ختم وترحیم خوانی مجمع الذاکرین
3.78K subscribers
473 photos
278 videos
349 files
1.28K links
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kmuMSXvCd9Tg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی

@moslemi124

ارتباط با مدیر☝️
Download Telegram
◾️روضه دختر جوان◾️

#داغ_دختر_جوان😭
#تایپ_خانم_علیمحمدی
#اجرا_استاد_پیام_پرویزی🎤

الــهـے هيـچ بـابـايـے نبيــند
كه در سوگ جوان خود نشيند
منـم آن باغــبان زار وخسـته
كه درسوگ جوان خود نشسته
نشد دردت دوا ای داد بیداد
شدی از ما جدا ای داد بیداد
عزیزه مهربون و باخدایم
دو روزه رفته زهرا داد بیداد

❈مجلس امروز تشییع و خاکسپاری فرزند و خواهر عزیز و با ایمان و محجوب مرحومه ی مغفوره ...... برپا شده ان شاءالله که امشب مهمان سفره ی ائمه ی معصومین هستن يه دعا ميكنم، هر كی كه دل شكسته ست زير لب آمين بگه...درسته مرگ پير و جوون نميشناسه...درسته وقتی اجل برسه ، بايد بريم...اما دعای من اينه ، الهی جگر هيچ پدر مادری به داغ جوان نسوزه مخصوصاً جوانت بیمار بشه و جلو چشمانت مثل گلی پرپر بشه خانواده محترم کردیان داغ اولاد دیدین داغ خواهری مهربان و باخدا دیدین خدا صبرتون بده به واللهِ داغ جوان خیلی سخته

به گمانت نرسد داغ جوان آسان است
خون اگر گریه کنے بهـر جوان جا دارد

❈الهی هيچ مادری چشم انتظار بچه اش نمونه

❈يه جمله از زبان پدر و مادر داغديده بگم...
زهرا جان باور نمی كردم، يه روز من زنده باشم و تو زير خاك باشی...زهرا جان باور نميكردم، يه روز با چشم گريان به دوستانت خوش آمد بگم...اخه آرزو داشتم دوستانت رو شب عروسيت دعوت كنم،اما افسوس كه نشد...
خدا نكنه هيچ پدری جان دادن بچه اش رو ببينه...اخه داغ دختر جوان خيلی جانسوزه...پدر و مادری كه داغ جوان ببينن، ديگه روی لبهاشون گل خنده نمينشينه...
وقتی يك جوان از دنيا ميره،پدر ميگه:خدايا عصای پيری از دستم افتاد...برادر ميگه: خدايا كمرم شكست...خواهر برای خواهرش اشك ميريزه...ناله ميزنه...
اما بميرم برا دل مهربون مادر...مادر ميگه:خدايا جگرم ميسوزه...
از اين به بعد با اين مادر داغديده مهربانتر باشيد...
چرا؟؟؟آخه مادريكه داغ جوان ببينه، دلشكسته ميشه...
اينجا اين مردم اومدن ، اشك چشم اين پدر و مادر داغديده را پاك كردن...تسليت دادن، ابراز همدردی كردن..

گریز👇👇👇

اما بميرم برا دل داغديده ی حسين...
فداے اون لحظه اے که اباعبدالله به کنار بدن پاره پاره علے رسید...

❈هر روضه ای از روضه های كربلا خوانده بـشه، مداح يا واعظ میگه :
انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم
اما تنها روضه ای كه خيلی سخته و نمیشه كنار
قبرش خواند، روضه ی آقا علی اكبره (ع) مخصوصاً اينكه شب جمعه باشد.
آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.

لذا علی اكبر (ع) از آن لحظه ای كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بده ناراحت بود...لحظه های آخر صدا زد: بابا... الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم...
هميشه پدر دوست داره وقت جان دادن،.. سرش روی دامن پسرش یا دخترش باشه...گاهی محتضر می خواد جان بده... میبينه جان از بدنش نمیره، چشم به راهه، بعضی ها می گن چشم به راه پسرش یا دخترشه، می خواد بار آخر فرزندشو شو ببينه...
تا فرزندش میاد، سر بابا را به دامن می گيره، پدر راحت جان می ده...
اما خدا اون روز رو نياره که پدری سر بالين دخترش بياد...
شادی روح همه اموات همه جوانانی که در این مکان خفته اند شادی روح خواهر عزیزمون ....... فاتحه مع الصلوات
•┈┈••✾•✾•✾••┈┈•


#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین