#در_فراق_پدر_خادم_الحسین
#در_فراق_پدر
غم دل با که گویم ای عزیزان
که دیگر رفته از دستم پدرجان
غریبانه پدر بار سفر بست
فراق او نباشد باورمان
زبعد رفتنش کاشانه ی ما
شده همرنگ با شام غریبان
عجب دردیه این درد جدایی
زهجرانش پریشانم پریشان
پدرکه مهربان باشدهمین است
عزیزجانمان باشد همین است
پــدر یعنی بــهار آرزوها
همیشه بی قرار آرزوها
پدر یعنی چو بوی نان تازه
پدر هم چاره وهم چاره سازه
وجودش مایه ی امیدواری
فراقش ای عزیزان جانگدازه
بلا هردم که برمن رو نهاده
پدر چون کوه پشتم ایستاده
سلام ای بهترین آموزگارم
سلام ای همدم وهمرازو یارم
پدر ای علت پیدایش من
پدر سرمایه ی آسایش من
من افتادم بلندم کرده بودی
همیشه سربلندم کرده بودی
پدر داغ تو سنگین است برگرد
سِرشکِ دیده رنگین است برگرد
حسین حسین شده ذکر ونوایت
الهی که بهشت حق سَرایت
پدر جان چون تو خادم الحسینی
به پیش فاطمه چون نورعینی
غلامی کرده بودی بر حسینش
شدی خدمت گذار نورعینش
الهی ای پدر مأجور گردی
الهی با حسین محشور گردی
الهی که حسین دستت بگیرد
عزیز عالمین دستت بگیرد
حسینی شوحسینی باش«مداح»
حسینی هانمی گردند گمراه
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#در_فراق_پدر
غم دل با که گویم ای عزیزان
که دیگر رفته از دستم پدرجان
غریبانه پدر بار سفر بست
فراق او نباشد باورمان
زبعد رفتنش کاشانه ی ما
شده همرنگ با شام غریبان
عجب دردیه این درد جدایی
زهجرانش پریشانم پریشان
پدرکه مهربان باشدهمین است
عزیزجانمان باشد همین است
پــدر یعنی بــهار آرزوها
همیشه بی قرار آرزوها
پدر یعنی چو بوی نان تازه
پدر هم چاره وهم چاره سازه
وجودش مایه ی امیدواری
فراقش ای عزیزان جانگدازه
بلا هردم که برمن رو نهاده
پدر چون کوه پشتم ایستاده
سلام ای بهترین آموزگارم
سلام ای همدم وهمرازو یارم
پدر ای علت پیدایش من
پدر سرمایه ی آسایش من
من افتادم بلندم کرده بودی
همیشه سربلندم کرده بودی
پدر داغ تو سنگین است برگرد
سِرشکِ دیده رنگین است برگرد
حسین حسین شده ذکر ونوایت
الهی که بهشت حق سَرایت
پدر جان چون تو خادم الحسینی
به پیش فاطمه چون نورعینی
غلامی کرده بودی بر حسینش
شدی خدمت گذار نورعینش
الهی ای پدر مأجور گردی
الهی با حسین محشور گردی
الهی که حسین دستت بگیرد
عزیز عالمین دستت بگیرد
حسینی شوحسینی باش«مداح»
حسینی هانمی گردند گمراه
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#در_فراق_دختر_دلگویه_مازنی
مه جان دتر مه گل پرپر
ته که نَدونّی چی بِمو مه سر
فصل بهاره دشت لاله زاره
بُوردی خاک بِن دل بی قراره
مِه باغِ بِلبِل مه عمر حاصل
تِه وِسّه دِتــر تنگ هَسّه مه دل
لالا لالایی مه جا جدایی
من ناله زَمّـه شوتا صوایی
چیکار هاکنم غم چاره نَونِه
نَدومّه چه مِه دل پاره نَونِه
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
مه جان دتر مه گل پرپر
ته که نَدونّی چی بِمو مه سر
فصل بهاره دشت لاله زاره
بُوردی خاک بِن دل بی قراره
مِه باغِ بِلبِل مه عمر حاصل
تِه وِسّه دِتــر تنگ هَسّه مه دل
لالا لالایی مه جا جدایی
من ناله زَمّـه شوتا صوایی
چیکار هاکنم غم چاره نَونِه
نَدومّه چه مِه دل پاره نَونِه
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#جوان
افسوس که آن دخترِ من هم سخنم رفت
امید و چراغ دل و نور بصرم رفت
زد آتش سوزان اجل، بر گل عمرم
ناگاه از این باغ، گل نو ثمرم رفت
آفتابی در جهان تابید و رفت
عمر کوتاهش جهان را دید و رفت
دست گلچین فلک با دست جور
غنچه امید ما را چید و رفت
بعد پرپر شدنت، ای گل زیبا، چه کنم؟
من به داغ تو، جوان رفته ز دنیا، چه کنم؟
بهر هر درد، دوایی است، مگر داغ جوان
من به دردی که بر او نیست مداوا، چه کنم؟
نو گلی پرورده بودم، خاک از دستم ربود
آنچنان در بر گرفت، انگار در عالم نبود
سالها زحمت کشیدم، تا گلم پرورده شد
ناگهان پیک اجل آن غنچه از دستم ربود!
دخترم دست اجل، زود تو را پرپر کرد
مادرت گریه کنان، خاک عزا بر سر کرد
دوستانت همگی، از غم تو مأیوسند
اشک چشم همگان خاک مزارت، تر کرد .
#ترحیم _خوانی
#دخترجوان
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
.
افسوس که آن دخترِ من هم سخنم رفت
امید و چراغ دل و نور بصرم رفت
زد آتش سوزان اجل، بر گل عمرم
ناگاه از این باغ، گل نو ثمرم رفت
آفتابی در جهان تابید و رفت
عمر کوتاهش جهان را دید و رفت
دست گلچین فلک با دست جور
غنچه امید ما را چید و رفت
بعد پرپر شدنت، ای گل زیبا، چه کنم؟
من به داغ تو، جوان رفته ز دنیا، چه کنم؟
بهر هر درد، دوایی است، مگر داغ جوان
من به دردی که بر او نیست مداوا، چه کنم؟
نو گلی پرورده بودم، خاک از دستم ربود
آنچنان در بر گرفت، انگار در عالم نبود
سالها زحمت کشیدم، تا گلم پرورده شد
ناگهان پیک اجل آن غنچه از دستم ربود!
دخترم دست اجل، زود تو را پرپر کرد
مادرت گریه کنان، خاک عزا بر سر کرد
دوستانت همگی، از غم تو مأیوسند
اشک چشم همگان خاک مزارت، تر کرد .
#ترحیم _خوانی
#دخترجوان
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
.
ده تا دوبیتی در چهلم /پدر /مادر /برادر /دوست
چهل روزه به غم بنشسته ام من
چوشیشه در غمت بشکسته ام من
کجایی ای همه دارو ندارم
طناب صبر را بگسسته ام من
چهل شب شد که من چلّه نشینم
برای رفتن تو من غمینم
چهل روز که میگردم چو مجنون
از آنکه روی زیبایت نبینم
اجل زهر جدائی ریخت زبانم
زکف بگرفت عزیز و مهربانم
چنان آتش گرفته پیکرمن
که سوخت از مغز سر تا استخوانم
شده چهل روز که من شیدای یارم
چو یعقوب دیدن تو انتظارم
ولی دانم که افتاده جدایی
که تا روز قیامت بی قرارم
دگر من ماندم و دریائی از غم
چهل روزه نمیآیی سراغم
دلم شور میزنه از این جدایی
که آتش زد اجل این بار به باغم
کنار قبر تو من خیمه سازم
نشینم باتو گویم من ز رازم
از آن روزی که رفتی از برمن
شدم بیچاره و بعدت چه سازم
چهل روزه که من صحرا نشینم
عزای یار خود من دل غمینم
همه گویند مگر مجنونی ای دوست
خدا داند که من مجنون ترینم
خدایا دل مگر سامان ندارد
بر این داغ دلم درمان ندارد
چسازم از غم و داغ جدایی
تنم انگاری از غم جان ندارد
چهل شب شد که با یاد تو هستم
چهل شب تا سحر بهرت نشستم
بدل گفتم که میآئی بخوابم
بدین خاطر شده که دیده بستم
الهی صبر بر دلها عطا کن
دل آزرده از غم را دوا کن
صفا شعرش به اخلاص کرده تقدیم
بیا و قسمتش کرببلا کن
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
چهل روزه به غم بنشسته ام من
چوشیشه در غمت بشکسته ام من
کجایی ای همه دارو ندارم
طناب صبر را بگسسته ام من
چهل شب شد که من چلّه نشینم
برای رفتن تو من غمینم
چهل روز که میگردم چو مجنون
از آنکه روی زیبایت نبینم
اجل زهر جدائی ریخت زبانم
زکف بگرفت عزیز و مهربانم
چنان آتش گرفته پیکرمن
که سوخت از مغز سر تا استخوانم
شده چهل روز که من شیدای یارم
چو یعقوب دیدن تو انتظارم
ولی دانم که افتاده جدایی
که تا روز قیامت بی قرارم
دگر من ماندم و دریائی از غم
چهل روزه نمیآیی سراغم
دلم شور میزنه از این جدایی
که آتش زد اجل این بار به باغم
کنار قبر تو من خیمه سازم
نشینم باتو گویم من ز رازم
از آن روزی که رفتی از برمن
شدم بیچاره و بعدت چه سازم
چهل روزه که من صحرا نشینم
عزای یار خود من دل غمینم
همه گویند مگر مجنونی ای دوست
خدا داند که من مجنون ترینم
خدایا دل مگر سامان ندارد
بر این داغ دلم درمان ندارد
چسازم از غم و داغ جدایی
تنم انگاری از غم جان ندارد
چهل شب شد که با یاد تو هستم
چهل شب تا سحر بهرت نشستم
بدل گفتم که میآئی بخوابم
بدین خاطر شده که دیده بستم
الهی صبر بر دلها عطا کن
دل آزرده از غم را دوا کن
صفا شعرش به اخلاص کرده تقدیم
بیا و قسمتش کرببلا کن
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#زمزمه
دیگه تو آسمونم نمونده یک ستاره
دنیای بی تو دیگه، لطفی برام نداره
*(یکساله،چهل روزه که) می خونم. فدای اشک چشمات
دلم رو میسوزونه، نگاه به قاب عکسات
یادته نازنینم وقتی صدام میکردی
یادمه از ته دل چجور دعام میکردی
دلم چه تنگه بازم، تو رو بغل بگیرم
بی تو عزیز جونم از این زمونه سیرم
دلم میخواد رو خاک قبر تو سر بزارم
دریای اشکه بی تو چشمای بی قرارم
یه دنیا خاطراته تو این چشای خیسم
قصه ی درد و دوری برا تو می نویسم
رفتی و از حال من، دیگه خبر نداری
موی سپیدم از تو رسیده یادگاری
*(تو رفتی و،چل روزه که، چند روزه که،)
🔸️شاعر:
#حسین_کریمی_نیا
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
دیگه تو آسمونم نمونده یک ستاره
دنیای بی تو دیگه، لطفی برام نداره
*(یکساله،چهل روزه که) می خونم. فدای اشک چشمات
دلم رو میسوزونه، نگاه به قاب عکسات
یادته نازنینم وقتی صدام میکردی
یادمه از ته دل چجور دعام میکردی
دلم چه تنگه بازم، تو رو بغل بگیرم
بی تو عزیز جونم از این زمونه سیرم
دلم میخواد رو خاک قبر تو سر بزارم
دریای اشکه بی تو چشمای بی قرارم
یه دنیا خاطراته تو این چشای خیسم
قصه ی درد و دوری برا تو می نویسم
رفتی و از حال من، دیگه خبر نداری
موی سپیدم از تو رسیده یادگاری
*(تو رفتی و،چل روزه که، چند روزه که،)
🔸️شاعر:
#حسین_کریمی_نیا
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
شعر روز چهلم مجالس ختم و ترحیم
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
........................
هیچکی باورش نمی شه،که چهل روزه تو رفتی
زیر خاک تو آ رمیدی،دلها می سوزه تو رفتی
هیچکی باورش نمی شه،چراغ خونه خموشه
سایه و تاج سر من،خونۂ ما سیه پوشه
هیچکی باورش نمی شه،بال و پر وا کردی رفتی
اربعینت شده انگار،تو دعا کردی و رفتی
هنوزم چشام به راهه،واسه دیدن جمالت
کاش می شد به یه بار ببینم،لطف و احسان و کمالت
هیچکی باورش نمی شه،گل گل خونه کجا رفت
بعد چهل روز غم و اندوه،چلۂ عزیز ما رفت
خدایا به حق زهرا،اون شفیع همۂ ما
بگذر از جرم و گناه،همه شیعیان مولا
خدایا به حق حیدر،حق اون ساقی کوثر
تشنه لب شهید بی سر،از خطای ما تو بگذر
این عزیز رفته در خاک،توی خاکش تو بکن پاک
بگذر از او خالق من،حق شاهنشه افلاک
ورد روی لب ما شد،یا حسین غریب مادر
ساقی و لطف خدا و ،بی کفن شهید بی سر
......................................
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
........................
هیچکی باورش نمی شه،که چهل روزه تو رفتی
زیر خاک تو آ رمیدی،دلها می سوزه تو رفتی
هیچکی باورش نمی شه،چراغ خونه خموشه
سایه و تاج سر من،خونۂ ما سیه پوشه
هیچکی باورش نمی شه،بال و پر وا کردی رفتی
اربعینت شده انگار،تو دعا کردی و رفتی
هنوزم چشام به راهه،واسه دیدن جمالت
کاش می شد به یه بار ببینم،لطف و احسان و کمالت
هیچکی باورش نمی شه،گل گل خونه کجا رفت
بعد چهل روز غم و اندوه،چلۂ عزیز ما رفت
خدایا به حق زهرا،اون شفیع همۂ ما
بگذر از جرم و گناه،همه شیعیان مولا
خدایا به حق حیدر،حق اون ساقی کوثر
تشنه لب شهید بی سر،از خطای ما تو بگذر
این عزیز رفته در خاک،توی خاکش تو بکن پاک
بگذر از او خالق من،حق شاهنشه افلاک
ورد روی لب ما شد،یا حسین غریب مادر
ساقی و لطف خدا و ،بی کفن شهید بی سر
......................................
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#پندیات
حاج غلامرضا سازگار
جوانی می کند روشن چراغ زندگانی را
چه سود از اینکه در پیری کنی وصف جوانی را
حیات ما به تن روح خدایی بود از اول
دریغا سر بریدیم این همای آسمانی را
توانایی چو داری نیستت دوران دانایی
چو دانا می شوی بینی جفای ناتوانی را
شکارت می کند دست اجل با تیر مرگ آخر
اگر باور نداری کن نگه قدّ کمانی را
اگر خواهی نگیرد دزد ایمان، خانة دل را
به چشم خویشتن آموز رسم پاسبانی را
اگر در اوج قدرت، ناله مظلوم لرزاندت
سزد کز شیرحق گیری مدال قهرمانی را
ملک در سیر معراج تو از ره باز می ماند
به خود آی و رها کن این سرای استخوانی را
کشیده نفس سرکش تیغ، بهر کشتنت، جانا!
به جسمت تا بود جانی، بکش این دیو جانی را
به مهمانیّ شیطان نیست، جز خوان خطا ای دل!
خدا را بر شیاطین واگذار این میهمانی را
نفس آلوده، دل مرده، بدن کاهیده، جان خسته
سزد “میثم” بخوانی احتضار این زندگانی را
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
حاج غلامرضا سازگار
جوانی می کند روشن چراغ زندگانی را
چه سود از اینکه در پیری کنی وصف جوانی را
حیات ما به تن روح خدایی بود از اول
دریغا سر بریدیم این همای آسمانی را
توانایی چو داری نیستت دوران دانایی
چو دانا می شوی بینی جفای ناتوانی را
شکارت می کند دست اجل با تیر مرگ آخر
اگر باور نداری کن نگه قدّ کمانی را
اگر خواهی نگیرد دزد ایمان، خانة دل را
به چشم خویشتن آموز رسم پاسبانی را
اگر در اوج قدرت، ناله مظلوم لرزاندت
سزد کز شیرحق گیری مدال قهرمانی را
ملک در سیر معراج تو از ره باز می ماند
به خود آی و رها کن این سرای استخوانی را
کشیده نفس سرکش تیغ، بهر کشتنت، جانا!
به جسمت تا بود جانی، بکش این دیو جانی را
به مهمانیّ شیطان نیست، جز خوان خطا ای دل!
خدا را بر شیاطین واگذار این میهمانی را
نفس آلوده، دل مرده، بدن کاهیده، جان خسته
سزد “میثم” بخوانی احتضار این زندگانی را
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#پنديات
اي بشرخود را اسير نفس شيطاني مکن
غفلت از روز حساب و مرگ خود آني مکن
ناخداي کشتي دل باش و ازياد غرور
خويش را مستقرق درياي طوفاني.مکن
گرمسلماني چوسلمان باش وجاهد درعمل
ور نئی بيهوده دعوي مسلماني مکن
خدمت خلق خدا کن وَز خدا غافل مشو
خويش را.بازيچه ی اميال نفساني مکن
طعنه برفانوس کم نور تهي دستان مزن
روز.خود را بي جهت چون شام ظلماني مکن
تا جواني فکر پيري باش و در افتادگي
خويشتن را خسته از بار پشيماني مکن
سعي کن تا.مي تواني بهره از عمرت ببر
اين دو روز عمر را.صرف هوس راني مکن
دست بر.کاري که مي داني ضرر دارد مزن
آن چه را قبلاً که مي داني.نمي داني.مکن
خون مردم را براي لقمه ی ناني مريز
زين عمل خود را پليد وظالم و جاني مکن
دان غنيمت ساعتي چون عمرِ عالم يک دم است
فکر فردا باش و فکرِ عالم فاني مکن
من نمي گويم که دست از کار و کسب.خود بدار
آن چه مي خواهي بکن اما به ناداني مکن
از من ژوليده..بشنو اين کلام معنوي
مردم آزاري به عالم.گر.که انساني.مکن
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
اي بشرخود را اسير نفس شيطاني مکن
غفلت از روز حساب و مرگ خود آني مکن
ناخداي کشتي دل باش و ازياد غرور
خويش را مستقرق درياي طوفاني.مکن
گرمسلماني چوسلمان باش وجاهد درعمل
ور نئی بيهوده دعوي مسلماني مکن
خدمت خلق خدا کن وَز خدا غافل مشو
خويش را.بازيچه ی اميال نفساني مکن
طعنه برفانوس کم نور تهي دستان مزن
روز.خود را بي جهت چون شام ظلماني مکن
تا جواني فکر پيري باش و در افتادگي
خويشتن را خسته از بار پشيماني مکن
سعي کن تا.مي تواني بهره از عمرت ببر
اين دو روز عمر را.صرف هوس راني مکن
دست بر.کاري که مي داني ضرر دارد مزن
آن چه را قبلاً که مي داني.نمي داني.مکن
خون مردم را براي لقمه ی ناني مريز
زين عمل خود را پليد وظالم و جاني مکن
دان غنيمت ساعتي چون عمرِ عالم يک دم است
فکر فردا باش و فکرِ عالم فاني مکن
من نمي گويم که دست از کار و کسب.خود بدار
آن چه مي خواهي بکن اما به ناداني مکن
از من ژوليده..بشنو اين کلام معنوي
مردم آزاري به عالم.گر.که انساني.مکن
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
دوبیتی های دشتی جوان و نوجوان و....
بسان بلبلی از غم فِسُردم
غم هجران تو بر شانه بردم
خوشی از خانه و کاشانه ام رفت
از اون روزی که در خاکت سپردم
گلای خونمون بی تو خزونه
چشام از داغ تو همرنگ خونه
انیس و مونسم بعد از تو اشکه
امان از دست این دور زمونه
خودم دیدم که در گِل جا گرفتی
که روی دوش ما مأوا گرفتی
تو رفتی و ولی با رفتن خود
که جون از مادر و بابا گرفتی
خودم بر شانه ها بردم تنت را
که شاید بشنوم خندیدنت را
الهی کاش می مردم ، ولیکن
نمی دیدم کفن پوشیدنت را
حسین کریمی نیا
نیم از عالم خاک
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
بسان بلبلی از غم فِسُردم
غم هجران تو بر شانه بردم
خوشی از خانه و کاشانه ام رفت
از اون روزی که در خاکت سپردم
گلای خونمون بی تو خزونه
چشام از داغ تو همرنگ خونه
انیس و مونسم بعد از تو اشکه
امان از دست این دور زمونه
خودم دیدم که در گِل جا گرفتی
که روی دوش ما مأوا گرفتی
تو رفتی و ولی با رفتن خود
که جون از مادر و بابا گرفتی
خودم بر شانه ها بردم تنت را
که شاید بشنوم خندیدنت را
الهی کاش می مردم ، ولیکن
نمی دیدم کفن پوشیدنت را
حسین کریمی نیا
نیم از عالم خاک
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#پندیات
جهت مداحی مراسم فوت:
بی خبر از هم دگر آسوده خوابیدن چه سود
بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن ،چه سود
گر نرفتی سوی او تو در زمان بودنش
خانه صاحب عزا تا صبح خوابیدن، چه سود
زنده را زنده است اکنون قدرش را بدان
ورنه بر روی مزارش کوزه گل چیدن چه سود
زنده را در زندگی باید بدرد او رسید
ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود
با محبت دست پیران راعزیز من ببوس
ورنه بر روی مزارش تاج گل چیدن چه سود
یک شبی با زنده ها غم خوار باش
ورنه بر روی مزارش زار نالیدن چه سود
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
جهت مداحی مراسم فوت:
بی خبر از هم دگر آسوده خوابیدن چه سود
بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن ،چه سود
گر نرفتی سوی او تو در زمان بودنش
خانه صاحب عزا تا صبح خوابیدن، چه سود
زنده را زنده است اکنون قدرش را بدان
ورنه بر روی مزارش کوزه گل چیدن چه سود
زنده را در زندگی باید بدرد او رسید
ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود
با محبت دست پیران راعزیز من ببوس
ورنه بر روی مزارش تاج گل چیدن چه سود
یک شبی با زنده ها غم خوار باش
ورنه بر روی مزارش زار نالیدن چه سود
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
نمونه ای از اجرای مراسم ختم اقا و خانوم
جهت آموزش
👇👇👇السلام علیک یااباعبدالله
اگه خانم بود
السلام علیک یافاطمه الزهرا
اگه پدربود
عزیزان داغ دیده حق دارید صدا به ناله بلند کنید
داغ بابا دیدید
اما عزیزان همه اومدن به شما سرسلامتی دادن
دلداری دادن
شما باچه عزتی نازنین بدن بابا را
غسل دادید
کفن کردید
بخاک سپردید
اما دلا بسوزه برا اون آقای که نازنین بدنش سه روز و دوشب روخاک گرم کربلا
همه بگیم حسین جان
اگه مادر بود
عزیزان داع دیده حق دارید صدابه ناله بلند کنید شماداغ مادر دیدید
اما عزیزان شما مادرتون سالم بود پهلوش شکسته نبود
شما مادرا درروز پیش چشم همه باچه عزتی
غسل دادید
کفن نمودید
بخاک سپردید همه اومدن به شما سرسلامتی دادن
احترام کردن دلداری دادن
اخ دلا بسوزه برا جد سادات که نازنین بدن کبود و تازیانه خورده اش را در دل شب غسل دادن و بخاک سپردن
همه بگیم یازهرا
صلی الله علیک یا اهل بیت النبوه
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
جهت آموزش
👇👇👇السلام علیک یااباعبدالله
اگه خانم بود
السلام علیک یافاطمه الزهرا
اگه پدربود
عزیزان داغ دیده حق دارید صدا به ناله بلند کنید
داغ بابا دیدید
اما عزیزان همه اومدن به شما سرسلامتی دادن
دلداری دادن
شما باچه عزتی نازنین بدن بابا را
غسل دادید
کفن کردید
بخاک سپردید
اما دلا بسوزه برا اون آقای که نازنین بدنش سه روز و دوشب روخاک گرم کربلا
همه بگیم حسین جان
اگه مادر بود
عزیزان داع دیده حق دارید صدابه ناله بلند کنید شماداغ مادر دیدید
اما عزیزان شما مادرتون سالم بود پهلوش شکسته نبود
شما مادرا درروز پیش چشم همه باچه عزتی
غسل دادید
کفن نمودید
بخاک سپردید همه اومدن به شما سرسلامتی دادن
احترام کردن دلداری دادن
اخ دلا بسوزه برا جد سادات که نازنین بدن کبود و تازیانه خورده اش را در دل شب غسل دادن و بخاک سپردن
همه بگیم یازهرا
صلی الله علیک یا اهل بیت النبوه
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#نوحه یا #زمزمه ی کاربردی به مناسبت #درگذشت #ذاکران امام حسین علیه السلام
به سبک آی قلم سوز .....
☑️ بند ۱
ذاکر آستان حسین رفت
بلبل نغمه خوان حسین رفت
ای دریغا دریغا دریغا
روضه خوان روضه خوان حسین رفت۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
☑️بند ۲
ای دریغا که از دار فانی
بست دیده فرو در جوانی ( ناگهانی )
شد خموش دیگر از نغمه خوانی
طائر بوستان حسین رفت ۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
☑️بند ۳
عمر خود صرف خدمت به دین کرد
وقف ارشاد بر مسلمین کرد
خدمت عترت یا و سین کرد
زین سرا در امان حسین رفت ۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
☑️ بند ۴
آن ستایشگر مدح مولا
راضی از خویشتن کرده زهرا
بسته دیده از این دار دنیا
رو سوی آشیان حسین رفت ۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
☑️ بند ۵
آن که شهد ولایت بنوشید
در دفاع از ولایت بنوشید
از جهان فنا دیده پوشید
سوی لب تشنگان حسین رفت ۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
☑️ بند ۶
طائر بوستان ولا بود
ذاکر خسرو کربلا بود
خادم عترت طا و ها بود
روضه خوان روضه خوان حسین بود ۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
#محمد_مبشری
#ترحیم #ذاکرین #خادمین
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
به سبک آی قلم سوز .....
☑️ بند ۱
ذاکر آستان حسین رفت
بلبل نغمه خوان حسین رفت
ای دریغا دریغا دریغا
روضه خوان روضه خوان حسین رفت۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
☑️بند ۲
ای دریغا که از دار فانی
بست دیده فرو در جوانی ( ناگهانی )
شد خموش دیگر از نغمه خوانی
طائر بوستان حسین رفت ۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
☑️بند ۳
عمر خود صرف خدمت به دین کرد
وقف ارشاد بر مسلمین کرد
خدمت عترت یا و سین کرد
زین سرا در امان حسین رفت ۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
☑️ بند ۴
آن ستایشگر مدح مولا
راضی از خویشتن کرده زهرا
بسته دیده از این دار دنیا
رو سوی آشیان حسین رفت ۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
☑️ بند ۵
آن که شهد ولایت بنوشید
در دفاع از ولایت بنوشید
از جهان فنا دیده پوشید
سوی لب تشنگان حسین رفت ۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
☑️ بند ۶
طائر بوستان ولا بود
ذاکر خسرو کربلا بود
خادم عترت طا و ها بود
روضه خوان روضه خوان حسین بود ۲
بلبل نغمه خوان حسین رفت ۲
#محمد_مبشری
#ترحیم #ذاکرین #خادمین
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
دعای آخر مجلس به زبان ترکی
بارالها نظر رحمتی بیزدن کسمه
باشیمیزدان توکولن نعمتی بیزدن کسمه
بار الها بیزی تیر غمه آماج ائلمه
عشق سائللرینی هئچ کسه محتاج ائلمه
ای خدا مهدی زهرایه بیزی یار ایله
بو عزاداری حسینی قبرینه زوّار ایله
ای خدا سینه زن عاشقلری بیمار ائلمه
هئچ زمان شیعه نی نامرده گرفتار ائلمه
ای خدا قفل غضب وُرما عنایت درینه
ثبت ائله آدیمیزی فاطمه نین دفترینه
دلده کی حاجتی حضّاری روا ایله خدا
هر کیمین دردی اگر واردی دوا ایله خدا
بارالها گئجه لر محرم راز ایله بیزی
آچ عبادت قاپوسین اهل نماز ایله بیزی
ای خدا حالیمیزی حالت عرفانی ائله
نور قرآنیله بو دللری نورانی ائله
ناامید ایلمه یارب سنی زهرای بتول
چک قلم معصیته توبه میزی ایله قبول
جان چیخان وقته خدایا بیزه امداد ایله
قبرین اول گجه سی روحیمیزی شاد ایله
بیزدن ئوز حجّتوی راضی ائله یا الله
آرادا فاطمه نی قاضی ائله یا الله
یتور ایمانیمیزی اهل ولا پایه سینه
بیزی محشر گونی جمع ایله حسین سایه سینه
ای خدا حالیمیزه مرحمتون شامل ائله
دانش دینه بیزی عالم ائله عامل ائله
#دعای_آخر_مجلس
#ترکی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
بارالها نظر رحمتی بیزدن کسمه
باشیمیزدان توکولن نعمتی بیزدن کسمه
بار الها بیزی تیر غمه آماج ائلمه
عشق سائللرینی هئچ کسه محتاج ائلمه
ای خدا مهدی زهرایه بیزی یار ایله
بو عزاداری حسینی قبرینه زوّار ایله
ای خدا سینه زن عاشقلری بیمار ائلمه
هئچ زمان شیعه نی نامرده گرفتار ائلمه
ای خدا قفل غضب وُرما عنایت درینه
ثبت ائله آدیمیزی فاطمه نین دفترینه
دلده کی حاجتی حضّاری روا ایله خدا
هر کیمین دردی اگر واردی دوا ایله خدا
بارالها گئجه لر محرم راز ایله بیزی
آچ عبادت قاپوسین اهل نماز ایله بیزی
ای خدا حالیمیزی حالت عرفانی ائله
نور قرآنیله بو دللری نورانی ائله
ناامید ایلمه یارب سنی زهرای بتول
چک قلم معصیته توبه میزی ایله قبول
جان چیخان وقته خدایا بیزه امداد ایله
قبرین اول گجه سی روحیمیزی شاد ایله
بیزدن ئوز حجّتوی راضی ائله یا الله
آرادا فاطمه نی قاضی ائله یا الله
یتور ایمانیمیزی اهل ولا پایه سینه
بیزی محشر گونی جمع ایله حسین سایه سینه
ای خدا حالیمیزه مرحمتون شامل ائله
دانش دینه بیزی عالم ائله عامل ائله
#دعای_آخر_مجلس
#ترکی
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
زمزمه
پدر
مجموعه_ختم_خوانی
محمد_مبشری
🏴بند ۱
تو که نیستی خونه بی تو
چقدر تاریک و سرده
باورم نمیشه بابا
رفته و بر نمیگرده
خوش بحال هر کسی که
بابا داره توی خونه
مهربونتر از بابا که
نیست دیگه توی زمونه
بابای خوبم کجایی «۲»
🏴بند ۲
کاش میشد یه بار دیگه
سر روی پای تو بزارم
این لباس مشکی میگه
دیگه من بابا ندارم
میخونم سوره ی الحمد
قل هوالله و تبارک
اومدم بگم باباجون
منزل جدید مبارک
بابای خوبم کجایی «۲»
🏴 بند ۳
هر نفس بدون بابا
واسه من چقدر عزابه
سقف خونه بی وجودت
رو سر ماها خرابه
دوست دارم یه بار دیگه
روی زیباتو ببینم
دستتو بگیرم و باز
رو بروی تو بشینم
بابای خوبم کجایی 《2》
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
پدر
مجموعه_ختم_خوانی
محمد_مبشری
🏴بند ۱
تو که نیستی خونه بی تو
چقدر تاریک و سرده
باورم نمیشه بابا
رفته و بر نمیگرده
خوش بحال هر کسی که
بابا داره توی خونه
مهربونتر از بابا که
نیست دیگه توی زمونه
بابای خوبم کجایی «۲»
🏴بند ۲
کاش میشد یه بار دیگه
سر روی پای تو بزارم
این لباس مشکی میگه
دیگه من بابا ندارم
میخونم سوره ی الحمد
قل هوالله و تبارک
اومدم بگم باباجون
منزل جدید مبارک
بابای خوبم کجایی «۲»
🏴 بند ۳
هر نفس بدون بابا
واسه من چقدر عزابه
سقف خونه بی وجودت
رو سر ماها خرابه
دوست دارم یه بار دیگه
روی زیباتو ببینم
دستتو بگیرم و باز
رو بروی تو بشینم
بابای خوبم کجایی 《2》
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
مدح پدر در عزا سبک دشتی
پدر ای مونس تنهایی من
وایی پدر ای مونس دریایی من
توتا بودی دلم از غم تهی بود
وایی
پدر از غم وماتم تهی بود2
الا شمع شب تارم کجایی کجایی بابا....
انیس ویارو غمخوارم کجایی کجایی باباجان..
کجایی ای حبیب دلنشینم
که ازداغ فراغت دلغمینم
ای دل ای دل...
ای دل داد وبیدادم هی ...
زبعد دوریت ای دلبر من
خداداند چه آمد بر سرمن
خداداند چه آمد بر سر من بابا..
همیشه مونس ویارم تو بودی
به وقت رنج غمخوارم تو بودی2 بابا...
خدا داند که تا صبح قیامت
ز دیده اشک می افشانم برایت بابا...
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
پدر ای مونس تنهایی من
وایی پدر ای مونس دریایی من
توتا بودی دلم از غم تهی بود
وایی
پدر از غم وماتم تهی بود2
الا شمع شب تارم کجایی کجایی بابا....
انیس ویارو غمخوارم کجایی کجایی باباجان..
کجایی ای حبیب دلنشینم
که ازداغ فراغت دلغمینم
ای دل ای دل...
ای دل داد وبیدادم هی ...
زبعد دوریت ای دلبر من
خداداند چه آمد بر سرمن
خداداند چه آمد بر سر من بابا..
همیشه مونس ویارم تو بودی
به وقت رنج غمخوارم تو بودی2 بابا...
خدا داند که تا صبح قیامت
ز دیده اشک می افشانم برایت بابا...
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#ترحیم_خوانی #مادر
#اشعار_در_مقام_مادر
مادر -(دلم گرفته زخانه کجایی ای مادر )
دلم گرفته زخانه کجایی ای مادر
که خانه بی تو ندارد صفایی ای مادر
.
چنان به دیدن روی تو آرزو مندم
خدا کند که بخوابم بیایی ای مادر
.
هنوز چشم به راه توام که بازآیی
گره ز کار دل من گشایی ای مادر
.
مرا که طفل نحیف توام بیاد آور
که تو فرشته مهر و وفایی ای مادر
.
بیا بیا به تو گویم حدیث غم ها را
به قصه دل من آشنایی ای مادر
.
بخوابم آمده ای من ز شوق می خواهم
بپایت افتم و ترسم نپایی ای مادر
.
کنار پنجره هر روز چشم می دوزم
از آن رهی که برفتی بیایی ای مادر
.
به جای خالی تو خیره می شود هر روز
چه می کشد دل از این جابجایی ای مادر
.
تو زنده ای و نمیری که درسرای وجود
تو آن بنای بلند بقایی ای مادر
.
پس از خدا که جهانی رهین منت اوست
امید من تو به روز جزایی ای مادر
.
نیازمند دعای تو ام که بنمایی
برای این دل زارم دعایی ای مادر
.
بزرگی تو در این مختصر نمی گنجد
که جلوه ای زجلال خدایی ای مادر
.
به گریه بود دلم خوش که دیگر آنهم نیست
نمانده نای دلم را نوایی ای مادر
.
بهشت زیر قدمهای تست می بخشی
بدون آنکه ستانی بهایی ای مادر
.
خوشا که این قفس تنگ بشکندروزی
که سردهم چوتوشعر رهایی ای مادر
.
شاعر: #علی_شهودی
.
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#اشعار_در_مقام_مادر
مادر -(دلم گرفته زخانه کجایی ای مادر )
دلم گرفته زخانه کجایی ای مادر
که خانه بی تو ندارد صفایی ای مادر
.
چنان به دیدن روی تو آرزو مندم
خدا کند که بخوابم بیایی ای مادر
.
هنوز چشم به راه توام که بازآیی
گره ز کار دل من گشایی ای مادر
.
مرا که طفل نحیف توام بیاد آور
که تو فرشته مهر و وفایی ای مادر
.
بیا بیا به تو گویم حدیث غم ها را
به قصه دل من آشنایی ای مادر
.
بخوابم آمده ای من ز شوق می خواهم
بپایت افتم و ترسم نپایی ای مادر
.
کنار پنجره هر روز چشم می دوزم
از آن رهی که برفتی بیایی ای مادر
.
به جای خالی تو خیره می شود هر روز
چه می کشد دل از این جابجایی ای مادر
.
تو زنده ای و نمیری که درسرای وجود
تو آن بنای بلند بقایی ای مادر
.
پس از خدا که جهانی رهین منت اوست
امید من تو به روز جزایی ای مادر
.
نیازمند دعای تو ام که بنمایی
برای این دل زارم دعایی ای مادر
.
بزرگی تو در این مختصر نمی گنجد
که جلوه ای زجلال خدایی ای مادر
.
به گریه بود دلم خوش که دیگر آنهم نیست
نمانده نای دلم را نوایی ای مادر
.
بهشت زیر قدمهای تست می بخشی
بدون آنکه ستانی بهایی ای مادر
.
خوشا که این قفس تنگ بشکندروزی
که سردهم چوتوشعر رهایی ای مادر
.
شاعر: #علی_شهودی
.
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
.#روضه_ختم_مادر
#مادر
اهای مردم همه ی شما شاهد بودید که توی تشییع جنازه مادرشون این فرزندان مادر از دست داده چطور با صدای بلند ناله و ضجه می زدند مادر مادر می گفتند، دوستان این فرزندان هر کدام از بچه های مادر از دست داده رو مراقبت می کردند، همه سرسلامتی می دادند، ولی مدینه توی تشییع جنازه مادر سادات امیر المؤمنین به فرزندان خودش می گفت: فرزندان من؛ مبادا بلند بلند گریه کنید که این مردم مدینه از خواب بیدار شوند و از تشییع جنازه مادرتون خبردار شوند.
چقدر سخته کسی مادر از دست بده و نتونه بلند بلند گریه کنه، ای نانجیب مردم مدینه چکار کرده بودید که زهرا به علی وصیت کرد که یا علی: مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار...
من نمی دونم دیگه فاطمه اذیتی برای مردم مدینه نداشت آی نانجیب مردم مدینه مگه چه هیزم تری فاطمه یا باباش رسول خدا به شما فروخته بودند که حتی نذاشتید توی عزای باباش هم گریه کنه؛ که رفتید به امیر المؤمنین گفتید : به فاطمه بگو یا شب گریه کنه یا روز، خدا لعنتتون کنه آی نانجیب مردم...
فضه کنیز حضرت زهرا می گوید: پس از چند روزی که رسول خدا از دنیا رفته بود، حضرت زهرا شبانه روز گریه می کردند، بزرگان و پیرمردان مدینه نزد امیرالمؤمنین آمدند و گفتند: یا اباالحسن! فاطمه شب و روز گریه می کند، هیچ یک از ما نمی تواند شب ها راحت بخوابد و روزها نیز آسایش در کسب و کار و درآد نداریم، از تو می خواهیم از فاطمه درواست کنی که یا شب گریه کند یا روز.
حضرت فرمودند: بسیار خوب اقدام خواهم کرد، امیر المؤمنین نزد فاطمه آمدند ،حضرت با دیدن امیرالمؤمنین کمی آرام گرفتند، امیر المؤمنین فرمودند: مردم مدینه از من خواسته-اند که از تو بخواهم یا شب گریه کنی یا روز؛ حضرت فاطمه فرمودند: یا علی؛ من مدت زیادی در بین آن ها نخواهم ماند و به همین زودی از بین آن ها خواهم رفت به خدا سوگند که نه شب آرام می گیرم و نه روز تا به پدرم رسول الله ملحق شوم.
سپس امیر المؤمنین برای فاطمه به دور از شهر مدینه اتاقی به نام بیت الاحزان را بنا کردند و حضرت زهرا همراه با حسن و حسین روز به آن جا می رفتند و به گریه و عزاداری می-پرداختند.
آری این جا در مدینه امیر المؤمنین برای فاطمه سرپناهی بنا کرد تا بتواند برای پدرش رسول الله گریه کند اما کربلا بدن بی سر و قطعه قطعه و غرق به خون حسین سه روز و سه شب روی خاک گرم کربلاروی زمین بود بدون حتی یک سر پناه و هر کس که می خواست بالای سر او گریه و زاری کند با تازیانه از او دلجویی می شد...
ترجمه فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد ، ص ۵۶۹
ترجمه بیت الاحزان، ص ۲۲۴
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#مادر
اهای مردم همه ی شما شاهد بودید که توی تشییع جنازه مادرشون این فرزندان مادر از دست داده چطور با صدای بلند ناله و ضجه می زدند مادر مادر می گفتند، دوستان این فرزندان هر کدام از بچه های مادر از دست داده رو مراقبت می کردند، همه سرسلامتی می دادند، ولی مدینه توی تشییع جنازه مادر سادات امیر المؤمنین به فرزندان خودش می گفت: فرزندان من؛ مبادا بلند بلند گریه کنید که این مردم مدینه از خواب بیدار شوند و از تشییع جنازه مادرتون خبردار شوند.
چقدر سخته کسی مادر از دست بده و نتونه بلند بلند گریه کنه، ای نانجیب مردم مدینه چکار کرده بودید که زهرا به علی وصیت کرد که یا علی: مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار...
من نمی دونم دیگه فاطمه اذیتی برای مردم مدینه نداشت آی نانجیب مردم مدینه مگه چه هیزم تری فاطمه یا باباش رسول خدا به شما فروخته بودند که حتی نذاشتید توی عزای باباش هم گریه کنه؛ که رفتید به امیر المؤمنین گفتید : به فاطمه بگو یا شب گریه کنه یا روز، خدا لعنتتون کنه آی نانجیب مردم...
فضه کنیز حضرت زهرا می گوید: پس از چند روزی که رسول خدا از دنیا رفته بود، حضرت زهرا شبانه روز گریه می کردند، بزرگان و پیرمردان مدینه نزد امیرالمؤمنین آمدند و گفتند: یا اباالحسن! فاطمه شب و روز گریه می کند، هیچ یک از ما نمی تواند شب ها راحت بخوابد و روزها نیز آسایش در کسب و کار و درآد نداریم، از تو می خواهیم از فاطمه درواست کنی که یا شب گریه کند یا روز.
حضرت فرمودند: بسیار خوب اقدام خواهم کرد، امیر المؤمنین نزد فاطمه آمدند ،حضرت با دیدن امیرالمؤمنین کمی آرام گرفتند، امیر المؤمنین فرمودند: مردم مدینه از من خواسته-اند که از تو بخواهم یا شب گریه کنی یا روز؛ حضرت فاطمه فرمودند: یا علی؛ من مدت زیادی در بین آن ها نخواهم ماند و به همین زودی از بین آن ها خواهم رفت به خدا سوگند که نه شب آرام می گیرم و نه روز تا به پدرم رسول الله ملحق شوم.
سپس امیر المؤمنین برای فاطمه به دور از شهر مدینه اتاقی به نام بیت الاحزان را بنا کردند و حضرت زهرا همراه با حسن و حسین روز به آن جا می رفتند و به گریه و عزاداری می-پرداختند.
آری این جا در مدینه امیر المؤمنین برای فاطمه سرپناهی بنا کرد تا بتواند برای پدرش رسول الله گریه کند اما کربلا بدن بی سر و قطعه قطعه و غرق به خون حسین سه روز و سه شب روی خاک گرم کربلاروی زمین بود بدون حتی یک سر پناه و هر کس که می خواست بالای سر او گریه و زاری کند با تازیانه از او دلجویی می شد...
ترجمه فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد ، ص ۵۶۹
ترجمه بیت الاحزان، ص ۲۲۴
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🏴نوحه سینه زنی در عزای جوانمرگ
▪️▪️▪️_______
نور دو دیده من،،غم به دلم نشسته
قامت سرو بابا،،زداغ تو شکسته
//چراغ،،شام تارِ بابا
سیه شد،،روزگار بابا۲
کجایی،،عقده ام گشایی
تکلم ،،با پدر نمایی
توبودی،،همه گفتگویم
به دردم،،بخدا دوایی
(کجایی نور چشمان من..دوای چشم گریان من)
▪️▪️▪️_______
کاش که مرده بودم،،قبل تو ای جوانم
داغ غمت شرر زد،،تمام جسم وجانم
//چه کرده ،،غم تو بادلم
اشک غم ،،شده است حاصلم
بخت من،،چو شب شام شد
شد خموش،،بعد تو منزلم
کجایی نور چشمان من_دوای چشم گریان من۲
▪️▪️▪️_______
جوان رعنای من،،سرو دل آرای من
سوخته از داغ تو،،تمام اعضای من
//به دل بود،،شب دامادیت
ببندم،، حجلهٔ شادیت
دوصد حیف ،،ای پسر ازقضا
شد کفن،،رخت دامادیت
کجایی نور چشمان من_دوای چشم گریان من ۲
▪️▪️▪️________
مادر رنجور تو ،،پسر پسر میکند
خاک عزا هرزمان،،به فرق سر میکند
//سردهد،،نغمه در عزایت
بگوید ،،مادرت فدایت
نشیند برسر مزارت
میزند دم بدم صدایت
کجایی نور چشمان من_دوای چشم گریان من۲
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
▪️▪️▪️_______
نور دو دیده من،،غم به دلم نشسته
قامت سرو بابا،،زداغ تو شکسته
//چراغ،،شام تارِ بابا
سیه شد،،روزگار بابا۲
کجایی،،عقده ام گشایی
تکلم ،،با پدر نمایی
توبودی،،همه گفتگویم
به دردم،،بخدا دوایی
(کجایی نور چشمان من..دوای چشم گریان من)
▪️▪️▪️_______
کاش که مرده بودم،،قبل تو ای جوانم
داغ غمت شرر زد،،تمام جسم وجانم
//چه کرده ،،غم تو بادلم
اشک غم ،،شده است حاصلم
بخت من،،چو شب شام شد
شد خموش،،بعد تو منزلم
کجایی نور چشمان من_دوای چشم گریان من۲
▪️▪️▪️_______
جوان رعنای من،،سرو دل آرای من
سوخته از داغ تو،،تمام اعضای من
//به دل بود،،شب دامادیت
ببندم،، حجلهٔ شادیت
دوصد حیف ،،ای پسر ازقضا
شد کفن،،رخت دامادیت
کجایی نور چشمان من_دوای چشم گریان من ۲
▪️▪️▪️________
مادر رنجور تو ،،پسر پسر میکند
خاک عزا هرزمان،،به فرق سر میکند
//سردهد،،نغمه در عزایت
بگوید ،،مادرت فدایت
نشیند برسر مزارت
میزند دم بدم صدایت
کجایی نور چشمان من_دوای چشم گریان من۲
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#در_فراق_مادر
#سبک:دامن کشان رفتی...
مادر فراق تو
شرر زدبجانم شرر زدبجانم شرر زدبجانم
بودی برای من
توروح و روانم توروح و روانم توروح و روانم
محبت هات بود همه حاصلم
ندیدی چه کرده غمت با دلم غمت با دلم
غمت با دلم
وقتی مادر می میره خونه بی صفاست خونه بی صفاست خونه بی صفاست
قلب آدم می گیره خونه بی صفاست خونه بی صفاست
از روزی که مادر
تورفتی زخونه تورفتی زخونه تورفتی زخونه
کرده هوای تو
دلم بی بهونه دلم بی بهونه دلم بی بهونه
بی تو در سوز وگدازم من
دلتنگت هستم چه سازم من چه سازم من چه سازم من
مادرم درد و غمِ
یتیمی چه سخته یتیمی چه سخته یتیمی چه سخته
مرگ مادر خوب و
صمیمی چه سخته صمیمی چه سخته صمیمی چه سخته
یکدم ببین مادر
دو چشم ترم را دو چشم ترم را دو چشم ترم را
بر سنگ قبر تو
گذارم سرم را گذارم سرم را گذارم سرم را
مادر از مِهر و وفا
حلالم نما حلالم نما حلالم نما
گر نفهمیدم تو را
حلالم نما حلالم نما حلالم نما
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#سبک:دامن کشان رفتی...
مادر فراق تو
شرر زدبجانم شرر زدبجانم شرر زدبجانم
بودی برای من
توروح و روانم توروح و روانم توروح و روانم
محبت هات بود همه حاصلم
ندیدی چه کرده غمت با دلم غمت با دلم
غمت با دلم
وقتی مادر می میره خونه بی صفاست خونه بی صفاست خونه بی صفاست
قلب آدم می گیره خونه بی صفاست خونه بی صفاست
از روزی که مادر
تورفتی زخونه تورفتی زخونه تورفتی زخونه
کرده هوای تو
دلم بی بهونه دلم بی بهونه دلم بی بهونه
بی تو در سوز وگدازم من
دلتنگت هستم چه سازم من چه سازم من چه سازم من
مادرم درد و غمِ
یتیمی چه سخته یتیمی چه سخته یتیمی چه سخته
مرگ مادر خوب و
صمیمی چه سخته صمیمی چه سخته صمیمی چه سخته
یکدم ببین مادر
دو چشم ترم را دو چشم ترم را دو چشم ترم را
بر سنگ قبر تو
گذارم سرم را گذارم سرم را گذارم سرم را
مادر از مِهر و وفا
حلالم نما حلالم نما حلالم نما
گر نفهمیدم تو را
حلالم نما حلالم نما حلالم نما
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
ســـــــــــلام آخــــر
احـــسان خـواجـه امیـــــــری
سلام ای غروب غریبانه دل
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظه های جدایی
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای قصه ی عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن عشق
خداحافظ ای عطر شعر شبانه
خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمیمانی ای مانده بی من
تو را میسپارم به دلهای خسته
تو را میسپارم به مینای مهتاب
تو را میسپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را میسپارم به رویای فردا
به شب میسپارم تو را تا نسوزد
به دل میسپارم تو را تا نمیرد
اگر چشمه واژه از غم نخشکد
اگر روزگار این صدا را نگیرد
خداحافظ ای برگ و بار دل من
خداحافظ ای سایه سار همیشه
اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم خداحافظ ای نوبهار همیشه
#شهــــــدآء
#سلام_آخر
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظه های جدایی
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای قصه ی عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن عشق
خداحافظ ای عطر شعر شبانه
خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمیمانی ای مانده بی من
تو را میسپارم به دلهای خسته
تو را میسپارم به مینای مهتاب
تو را میسپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را میسپارم به رویای فردا
به شب میسپارم تو را تا نسوزد
به دل میسپارم تو را تا نمیرد
اگر چشمه واژه از غم نخشکد
اگر روزگار این صدا را نگیرد
خداحافظ ای برگ و بار دل من
خداحافظ ای سایه سار همیشه
اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم خداحافظ ای نوبهار همیشه
#شهــــــدآء
#سلام_آخر
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤