مجلس
( #دختر و پسر )
#ترکی
#پسر
سبک : آخشام اولدی ننه ... همه جا بروم
شاعرسیفی آذری
آی گوزل جوانیم
طاقتیم توانیم
نازلی مهربانیم
بیلمدیم عمرون گولی سولارمیش
جوان ئولومی چتین اولارمیش
بیگانه آغلادی
ائل ماتم ساخلادی
هجرون دل داغلادی
دنیادن آخر جوان گئدوبسن
گوز یاشیمی سن القان ائدوبسن
جانه اود سالوبسان
نه تئز آیریلوبسان
هاردا بس قالوبسان
نه تئز عمریوون چراغی سوندی
طویون آی بالا عزایه دوندی
دست اجل نئودوب
جسمون قبره گئدوب
فلک جفا ائدوب
سن طوی گورمه میش قبره گئدوبسن
منی هجرونده نالان ائدوبسن
مختص دختر جوان
دئدیم طوی ائدرسن
مراده یتر سن
حجلیه گئدرسن
نه طویون گوردوم نه شیرنون ایشدیم
خلعت یرینه کفنون بیشدیم
( #دختر و پسر )
#ترکی
#پسر
سبک : آخشام اولدی ننه ... همه جا بروم
شاعرسیفی آذری
آی گوزل جوانیم
طاقتیم توانیم
نازلی مهربانیم
بیلمدیم عمرون گولی سولارمیش
جوان ئولومی چتین اولارمیش
بیگانه آغلادی
ائل ماتم ساخلادی
هجرون دل داغلادی
دنیادن آخر جوان گئدوبسن
گوز یاشیمی سن القان ائدوبسن
جانه اود سالوبسان
نه تئز آیریلوبسان
هاردا بس قالوبسان
نه تئز عمریوون چراغی سوندی
طویون آی بالا عزایه دوندی
دست اجل نئودوب
جسمون قبره گئدوب
فلک جفا ائدوب
سن طوی گورمه میش قبره گئدوبسن
منی هجرونده نالان ائدوبسن
مختص دختر جوان
دئدیم طوی ائدرسن
مراده یتر سن
حجلیه گئدرسن
نه طویون گوردوم نه شیرنون ایشدیم
خلعت یرینه کفنون بیشدیم
#_دسترسی سریع
جهت یافتن مطلب٬موضوع موردنظرخود راانتخاب کرده وسپس بااستفاده ازعلامتهای۷ و۸ تمامی مطالب مرتبط با موضوع مورد نظر را پیدا کرده و استفاده نمایید
#اشعار_آذری
#پندیات
#شهید
#جوان
#جوان_ناکام
#فرزند
#دشتی_خوانی
#ختم_خوانی
#مادر
#برادر
#دختر
#خواهر
#پدر
#کودک
#همسر
#دوست
#نوحه
#روضه
#مقام_معلم
#خادم_الحسین
#رباعی
#پیرغلامان
#عالم_ربانی
#ترکی
#کردی
#لری
#بی_وارث
#سخنرانی_
@khatm14
جهت یافتن مطلب٬موضوع موردنظرخود راانتخاب کرده وسپس بااستفاده ازعلامتهای۷ و۸ تمامی مطالب مرتبط با موضوع مورد نظر را پیدا کرده و استفاده نمایید
#اشعار_آذری
#پندیات
#شهید
#جوان
#جوان_ناکام
#فرزند
#دشتی_خوانی
#ختم_خوانی
#مادر
#برادر
#دختر
#خواهر
#پدر
#کودک
#همسر
#دوست
#نوحه
#روضه
#مقام_معلم
#خادم_الحسین
#رباعی
#پیرغلامان
#عالم_ربانی
#ترکی
#کردی
#لری
#بی_وارث
#سخنرانی_
@khatm14
فایل صوتی 👇
📖 #متن_روضه
#روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
⚫️ داستان #دختر_مدافع_حرم 🔻
***
سوره ی کوثرِ، امام حسین
جلوه ی مادرِ، امام حسین
نمک لشکرِ، امام حسین
نازنین دخترِ، امام حسین
اِی، اِی بزرگِ، قبیله ی عشاق
یا رقیه، تویی هُوَ الرَزاق
این رفیقمون تعریف میکرد، دامادشون مدافع حرم بابلسر، شهید شد یه دختر داشت، مهر امسال رفت مدرسه، خواهرِ گفت بچه رو میبری، آره دایی شه، ظهر رفت بیارتش، گفت عقب بشین جلو وسایله، اومد از اون ور زد رو شیشه، بشینم جلو؟ گفتم بچه است، وسایلو عقب گذاشتم نشست یه آخی شی گفت، گفتم ای بابا، چی شده دایی؟ گفت دیگه کسی نمیفهمه بابا ندارم، ما که نمیفهمیم، دختر دارا، دختر این جوریه من نمیدونم، وای اگر دوستاش بفهمن بابا نداره، بچه ان دیگه، اینو بابام خریده، لذا تو خرابه سرو که آوردن، اومد سرو بلند کنه خورد زمین، پا نداره، میخواست ببره بچرخونه، دیدید بابا دارم، جــــــــان
دست پرورده ی ، قبیله تویی
صاحبِ، شوکتی، جلیله، تویی
نازدار همه قبیله، تویی
پای معشوقِ خود قَتیله، تویی
بی بی جان صاحب، صحن و بارگاهی تو
بی بی جان بر گنه کارها، پناهی تو
میبری دل زِ دلبران حرم
اِی، میاندارِ دختران حرم
قمر بنی هاشم، میخواست بره میدان، به آقا عرض کرد اجازه میدی برم؟، فرمود میخای بری برو، اما یه سر به اون خیمه بزن، اومد از کنار این پرده نگاه کرد واویلا، دخترا رو جمع کرده، یه مشک گرفته تو، یه عمو دارم ...
میبری دل ، زِ دلبران حرم
ای میاندارِ دخترانِ، حرم
خون ما، نذر آستانِ حرم
ای فدایت ، مدافعانِ حرم
شود آیا کِی، رو سِپید شَوم
بر دفاع از حرم، شهید شوم (من کارم تمومه، همین دوتا بند)
رویَت، آینه دار زهرا بود (فهمیدی؟)
گیسوانت، ضریح بابا، بود
( آخه چرا بود؟ آخه موی سوخته، دست بخوره، میریزه )
چادر، اولت چه زیبا، بود
در بغل کردن تو دعوا، بود
تو خودت، قبله گاهِ، حاجاتی
دست گیری، رقیه ساداتی
بسم الله الرحمن الرحیم
یه بند روضه و ، حاج حسن ، حاج آقا روح الله، حاج ابراهیم عزیزم، براتون میخونن، به حضرت رقیه، امروز پیر شدم با این دو تا، اگه بگم شاید محاسنم سفید شد، دروغ نگفتم
ای زمین خورده، ای زمین خورده، ضربه ها خوردی
تاحالا شنیدی یکی میگه الان پا میشم چپ و راستت، چپ و راست میزدنش...
زجر ول کن نبود، حرمله میزد
دخترک را، بدون فاصله ، میزد (میدونی یاد کجا افتادم؟)
قنفذ از راه، از آن لحظه که آمد میزد
جای هر کس، (نه نه نه) ، تازه میکرد نفس را، و مجدد، میزد
(این میکشه وا)
وای، از دست مغیره، چقدر ، بد میزد
این برا ، این برا عقبی ها، که احساس میکنم تماشا ، نمیدونم گردن خودت، من اینو برا تو میخونم، برا مدافع های حرم، تیپ فاطمیونِ غریب، برسه برا اون ها
ای زمین خورده، ضربه ها خوردی
ضربه ها را، تو بی هوا، خوردی
بگم یا نه؟ بی هوا، زیر بوته ها، نگاه کرد دید یه بوته داره میلرزه، گفت پیداش کردم، آروم آروم اومد، با لگد، بچه اومد بیرون، نزن، أینَ اَبوی؟، أینَ اَبوی؟، آوردش بالا، یدونه که زد، دیگه نگفت أینَ اَب، أینَ عَمّیَ العَبّاس؟ عموم کجاست؟، یتیم گیر آورده
حسیـــــــــــــــــــن
@khatm14
#روضه_حضرت_رقیه
#داستان_دختر_مدافع_حرم
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴۸
📖 #متن_روضه
#روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
⚫️ داستان #دختر_مدافع_حرم 🔻
***
سوره ی کوثرِ، امام حسین
جلوه ی مادرِ، امام حسین
نمک لشکرِ، امام حسین
نازنین دخترِ، امام حسین
اِی، اِی بزرگِ، قبیله ی عشاق
یا رقیه، تویی هُوَ الرَزاق
این رفیقمون تعریف میکرد، دامادشون مدافع حرم بابلسر، شهید شد یه دختر داشت، مهر امسال رفت مدرسه، خواهرِ گفت بچه رو میبری، آره دایی شه، ظهر رفت بیارتش، گفت عقب بشین جلو وسایله، اومد از اون ور زد رو شیشه، بشینم جلو؟ گفتم بچه است، وسایلو عقب گذاشتم نشست یه آخی شی گفت، گفتم ای بابا، چی شده دایی؟ گفت دیگه کسی نمیفهمه بابا ندارم، ما که نمیفهمیم، دختر دارا، دختر این جوریه من نمیدونم، وای اگر دوستاش بفهمن بابا نداره، بچه ان دیگه، اینو بابام خریده، لذا تو خرابه سرو که آوردن، اومد سرو بلند کنه خورد زمین، پا نداره، میخواست ببره بچرخونه، دیدید بابا دارم، جــــــــان
دست پرورده ی ، قبیله تویی
صاحبِ، شوکتی، جلیله، تویی
نازدار همه قبیله، تویی
پای معشوقِ خود قَتیله، تویی
بی بی جان صاحب، صحن و بارگاهی تو
بی بی جان بر گنه کارها، پناهی تو
میبری دل زِ دلبران حرم
اِی، میاندارِ دختران حرم
قمر بنی هاشم، میخواست بره میدان، به آقا عرض کرد اجازه میدی برم؟، فرمود میخای بری برو، اما یه سر به اون خیمه بزن، اومد از کنار این پرده نگاه کرد واویلا، دخترا رو جمع کرده، یه مشک گرفته تو، یه عمو دارم ...
میبری دل ، زِ دلبران حرم
ای میاندارِ دخترانِ، حرم
خون ما، نذر آستانِ حرم
ای فدایت ، مدافعانِ حرم
شود آیا کِی، رو سِپید شَوم
بر دفاع از حرم، شهید شوم (من کارم تمومه، همین دوتا بند)
رویَت، آینه دار زهرا بود (فهمیدی؟)
گیسوانت، ضریح بابا، بود
( آخه چرا بود؟ آخه موی سوخته، دست بخوره، میریزه )
چادر، اولت چه زیبا، بود
در بغل کردن تو دعوا، بود
تو خودت، قبله گاهِ، حاجاتی
دست گیری، رقیه ساداتی
بسم الله الرحمن الرحیم
یه بند روضه و ، حاج حسن ، حاج آقا روح الله، حاج ابراهیم عزیزم، براتون میخونن، به حضرت رقیه، امروز پیر شدم با این دو تا، اگه بگم شاید محاسنم سفید شد، دروغ نگفتم
ای زمین خورده، ای زمین خورده، ضربه ها خوردی
تاحالا شنیدی یکی میگه الان پا میشم چپ و راستت، چپ و راست میزدنش...
زجر ول کن نبود، حرمله میزد
دخترک را، بدون فاصله ، میزد (میدونی یاد کجا افتادم؟)
قنفذ از راه، از آن لحظه که آمد میزد
جای هر کس، (نه نه نه) ، تازه میکرد نفس را، و مجدد، میزد
(این میکشه وا)
وای، از دست مغیره، چقدر ، بد میزد
این برا ، این برا عقبی ها، که احساس میکنم تماشا ، نمیدونم گردن خودت، من اینو برا تو میخونم، برا مدافع های حرم، تیپ فاطمیونِ غریب، برسه برا اون ها
ای زمین خورده، ضربه ها خوردی
ضربه ها را، تو بی هوا، خوردی
بگم یا نه؟ بی هوا، زیر بوته ها، نگاه کرد دید یه بوته داره میلرزه، گفت پیداش کردم، آروم آروم اومد، با لگد، بچه اومد بیرون، نزن، أینَ اَبوی؟، أینَ اَبوی؟، آوردش بالا، یدونه که زد، دیگه نگفت أینَ اَب، أینَ عَمّیَ العَبّاس؟ عموم کجاست؟، یتیم گیر آورده
حسیـــــــــــــــــــن
@khatm14
#روضه_حضرت_رقیه
#داستان_دختر_مدافع_حرم
🎤 حاج حيدر خمسه
🏴🏴🏴🏴🏴🏴۸
Telegram
attach 📎
#دختر
الهی از کفم رفت دختر من.
چراغ خانه ی من دختر من.
همی نالم زمرگش روز وشبها.
کای دختر پدر جان مانده تنها.
اگر بودی کنار بستــــــــــر من.
به وقت مــــرگِ بابا،دختر من.
سرم در وقت مُردن میگرفتی.
به زانویت عــــزیزم میگرفتی.
ولی حالا به جای دخترم مــن.
سرت گیرم به دامن دخترم من.
زداغت ناله ها دارم عـــــزیزم .
چرا از کف تو را دادم عـــزیزم.
(غلام) دسـت دعا دارد همیشه.
بقاء دختــــران خواهد همیشه
@khatm14
الهی از کفم رفت دختر من.
چراغ خانه ی من دختر من.
همی نالم زمرگش روز وشبها.
کای دختر پدر جان مانده تنها.
اگر بودی کنار بستــــــــــر من.
به وقت مــــرگِ بابا،دختر من.
سرم در وقت مُردن میگرفتی.
به زانویت عــــزیزم میگرفتی.
ولی حالا به جای دخترم مــن.
سرت گیرم به دامن دخترم من.
زداغت ناله ها دارم عـــــزیزم .
چرا از کف تو را دادم عـــزیزم.
(غلام) دسـت دعا دارد همیشه.
بقاء دختــــران خواهد همیشه
@khatm14
.
👇👇👇👇👇👇
#دختر از دست داده
گریز دوم به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر )
*
آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین...
نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا...؟
و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.
رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:
« یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »
یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟
یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟
یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر...؟
یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »
یعنی: « ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟
ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟
ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟
ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟
ای پدر جان ! کاش نابینا بودم تا این منظره را نمی دیدم.
ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»
با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.
👇👇👇👇👇👇
#دختر از دست داده
گریز دوم به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر )
*
آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین...
نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا...؟
و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.
رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:
« یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »
یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟
یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟
یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر...؟
یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »
یعنی: « ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟
ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟
ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟
ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟
ای پدر جان ! کاش نابینا بودم تا این منظره را نمی دیدم.
ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»
با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.
.
#ترحیم_خوانی
👇👇👇👇👇👇
#دختر از دست داده
گریز دوم به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر )
*
آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین...
نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا...؟
و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.
رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:
« یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »
یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟
یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟
یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر...؟
یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »
یعنی: « ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟
ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟
ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟
ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟
ای پدر جان ! کاش نابینا بودم تا این منظره را نمی دیدم.
ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»
با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.
#ترحیم_خوانی
👇👇👇👇👇👇
#دختر از دست داده
گریز دوم به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر )
*
آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین...
نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا...؟
و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.
رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:
« یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »
یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟
یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟
یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر...؟
یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »
یعنی: « ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟
ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟
ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟
ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟
ای پدر جان ! کاش نابینا بودم تا این منظره را نمی دیدم.
ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»
با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.
#دختر
الهی از کفم رفت دختر من.
چراغ خانه ی من دختر من.
همی نالم زمرگش روز وشبها.
کای دختر پدر جان مانده تنها.
اگر بودی کنار بستــــــــــر من.
به وقت مــــرگِ بابا،دختر من.
سرم در وقت مُردن میگرفتی.
به زانویت عــــزیزم میگرفتی.
ولی حالا به جای دخترم مــن.
سرت گیرم به دامن دخترم من.
زداغت ناله ها دارم عـــــزیزم .
چرا از کف تو را دادم عـــزیزم.
(غلام) دسـت دعا دارد همیشه.
بقاء دختــــران خواهد همیشه.
الهی از کفم رفت دختر من.
چراغ خانه ی من دختر من.
همی نالم زمرگش روز وشبها.
کای دختر پدر جان مانده تنها.
اگر بودی کنار بستــــــــــر من.
به وقت مــــرگِ بابا،دختر من.
سرم در وقت مُردن میگرفتی.
به زانویت عــــزیزم میگرفتی.
ولی حالا به جای دخترم مــن.
سرت گیرم به دامن دخترم من.
زداغت ناله ها دارم عـــــزیزم .
چرا از کف تو را دادم عـــزیزم.
(غلام) دسـت دعا دارد همیشه.
بقاء دختــــران خواهد همیشه.
#دختر
الهی از کفم رفت دختر من.
چراغ خانه ی من دختر من.
همی نالم زمرگش روز وشبها.
کای دختر پدر جان مانده تنها.
اگر بودی کنار بستــــــــــر من.
به وقت مــــرگِ بابا،دختر من.
سرم در وقت مُردن میگرفتی.
به زانویت عــــزیزم میگرفتی.
ولی حالا به جای دخترم مــن.
سرت گیرم به دامن دخترم من.
زداغت ناله ها دارم عـــــزیزم .
چرا از کف تو را دادم عـــزیزم.
(غلام) دسـت دعا دارد همیشه.
بقاء دختــــران خواهد همیشه.
@khatm14
الهی از کفم رفت دختر من.
چراغ خانه ی من دختر من.
همی نالم زمرگش روز وشبها.
کای دختر پدر جان مانده تنها.
اگر بودی کنار بستــــــــــر من.
به وقت مــــرگِ بابا،دختر من.
سرم در وقت مُردن میگرفتی.
به زانویت عــــزیزم میگرفتی.
ولی حالا به جای دخترم مــن.
سرت گیرم به دامن دخترم من.
زداغت ناله ها دارم عـــــزیزم .
چرا از کف تو را دادم عـــزیزم.
(غلام) دسـت دعا دارد همیشه.
بقاء دختــــران خواهد همیشه.
@khatm14
#دختر
➣➣➣➣➣➣➣➣➣➣🌷
الهی از کفم رفت دختر من
چراغ خانه ی من اختر من
همی نالم زمرگش روز وشبها
که دختر جان پدر گردیده تنها
زداغت ناله ها دارم عـــــزیزم
چسان از کف تو را دادم عـــزیزم
چرا تنها رها کردی پدر را
نمودی پاره پاره این جگر را
اگر بودی کنار بستــــر من
به وقت احتضارم دختر من
سرم را میگرفتی روی زانو
عزیز جان بابا ای مهر بانو
ولی حالا به جایت دختر مــن
سرت گیرم به دامن گوهر من
چسان آرام سازم من دل خویش
دلی را که بود دایم به تشویش
دلی را را که زداغت خون نمودی
مرا از دوریت مجنون نمودی
(فراز) دسـت دعا دارد همیشه
بقاء دختــــران خواهد همیشه
✍غلامرضانوتَرکی همدانی (فراز)
➣➣➣➣➣➣➣➣➣➣🌷
الهی از کفم رفت دختر من
چراغ خانه ی من اختر من
همی نالم زمرگش روز وشبها
که دختر جان پدر گردیده تنها
زداغت ناله ها دارم عـــــزیزم
چسان از کف تو را دادم عـــزیزم
چرا تنها رها کردی پدر را
نمودی پاره پاره این جگر را
اگر بودی کنار بستــــر من
به وقت احتضارم دختر من
سرم را میگرفتی روی زانو
عزیز جان بابا ای مهر بانو
ولی حالا به جایت دختر مــن
سرت گیرم به دامن گوهر من
چسان آرام سازم من دل خویش
دلی را که بود دایم به تشویش
دلی را را که زداغت خون نمودی
مرا از دوریت مجنون نمودی
(فراز) دسـت دعا دارد همیشه
بقاء دختــــران خواهد همیشه
✍غلامرضانوتَرکی همدانی (فراز)