#پند
به عالم هر کسی را پر شود پیمانه می میرد
یکی در کوه و صحرا وان دگر در خانه می می میرد
یکی چون شمع عمری در پی روشنگری سوزد
یکی بهر فداکاری چنان پروانه می میرد
یکی در ناز نعمت مرگ می گیرد گریبانش
یکی دور از وطن در گوشه ای بیگانه می میرد
یکی عالم یکی جاهل یکی عارف یکی عامی
یکی صائم یکی قائم یکی فرزانه می میرد
یکی چون مسلم و هانی شهید راه حق گردد
یکی بد نام همچون زاده مرجانه می میرد
یکی گردد شهید جاودان چون زاده زهرا یکی همچون یزید ظالم دیوانه می میرد
خوشا آن کس که تسلیم ستمکاران نمی گردد
شرافتمند و عالی رتبه و مردانه می میرد
(التماس دعا)
@Khatm14
ختم وترحیم خوانی👆👆👆👆
به عالم هر کسی را پر شود پیمانه می میرد
یکی در کوه و صحرا وان دگر در خانه می می میرد
یکی چون شمع عمری در پی روشنگری سوزد
یکی بهر فداکاری چنان پروانه می میرد
یکی در ناز نعمت مرگ می گیرد گریبانش
یکی دور از وطن در گوشه ای بیگانه می میرد
یکی عالم یکی جاهل یکی عارف یکی عامی
یکی صائم یکی قائم یکی فرزانه می میرد
یکی چون مسلم و هانی شهید راه حق گردد
یکی بد نام همچون زاده مرجانه می میرد
یکی گردد شهید جاودان چون زاده زهرا یکی همچون یزید ظالم دیوانه می میرد
خوشا آن کس که تسلیم ستمکاران نمی گردد
شرافتمند و عالی رتبه و مردانه می میرد
(التماس دعا)
@Khatm14
ختم وترحیم خوانی👆👆👆👆
#پند
ازباغ می برند چراغانی ات کنند
تا کاج جشن های زمستانی ات کنند
پوشانده اند صبح تو را ” ابرهای تار“
تنها به این بهانه که بارانی ات کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانی ات کنند
ای گل گمان مکن به شب جشن می روی
شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند
یک نقطه بیش بین رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند
@khatm14
ازباغ می برند چراغانی ات کنند
تا کاج جشن های زمستانی ات کنند
پوشانده اند صبح تو را ” ابرهای تار“
تنها به این بهانه که بارانی ات کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانی ات کنند
ای گل گمان مکن به شب جشن می روی
شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند
یک نقطه بیش بین رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند
@khatm14
#پند
برگ عیش چمن ای غنچه دهان اینهمه نیست
دولت ابر بهار گذران اینهمه نیست
چه بساط است به خود چیده ای، ای خرمن گل؟
وسعت دایره کون و مکان اینهمه نیست
چند در پا فکنی طوق مرا چون خلخال؟
قد موزون تو ای سرو روان اینهمه نیست
گل رعنای تو بر خویش بساطی چیده است
ورنه سامان بهاران و خزان اینهمه نیست
تشنه را می برد از راه برون موج سراب
پیش دریا گهران ملک جهان اینهمه نیست
چه غم خانه و سامان اقامت داری؟
در جهان مدت عمر گذران اینهمه نیست
مرگ از بیجگری های تو چون زهر شده است
تلخی باده این رطل گران اینهمه نیست
ناز پرورد بهارست تن نازک تو
ورنه ای گل نفس سرد خزان اینهمه نیست
عمر کوته تر ازان است که غم باید خورد
مدت خنده برق گذران اینهمه نیست
زر چه باشد که نبازند به سیمین بدنان؟
پیش ما صیرفیان، خرده جان اینهمه نیست
عرق شرم گرفته است سراپای ترا
چشم شبنم به گلستان نگران اینهمه نیست
وعده وصل به فردا مفکن ای نوخط
که جهان پا به رکاب است و زمان اینهمه نیست
در گذر از سر دلجویی خونین جگران
نقد اوقات تو ای غنچه دهان اینهمه نیست؟
صائب از دیده انصاف اگر درنگری
پیش خط، جوهر آیینه جان اینهمه نیست
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-l4uNU5CgIkYg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ای دی زیر ارسال بفرمایید
@moslemi124 👈
@Mahdieh0831 👈
برگ عیش چمن ای غنچه دهان اینهمه نیست
دولت ابر بهار گذران اینهمه نیست
چه بساط است به خود چیده ای، ای خرمن گل؟
وسعت دایره کون و مکان اینهمه نیست
چند در پا فکنی طوق مرا چون خلخال؟
قد موزون تو ای سرو روان اینهمه نیست
گل رعنای تو بر خویش بساطی چیده است
ورنه سامان بهاران و خزان اینهمه نیست
تشنه را می برد از راه برون موج سراب
پیش دریا گهران ملک جهان اینهمه نیست
چه غم خانه و سامان اقامت داری؟
در جهان مدت عمر گذران اینهمه نیست
مرگ از بیجگری های تو چون زهر شده است
تلخی باده این رطل گران اینهمه نیست
ناز پرورد بهارست تن نازک تو
ورنه ای گل نفس سرد خزان اینهمه نیست
عمر کوته تر ازان است که غم باید خورد
مدت خنده برق گذران اینهمه نیست
زر چه باشد که نبازند به سیمین بدنان؟
پیش ما صیرفیان، خرده جان اینهمه نیست
عرق شرم گرفته است سراپای ترا
چشم شبنم به گلستان نگران اینهمه نیست
وعده وصل به فردا مفکن ای نوخط
که جهان پا به رکاب است و زمان اینهمه نیست
در گذر از سر دلجویی خونین جگران
نقد اوقات تو ای غنچه دهان اینهمه نیست؟
صائب از دیده انصاف اگر درنگری
پیش خط، جوهر آیینه جان اینهمه نیست
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-l4uNU5CgIkYg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
انتقادات و پیشنهادات خودتان را به دو ای دی زیر ارسال بفرمایید
@moslemi124 👈
@Mahdieh0831 👈
#پند
@khatm14
عاقبـــت یک روز ، می پیچـد خبر که درگذشت
نوکـــری که کــــل عمــرش در ره دلبـــر گذشت
کاش اینگونـــه همــه یادی کننـــد از نوکـــرت :
مثل یک نوکــــر بیامد مثــل یک نوکــــر گذشت
از همـــان بـدوِ ولادت پشــت ایــــن در بوده ام
از جوانـــی تا به پیریّ ام به پشـــت در گذشت
جمله ی ناکام ، در وصف دل من صادق است
خود شود یک روضهای،گر باز گویم سرگذشت
آرزوی کــــربــلایت کُــشت مــن را عـــاقبـــت
دیر شــد دیگـر برایم ، آب هم از سر گذشت
یاد غمهــــای شما خواب و خوراکـم را گرفت
یاد مُضطر بودنت هر روزِ من مُضطر گذشت
کاش میشد که همین جمله شود توصیف من :
لحظه های آخـرش در روضه ی اصغر گذشت
@khatm14
@khatm14
عاقبـــت یک روز ، می پیچـد خبر که درگذشت
نوکـــری که کــــل عمــرش در ره دلبـــر گذشت
کاش اینگونـــه همــه یادی کننـــد از نوکـــرت :
مثل یک نوکــــر بیامد مثــل یک نوکــــر گذشت
از همـــان بـدوِ ولادت پشــت ایــــن در بوده ام
از جوانـــی تا به پیریّ ام به پشـــت در گذشت
جمله ی ناکام ، در وصف دل من صادق است
خود شود یک روضهای،گر باز گویم سرگذشت
آرزوی کــــربــلایت کُــشت مــن را عـــاقبـــت
دیر شــد دیگـر برایم ، آب هم از سر گذشت
یاد غمهــــای شما خواب و خوراکـم را گرفت
یاد مُضطر بودنت هر روزِ من مُضطر گذشت
کاش میشد که همین جمله شود توصیف من :
لحظه های آخـرش در روضه ی اصغر گذشت
@khatm14
#پند
جهان پر درد میبینم دوا نیست
دلی راحت دراین عبرت سرا نیست
به عبرت چون نظر کردم به دنیا
زهمراهان خبر جز نقش پا نیست
سراسر رنج وغم دارد زمانه
طبیب حاذقی آرد دوا نیست
صفایی داشت قدیما جمع یاران
خبر دیگر از آن حال وهوانیست
به هم درشادی وغم یار بودند
چرا روح تعاون بین ما نیست
عزیزم تا بکی مرده پرستی
به تنگدستی چرا کس فکر ما نیست
قدیما پایبند بودند به گفتار
چه شد آدم به عهدش باوفا نیست
چنان بستیم زغفلت دل به دنیا
که دیگر شرم از روز جزا نیست
بریزی آبروی دیگران را
ترادردل مگرخوف از خدانیست
به زورو زربهشت سازی چوشداد
زحق دیگران آخر روا نیست
به دیناری اگر مدیون باشی
ترا جانا به محشر جز سزا نیست
زخود دور کن برادر جان ریا را
که این اعمال مقبول خدا نیست
به راستی گر مرید حیدر هستی
بدان درسش به جز عشق وصفا نیست
بنازم عدل وانصاف علی را
که صرف شمع زبیت المال روا نیست
کف دست عقیل آتش گذارد
که فرق بین غریب وآشنا نیست
چنان سرگرم زرق وبرق دنیا
چه شد مانند میثم بین ما نیست
( صفا)بس کن نما خاکی سر خویش
زکارت با خبر جز کس خدا نیست
شاعر
قاسم جناتیان قادیکلایی
☑️ختم وترحیم خوانی👆👆👆👆👆
جهان پر درد میبینم دوا نیست
دلی راحت دراین عبرت سرا نیست
به عبرت چون نظر کردم به دنیا
زهمراهان خبر جز نقش پا نیست
سراسر رنج وغم دارد زمانه
طبیب حاذقی آرد دوا نیست
صفایی داشت قدیما جمع یاران
خبر دیگر از آن حال وهوانیست
به هم درشادی وغم یار بودند
چرا روح تعاون بین ما نیست
عزیزم تا بکی مرده پرستی
به تنگدستی چرا کس فکر ما نیست
قدیما پایبند بودند به گفتار
چه شد آدم به عهدش باوفا نیست
چنان بستیم زغفلت دل به دنیا
که دیگر شرم از روز جزا نیست
بریزی آبروی دیگران را
ترادردل مگرخوف از خدانیست
به زورو زربهشت سازی چوشداد
زحق دیگران آخر روا نیست
به دیناری اگر مدیون باشی
ترا جانا به محشر جز سزا نیست
زخود دور کن برادر جان ریا را
که این اعمال مقبول خدا نیست
به راستی گر مرید حیدر هستی
بدان درسش به جز عشق وصفا نیست
بنازم عدل وانصاف علی را
که صرف شمع زبیت المال روا نیست
کف دست عقیل آتش گذارد
که فرق بین غریب وآشنا نیست
چنان سرگرم زرق وبرق دنیا
چه شد مانند میثم بین ما نیست
( صفا)بس کن نما خاکی سر خویش
زکارت با خبر جز کس خدا نیست
شاعر
قاسم جناتیان قادیکلایی
☑️ختم وترحیم خوانی👆👆👆👆👆
#پند
برگ عیش چمن ای غنچه دهان اینهمه نیست
دولت ابر بهار گذران اینهمه نیست
چه بساط است به خود چیده ای، ای خرمن گل؟
وسعت دایره کون و مکان اینهمه نیست
چند در پا فکنی طوق مرا چون خلخال؟
قد موزون تو ای سرو روان اینهمه نیست
گل رعنای تو بر خویش بساطی چیده است
ورنه سامان بهاران و خزان اینهمه نیست
تشنه را می برد از راه برون موج سراب
پیش دریا گهران ملک جهان اینهمه نیست
چه غم خانه و سامان اقامت داری؟
در جهان مدت عمر گذران اینهمه نیست
مرگ از بیجگری های تو چون زهر شده است
تلخی باده این رطل گران اینهمه نیست
ناز پرورد بهارست تن نازک تو
ورنه ای گل نفس سرد خزان اینهمه نیست
عمر کوته تر ازان است که غم باید خورد
مدت خنده برق گذران اینهمه نیست
زر چه باشد که نبازند به سیمین بدنان؟
پیش ما صیرفیان، خرده جان اینهمه نیست
عرق شرم گرفته است سراپای ترا
چشم شبنم به گلستان نگران اینهمه نیست
وعده وصل به فردا مفکن ای نوخط
که جهان پا به رکاب است و زمان اینهمه نیست
در گذر از سر دلجویی خونین جگران
نقد اوقات تو ای غنچه دهان اینهمه نیست؟
صائب از دیده انصاف اگر درنگری
پیش خط، جوهر آیینه جان اینهمه نیست
@khatm14
برگ عیش چمن ای غنچه دهان اینهمه نیست
دولت ابر بهار گذران اینهمه نیست
چه بساط است به خود چیده ای، ای خرمن گل؟
وسعت دایره کون و مکان اینهمه نیست
چند در پا فکنی طوق مرا چون خلخال؟
قد موزون تو ای سرو روان اینهمه نیست
گل رعنای تو بر خویش بساطی چیده است
ورنه سامان بهاران و خزان اینهمه نیست
تشنه را می برد از راه برون موج سراب
پیش دریا گهران ملک جهان اینهمه نیست
چه غم خانه و سامان اقامت داری؟
در جهان مدت عمر گذران اینهمه نیست
مرگ از بیجگری های تو چون زهر شده است
تلخی باده این رطل گران اینهمه نیست
ناز پرورد بهارست تن نازک تو
ورنه ای گل نفس سرد خزان اینهمه نیست
عمر کوته تر ازان است که غم باید خورد
مدت خنده برق گذران اینهمه نیست
زر چه باشد که نبازند به سیمین بدنان؟
پیش ما صیرفیان، خرده جان اینهمه نیست
عرق شرم گرفته است سراپای ترا
چشم شبنم به گلستان نگران اینهمه نیست
وعده وصل به فردا مفکن ای نوخط
که جهان پا به رکاب است و زمان اینهمه نیست
در گذر از سر دلجویی خونین جگران
نقد اوقات تو ای غنچه دهان اینهمه نیست؟
صائب از دیده انصاف اگر درنگری
پیش خط، جوهر آیینه جان اینهمه نیست
@khatm14
#پند
پیک اجل
نشناسد اجل شاه و گدا پیر وجوان را
بر هم زند اوراق ثبوت همگان را
هر جا که بتازی و به هر قلعه نشینی
فرقی نکند دست قضا بشکند آنرا
با پیک اجل کس نتوان کرد مدارا
یک لحظه محال است دهی جام جهان را
این عمر گرانمایه مکن صرف خرافات
هیچ کس نتواند که به آخر برد آنرا
غافل مشو از صاعقه ی قهر الهی
تقدیر وقضا هر چه بخواهد کند آنرا
ای بی خبر از عاقبت عالم هستی
با خود نبری معصیت و بار گران را !!!
می تازد اجل در پی تو روز و شبان را
جانی که خدا داده بگیرد زتو آنرا.
@khatm14
پیک اجل
نشناسد اجل شاه و گدا پیر وجوان را
بر هم زند اوراق ثبوت همگان را
هر جا که بتازی و به هر قلعه نشینی
فرقی نکند دست قضا بشکند آنرا
با پیک اجل کس نتوان کرد مدارا
یک لحظه محال است دهی جام جهان را
این عمر گرانمایه مکن صرف خرافات
هیچ کس نتواند که به آخر برد آنرا
غافل مشو از صاعقه ی قهر الهی
تقدیر وقضا هر چه بخواهد کند آنرا
ای بی خبر از عاقبت عالم هستی
با خود نبری معصیت و بار گران را !!!
می تازد اجل در پی تو روز و شبان را
جانی که خدا داده بگیرد زتو آنرا.
@khatm14
#پند
به عالم هر کسی را پر شود پیمانه می میرد
یکی در کوه و صحرا وان دگر در خانه می می میرد
یکی چون شمع عمری در پی روشنگری سوزد
یکی بهر فداکاری چنان پروانه می میرد
یکی در ناز نعمت مرگ می گیرد گریبانش
یکی دور از وطن در گوشه ای بیگانه می میرد
یکی عالم یکی جاهل یکی عارف یکی عامی
یکی صائم یکی قائم یکی فرزانه می میرد
یکی چون مسلم و هانی شهید راه حق گردد
یکی بد نام همچون زاده مرجانه می میرد
یکی گردد شهید جاودان چون زاده زهرا یکی همچون یزید ظالم دیوانه می میرد
خوشا آن کس که تسلیم ستمکاران نمی گردد
شرافتمند و عالی رتبه و مردانه می میرد
(التماس دعا)
بانوای مرحوم حاج سلیم موذن زاده
@khatm14
به عالم هر کسی را پر شود پیمانه می میرد
یکی در کوه و صحرا وان دگر در خانه می می میرد
یکی چون شمع عمری در پی روشنگری سوزد
یکی بهر فداکاری چنان پروانه می میرد
یکی در ناز نعمت مرگ می گیرد گریبانش
یکی دور از وطن در گوشه ای بیگانه می میرد
یکی عالم یکی جاهل یکی عارف یکی عامی
یکی صائم یکی قائم یکی فرزانه می میرد
یکی چون مسلم و هانی شهید راه حق گردد
یکی بد نام همچون زاده مرجانه می میرد
یکی گردد شهید جاودان چون زاده زهرا یکی همچون یزید ظالم دیوانه می میرد
خوشا آن کس که تسلیم ستمکاران نمی گردد
شرافتمند و عالی رتبه و مردانه می میرد
(التماس دعا)
بانوای مرحوم حاج سلیم موذن زاده
@khatm14
Telegram
#پند
ﻗﺎﻟﻤﯿﺸﺎﻡ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﻭ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﺑﻮ ﺣﯿﺮﺗﺨﺎﻧﻪ ﺩﻩ
ﻫﻢ ﻣﮑﺎﻧﺪﺍﻥ ﻭﺍﻫﻤﻪ ﻡ ﻭﺍﺭ ﻫﻢ ﺯﻣﺎﻧﺪﺍﻥ ﻗﻮﺭﺧﻮﺭﺍﻡ
ﺭﻧﮕﯿﺪﻥ ﺭﻧﮕﻪ ﺍﻭﻗﺪﺭﯼ ﺩﻭﺷﺪﯾﻠﺮ ﯾﮏ ﺭﻧﮕﯿﻠﺮ
ﺑﯿﺮ ﻧﺌﭽﻪ ﻣﺪﺕ ﺍﻭﻻﺭ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﮐﻤﺎﻧﺪﺍﻥ ﻗﻮﺭﺧﻮﺭﺍﻡ
ﮐﯿﻢ ﺩﺋﺪﯼﺧﺪﻣﺘﮕﺬﺍﺭﻡ ﭼﯿﺨﺪﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﺗﻮﺷﻤﺪﯼ
ﺍﯾﻨﺪﯼ ﺟﺒﺮﺍﺋﯿﻞ ﺩﻩ ﺍﻭﻟﺴﺎ ﺣﮑﻤﺮﺍﻧﺪﺍﻥ ﻗﻮﺭﺧﻮﺭﺍﻡ
ﺣﻖ ﺍﯾﺘﯿﺐ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﮐﯿﻤﯽ ﻇﺎﻟﯿﻢ ﺩﻩ ﯾﺎ ﻣﻬﺪﯼ ﺩﺋﯿﯿﺮ
ﻇﺎﻟﯿﻤﻪ ﺧﺎﻃﯿﺮ، ﮔﻠﻦ ﺻﺎﺣﯿﺐ ﺯﻣﺎﻧﺪﺍﻥ ﻗﻮﺭﺧﻮﺭﺍﻡ
ﺩﻭﺯﺩﯼ ﮐﯽ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻟﺮﺩﻩ ﻫﺮ ﻧﺪﻥ ﺧﻮﺷﺪﻭﺭ ﺯﺑﺎﻥ
ﻣﻦ ﺗﻤﻠﻖ ﺍﯾﻠﯿﻪ ﻥ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺯﺑﺎﻧﺪﺍﻥ ﻗﻮﺭﺧﻮﺭﺍﻡ
ﺩﺍﻟﺪﺍﺩﺍ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﯿﻤﯿﺶ ﻏﺎﺭﺗﮕﺮﯾﻠﻪ ﺳﺎﺭﺑﺎﻥ
ﺍﯾﻨﺪﯼ ﻏﺎﺭﺗﮕﺮﺩﻥ ﺁﺭﺗﯿﺦ ﺳﺎﺭﺑﺎﻧﺪﺍﻥ ﻗﻮﺭﺧﻮﺭﺍﻡ
ﭼﻮﺧﻼﺭﯼ ﺩﺋﯿﯿﻠﻠﺮ ﯾﺎﻻﻥ ﺩﻭﻧﯿﺎﺩﯼ ﺑﻮ ﻏﻔﺎﺭﯾﺎ
ﻣﻦ ﯾﺎﻻﻥ ﺩﻭﻧﯿﺎﺩﻥ ﺁﺭﺗﯿﺦ ﺑﻮ ﯾﺎﻻﻧﺪﺍﻥ ﻗﻮﺭﺧﻮﺭﺍﻡ
🌹استادحاج حسین غفاری اردبیلی
ﻗﺎﻟﻤﯿﺸﺎﻡ ﺣﯿﺮﺍﻥ ﻭ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﺑﻮ ﺣﯿﺮﺗﺨﺎﻧﻪ ﺩﻩ
ﻫﻢ ﻣﮑﺎﻧﺪﺍﻥ ﻭﺍﻫﻤﻪ ﻡ ﻭﺍﺭ ﻫﻢ ﺯﻣﺎﻧﺪﺍﻥ ﻗﻮﺭﺧﻮﺭﺍﻡ
ﺭﻧﮕﯿﺪﻥ ﺭﻧﮕﻪ ﺍﻭﻗﺪﺭﯼ ﺩﻭﺷﺪﯾﻠﺮ ﯾﮏ ﺭﻧﮕﯿﻠﺮ
ﺑﯿﺮ ﻧﺌﭽﻪ ﻣﺪﺕ ﺍﻭﻻﺭ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﮐﻤﺎﻧﺪﺍﻥ ﻗﻮﺭﺧﻮﺭﺍﻡ
ﮐﯿﻢ ﺩﺋﺪﯼﺧﺪﻣﺘﮕﺬﺍﺭﻡ ﭼﯿﺨﺪﯼ ﺗﺨﺘﻪ ﺗﻮﺷﻤﺪﯼ
ﺍﯾﻨﺪﯼ ﺟﺒﺮﺍﺋﯿﻞ ﺩﻩ ﺍﻭﻟﺴﺎ ﺣﮑﻤﺮﺍﻧﺪﺍﻥ ﻗﻮﺭﺧﻮﺭﺍﻡ
ﺣﻖ ﺍﯾﺘﯿﺐ ﻣﻈﻠﻮﻡ ﮐﯿﻤﯽ ﻇﺎﻟﯿﻢ ﺩﻩ ﯾﺎ ﻣﻬﺪﯼ ﺩﺋﯿﯿﺮ
ﻇﺎﻟﯿﻤﻪ ﺧﺎﻃﯿﺮ، ﮔﻠﻦ ﺻﺎﺣﯿﺐ ﺯﻣﺎﻧﺪﺍﻥ ﻗﻮﺭﺧﻮﺭﺍﻡ
ﺩﻭﺯﺩﯼ ﮐﯽ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻟﺮﺩﻩ ﻫﺮ ﻧﺪﻥ ﺧﻮﺷﺪﻭﺭ ﺯﺑﺎﻥ
ﻣﻦ ﺗﻤﻠﻖ ﺍﯾﻠﯿﻪ ﻥ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺯﺑﺎﻧﺪﺍﻥ ﻗﻮﺭﺧﻮﺭﺍﻡ
ﺩﺍﻟﺪﺍﺩﺍ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﯿﻤﯿﺶ ﻏﺎﺭﺗﮕﺮﯾﻠﻪ ﺳﺎﺭﺑﺎﻥ
ﺍﯾﻨﺪﯼ ﻏﺎﺭﺗﮕﺮﺩﻥ ﺁﺭﺗﯿﺦ ﺳﺎﺭﺑﺎﻧﺪﺍﻥ ﻗﻮﺭﺧﻮﺭﺍﻡ
ﭼﻮﺧﻼﺭﯼ ﺩﺋﯿﯿﻠﻠﺮ ﯾﺎﻻﻥ ﺩﻭﻧﯿﺎﺩﯼ ﺑﻮ ﻏﻔﺎﺭﯾﺎ
ﻣﻦ ﯾﺎﻻﻥ ﺩﻭﻧﯿﺎﺩﻥ ﺁﺭﺗﯿﺦ ﺑﻮ ﯾﺎﻻﻧﺪﺍﻥ ﻗﻮﺭﺧﻮﺭﺍﻡ
🌹استادحاج حسین غفاری اردبیلی
#پندیات
#پند // مازندرانی
دنیاره دل نَوِن دنیا سرابِ
هرچی کاخ بسازی آخر خرابِ
نکن کاری که بد در بوره ته نوم
شه عقله کار بعیر حرف حسابِ
هیچ کس این دنیایِ جه بار نَوِرده
علی بورده شه زوالفقار نَوِرده
سلیمون شه تاج وقار نَوِرده
زهره بورده گوشِ گوشوار نورده
چه ونه آدمی مغرور بواشه
مثل فرعون خداجه دور بواشه
قدرت بَیْتِه ظلم و جفا هاکنه
فردا با کافرا محشور بواشه
رفق اَنْده ته روز و ماه ره نشمار
چه فرق کنده تابستون یا که بهار
اگر توندی سفره بی نون ره دریاب
فردا روز جزا تِرْ شونه به کار
اون دل سنگه ، رحم و وفا نداره
کافره اون کس که خدا نداره
برار مزرعهٔ عقبا اینجوعه
عاقل اونه خاره تیم ره دِکاره
عیده ماه ، اونه ماه اَی انه شونه
فصلِ بینج کوفا اَی اِنه شونه
برار ویشار بواش شه خِدْ ره دریاب
هارش عمر اِما اَی اِنه شونه
رفق ِ بی وفا ره من کورِمْبه
للهٔ بی صدا ره من کورمبه
درِمبه نَویمبه من روی خش ره
پشت سر ته هیرا ره من کورمبه
فقیره بَمردن صدا ندارنه
مریض بووه خرج و دوا ندارنه
مجلس بوره ونه جا هسه پائین
بیچاره خشکِ بفرما ندارنه
امه رحم و مروت کجه بورده
امه گرمِ رفاقت کجه بورده
برار دیگر برار ره سر نزنده
مره بعو صداقت کجه بورده
چه انتی ترسِ از خدا ندارمی
گناه کمبی دیگه ابا ندارمی
(صفا) گوم بکردمی مسلمونی ره
ببخش مره دیگر حیا ندارمی
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
@khatm14
#پند // مازندرانی
دنیاره دل نَوِن دنیا سرابِ
هرچی کاخ بسازی آخر خرابِ
نکن کاری که بد در بوره ته نوم
شه عقله کار بعیر حرف حسابِ
هیچ کس این دنیایِ جه بار نَوِرده
علی بورده شه زوالفقار نَوِرده
سلیمون شه تاج وقار نَوِرده
زهره بورده گوشِ گوشوار نورده
چه ونه آدمی مغرور بواشه
مثل فرعون خداجه دور بواشه
قدرت بَیْتِه ظلم و جفا هاکنه
فردا با کافرا محشور بواشه
رفق اَنْده ته روز و ماه ره نشمار
چه فرق کنده تابستون یا که بهار
اگر توندی سفره بی نون ره دریاب
فردا روز جزا تِرْ شونه به کار
اون دل سنگه ، رحم و وفا نداره
کافره اون کس که خدا نداره
برار مزرعهٔ عقبا اینجوعه
عاقل اونه خاره تیم ره دِکاره
عیده ماه ، اونه ماه اَی انه شونه
فصلِ بینج کوفا اَی اِنه شونه
برار ویشار بواش شه خِدْ ره دریاب
هارش عمر اِما اَی اِنه شونه
رفق ِ بی وفا ره من کورِمْبه
للهٔ بی صدا ره من کورمبه
درِمبه نَویمبه من روی خش ره
پشت سر ته هیرا ره من کورمبه
فقیره بَمردن صدا ندارنه
مریض بووه خرج و دوا ندارنه
مجلس بوره ونه جا هسه پائین
بیچاره خشکِ بفرما ندارنه
امه رحم و مروت کجه بورده
امه گرمِ رفاقت کجه بورده
برار دیگر برار ره سر نزنده
مره بعو صداقت کجه بورده
چه انتی ترسِ از خدا ندارمی
گناه کمبی دیگه ابا ندارمی
(صفا) گوم بکردمی مسلمونی ره
ببخش مره دیگر حیا ندارمی
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
@khatm14
#پندیات
#پند // مازندرانی
دنیاره دل نَوِن دنیا سرابِ
هرچی کاخ بسازی آخر خرابِ
نکن کاری که بد در بوره ته نوم
شه عقله کار بعیر حرف حسابِ
هیچ کس این دنیایِ جه بار نَوِرده
علی بورده شه زوالفقار نَوِرده
سلیمون شه تاج وقار نَوِرده
زهره بورده گوشِ گوشوار نورده
چه ونه آدمی مغرور بواشه
مثل فرعون خداجه دور بواشه
قدرت بَیْتِه ظلم و جفا هاکنه
فردا با کافرا محشور بواشه
رفق اَنْده ته روز و ماه ره نشمار
چه فرق کنده تابستون یا که بهار
اگر توندی سفره بی نون ره دریاب
فردا روز جزا تِرْ شونه به کار
اون دل سنگه ، رحم و وفا نداره
کافره اون کس که خدا نداره
برار مزرعهٔ عقبا اینجوعه
عاقل اونه خاره تیم ره دِکاره
عیده ماه ، اونه ماه اَی انه شونه
فصلِ بینج کوفا اَی اِنه شونه
برار ویشار بواش شه خِدْ ره دریاب
هارش عمر اِما اَی اِنه شونه
رفق ِ بی وفا ره من کورِمْبه
للهٔ بی صدا ره من کورمبه
درِمبه نَویمبه من روی خش ره
پشت سر ته هیرا ره من کورمبه
فقیره بَمردن صدا ندارنه
مریض بووه خرج و دوا ندارنه
مجلس بوره ونه جا هسه پائین
بیچاره خشکِ بفرما ندارنه
امه رحم و مروت کجه بورده
امه گرمِ رفاقت کجه بورده
برار دیگر برار ره سر نزنده
مره بعو صداقت کجه بورده
چه انتی ترسِ از خدا ندارمی
گناه کمبی دیگه ابا ندارمی
(صفا) گوم بکردمی مسلمونی ره
ببخش مره دیگر حیا ندارمی
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
@khatm14
#پند // مازندرانی
دنیاره دل نَوِن دنیا سرابِ
هرچی کاخ بسازی آخر خرابِ
نکن کاری که بد در بوره ته نوم
شه عقله کار بعیر حرف حسابِ
هیچ کس این دنیایِ جه بار نَوِرده
علی بورده شه زوالفقار نَوِرده
سلیمون شه تاج وقار نَوِرده
زهره بورده گوشِ گوشوار نورده
چه ونه آدمی مغرور بواشه
مثل فرعون خداجه دور بواشه
قدرت بَیْتِه ظلم و جفا هاکنه
فردا با کافرا محشور بواشه
رفق اَنْده ته روز و ماه ره نشمار
چه فرق کنده تابستون یا که بهار
اگر توندی سفره بی نون ره دریاب
فردا روز جزا تِرْ شونه به کار
اون دل سنگه ، رحم و وفا نداره
کافره اون کس که خدا نداره
برار مزرعهٔ عقبا اینجوعه
عاقل اونه خاره تیم ره دِکاره
عیده ماه ، اونه ماه اَی انه شونه
فصلِ بینج کوفا اَی اِنه شونه
برار ویشار بواش شه خِدْ ره دریاب
هارش عمر اِما اَی اِنه شونه
رفق ِ بی وفا ره من کورِمْبه
للهٔ بی صدا ره من کورمبه
درِمبه نَویمبه من روی خش ره
پشت سر ته هیرا ره من کورمبه
فقیره بَمردن صدا ندارنه
مریض بووه خرج و دوا ندارنه
مجلس بوره ونه جا هسه پائین
بیچاره خشکِ بفرما ندارنه
امه رحم و مروت کجه بورده
امه گرمِ رفاقت کجه بورده
برار دیگر برار ره سر نزنده
مره بعو صداقت کجه بورده
چه انتی ترسِ از خدا ندارمی
گناه کمبی دیگه ابا ندارمی
(صفا) گوم بکردمی مسلمونی ره
ببخش مره دیگر حیا ندارمی
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
@khatm14
#غزل
#پند
دلا این چند روز عمرراهی پرخطر دارد
حیاطِ خانهٔ شیطان به ایمان تودَر دارد
نمیدانم چه رازی هست دراَمرسحرخیزی
که حق برمانگاه دیگری وقت سحردارد
برای شکرخالق درسحرگاهان دمی برخیز
دعایت بیشترآنلحظه نزداو اثردارد
بیاای غافل ازصبح قیامت فکررفتن باش
که هرکس پاگذارددر جهان قصدسفردارد
مُهیاکن برای محشرخودتوشه ای ایدوست
که بادستان پررفتن ازاین دنیاهنردارد
بَرَد،ازبین طوفان حاصل یکسالِ زارع را
عمل حاصل دهدتاازهوی' نفست حَذردارد
نداردمیوه ای چون بید،برخودسخت میلرزد
خوشاآنکس که ازنیکی درختی پرثمردارد
زحرفت تلخ کردی کام نااهلان دنیارا
حقیقت درکجاعاصی بیانی چون شِکَردارد
#داودتيموري عاصي
#التماس_دعا
#پند
دلا این چند روز عمرراهی پرخطر دارد
حیاطِ خانهٔ شیطان به ایمان تودَر دارد
نمیدانم چه رازی هست دراَمرسحرخیزی
که حق برمانگاه دیگری وقت سحردارد
برای شکرخالق درسحرگاهان دمی برخیز
دعایت بیشترآنلحظه نزداو اثردارد
بیاای غافل ازصبح قیامت فکررفتن باش
که هرکس پاگذارددر جهان قصدسفردارد
مُهیاکن برای محشرخودتوشه ای ایدوست
که بادستان پررفتن ازاین دنیاهنردارد
بَرَد،ازبین طوفان حاصل یکسالِ زارع را
عمل حاصل دهدتاازهوی' نفست حَذردارد
نداردمیوه ای چون بید،برخودسخت میلرزد
خوشاآنکس که ازنیکی درختی پرثمردارد
زحرفت تلخ کردی کام نااهلان دنیارا
حقیقت درکجاعاصی بیانی چون شِکَردارد
#داودتيموري عاصي
#التماس_دعا
#پندیات
#پند
نظر کردم به دنیا چون کم وبیش
نکرده هیچ وفا بر شاه و درویش
دمی اندیشه کردم عاقلانه
ندیدم کس در اینجا جاودانه
که هرکس زاده شد از مادر خویش
اجل درپی چو گرگ وآدمی میش
به جز مردن نباشد راه چاره
به دنیا هم نیاید کس دوباره
شنو پندم اگر که خیر خواهی
تو هم میمیری خواهی یا نخواهی
ترا برتختهٔ تابوت نشانند
بدوش خویش بر گورت برانند
توئی سوغات مارو مور ای دوست
نماند درتنت گوشت و رگ وپوست
ترا دربین قبر تنها گذارند
ترا باخیر وشرّت واگذارند
مقام وثروت وگنج وزر و زور
نگردد همدمت در وادی گور
به چند وقت بعد مرگت ای نکو نام
روی از یاد وگردی همچو گمنام
مقامت را به دیگر واگذارند
کسی دیگر بجای تو بیارند
عزیزانت کمین اندر چپ وراست
پی ارث هرکجا پنهان وپیداست
یکی گوید که این انگشتر ازمن
یکی گوید زمین پهن تر ازمن
یکی گوید که فرش وقالی ازمن
یکی گوید اطاق خالی ازمن
خلاصه هرکسی سهمش بگیرد
چه شاید گهگهی رحمش بگیرد
کند یادی زتو باقرصی ازنان
ویا قرآن بخواند ماه رمضان
(صفا) گوید شنو ای دوست وهم کیش
بکن کاری نگردی زارو دل ریش
شاعر قاسم جناتیان قادیکلائی
@khatm14
#پند
نظر کردم به دنیا چون کم وبیش
نکرده هیچ وفا بر شاه و درویش
دمی اندیشه کردم عاقلانه
ندیدم کس در اینجا جاودانه
که هرکس زاده شد از مادر خویش
اجل درپی چو گرگ وآدمی میش
به جز مردن نباشد راه چاره
به دنیا هم نیاید کس دوباره
شنو پندم اگر که خیر خواهی
تو هم میمیری خواهی یا نخواهی
ترا برتختهٔ تابوت نشانند
بدوش خویش بر گورت برانند
توئی سوغات مارو مور ای دوست
نماند درتنت گوشت و رگ وپوست
ترا دربین قبر تنها گذارند
ترا باخیر وشرّت واگذارند
مقام وثروت وگنج وزر و زور
نگردد همدمت در وادی گور
به چند وقت بعد مرگت ای نکو نام
روی از یاد وگردی همچو گمنام
مقامت را به دیگر واگذارند
کسی دیگر بجای تو بیارند
عزیزانت کمین اندر چپ وراست
پی ارث هرکجا پنهان وپیداست
یکی گوید که این انگشتر ازمن
یکی گوید زمین پهن تر ازمن
یکی گوید که فرش وقالی ازمن
یکی گوید اطاق خالی ازمن
خلاصه هرکسی سهمش بگیرد
چه شاید گهگهی رحمش بگیرد
کند یادی زتو باقرصی ازنان
ویا قرآن بخواند ماه رمضان
(صفا) گوید شنو ای دوست وهم کیش
بکن کاری نگردی زارو دل ریش
شاعر قاسم جناتیان قادیکلائی
@khatm14
#پندیات
#پند
نظر کردم به دنیا چون کم وبیش
نکرده هیچ وفا بر شاه و درویش
دمی اندیشه کردم عاقلانه
ندیدم کس در اینجا جاودانه
که هرکس زاده شد از مادر خویش
اجل درپی چو گرگ وآدمی میش
به جز مردن نباشد راه چاره
به دنیا هم نیاید کس دوباره
شنو پندم اگر که خیر خواهی
تو هم میمیری خواهی یا نخواهی
ترا برتختهٔ تابوت نشانند
بدوش خویش بر گورت برانند
توئی سوغات مارو مور ای دوست
نماند درتنت گوشت و رگ وپوست
ترا دربین قبر تنها گذارند
ترا باخیر وشرّت واگذارند
مقام وثروت وگنج وزر و زور
نگردد همدمت در وادی گور
به چند وقت بعد مرگت ای نکو نام
روی از یاد وگردی همچو گمنام
مقامت را به دیگر واگذارند
کسی دیگر بجای تو بیارند
عزیزانت کمین اندر چپ وراست
پی ارث هرکجا پنهان وپیداست
یکی گوید که این انگشتر ازمن
یکی گوید زمین پهن تر ازمن
یکی گوید که فرش وقالی ازمن
یکی گوید اطاق خالی ازمن
خلاصه هرکسی سهمش بگیرد
چه شاید گهگهی رحمش بگیرد
کند یادی زتو باقرصی ازنان
ویا قرآن بخواند ماه رمضان
(صفا) گوید شنو ای دوست وهم کیش
بکن کاری نگردی زارو دل ریش
شاعر قاسم جناتیان قادیکلائی
@khatm14
#پند
نظر کردم به دنیا چون کم وبیش
نکرده هیچ وفا بر شاه و درویش
دمی اندیشه کردم عاقلانه
ندیدم کس در اینجا جاودانه
که هرکس زاده شد از مادر خویش
اجل درپی چو گرگ وآدمی میش
به جز مردن نباشد راه چاره
به دنیا هم نیاید کس دوباره
شنو پندم اگر که خیر خواهی
تو هم میمیری خواهی یا نخواهی
ترا برتختهٔ تابوت نشانند
بدوش خویش بر گورت برانند
توئی سوغات مارو مور ای دوست
نماند درتنت گوشت و رگ وپوست
ترا دربین قبر تنها گذارند
ترا باخیر وشرّت واگذارند
مقام وثروت وگنج وزر و زور
نگردد همدمت در وادی گور
به چند وقت بعد مرگت ای نکو نام
روی از یاد وگردی همچو گمنام
مقامت را به دیگر واگذارند
کسی دیگر بجای تو بیارند
عزیزانت کمین اندر چپ وراست
پی ارث هرکجا پنهان وپیداست
یکی گوید که این انگشتر ازمن
یکی گوید زمین پهن تر ازمن
یکی گوید که فرش وقالی ازمن
یکی گوید اطاق خالی ازمن
خلاصه هرکسی سهمش بگیرد
چه شاید گهگهی رحمش بگیرد
کند یادی زتو باقرصی ازنان
ویا قرآن بخواند ماه رمضان
(صفا) گوید شنو ای دوست وهم کیش
بکن کاری نگردی زارو دل ریش
شاعر قاسم جناتیان قادیکلائی
@khatm14
#داستان_احترام_به_مقام_پدر_و_مادر
#پند_و_عبرت
#ابراهیم_مجاب_کیست ؟
28 مهر 1394 توسط دهقان منشادي
ﺍﺯ ﺗﻞ ﺯﯾﻨﺒﯿﻪ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ
ﻣﯽﺷﻮﯼ ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺒﺮ ” ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺠﺎﺏ ” ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﮐﻨﯽ .
ﺍﻣﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺠﺎﺏ ﮐﻴﺴﺖ؟
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺮ ﻭ ﻓﺮﺗﻮﺕ،
ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ (ﺑﻪ
ﻧﻮﺑﺖ) ﺑﺮﺩﻭﺵ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ؛ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺫﯾﺖ ﻣﯽ ﺷﺪ .
ﯾﮏ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺑﺮﺩ، ﺩﺭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻣﺎﺩﺭﺵ
ﺑﻪ
ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ
ﺩﻧﯿﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﯿﺎ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻣﻮﻻ ﻭ ﺁﻗﺎﻳﻢ
ﺍﻣﺎﻡﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺒﺮ
ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﮐﻤﺮ ﺭﻧﺞ ﻣﯿﺒﺮﺩ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﻣﺎﺩﺭ
ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺭﺍﻫﯽ ﺣﺮﻡ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ
ﺩﺭﺩ
ﺑﻪ ﻧﺠﻮﺍﯼ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ :
ﺁﻗﺎ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﺁﯾﺎ ﺍﻳﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺯﺣﻤﺎﺕ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ؟
ﺁﯾﺎ … ؟
ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﯿﺰ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺦ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺯﻧﺪ
ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍﺯ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ :
” ﺍﻟﻬﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﯾﻦ ﺯﺣﻤﺖ ﻭ ﺧﻮﺑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﺪ ﻣﺎﺩﺭ”
ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﻀﺠﻊ
ﺷﺮﯾﻒ ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻝ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺳﻼﻡ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻬﻤﺎ ﻣﯽ ﮔﻮید:
” ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏ ﯾﺎ ﺍﺑﺎ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ “
ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ
ﺷﻨﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺍﺧﻞ ﺿﺮﯾﺢ ﻣﻄﻬﺮ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺑﺲ ﺩﻝ ﻧﻮﺍﺯ ﭘﺎﺳﺦ
ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ:
” ﻭ ﻋﻠﯿﮏ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﯾﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ “
ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺑﺮﺧﯽ ﻋﻠﻤﺎ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ
ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺳﻼﻡ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺟﻮﺍﺏ
ﺍﻣﺎﻡ
ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻧﺪ . ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺠﺎﺏ (ﯾﻌﻨﯽ
ﺍﺟﺎﺑﺖﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ آﻗﺎ) ﻧﺎﻣﻴﺪﻧﺪ .
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖ، ﺑﻪ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ
ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﻓﻌﻠﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻳﻨﮏ ﻫﺮﮐﺲ
ﺍﺯ
ﺗﻞ ﺯﯾﻨﺒﯿﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺷﻮﺩ، ﻻﺟﺮﻡ ۲ ﺑﺎﺭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺭﺕ
ﺧﻮﺍﻫﺪﮐﺮﺩ
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﺋﻤﻪ ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﻦ ﻋﻠﯿﻬﻢ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﯿﺮﯾﺪ،
@khatm14
#پند_و_عبرت
#ابراهیم_مجاب_کیست ؟
28 مهر 1394 توسط دهقان منشادي
ﺍﺯ ﺗﻞ ﺯﯾﻨﺒﯿﻪ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ
ﻣﯽﺷﻮﯼ ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺒﺮ ” ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺠﺎﺏ ” ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﮐﻨﯽ .
ﺍﻣﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺠﺎﺏ ﮐﻴﺴﺖ؟
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺮ ﻭ ﻓﺮﺗﻮﺕ،
ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ (ﺑﻪ
ﻧﻮﺑﺖ) ﺑﺮﺩﻭﺵ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ؛ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺫﯾﺖ ﻣﯽ ﺷﺪ .
ﯾﮏ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺑﺮﺩ، ﺩﺭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻣﺎﺩﺭﺵ
ﺑﻪ
ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ
ﺩﻧﯿﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﯿﺎ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻣﻮﻻ ﻭ ﺁﻗﺎﻳﻢ
ﺍﻣﺎﻡﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺒﺮ
ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﮐﻤﺮ ﺭﻧﺞ ﻣﯿﺒﺮﺩ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﻣﺎﺩﺭ
ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺭﺍﻫﯽ ﺣﺮﻡ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ
ﺩﺭﺩ
ﺑﻪ ﻧﺠﻮﺍﯼ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ :
ﺁﻗﺎ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﺁﯾﺎ ﺍﻳﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺯﺣﻤﺎﺕ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ؟
ﺁﯾﺎ … ؟
ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﯿﺰ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺦ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺯﻧﺪ
ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍﺯ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ :
” ﺍﻟﻬﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﯾﻦ ﺯﺣﻤﺖ ﻭ ﺧﻮﺑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﺪ ﻣﺎﺩﺭ”
ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﻀﺠﻊ
ﺷﺮﯾﻒ ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻝ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺳﻼﻡ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻬﻤﺎ ﻣﯽ ﮔﻮید:
” ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏ ﯾﺎ ﺍﺑﺎ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ “
ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ
ﺷﻨﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺍﺧﻞ ﺿﺮﯾﺢ ﻣﻄﻬﺮ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺑﺲ ﺩﻝ ﻧﻮﺍﺯ ﭘﺎﺳﺦ
ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ:
” ﻭ ﻋﻠﯿﮏ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﯾﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ “
ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺑﺮﺧﯽ ﻋﻠﻤﺎ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ
ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺳﻼﻡ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺟﻮﺍﺏ
ﺍﻣﺎﻡ
ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻧﺪ . ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺠﺎﺏ (ﯾﻌﻨﯽ
ﺍﺟﺎﺑﺖﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ آﻗﺎ) ﻧﺎﻣﻴﺪﻧﺪ .
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖ، ﺑﻪ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ
ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﻓﻌﻠﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻳﻨﮏ ﻫﺮﮐﺲ
ﺍﺯ
ﺗﻞ ﺯﯾﻨﺒﯿﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺷﻮﺩ، ﻻﺟﺮﻡ ۲ ﺑﺎﺭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺭﺕ
ﺧﻮﺍﻫﺪﮐﺮﺩ
ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﺋﻤﻪ ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﻦ ﻋﻠﯿﻬﻢ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﯿﺮﯾﺪ،
@khatm14
کوله بارت را زمین بگذار
#پند و اندرز
#مجالس ختم و ترحیم
#سر خاک و تشییع جنازه
#شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
»»»»»»«««««««««««
کوله بارت را زمین بگذار وقت رفتن است
وقت رفتن تا ابد در خاک ماتم خفتن است
باید از دنیا برید و رفت سوی کار خویش
دعوت حق را کنون لبیک باید گفتن است
هر که بامش بیش برفش بیشتر باید شود
موقع تسویه کردن برف ها را رُفتن است
همچو پروانه بیا از پیله خارج شو برو
وقت پروازت شده پرواز درشُکُفتن است
روح تو تا عرش بالا می رود تا پیش حق
جسم خاکی رامیان خاک سرد نَهُفتن است
------------------------------
#شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
#پند و اندرز
#مجالس ختم و ترحیم
#سر خاک و تشییع جنازه
#شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
»»»»»»«««««««««««
کوله بارت را زمین بگذار وقت رفتن است
وقت رفتن تا ابد در خاک ماتم خفتن است
باید از دنیا برید و رفت سوی کار خویش
دعوت حق را کنون لبیک باید گفتن است
هر که بامش بیش برفش بیشتر باید شود
موقع تسویه کردن برف ها را رُفتن است
همچو پروانه بیا از پیله خارج شو برو
وقت پروازت شده پرواز درشُکُفتن است
روح تو تا عرش بالا می رود تا پیش حق
جسم خاکی رامیان خاک سرد نَهُفتن است
------------------------------
#شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
#پند
به عالم هر کسی را پر شود پیمانه می میرد
یکی در کوه و صحرا وان دگر در خانه می می میرد
یکی چون شمع عمری در پی روشنگری سوزد
یکی بهر فداکاری چنان پروانه می میرد
یکی در ناز نعمت مرگ می گیرد گریبانش
یکی دور از وطن در گوشه ای بیگانه می میرد
یکی عالم یکی جاهل یکی عارف یکی عامی
یکی صائم یکی قائم یکی فرزانه می میرد
یکی چون مسلم و هانی شهید راه حق گردد
یکی بد نام همچون زاده مرجانه می میرد
یکی گردد شهید جاودان چون زاده زهرا یکی همچون یزید ظالم دیوانه می میرد
خوشا آن کس که تسلیم ستمکاران نمی گردد
شرافتمند و عالی رتبه و مردانه می
به عالم هر کسی را پر شود پیمانه می میرد
یکی در کوه و صحرا وان دگر در خانه می می میرد
یکی چون شمع عمری در پی روشنگری سوزد
یکی بهر فداکاری چنان پروانه می میرد
یکی در ناز نعمت مرگ می گیرد گریبانش
یکی دور از وطن در گوشه ای بیگانه می میرد
یکی عالم یکی جاهل یکی عارف یکی عامی
یکی صائم یکی قائم یکی فرزانه می میرد
یکی چون مسلم و هانی شهید راه حق گردد
یکی بد نام همچون زاده مرجانه می میرد
یکی گردد شهید جاودان چون زاده زهرا یکی همچون یزید ظالم دیوانه می میرد
خوشا آن کس که تسلیم ستمکاران نمی گردد
شرافتمند و عالی رتبه و مردانه می
کوله بارت را زمین بگذار
#پند و اندرز
#مجالس ختم و ترحیم
#سر خاک و تشییع جنازه
#شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
»»»»»»«««««««««««
کوله بارت را زمین بگذار وقت رفتن است
وقت رفتن تا ابد در خاک ماتم خفتن است
باید از دنیا برید و رفت سوی کار خویش
دعوت حق را کنون لبیک باید گفتن است
هر که بامش بیش برفش بیشتر باید شود
موقع تسویه کردن برف ها را رُفتن است
همچو پروانه بیا از پیله خارج شو برو
وقت پروازت شده پرواز درشُکُفتن است
روح تو تا عرش بالا می رود تا پیش حق
جسم خاکی رامیان خاک سرد نَهُفتن است
------------------------------
#شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
#پند و اندرز
#مجالس ختم و ترحیم
#سر خاک و تشییع جنازه
#شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
»»»»»»«««««««««««
کوله بارت را زمین بگذار وقت رفتن است
وقت رفتن تا ابد در خاک ماتم خفتن است
باید از دنیا برید و رفت سوی کار خویش
دعوت حق را کنون لبیک باید گفتن است
هر که بامش بیش برفش بیشتر باید شود
موقع تسویه کردن برف ها را رُفتن است
همچو پروانه بیا از پیله خارج شو برو
وقت پروازت شده پرواز درشُکُفتن است
روح تو تا عرش بالا می رود تا پیش حق
جسم خاکی رامیان خاک سرد نَهُفتن است
------------------------------
#شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)