خرد ناب - فلسفه و روانشناسی
3.32K subscribers
1.34K photos
110 videos
4 files
641 links
حکمت، فلسفه، روانشناسی

کانال یادداشتهای ادمین:
@Alireza_Mirmohamadi

کانال اقتصادی افق:
@Samirance

ادمین:
@sarm_admin
Download Telegram
📖 @kheradenab

#روانشناسی و ارتباط ریشه ای با #فلسفه
منبع : مجله معرفت ، شماره 75 , حاتمی، محمدرضا

🔹بخش چهارم

توماس هابز ( Thomas Hobbes ) با اعتقاد به اين‏كه تأثراتِ حسى سرچشمه ی همه ی دانش‏ها هستند، مكتب تجربه‏ گرايى را بازگشايى كرد و با اين ادعا كه رفتار انسان به وسيله ميل‏ها يا بيزارى ‏ها كنترل می ‏شود، انديشه جرمى بنتام ( Jermy Bentham ) را سامان بخشيد كه بگويد: رفتار انسان تحت كنترل اصلِ لذت است؛ و اين همان انديشه‏ اى است كه به وسيله #فرويد و ساير روان‏شناسان تحليلى به كار گرفته شد.
از سوى ديگر، می ‏توان به #كانت اشاره كرد. وى معتقد بود: آنچه را ما به طور هشيار تجربه می كنيم، هم تحت تأثير تجربه ی حسى ِحاصل از جهانِ تجربى قرار دارد و هم متأثر از #ذهن است كه فطرى می ‏باشد و از اين‏رو، فلسفه ی كانت را می ‏توان پيشاهنگ «روان‏شناسى خبرپردازى» و علم ‏شناختى دانست. و در نهايت، می ‏توان از #جان_لاك ( John Lock )، فيلسوفِ تجربى انگليسى، نام برد كه موضع رفتارگرايان بر اساسِ نظريه ی وى استوار است.
بنابراين، كوشش‏هايى كه در قرون گذشته توسط فيلسوفان در راه مطالعه ی انسان انجام شده بودند، زمينه را براى مطالعات گسترده درباره روان و رفتار فراهم ساختند و مكاتب #روانشناسى يكى پس از ديگرى در كم‏تر از دو قرن شكل گرفتند. اكنون می ‏توان با برنتانو Brentano هم ‏عقيده بود كه می ‏گفت: روان‏شناسى هم يك علم تجربى است و هم يك دانش غير تجربى و غير عينى. غير عينى بودنش به اين دليل است كه از پديده ‏هاى ذهنى و روابط آن‏ها بحث می ‏كند و عينى بودنش به خاطر آن است كه حالات روانى را مورد پژوهش قرار می ‏دهد.
بر اين اساس، می ‏توان گفت: هرجا در روان‏شناسى توجه به درك مبانى نظرى و پديده ‏هاى روانى و روابط ِآن‏ها با بدن بيش‏تر باشد، به #فلسفه نزديكتر می ‏شويم و هرجا به جهت‏ گيرى زيست شناختى و مبانىِ فيزيولوژى متمركز شويم، به مباحث صرفا روان‏شناسى نزديك شده ‏ايم.
بنابراين، نمی ‏توان روان‏شناسى را علمى كاملاً تجربى دانست؛ زيرا به گفته ی #يونگ ( Jung )، «همين كه روان‏شناسى صرفا يكى از فعاليت‏هاى مغزى تلقّى شود، ارزش ويژه و كيفيت ذاتى خود را بلافاصله از دست می دهد و حاصل عمل غدد داخلى و در رديف يكى از شاخه ‏هاى فيزيولوژى به شمار می ‏رود و به بيان #اريك_فروم ( Erick Frome )، روان‏شناسى به صورت علمى درمی ‏آيد كه فاقد موضوع اصلى خويش، يعنى روح انسان است.»

بدين‏سان، روان‏شناسى خواه ناخواه بايد با واقع‏ بينى تمام، مسائل فلسفى مربوط به ذهن و روان را به عنوان اصل موضوعى زيربناى حركت خود قرار دهد و نبايد پنداشت كه می ‏توان با نفى مسأله نفس و بدن، رابطه روان‏شناسى را از فلسفه گسست؛ چرا كه اين درست اقرار به ارتباط و تأثير فلسفه در روان‏شناسى است.

ادامه دارد
📖 @kheradenab