"دم عشق،دمشق"
عمریست آیههای جهاد و قیام را در مکتب حسین [ع] ز بَر کردهایم ما از سمت و سوی کرب و بلا چون نسیم صبح هر روز تا به شام گذر کردهایم ما ✍️ عكس نوشت: شهيد مدافع حرم حسين هريرى 🔘 @labbaykeyazeinab
شهيد مدافع حرم حسين هريرى به روايت همسر گرامى شهيد؛
🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷
"پرچم عباس [ع] تا بالاست در شهر دمشق، سینه چاکانِ حرم آسودهتر میايستند؛ (بخش بيستم)، بىقرار محرم" ...
🔻اين مقام [شهادت] حاصل سالها تلاش و #نوکری در راه اهل بیت [علیهم السلام] بود. سالها #محب ارباب و اهل بیتش [علیهم السلام] بودند. سالها عشق آنها را در دلشان و وجودشان #پرورش دادند. همه و همه دست به دست هم داد تا ایشان فدایی عمه جانمان شود.
🔸یادم هست که در ایام #محرم بیقرار بودند و بسیااار گرفته ...
دهه اول ماه محرم سال ۹۵، اولین و آخرین محرمی که با هم برای سیدالشهداء [علیه السلام] عزاداری کردیم بود که ایشان رو بسیار غمگین و گرفته دیدم.
پرسیدم چرا اینقدر چهرهات ناراحت است؟ با خودم فکر کردم شاید از من دلخور باشد.
اما همسرم در جواب گفتند از #روز_سوم که آب را به روی ارباب بستند حالم اینطوری میشه ...
و سعی میکنم کمتر بخندم، کمتر بخورم و کمتر استراحت کنم. واااقعاً رفتارشون همینطور بود. با اینکه ایشان در طول روز آب بسیار میخوردند اما در این ایام از #آب خوردن اجتناب میکردند.
🔺اصلاً استراحت نداشتند و به یک هیئت و مراسم بسنده نبودند، هیئات مختلف میرفتیم. چرا که ایشان میگفتند باید اینقدر در بزنیم تا ارباب جواب سلاممان را بدهد. در این ایام، مکان ایشان فقط هیئتها، مداحیها، سینهزنیها و حرم رفتنها بود. بدون استثنا سعی میکردند هر شب به #حرم آقاجان بروند. همیشه میگفت باید #رزق طول سال خود را در ماه محرم بگیریم. بلافاصله بعد از برگشت از محل کار برای آماده کردن #هیئت، برای مراسم شب و نوکری به مساجد و حسینیهها میرفتند و بعد از آن دنبال من میآمدند و با هم برای عزاداری میرفتیم و بعد از اینکه چندین هیئت سینه میزدیم، در دل شب به حرم اقا علی بن موسی الرضا [علیه السلام] میرفتیم و تا اذان صبح انجا بودیم. دو سه ساعتی بیشتر #استراحت نمیکردند و باز به محل کار میرفتند. برنامه زندگی ایشان در ایام محرم این بود. استراحت برایش بیمعنا بود. گاهی نگران سلامتیاش میشدم اما باز با خودم میگفتم نوکری برای ارباب، توانش رو هم به انسان میدهد. چه بهتر که در راه نوکری برای اربابمان باشد.
صفحه ٢٠
ادامه دارد ...
✍️ مجموعه #منش_شهدا
#محرم_با_شهدا
🔘 @labbaykeyazeinab
🌷بسم رب الشهداء و الصديقين🌷
"پرچم عباس [ع] تا بالاست در شهر دمشق، سینه چاکانِ حرم آسودهتر میايستند؛ (بخش بيستم)، بىقرار محرم" ...
🔻اين مقام [شهادت] حاصل سالها تلاش و #نوکری در راه اهل بیت [علیهم السلام] بود. سالها #محب ارباب و اهل بیتش [علیهم السلام] بودند. سالها عشق آنها را در دلشان و وجودشان #پرورش دادند. همه و همه دست به دست هم داد تا ایشان فدایی عمه جانمان شود.
🔸یادم هست که در ایام #محرم بیقرار بودند و بسیااار گرفته ...
دهه اول ماه محرم سال ۹۵، اولین و آخرین محرمی که با هم برای سیدالشهداء [علیه السلام] عزاداری کردیم بود که ایشان رو بسیار غمگین و گرفته دیدم.
پرسیدم چرا اینقدر چهرهات ناراحت است؟ با خودم فکر کردم شاید از من دلخور باشد.
اما همسرم در جواب گفتند از #روز_سوم که آب را به روی ارباب بستند حالم اینطوری میشه ...
و سعی میکنم کمتر بخندم، کمتر بخورم و کمتر استراحت کنم. واااقعاً رفتارشون همینطور بود. با اینکه ایشان در طول روز آب بسیار میخوردند اما در این ایام از #آب خوردن اجتناب میکردند.
🔺اصلاً استراحت نداشتند و به یک هیئت و مراسم بسنده نبودند، هیئات مختلف میرفتیم. چرا که ایشان میگفتند باید اینقدر در بزنیم تا ارباب جواب سلاممان را بدهد. در این ایام، مکان ایشان فقط هیئتها، مداحیها، سینهزنیها و حرم رفتنها بود. بدون استثنا سعی میکردند هر شب به #حرم آقاجان بروند. همیشه میگفت باید #رزق طول سال خود را در ماه محرم بگیریم. بلافاصله بعد از برگشت از محل کار برای آماده کردن #هیئت، برای مراسم شب و نوکری به مساجد و حسینیهها میرفتند و بعد از آن دنبال من میآمدند و با هم برای عزاداری میرفتیم و بعد از اینکه چندین هیئت سینه میزدیم، در دل شب به حرم اقا علی بن موسی الرضا [علیه السلام] میرفتیم و تا اذان صبح انجا بودیم. دو سه ساعتی بیشتر #استراحت نمیکردند و باز به محل کار میرفتند. برنامه زندگی ایشان در ایام محرم این بود. استراحت برایش بیمعنا بود. گاهی نگران سلامتیاش میشدم اما باز با خودم میگفتم نوکری برای ارباب، توانش رو هم به انسان میدهد. چه بهتر که در راه نوکری برای اربابمان باشد.
صفحه ٢٠
ادامه دارد ...
✍️ مجموعه #منش_شهدا
#محرم_با_شهدا
🔘 @labbaykeyazeinab
Forwarded from عکس نگار
شهيد مدافع حرم مهدى صابرى؛
🔻همه او را به یک #دلبستگی خاص میشناختند؛ آن هم حُبّ ِحضرت #علیاکبر (ع) بود. هرجا که به نام علیاکبر (ع) مزین بود مهدی صابری هم یک گوشه آن مشغول بود. فرقی نداشت #هیئت محلیشان باشد یا #گروهان مخصوص #فاطمیون. برای همین وصیتاش را بعد از بسمالله با «یا علیاکبر ِ لیلا» آغاز کرد.
✍️ امروز سهشنبه پنجم بهمن ماه سال ۱۳۹٣ مصادف با سالروز ولادت بانوی دمشق #عقیله بنیهاشم زینب کبری دست به قلم شدم تا سیاه مشقی به نام «#وصیتنامه» بنویسم؛
🔹خدایا ... #روسیاهم. روسیاهم که با ۲۵ سال من نتوانستم در رابطه «#عبد و #معبودی» آنجور که باید و شاید «#وظیفه عبد» را به نحو شایسته انجام دهم.
🔺از تو ممنونم؛ ممنونم که من را انسان آفریدی انسانی که #مسلمان و لایق #شکر فراوانتر #محب #امیرالمؤمنین علیابن ابیطالب علیهالسلام ... ممنونم که دوران حیاتم را در این بازه زمانی قرار دادی و به من #توفیقات و افتخارات خیلی خیلی زیادی عنایت کردی نمونهاش #حب شهزاده علیاکبر (ع) است ...
🆔 sapp.ir/labbaykeyazeinabs
🔻همه او را به یک #دلبستگی خاص میشناختند؛ آن هم حُبّ ِحضرت #علیاکبر (ع) بود. هرجا که به نام علیاکبر (ع) مزین بود مهدی صابری هم یک گوشه آن مشغول بود. فرقی نداشت #هیئت محلیشان باشد یا #گروهان مخصوص #فاطمیون. برای همین وصیتاش را بعد از بسمالله با «یا علیاکبر ِ لیلا» آغاز کرد.
✍️ امروز سهشنبه پنجم بهمن ماه سال ۱۳۹٣ مصادف با سالروز ولادت بانوی دمشق #عقیله بنیهاشم زینب کبری دست به قلم شدم تا سیاه مشقی به نام «#وصیتنامه» بنویسم؛
🔹خدایا ... #روسیاهم. روسیاهم که با ۲۵ سال من نتوانستم در رابطه «#عبد و #معبودی» آنجور که باید و شاید «#وظیفه عبد» را به نحو شایسته انجام دهم.
🔺از تو ممنونم؛ ممنونم که من را انسان آفریدی انسانی که #مسلمان و لایق #شکر فراوانتر #محب #امیرالمؤمنین علیابن ابیطالب علیهالسلام ... ممنونم که دوران حیاتم را در این بازه زمانی قرار دادی و به من #توفیقات و افتخارات خیلی خیلی زیادی عنایت کردی نمونهاش #حب شهزاده علیاکبر (ع) است ...
🆔 sapp.ir/labbaykeyazeinabs