرلوحه زندگیمون قرار دادیم.
ما هنوز خانه پدری را در روستای تُـرکان داریم و هرسال دو بار به ی بهانه
همه ی اعضای خانواده (حدود شصت،هفتاد نفری) با شور و شعف دور هم ب شادی جمع میشویم تا از این طریق روحیه خود و روح والدین خود را شاد کنیم👍

پس عزیزان
اول تا پدرو مادرتون هستند، ازشون با کمال میل و تمام توان و با روی خوش نگهداری کنید.
دوم با رفتن آنها زود اقدام به فروش و تقسیم ارث نکنید چون بسیاری از اختلاف و فاصله ها ناشی از همین توقعات مالی میشود.
شادی و دورهمی شما آرزوی ماست🤚
با احترام عیسی یزدانی(ماره)☘

💎 @maareh

#حجاب_دهاتی😊👍

💎 @maareh

در یک اقدام خدا و مردم پسندانه خانواده زنده یاد اکبرآقا یزدانی(گُل محمدی)
جهت رفاه حال بیماران ارتوپد، یک دستگاه فیزیوتراپی ب مبلغ 15 میلیون تومان به مرکز سلامت ترکان و هرابرجان اهداء نمودند.
مرکز اطلاع رسانی هرابرجان ضمن تقدیر و آرزوی سلامتی برای همسر بانو فاطمه سلطان صداقت و فرزندانش ، برای زنده یاد اکبرآقا روحی شاد در بهشت برین خواستار است🙏

💎 @maareh

ماره با موسیقی و برنامه های متنوع با این لینک در ایتاست
@maareh

🔺جشنواره توت ترکان بین المللی شد

🔹مجله The Heritage چاپ لندن امروز در صفحه نخست خود به دومین جشنواره توت روستای ترکان، مروست، یزد پرداخت.

این مجله انگلیسی در سرزمین اصلی بریتانیا، ایرلند و چند کشور همسود چاپ و توزیع می‌شود.

محور اصلی موضوعات این مجله پوشش رویدادها و مضوعات فرهنگی و تاریخی از سراسر جهان است.

#روستای_تاریخی_ترکان
💎 @maareh

#ماره_پنجشنبه☘
پنج شنبه که می شود
ثانیه هایمان سخت بوی دلتنگی می دهد
و عده ای از عزیزانمان
آن طرف
چشم به راه هدیه ای تا آرام بگیرند
با فاتحه و صلواتی هوایشان را داشته باشیم☘🤚

💎 @maareh

#ماره_محلی_مادر❤️

شاید حتی به یاد نیاورید که آخرین بار چه موقع بود که پدر و مادرتون رو درآغوش گرفتید،
و برای خیلی ها نگاه کردن در چشمان مادری که دیگر وجود ندارد و یا گرفتن دست پدری که به سفر ابدی رفته است، آرزوی محالی باشد،
پس به شما پیشنهاد می کنم همین الان که داریدشون قدر این فرشته ها را بدانید و از آنها تشکر کنید.
ضمنا فراموش نکنیم بعد از پدرو مادر
هیچ فردی تو این دنیا ب اندازه خواهران و برادران دوست داشتنی نیستند/ماره😍👍
💎 @maareh

دوستان عزیز ساکن #شیراز
برادرزاده بنده
محمد یزدانی (مجری کشوری)
اواخر تیرماه 1402 ب مدت سه شب سمینار رایگان گذاشته،
سمینار رایگان کلام ثروت ساز👍
شبهای 28/29 و 30 تیرماه
معالی آباد تـالار احسان(نرسیده ب پمپ بنزین فلکه احسانِ معالی آباد)
ساعت 5 تا 8 شب
از این سمینار استفاده کنید و راه و رسم زندگی و ثروت سازی رو یاد بگیریم.
جواب پیامک ارسالی شما یا پیام است، یا زنگ بهتون میزنن.جواب هم نیامد نگران نباشید،
شرکت برای عموم آزاد✋
به دوستان خود بگویید.
اطلاع رسانی #ماره☘

ماره با همین لینک 👇 فعلا در ایتا فعال است

💎 @maareh

درود بر شما عزیزان دهستان هرابرجان در سراسر دنیا✋
بنده عیسی یزدانی متخلص ب ماره..
همه میدانید که بنده نزدیک به سی و اندی با نوشتن و ضبط نوار کاست و حدود بیست سال با ورود گوشی همراه(1390) دارم در مورد اتحاد و همدلی مردمان هردو سه روستا تلاش میکنم.
تاسیس مرکز اطلاع رسانی هرابرجان(ماره) خود گویای این واقعیت است..
بسیاری از دوستان از همان روز نخست از ورود نام هرابرجان در این اطلاع رسانی مخالفت نموده و حتی پیشنهاد مارت یا مارته را دادند..
تفکرشان چنین بود که بنده اطلاع رسانی روستای هرابرجان را یدک میکشم و توقع داشتند که نام ترکان را نیز دراین مقوله بگنجانیم..
و یا مرکز اطلاع رسانی ترکان و هرابرجان ک مارته میشد..
اگر چنین هدفی داشتم پس میبایست نام رحمت آباد را نیز میگنجاندم..

اما بسیاری از دوستان هم از ترکان و هم از هرابرجان و دیگر مناطق متوجه منظور بنده بودند و میدانستند که هدف بنده کلیت هـرابرجان و دهستان هرابرجان بود.
دهستان هرابرجان شامل:
روستاهای ترکان،هرابرجان،حسین آباد و رحمت آباد
زیرا قبل از تاسیس شبکه های اجتماعی بنده بیش از 2/000 شماره تلفن همراه رو از خانواده های ترکان، و روستاهای هرابرجان و حسین آباد و رحمت آباد. که ساکن بومی و دیگر شهرها و حتی خارج از کشور و تعدادی هم از همشهریان در توتک و کرخنگان و هرات و مروست را جمع آوری و بصورت پیامکی (بیشتر فوت اهالی) را اطلاع رسانی میکردم.
هدفمـ در این مقوله علاوه بر همدلی، حذف و صرفه جویی در بسیاری از اطلاعیه هایی بود که بازماندگان افراد فوت شده، قبل از تاسیس ماره ب درو دیوار خیابانهای باباکوهی و لشکری و پانصد دستگاه و محله های یزد و شیراز جهت آگهی از فوت فرد مورد نظر میچسباندند.و فقط ده درصد می دیدند و چهل درصد خانواده ها اطلاع پیدا میکردند.
با تاسیس و اطلاع رسانی ماره و حذف کاغذ که به نوبه خودم باعث قطع نشدن چند درخت میشدم، خرسند بودم.و همچنین چقدر برای خانواده متوفی راحت شده بود که آن زمانهای تاسیس با پرداخت بیست یا سی هزارتومان یعنی یک سوم هزینه چاپ تراکت به خوبی و نودو نه درصد اطلاع رسانی میشد.

خوب با اطلاع دادن یه آگهی فوتی به تمامی خانواده های دهستان و حضور آنها در تشییع اموات ، بنگرید که چه افرادی از ترکان و هرابرجان و رحمت آباد که سالها همدیگر رو ندیده بودند، بهم میرسیدند و با گپ و گفت ، همدلی میکردند..

این هدف بنده بود که موفق هم شدم.
تا اینکه بعلت اتفاقات دهه هشتاد و ارسال پیامکهای غیر متعارف توسط افراد سو جو، دولت مجبور به محدود کردن پیامکهای ارسالی شد و ماره نیز نتوانست از طریق اس ام اس بخوبی اطلاع رسانی کند.
حتی بسیاری میگفتند چرا پیامک ما را قطع کرده اید.
درصورتیکه در طی حدود پانزده سال بنده حتی یک شماره را بدون هماهنگی مالک آن از سامانه ماره قطع نکردم و گاسم بخاطر بسته بودن پیامهای تیلیغاتی براشون پیامک نمیرفت...تا اینکه کلا بخاطر مقرون ب صرفه نبودن تعطیل شد.
و همچنین با آمدن شبکه های مجازی کانال ماره نیز در شبکه های اجتماعی ب روز اطلاع رسانی مینمود..که خود شاهد بودید.و مدتیست خبرهای محلی را به جوانانی که در شبکه های اجتماعی اطلاع رسانی میکنند،سپرده و در تدارک پایان دادن به اطلاع رسانی ماره و باز نمودن جا برای عزیزان جوان هستم.
بهرحال همه هدفم اتحاد و همدلی بود و خواهد بود.

اما متاسفانه تعدادی افرادی که حال بخاطر عدم اطلاع کافی و یا مغرضانه گاها سنگی جلوی پای بنده و دیگر دوستانی که خواهان اتحاد مردم دهستان هستند، انداخته و با گفته هایی که سند و مدرک معتبری ندارد میخواهند موجب تفرقه بین اهالی هر سه ، چهار روستا شوند..
شعار بنده همیشه این بود که
برای کلبه کوچک همسایه ات چراغی آرزو کن قطعأ حوالی خانه تو نیز روشن خواهد شد.
بنده ذاتا از پیشرفت جوان همسایه ذوق زده خواهم شد، چرا که اگر خود قادر به پیشرفت نباشم ، همسایه ای دارم که بهش افتخار کنم.

بنابراین اگر ذات برخی افراد که آگاهانه یا ندانسته سنگ تفرقه رو به سینه میزنند، به شایستگی تغییر کند، مطمئن باشید که هر سه روستا پا ب پای هم با مردمان خونگرم و مهربانش پیشرفت خواهد نمود.
فراموش نکنیم که برای رسیدن صدایمان به دیگر مناطق ، یکـدست صدا نخواهد داشت و باید بشویم مشت و همدل و همپا به پیشرفتی که شایسته ترکان، هرابرجان ، حسین آباد و رحمت آباد است برسیم.
(لطفا این مطلب را در تمامی گروههایی که هستید و گروهای خانوادگی خود ارسال فرمایید.)
با احترام
عیسی یزدانی پشتیبان
مرکز اطلاع رسانی هرابرجان(ماره)

💎 @maareh

#ماره_اشعار_محلی
این قسمت:
"داعش"
ایا داعش که دائم در فراری
نداری از مسلمانان قراری

ایا بی صفت و بی اصل و ریشه
که از پشت میزنی خنجر همیشه

اگر مردی بیا رو در برو باش
نه جنگجویی چنین بی آبرو باش

بیا خود را بیار در پشت شیشه
نمایان شو ! فقط ادعات میشه

کسی که بیگناهی رو چو انسان
کَشد درخون و آسانش برد جان

کسی که در حرم محرم کُشد زود
تمام کیش و ایمانش شود دود

اگر داری تو آیینی خدایی
چرا اینگونه رویش می نمایی

خــدا را چون نداری دین کجـا بود
به کیش تو پیامبرهم بی خدا بود

چو این دین چو آیین تو اینست
تمام مردمان غیر از تو شد پست

کُشی مردم که در جنت رسی تو
به پیش حق فقط خاروخسی تو

بدم هشدار که گر مردان ایران
کنند روزی اراده می دهند جان

که داعش را همچون یک نخاله
زنند جارو و بندازند زباله

بیاد شهدای شاه چراغ(ع)
۱۴۰۲/۵/۲۲
عیسی یزدانی (ماره)

💎 @maareh

#ماره_مردان_بیاد_ماندنی☘
این قسمت:
#ترکان_حسین_ایبر
زنده یاد حسین یزدانی فرزند اکبر
معروف به "حسین ایبر"
طلوع سال 1310
غروب 1401/1/1
91 سال
حسین ایبر مردی، توانا ،پرکار ،خوش مشرب و شوخ طبع بود.
تکه کلامش به تمام جوانان جمله انرژی مثبتِ "بشمت مرد" بود.
او داری دو پسر و چهار دختر است، که با کمک همسر پرکارش زنده یاد "هاجر" همه را سروسامان دادند و کوچ کردند.
ایشان با توجه به کار کشاورزی خود باغات و اراضی بسیاری از مردم خاصه آنهایی که ساکن شهرها بودن را آبیاری و اداره مینمود..
حسین ایبر در اوایل که فرزندانش کوچک بودند، یکی از افرادی بود که برای استحمام مردم روستا از چاه آب می کشید و منبع سیمانی حمام قدیمی ترکان(بعنوان همیار زنده یاد غلامرضا حسین یوسف) در دهه پنجاه به برکت تلاش او برای دو شیفت زنانه و مردانه همیشه پرآب بود.

با این خلاصه یادی میکنیم از این مرد عزیز و از خداوند شادی روحش را آرزو مندیم🙏
اطلاع رسانی ماره✋

💎 @maareh

#ماره_ضرب_المثل_محلی☘
این قسمت:
"هووم گووم زنم سر پا"
(های و هوی زاییدن گاو و زنم)
در روستای ما ترکان این ضرب المثل زمانی ادا میشد که با وجود درد سرهای فراوان زندگی، فردی توقع انجام کاری بی موقع را داشت.
ریشه این ضرب المثل از آنجاست که
روزی مردی روستایی گاوش زائیده بود و مشغول رسیدگی به امور گاو و گوساله بود.
همانطور که میدانیم زایمان گاو سخت است اما دردسرهای گاو بعد از زایمان شروع می شود،
بخشی از شیر خانواده صرف تغدیه گوساله تازه به دنیا آمده می شود ، تازه این گوساله مراقبت زیادی می خواهد وخلاصه زاییدن گاو شروع دردسرهای یک خانواده روستایی است.
در این میانه همسر مرد روستایی هم در حال زائیدن بود و بیشتر حواس مرد روستایی به زایمان همسر بود.
در همین حین مردی دیگر از همسایگان از وی می خواست که برایش کاری انجام دهد.
و مرد روستایی که میدید در موقعیتی نیست که برای طرف کاری انجام دهد و ایشان توقع بی موقع را مینمود.
در جوابش این ضرب المثل را بکار برد.
که " هووم گووم زنم سرپا"
یعنی از یک طرف های و هوی زاییدن گاوم
از طرفی همسرم سرپای زاییدن است..
حال تو از من توقع کاری دیگر را داری؟
(توضیح: "زنم سرپا"
در قدیم زنها در خانه و بوسیله سرپا نشستن بروی خشتهایی توسط زائو زایمان میکردند).

همچنین این ضرب المثل را در قدیم ما کودکان بیشتر از مادران میشنیدیم.
و آن هنگامی بود که در شلوغی سر مادر در امور خانه از او طلب میکردیم که ما را به جایی ببرد.
و درجواب میگفت: ننه ی نــــــــــه
"هووم گووم زنم سرپا"☺️

اطلاع رسانی #ماره☘

💎 @maareh