🔹لبیڪ یا حُسین
27 subscribers
3.9K photos
294 videos
19 files
46 links
جهت ارتباط باخادم کانال
@Janam_arbab
Download Telegram
واحد: سر زدی آخر به این خونه
سید رضا نریمانی
🌹 اومدی کنج یه ویرونه😢
پیشنهاد دانلود👌👌👌
واحد سنگین و احساسی از حضرت رقیه
اشک تان جاری شد  التماس  دعا ....
😭😭😭😭😭
#نریمانی
#رقیه_جون
#لبیڪ_یا_حُسین 👇
🍃🌺  @labaykayahosein🌺🍃
آه بابا
دخترت را
هیچکس بازی نداد ..😭😭

زخم ها از خنده ی
این چند دختر خورده ام...
  
#رقیه_جون
#عمه_ببخش_برای_تو_هم_درد_سر_شدم
#لبیڪ_یا_حُسین 👇
🍃🌺  @labaykayahosein🌺🍃 
💠ماجرای واقعی و جالب  آب گرفتگی قبر حضرت رقیه💠


🔰حتما بخوانید🔰

حضرت رقیه دختر امام حسین(ع) شبی به خواب یکی از علمای نجف امد و گفت که میان لحد و جسد من آب افتاده است و بدن من را اذیت می کند برای تعمیر آن بیا. عارف از ترس توجهی به خواب نکرد ولی ... .


🔰آب گرفتگی قبر حضرت رقیه 🔰

🔹عالم بزرگوار مرحوم آیت الله علامه "ملاّ محمّد هاشم خراسانی"* می نویسد:عالم جلیل شیخ محمّدعلی شامی که از جمله علمای نجف اشرف بود به حقیر فرمود:جدّ مادری من، جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سیّد مرتضی علم الهدی منتهی می شد و سنّ شریفش بیش از 90 سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. شبی دختر بزرگ ایشان حضرت رقیّه دختر امام حسین علیه السلام را در خواب دید که فرمودند:

🔹«به پدرت بگو:به والی بگوید:میان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّیت است، بیاید قبر و لحد مرا تعمیر کند.»

🔹دختر به سیّد این واقعه راعرض کرد، ولی سیّد از ترس عده ای، به خواب اعتنا ننمود.

🔹شب دوّم دختر وسطی سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، ترتیب اثری نداد.

🔹شب سوّم دختر کوچک سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، باز ترتیب اثری نداد.

🔹شب چهارم خود سیّد،حضرت رقیّه را در خواب دید که به عتاب فرمودند:چرا والی را خبردار نکردی؟!




🔹سیّد بیدار شد، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباس های پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند.



🔹صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسلکردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم.

🔹حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلام الله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است.

🔹سیّد در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند سیّد افتاد. زیر بغلش را گرفتند، هی می گفت:

😭🔹«ای وای بر من.. وای بر من.. به ما گفته بودند یزید لعنةالله علیه، زن غسّاله و کفن فرستاده ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمی کنم، می ترسم بدن را منتقل کنم و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم.

🔹سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه می کرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند.

🔹وقت نماز که می شد سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه می گذاشت. پس از فراغ از نماز برمی داشت و بر زانو می نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد. و از معجزه آن حضرت این که سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید. دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سیّد مصطفی" گذاشت.

🔹آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیّه و امّ کلثوم و سکینه را به سید ابراهیم واگذار کرد.

🔹این قضیه در سال 1242 هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است:«فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب» « آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود.»

🔹 پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیّد مصطفی و بعد از او به فرزندش سیّد عبّاس رسید.

🔹فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه هستند به گونه ای که هر گاه دست خود را به موضع دردناک بیماری بگذارند فوری آرام می شود و این اثر را از جدّ بزرگ خود به ارث برده اند که این خاصیت، ناشی از نگهداری بدن شریف آن مظلومه به مدت سه شبانه روز است.

🔹این موضوع پیش از این به صورت روضه خوانی از سوی حجت الاسلام سید حسین مؤمنی و حجت الاسلام سید عبدالله فاطمی نیا، در حرم مطهر امام رضا(ع) خوانده شده و مورد تأیید علما نیز قرار گرفته است

#رقیه_جون
#لبیڪ_یا_حُسین 👇
🍃🌺  @labaykayahosein🌺🍃 
Forwarded from 🔹لبیڪ یا حُسین (hassan.karami)
💠ماجرای واقعی و جالب  آب گرفتگی قبر حضرت رقیه💠


🔰حتما بخوانید🔰

حضرت رقیه دختر امام حسین(ع) شبی به خواب یکی از علمای نجف امد و گفت که میان لحد و جسد من آب افتاده است و بدن من را اذیت می کند برای تعمیر آن بیا. عارف از ترس توجهی به خواب نکرد ولی ... .


🔰آب گرفتگی قبر حضرت رقیه 🔰

🔹عالم بزرگوار مرحوم آیت الله علامه "ملاّ محمّد هاشم خراسانی"* می نویسد:عالم جلیل شیخ محمّدعلی شامی که از جمله علمای نجف اشرف بود به حقیر فرمود:جدّ مادری من، جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سیّد مرتضی علم الهدی منتهی می شد و سنّ شریفش بیش از 90 سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. شبی دختر بزرگ ایشان حضرت رقیّه دختر امام حسین علیه السلام را در خواب دید که فرمودند:

🔹«به پدرت بگو:به والی بگوید:میان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّیت است، بیاید قبر و لحد مرا تعمیر کند.»

🔹دختر به سیّد این واقعه راعرض کرد، ولی سیّد از ترس عده ای، به خواب اعتنا ننمود.

🔹شب دوّم دختر وسطی سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، ترتیب اثری نداد.

🔹شب سوّم دختر کوچک سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، باز ترتیب اثری نداد.

🔹شب چهارم خود سیّد،حضرت رقیّه را در خواب دید که به عتاب فرمودند:چرا والی را خبردار نکردی؟!




🔹سیّد بیدار شد، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباس های پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند.



🔹صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسلکردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم.

🔹حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلام الله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است.

🔹سیّد در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند سیّد افتاد. زیر بغلش را گرفتند، هی می گفت:

😭🔹«ای وای بر من.. وای بر من.. به ما گفته بودند یزید لعنةالله علیه، زن غسّاله و کفن فرستاده ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمی کنم، می ترسم بدن را منتقل کنم و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم.

🔹سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه می کرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند.

🔹وقت نماز که می شد سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه می گذاشت. پس از فراغ از نماز برمی داشت و بر زانو می نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد. و از معجزه آن حضرت این که سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید. دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سیّد مصطفی" گذاشت.

🔹آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیّه و امّ کلثوم و سکینه را به سید ابراهیم واگذار کرد.

🔹این قضیه در سال 1242 هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است:«فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب» « آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود.»

🔹 پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیّد مصطفی و بعد از او به فرزندش سیّد عبّاس رسید.

🔹فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه هستند به گونه ای که هر گاه دست خود را به موضع دردناک بیماری بگذارند فوری آرام می شود و این اثر را از جدّ بزرگ خود به ارث برده اند که این خاصیت، ناشی از نگهداری بدن شریف آن مظلومه به مدت سه شبانه روز است.

🔹این موضوع پیش از این به صورت روضه خوانی از سوی حجت الاسلام سید حسین مؤمنی و حجت الاسلام سید عبدالله فاطمی نیا، در حرم مطهر امام رضا(ع) خوانده شده و مورد تأیید علما نیز قرار گرفته است

#رقیه_جون
#لبیڪ_یا_حُسین 👇
🍃🌺  @labaykayahosein🌺🍃 
واحد: سر زدی آخر به این خونه
سید رضا نریمانی
🌹 اومدی کنج یه ویرونه😢
پیشنهاد دانلود👌👌👌
واحد سنگین و احساسی از حضرت رقیه
اشک تان جاری شد  التماس  دعا ....
😭😭😭😭😭
#نریمانی
#رقیه_جون
#لبیڪ_یا_حُسین 👇
🍃🌺  @labaykayahosein🌺🍃
واحد: سر زدی آخر به این خونه
سید رضا نریمانی
🌹 اومدی کنج یه ویرونه😢
پیشنهاد دانلود👌👌👌
واحد سنگین و احساسی از حضرت رقیه
اشک تان جاری شد  التماس  دعا ....
😭😭😭😭😭
#نریمانی
#رقیه_جون
#لبیڪ_یا_حُسین 👇
🍃🌺  @labaykayahosein🌺🍃
آه بابا
دخترت را
هیچکس بازی نداد ..😭😭



زخم ها از خنده ی
این چند دختر خورده ام...
  
#رقیه_جون
#عمه_ببخش_برای_تو_هم_درد_سر_شدم
#لبیڪ_یا_حُسین 😢
🏴  @labaykayahosein🏴
💠ماجرای واقعی و جالب  آب گرفتگی قبر حضرت رقیه💠


           🔰حتما بخوانید🔰

حضرت رقیه دختر امام حسین(ع) شبی به خواب یکی از علمای نجف امد و گفت که میان لحد و جسد من آب افتاده است و بدن من را اذیت می کند برای تعمیر آن بیا. عارف از ترس توجهی به خواب نکرد ولی ... .


🔰آب گرفتگی قبر حضرت رقیه 🔰

🔹عالم بزرگوار مرحوم آیت الله علامه "ملاّ محمّد هاشم خراسانی"* می نویسد:عالم جلیل شیخ محمّدعلی شامی که از جمله علمای نجف اشرف بود به حقیر فرمود:جدّ مادری من، جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سیّد مرتضی علم الهدی منتهی می شد و سنّ شریفش بیش از 90 سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. شبی دختر بزرگ ایشان حضرت رقیّه دختر امام حسین علیه السلام را در خواب دید که فرمودند:

🔹«به پدرت بگو:به والی بگوید:میان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّیت است، بیاید قبر و لحد مرا تعمیر کند.»

🔹دختر به سیّد این واقعه راعرض کرد، ولی سیّد از ترس عده ای، به خواب اعتنا ننمود.

🔹شب دوّم دختر وسطی سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، ترتیب اثری نداد.

🔹شب سوّم دختر کوچک سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، باز ترتیب اثری نداد.

🔹شب چهارم خود سیّد،حضرت رقیّه را در خواب دید که به عتاب فرمودند:چرا والی را خبردار نکردی؟!




🔹سیّد بیدار شد، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباس های پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند.



🔹صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسلکردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم.

🔹حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلام الله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است.

🔹سیّد در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند سیّد افتاد. زیر بغلش را گرفتند، هی می گفت:

😭🔹«ای وای بر من.. وای بر من.. به ما گفته بودند یزید لعنةالله علیه، زن غسّاله و کفن فرستاده ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمی کنم، می ترسم بدن را منتقل کنم و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم.

🔹سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه می کرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند.

🔹وقت نماز که می شد سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه می گذاشت. پس از فراغ از نماز برمی داشت و بر زانو می نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد. و از معجزه آن حضرت این که سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید. دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سیّد مصطفی" گذاشت.

🔹آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیّه و امّ کلثوم و سکینه را به سید ابراهیم واگذار کرد.

🔹این قضیه در سال 1242 هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است:«فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب» « آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود.»

🔹 پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیّد مصطفی و بعد از او به فرزندش سیّد عبّاس رسید.

🔹فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه هستند به گونه ای که هر گاه دست خود را به موضع دردناک بیماری بگذارند فوری آرام می شود و این اثر را از جدّ بزرگ خود به ارث برده اند که این خاصیت، ناشی از نگهداری بدن شریف آن مظلومه به مدت سه شبانه روز است.

🔹این موضوع پیش از این به صورت روضه خوانی از سوی حجت الاسلام سید حسین مؤمنی و حجت الاسلام سید عبدالله فاطمی نیا، در حرم مطهر امام رضا(ع) خوانده شده و مورد تأیید علما نیز قرار گرفته است

#رقیه_جون
#لبیڪ_یا_حُسین
🏴 @labaykayahosein🏴
Forwarded from 🔹لبیڪ یا حُسین (karami)
آه بابا
دخترت را
هیچکس بازی نداد ..😭😭



زخم ها از خنده ی
این چند دختر خورده ام...
  
#رقیه_جون
#عمه_ببخش_برای_تو_هم_درد_سر_شدم
#لبیڪ_یا_حُسین 😢
🏴  @labaykayahosein🏴
واحد: سر زدی آخر به این خونه
سید رضا نریمانی
🌹 اومدی کنج یه ویرونه😢
پیشنهاد دانلود👌👌👌
واحد سنگین و احساسی از حضرت رقیه
اشک تان جاری شد  التماس  دعا ....
😭😭😭😭😭
#نریمانی
#رقیه_جون
#لبیڪ_یا_حُسین 👇
🍃🌺  @labaykayahosein🌺🍃
واحد: سر زدی آخر به این خونه
سید رضا نریمانی
🌹 اومدی کنج یه ویرونه😢
پیشنهاد دانلود👌👌👌
واحد سنگین و احساسی از حضرت رقیه
اشک تان جاری شد  التماس  دعا ....
😭😭😭😭😭
#نریمانی
#رقیه_جون
#لبیڪ_یا_حُسین 👇
🍃🌺  @labaykayahosein🌺🍃