بهار به بهار
در معبر اردیبهشت
سراغت را
از بنفشه های وحشی گرفتم
و میان شکوفه های نارنج
در جستجویت بودم.
در پائیز یافتمت
تنها شکوفه ی جهان
که در پائیز روییدی.
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshan59🌸🌴
در معبر اردیبهشت
سراغت را
از بنفشه های وحشی گرفتم
و میان شکوفه های نارنج
در جستجویت بودم.
در پائیز یافتمت
تنها شکوفه ی جهان
که در پائیز روییدی.
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshan59🌸🌴
مهم نیست که مرا
از ملاقات ماه و گفت و گوی باران
بازداشته اند.
من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو
بسنده خواهم کرد...
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshan59🌸🌴
از ملاقات ماه و گفت و گوی باران
بازداشته اند.
من برای رسیدن به آرامش
تنها به تکرار اسم تو
بسنده خواهم کرد...
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshan59🌸🌴
تمام ترسم از این است که یک شب
بخواهی که به خوابم بیایی
و من همچنان به یادت
بیدار نشسته باشم...!
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshab59🌸🌴
بخواهی که به خوابم بیایی
و من همچنان به یادت
بیدار نشسته باشم...!
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshab59🌸🌴
آنجا
یکی تار می زد
یکی می شنید
یکی خسته بود و
یکی به خواب .
این ناگهانی حیرت چه بود
که مرا به جرم جست و جوی تو
از ملکوت
به وهم بی پایان زندگی آوردند ؟
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshan59🌸🍃
یکی تار می زد
یکی می شنید
یکی خسته بود و
یکی به خواب .
این ناگهانی حیرت چه بود
که مرا به جرم جست و جوی تو
از ملکوت
به وهم بی پایان زندگی آوردند ؟
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshan59🌸🍃
تمام ترسم از این است که یک شب
بخواهی که به خوابم بیایی
و من همچنان به یادت
بیدار نشسته باشم...!
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshab59🌸🍃
بخواهی که به خوابم بیایی
و من همچنان به یادت
بیدار نشسته باشم...!
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshab59🌸🍃
هی شهدِ انگورِ شهریوری
که دانه دانه میشمارَمَت از لمسِ لب و
سُبحانِ سرانگشت و
این تبِ تمام،
ببین چه طعمی میدهد این خُنکایِ وِلَرم،
که بیانصاف
زبانِ مرا به زکاتِ بوسه بسته است.
بیا و ببین مرا
این منِ باز آمده از پردههای وَرا،
این منِ ولگردِ واژهْباز
که گاه
آهسته از خودش میپرسد:
عطرآلودهی آهویِ کدامِ ضامنِ خستهای
که کُفر به دامن و
کلمه بر کرانهی ناگفتههات بستهاند.
هی دختر
دخترِ هزار خوشهی انگور!
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshan59🌸🍃
که دانه دانه میشمارَمَت از لمسِ لب و
سُبحانِ سرانگشت و
این تبِ تمام،
ببین چه طعمی میدهد این خُنکایِ وِلَرم،
که بیانصاف
زبانِ مرا به زکاتِ بوسه بسته است.
بیا و ببین مرا
این منِ باز آمده از پردههای وَرا،
این منِ ولگردِ واژهْباز
که گاه
آهسته از خودش میپرسد:
عطرآلودهی آهویِ کدامِ ضامنِ خستهای
که کُفر به دامن و
کلمه بر کرانهی ناگفتههات بستهاند.
هی دختر
دخترِ هزار خوشهی انگور!
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshan59🌸🍃
چه بی چراغ و به ناروا
راه بر عبور علاقه می بندند !
بگو
بگو به باد که ما
با آفتاب زاده شدیم !
و با آفتاب طلوع خواهیم کرد ...
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshan59🌸🍃
راه بر عبور علاقه می بندند !
بگو
بگو به باد که ما
با آفتاب زاده شدیم !
و با آفتاب طلوع خواهیم کرد ...
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshan59🌸🍃
به من بگو
در این برهوتِ بی خواب و طی،
مگر من چه کرده ام
که شاعرتر از اندوهِ آدمی ام آفریده اند؟
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshan59🌸🍃
در این برهوتِ بی خواب و طی،
مگر من چه کرده ام
که شاعرتر از اندوهِ آدمی ام آفریده اند؟
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshan59🌸🍃
ریرا
گفتی برایت
از آن پرندهی کوچکی
که تمام ِبهار بیجفت زیسته بود
بنویسم
باشد عزیزِ سالهای دربه دری !
راستش را بخواهی
بعد از رفتن تو
دیگر کسی به آیینه نگفت: سلام...
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshan59🌸🍃
گفتی برایت
از آن پرندهی کوچکی
که تمام ِبهار بیجفت زیسته بود
بنویسم
باشد عزیزِ سالهای دربه دری !
راستش را بخواهی
بعد از رفتن تو
دیگر کسی به آیینه نگفت: سلام...
#سیدعلی_صالحی❣
@sayeroshan59🌸🍃
`
در برابر چشمهای آسمان
ابر را
در برابر چشمهای ابر
باد را
در برابر چشمهای باد
باران را
در برابر چشمهای باران
خاک را
دزدیدند
و سرانجام در برابر همه چشمها
دو چشم زنده را زنده به گور کردند
چشمهایی که دزدها را دیده بود
@lighting
#شیرکو_بیکهس
#سیدعلی_صالحی
در برابر چشمهای آسمان
ابر را
در برابر چشمهای ابر
باد را
در برابر چشمهای باد
باران را
در برابر چشمهای باران
خاک را
دزدیدند
و سرانجام در برابر همه چشمها
دو چشم زنده را زنده به گور کردند
چشمهایی که دزدها را دیده بود
@lighting
#شیرکو_بیکهس
#سیدعلی_صالحی
.
دوست داشتن
آخرین داشتهٔ آدمیست،
پنجره را باز بگذارید
ما
چیزی برای پنهان کردن نداریم.
#سیدعلی_صالحی
@lighting
دوست داشتن
آخرین داشتهٔ آدمیست،
پنجره را باز بگذارید
ما
چیزی برای پنهان کردن نداریم.
#سیدعلی_صالحی
@lighting
من خودم هستم
بیخود اين آينه را
رو به روی خاطره مگير
هيچ اتفاق خاصی رخ نداده است
تنها شبی هفت ساله خوابيدم
و بامدادان هزارساله برخاستم...
#سیدعلی_صالحی
@lighting ♡
بیخود اين آينه را
رو به روی خاطره مگير
هيچ اتفاق خاصی رخ نداده است
تنها شبی هفت ساله خوابيدم
و بامدادان هزارساله برخاستم...
#سیدعلی_صالحی
@lighting ♡
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ
ﺍﺯ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻣﺎﻩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻭ ﮔﻮﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﻪﺍﻧﺪ.
ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ
ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ!
ﺑﺴﻨﺪﻩ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ...
ﺣﺎﻻ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎﺵ
ﻫﻤﻪﭼﯿﺰ ﺩﺭﺳﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ...
ﻫﻤﻪﭼﯿﺰ ﺩﺭﺳﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ...
Join: @lighting
#سیدعلی_صالحی
ﺍﺯ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻣﺎﻩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻭ ﮔﻮﯼ ﺑﺎﺭﺍﻥ
ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﻪﺍﻧﺪ.
ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﺭﺍﻣﺶ
ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ!
ﺑﺴﻨﺪﻩ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﮐﺮﺩ...
ﺣﺎﻻ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎﺵ
ﻫﻤﻪﭼﯿﺰ ﺩﺭﺳﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ...
ﻫﻤﻪﭼﯿﺰ ﺩﺭﺳﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ...
Join: @lighting
#سیدعلی_صالحی
دوستت دارم
مثل تشنه كه عبادت آب را
مثل ماه كه بركهء باران را
مثل كوه كه استعارهء دريا را
دوستت دارم
مثل خداوند
كه نخستين مخلوق خویش را
#سیدعلی_صالحی
مثل تشنه كه عبادت آب را
مثل ماه كه بركهء باران را
مثل كوه كه استعارهء دريا را
دوستت دارم
مثل خداوند
كه نخستين مخلوق خویش را
#سیدعلی_صالحی