#غزل_پندیات🌹
حق است قصه مرگ، رحمی به ما ندارد
محکوم بر فنائیم، انسان بقا ندارد
لبخند دلبران را، سیم و زرِ جهان را
بُگذار و بُگذر ای دوست، دنیا وفا ندارد
پیمانه چون سر آید، جان از بدن بر آید
تقدیر این چنین است، چون و چرا ندارد
تلخ است جان سپردن، سخت است وقت مُردن
پیک اجل چو آید، از تو اِبا ندارد
جسمت خوراک مور است، پایان راه گور است
این کالبد به جز قبر، در خاک جا ندارد
صحبت زیاد گفتی، زیر لحد چو خفتی
جز حرف حق در آنجا، چیزی بها ندارد
آن دو مَلک چو آیند، با تو سخن نمایند
نای تو آندم از ترس، دیگر نوا ندارد
بحث و کتاب حق است، یوم الحساب حق است
وای از کسی که عمرش، غیر از خطا ندارد
صاحب مقام و درویش ، هر کس که رفته با خویش
جز یک کفن نبرده، شاه و گدا ندارد
هر کس که در وطن رفت، پیچیده در کفن رفت
اما عزیز زهرا ، جز بوریا ندارد
عشق است روز آخر، پایینِ پای بی سر
عاشق مزار غیر از، کرببلا ندارد
امّید بر شفاعت، در صحنه قیامت
شیعه به جز اباالفضل، مشگل گشا ندارد
#شاعر✍
#محمدقاجار📝
حق است قصه مرگ، رحمی به ما ندارد
محکوم بر فنائیم، انسان بقا ندارد
لبخند دلبران را، سیم و زرِ جهان را
بُگذار و بُگذر ای دوست، دنیا وفا ندارد
پیمانه چون سر آید، جان از بدن بر آید
تقدیر این چنین است، چون و چرا ندارد
تلخ است جان سپردن، سخت است وقت مُردن
پیک اجل چو آید، از تو اِبا ندارد
جسمت خوراک مور است، پایان راه گور است
این کالبد به جز قبر، در خاک جا ندارد
صحبت زیاد گفتی، زیر لحد چو خفتی
جز حرف حق در آنجا، چیزی بها ندارد
آن دو مَلک چو آیند، با تو سخن نمایند
نای تو آندم از ترس، دیگر نوا ندارد
بحث و کتاب حق است، یوم الحساب حق است
وای از کسی که عمرش، غیر از خطا ندارد
صاحب مقام و درویش ، هر کس که رفته با خویش
جز یک کفن نبرده، شاه و گدا ندارد
هر کس که در وطن رفت، پیچیده در کفن رفت
اما عزیز زهرا ، جز بوریا ندارد
عشق است روز آخر، پایینِ پای بی سر
عاشق مزار غیر از، کرببلا ندارد
امّید بر شفاعت، در صحنه قیامت
شیعه به جز اباالفضل، مشگل گشا ندارد
#شاعر✍
#محمدقاجار📝