ختم وترحیم خوانی مجمع الذاکرین
3.79K subscribers
473 photos
278 videos
349 files
1.28K links
کانال اشعار ترحیم
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEw6y-kmuMSXvCd9Tg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی

@moslemi124

ارتباط با مدیر☝️
Download Telegram
#مادر


ای باغ وبهار من بی تو چکنم مادر ای دار و ندار من بی تو چکنم مادر

می سوزم و می سازم در آتش هجرانت بین سوز شرار من بی تو چکنم مادر

تو شمع شب افروزم شب تا بسحر سوزم ای صبر و قرار من بی تو چکنم مادر

چشمم به رهت مانده شاید که ز درآیی با خنده کنار من بی تو چکنم مادر

امید منی مادر خورشید منی مادر ای لاله عذار من بی تو چکنم مادر

بعد از تو پریشانم در ناله و افغانم گریه شده کار من بی تو چکنم مادر

ای محرم و همرازم مادر بتومی نازم ای عطر بهارمن بی تو چکنم مادر

از خانه مرو مادر بیگانه مرو مادر بین قلب فکار من بی تو چکنم مادر

شد خسته دلم مادر بشکسته دلم مادر فرخنده نگارمن بی تو چکنم مادر

همپای توام مادر«شیدا»ی توام مادر ماه شب تار من بی تو چکنم مادر

**************
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#مادر
#سبک_دامن_کشان_رفتی

مادر تو رفتی و، دلم بیقراره، دلم بیقراره، دلم بیقراره
این خونه بعد از تو، صفایی نداره، صفایی نداره، صفایی نداره

سرم رو روی خاکت میذارم من
الهی دیگه سر بر ندارم من، ندارم من، ندارم من

داغ تو زده شرر، بر این جان من، بر این جان من، بر این جان من
گشته زندگی خزان، بهاران من، بهاران من، بهاران من
____
جز خوبی از تو من، به خاطر ندارم، به خاطر ندارم، به خاطر ندارم
پا شو دوباره سر، به پایت گذارم، به پایت گذارم، به پایت گذارم

دلم تنگ آغوشت شده مادر
چگونه هجرانت را کنم باور، کنم باور، کنم باور

خونه بعداز تو شده، چه تاریک وسرد، چه تاریک وسرد، چه تاریک وسرد
دارم از فراق تو، دلی پر زدرد، دلی پر زدرد، دلی پر زدرد

✍️: #اسماعیل_تقوایی
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین

🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🏴#پدر

🏴#مادر

🏴#زمزمه

شاعر:حسین کریمی نیا


▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

دیگه تو آسمونم نمونده یک ستاره
دنیای بی تو دیگه، لطفی برام نداره

*(یکساله،چهل روزه که) می خونم. فدای اشک چشمات
دلم رو میسوزونه، نگاه به قاب عکسات

یادته نازنینم وقتی صدام میکردی
یادمه از ته دل چجور دعام میکردی

دلم چه تنگه بازم، تو رو بغل بگیرم
بی تو عزیز جونم از این زمونه سیرم

دلم میخواد رو خاک قبر تو سر بزارم
دریای اشکه بی تو چشمای بی قرارم

یه دنیا خاطراته تو این چشای خیسم
قصه ی درد و دوری برا تو می نویسم

رفتی و از حال من، دیگه خبر نداری
موی سپیدم از تو رسیده یادگاری

*(تو رفتی و،چل روزه که، چند روزه که،)


#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین


🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
در عزای مادر شهید از زبان نوهٔ مداح اش


🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌷🌷🌷🇮🇷🇮🇷🇮🇷


#مادر_شهید

زکف رفتی تو  ای مادر چسازم
چسان با داغ تو دیگر بسازم

  تویی زیبا ترین گوهر به دنیا
دلاور زن شهید پرور به دنیا

زبان در وصف تو درمانده گردد
ز بزلت حاتم هم شرمنده گردد

تو در دامان خود شیر پروریدی
برایش زحمت دوران کشیدی

پسر پروردی و  قربان نمودی
فدای دین و هم ایمان نمودی

منم مادر که باشم یادگارش
بخوانم مدح مادر در مزارش

چگویم داغ فرزند دیدی مادر
چسان از او تو دل ببریدی مادر

چه شبها تا سحرگه گریه کردی
تو شیون بهر آن آلاله کردی

چه شبها تو لباسش بو کشیدی
بسوگش سر زدی و مو کشیدی

ولی در قامتت نامد شکستی
تو مردانه بپای دین نشستی

تو لیلای زمانه گشتی مادر
شده بابای من مانند اکبر

پس از سالها غم چشم انتظاری
کنون بر سفره اش  با افتخاری

سلامم را رسان بر  شیر ایران
فدایش میکنم هر دم سر و جان

بگو من بعد تو گشتم علمدار
شدم بر رهبرم جان برکف و یار

بگو با باب من ای مادر زار
منم چون او کنم جان خود ایثار

که مردی را من آموختم  ز بابا
که جان بر کف کنم من رزم اعدا

ولی مادر شده حای تو خالی
دگر ما مانده ایم بشکسته بالی

چراغ خانه دیگر گشته خاموش
نگردد زحمتت مادر فراموش

سر قبرت بیائیم بادل تنگ
بریزیم اشک دیده بر روی سنگ

(صفا )هر لحظه دل نالد ز ماتم
طپد در سینه دل با غم دمادم

شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی

🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
Forwarded from اتچ بات
#مادر_شهید
شعری زیبا برای بهترین گوهر هستی

🌹🌹🌹⚫️🌹🌹🌹🔷🌹🌹🌹🔴🔵🔵🔵💚❤️💚❤️‼️
تا روز ابد هستم مدیون دعای تو
ای مادر محبوبم. جانم بفدای تو

تو مادری بر آن گل  جان در ره جانان داد
هر چه به جهانش بود جمله پای ایمان داد

تا سوی خدا رفتم چون کردی دعای من
تو مظهر ایثاری در خانه ضیای من

در وصف تو این کافیست جنت به عطای توست
باشد به قدمهایت لطفی ز خدای توست

ایثار تو ای مادر سرو سرفرازت. کرد
از هرچه تملق هست والله بی نیازت کرد

در وصف تو یک جمله فرموده نبی اینسان
در زیر قدمهایت  بنهاده جنان یزدان

در دامن پر مهرت پرورده ایی. یک گوهر
در راه خداوندی  داده دست و پا و سر

تا روز قیامت سر بر آری بسوی محشر
با خون شهید خود گردی به همه سرور

با فاطمه همدردی هم سفره و هم راهی
با پیروهنِ خونین  از بهر تقاص آیی

من یار شهیدانم  هم بادهٔ ایمانم
بر لب رسد این جانم تا دهر سر پیمانم 

شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی

🖤🖤🖤🖤🖤
🏴#مراسم_ختم

🏴#پدر

🏴#مادر

🏴#زمزمه

شاعر:حسین ایمانی

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️


می‌کشد آتشِ غم زبانه
می‌شود بی تو تاریک و خانه

چشمِ من شد چشمه‌یِ غم
رفتی و دل غرقِ ماتم
من ندارم تکیه‌گاهی
بی تو اِی بابا در عالم

در عزایت سوگوارم
سر به خاکت می‌گذارم

ای پدر جان /۴/

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

می‌شود بی تو غمخانه خانه
می‌ماند هر سویش یک نشانه

گرمیِ کاشانه‌یِ ما
روشنیِ خانه‌یِ ما
در تبِ سختی و غم‌ها
می‌شدی پروانه‌یِ ما

در عزایت گریه کردم
آشنا با داغ و دردم

ای پدر جان /۴/

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مادر

قلبِ من خون شده از فراقت
عیدِ من فصلِ غم شد زِ داغت

یک بهارِ بی تو مادر
می‌رسد خاکم بر این سر
عیدِ امسالم ندارد
جز سیاهی رنگِ دیگر

بی تو کارم آه و زاری‌ست
اشکِ غم از دیده جاری‌ست

مادرم وای /۴/

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

ای گلِ پرپرِ خُفته برخیز
روزگارم مکن تو غم‌انگیز

شیر و اشکِ تو سِرشتم
شد حسینی سرنوشتم
روضه رفتی گریه کردی
تا کنی اهلِ بهشتم

رویِ قبرِ ..... تو نوشته‌َست
مزدِ صبرِ .... تو بهشت است

مادرم وای /۴/

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

اینکه مهمانِ این خاکِ سرد است
از غمِ کربلا گریه کرده‌َست

گریه کرده بهرِ زینب
از غمِ مشک و تب و لب
میهِمانش کُن تو آقا
بر سرِ خوانِ خود امشب

جانِ زهرا جانِ مولا
کُن شفاعت پدرِ ( مادرِ ) ما

یابنَ‌ زهرا یاحسین جان /۴/


#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین


🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🏴#فراق_مادر

🏴#مادر



شاعر:رسول چهار محالی (ساقی عطشان)



▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️



خداحافظ خداحافظ مرو ای غمگسار من
خداحافظ خداحافظ مروای چشم زار من

خداحافظ خداحافظ امید و هستیم مادر
خداحافظ خداحافظ دلیل مستیم مادر

خداحافظ خداحافظ انیس ومونس و یارم
الا مادر الا مادر ، برایت زار و بیمارم

خداحافظ خداحافظ طبیب درد ، دریابم
ز داغ دوریت مادر ، بیا بنگر که بی تابم

خداحافظ خداحافظ خدا باشد نگهدارت
توکه بال سفر بستی،شود حُبِّ علی یارت

خدا حافظ الامادر،نظر کن بر دو چشم تر
زداغ هجرت ای مادر،زنم بر سینه وبر سر

عجب دردی عجب داغی،نشسته بردلم مادر
تمام هستیم مادر ، تویی آ ب و گِلَم مادر

🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🏴#مراسم_ختم

🏴#پدر

🏴#مادر

🏴#زمزمه

شاعر:حسین ایمانی

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️


می‌کشد آتشِ غم زبانه
می‌شود بی تو تاریک و خانه

چشمِ من شد چشمه‌یِ غم
رفتی و دل غرقِ ماتم
من ندارم تکیه‌گاهی
بی تو اِی بابا در عالم

در عزایت سوگوارم
سر به خاکت می‌گذارم

ای پدر جان /۴/

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

می‌شود بی تو غمخانه خانه
می‌ماند هر سویش یک نشانه

گرمیِ کاشانه‌یِ ما
روشنیِ خانه‌یِ ما
در تبِ سختی و غم‌ها
می‌شدی پروانه‌یِ ما

در عزایت گریه کردم
آشنا با داغ و دردم

ای پدر جان /۴/

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مادر

قلبِ من خون شده از فراقت
عیدِ من فصلِ غم شد زِ داغت

یک بهارِ بی تو مادر
می‌رسد خاکم بر این سر
عیدِ امسالم ندارد
جز سیاهی رنگِ دیگر

بی تو کارم آه و زاری‌ست
اشکِ غم از دیده جاری‌ست

مادرم وای /۴/

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

ای گلِ پرپرِ خُفته برخیز
روزگارم مکن تو غم‌انگیز

شیر و اشکِ تو سِرشتم
شد حسینی سرنوشتم
روضه رفتی گریه کردی
تا کنی اهلِ بهشتم

رویِ قبرِ ..... تو نوشته‌َست
مزدِ صبرِ .... تو بهشت است

مادرم وای /۴/

▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️

اینکه مهمانِ این خاکِ سرد است
از غمِ کربلا گریه کرده‌َست

گریه کرده بهرِ زینب
از غمِ مشک و تب و لب
میهِمانش کُن تو آقا
بر سرِ خوانِ خود امشب

جانِ زهرا جانِ مولا
کُن شفاعت پدرِ ( مادرِ ) ما

یابنَ‌ زهرا یاحسین جان /۴/


#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین

🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#ترحیم_خوانی #مادر

#اشعار_در_مقام_مادر

مادر -(دلم گرفته زخانه کجایی ای مادر )



دلم گرفته زخانه کجایی ای مادر
که خانه بی تو ندارد صفایی ای مادر
.
چنان به دیدن روی تو آرزو مندم
خدا کند که بخوابم بیایی ای مادر
.
هنوز چشم به راه توام که بازآیی
گره ز کار دل من گشایی ای مادر
.
مرا که طفل نحیف توام بیاد آور
که تو فرشته مهر و وفایی ای مادر
.
بیا بیا به تو گویم حدیث غم ها را
به قصه دل من آشنایی ای مادر
.
بخوابم آمده ای من ز شوق می خواهم
بپایت افتم و ترسم نپایی ای مادر
.
کنار پنجره هر روز چشم می دوزم
از آن رهی که برفتی بیایی ای مادر
.
به جای خالی تو خیره می شود هر روز
چه می کشد دل از این جابجایی ای مادر
.
تو زنده ای و نمیری که درسرای وجود
تو آن بنای بلند بقایی ای مادر
.
پس از خدا که جهانی رهین منت اوست
امید من تو به روز جزایی ای مادر
.
نیازمند دعای تو ام که بنمایی
برای این دل زارم دعایی ای مادر
.
بزرگی تو در این مختصر نمی گنجد
که جلوه ای زجلال خدایی ای مادر
.
به گریه بود دلم خوش که دیگر آنهم نیست
نمانده نای دلم را نوایی ای مادر
.
بهشت زیر قدمهای تست می بخشی
بدون آنکه ستانی بهایی ای مادر
.
خوشا که این قفس تنگ بشکندروزی
که سردهم چوتوشعر رهایی ای مادر
.
شاعر: #علی_شهودی
.
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
.#روضه_ختم_مادر

#مادر



اهای مردم همه ی شما شاهد بودید که توی تشییع جنازه مادرشون این فرزندان مادر از دست داده چطور با صدای بلند ناله و ضجه می زدند مادر مادر می گفتند، دوستان این فرزندان هر کدام از بچه های مادر از دست داده رو مراقبت می کردند، همه سرسلامتی می دادند، ولی مدینه توی تشییع جنازه مادر سادات امیر المؤمنین به فرزندان خودش می گفت: فرزندان من؛ مبادا بلند بلند گریه کنید که این مردم مدینه از خواب بیدار شوند و از تشییع جنازه مادرتون خبردار شوند.

چقدر سخته کسی مادر از دست بده و نتونه بلند بلند گریه کنه، ای نانجیب مردم مدینه چکار کرده بودید که زهرا به علی وصیت کرد که یا علی: مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار...

من نمی دونم دیگه فاطمه اذیتی برای مردم مدینه نداشت آی نانجیب مردم مدینه مگه چه هیزم تری فاطمه یا باباش رسول خدا به شما فروخته بودند که حتی نذاشتید توی عزای باباش هم گریه کنه؛ که رفتید به امیر المؤمنین گفتید : به فاطمه بگو یا شب گریه کنه یا روز، خدا لعنتتون کنه آی نانجیب مردم...

فضه کنیز حضرت زهرا می گوید: پس از چند روزی که رسول خدا از دنیا رفته بود، حضرت زهرا شبانه روز گریه می کردند، بزرگان و پیرمردان مدینه نزد امیرالمؤمنین آمدند و گفتند: یا اباالحسن! فاطمه شب و روز گریه می کند، هیچ یک از ما نمی تواند شب ها راحت بخوابد و روزها نیز آسایش در کسب و کار و درآد نداریم، از تو می خواهیم از فاطمه درواست کنی که یا شب گریه کند یا روز.

حضرت فرمودند: ‌بسیار خوب اقدام خواهم کرد، امیر المؤمنین نزد فاطمه آمدند ،حضرت با دیدن امیرالمؤمنین کمی آرام گرفتند، امیر المؤمنین فرمودند: مردم مدینه از من خواسته-اند که از تو بخواهم یا شب گریه کنی یا روز؛ حضرت فاطمه فرمودند: یا علی؛ من مدت زیادی در بین آن ها نخواهم ماند و به همین زودی از بین آن ها خواهم رفت به خدا سوگند که نه شب آرام می گیرم و نه روز تا به پدرم رسول الله ملحق شوم.   

سپس امیر المؤمنین برای فاطمه به دور از شهر مدینه اتاقی به نام بیت الاحزان را بنا کردند و حضرت زهرا همراه با حسن و حسین روز به آن جا می رفتند و به گریه و عزاداری می-پرداختند.  

آری این جا در مدینه امیر المؤمنین برای فاطمه سرپناهی بنا کرد تا بتواند برای پدرش رسول الله گریه کند اما کربلا بدن بی سر و قطعه قطعه و غرق به خون حسین سه روز و سه شب روی خاک گرم کربلاروی زمین بود بدون حتی یک سر پناه و هر کس که می خواست بالای سر او گریه و زاری کند با تازیانه از او دلجویی می شد...


ترجمه فاطمه الزهرا من المهد الی اللحد ، ص ۵۶۹
ترجمه بیت الاحزان، ص ۲۲۴

🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🏴#مادر

🏴#زمزمه

🎤مداح :کربلایی صادق گل محمدی


شاعر:کربلایی محمد مبشری


نام مداح حذف نشود


▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️



رنگ از رخ من ، بی تو پریده
از داغ هجران ، پشتم خمیده
جان بر لبانم ، مادر رسیده

بر پا عزایت ای مادر من
گریم برایت ای مادر من
ای مادر من ای مادر من۲

ای نور چشم و ، یگانه یارم
برخیز و بنگر ، احوال زارم
بعد از تو دیگر ، یاری ندارم

ناید صدایت ای مادر من
گریم برایت ای مادر من
ای مادر من ای مادر من ۲


بودم همیشه ، من در بر تو
پر می زنم من ، دور سر تو
بنگر که تنها ، شد دختر تو

جانم فدایت ای مادر من
گریم برایت ای مادر من

ای مادر من ای مادر من ۲


روز و شب من ، در غصه بگذشت
اندوه و هجران ، بر سینه بنشست
پشتم ز داغ ، مرگ تو بشکست

دارم هوایت ای مادر من
گریم برایت ای مادر من

ای مادر من ای مادر من ۲


#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین


🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤