#یادداشت
🔴 غمنامهی کارگران #معدن_طبس
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
🔸 اگر عدالت را توزیع برابر و یکسان هر پدیدهای بنامیم، در سرزمینی به نام ایران، مسئولانش تمام همت خود را بر این نهادهاند که یکی از مظاهر توزیع برابر را برای رسیدن به عدل در میان اقشار گوناگون جامعه به وفور جاری و ساری سازند. ظلم پدیدهای است که تلاش شده به صورت برابر در میان شهروندان گوناگون توزیع شود و این تنها عدالتی است که همت زیادی برای برپاییش انجام شده است اما گویند کرم از عدل بالاتر است. عدالت توزیع برابری چیزی است و کرم توزیع و تکثیر بیشتر و فراتر از عدل. به کارگران ایران و به ویژه کارگران معدن در برخورداری از عدل توزیعی پدیده ظلم، کرم بسیاری روا شده است و با سخاوت هر چه بیشتر همیشه به آنها ظلم مضاعف روا شده است.
🔸 بنا بر نقل فرهیختگان در ۱۲ سال اخیر بیش از ۵۰۰ نفر از کارگران معدن جان خود را از دست دادهاند. به طور دقیقتر از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱، ۵۲۵ معدنچی جان خود را در حوادث معدن از دست دادهاند. در سیزدهم اردیبهشت ۹۶ انفجار معدن یورت در آزاد شهر باعث مرگ تمامی ۴۳ کارگر و مهندس شد که بعد از ۶ روز، اجساد این عزیزان مظلوم کشف شد. در فروردین ۸۸ انفجار معدن نیروز زرند به علت جمع شدن گاز متان و تخلیه نشدن آن باعث مرگ ۱۲ معدنچی شد. در سال ۹۱ نیز در یال شمالی طبس ۸ کارگر جان باختند. ریزش تونل شماره یک معدن اشکلی هجدک کرمان در آذر ۸۹ جان ۵ کارگر معدن را گرفت و جسد آنها بعد از ۱۱۴ روز پیدا شد. سال گذشته نیز یکی از کارگران معدن منگنز قم بر اثر ریزش بخشی از معدن در زیر آوار محبوس شد و جان خود را از دست داد. واقعه دردناک کشته شدن مظلومان معدن طبس که به ۵۰ نفر رسیده حکایت از مظلومیت غریبانه قشری زحمت کش و دردمند است که از تمام تعلقات این دنیا، تنها رنج نصیبشان شده است. تمام مشقتی که برای معاش میکشند گاه راه نفس را هم بر آنها میبندد و برخی از آنها در این سالها به این زندگی مشقت بار پایان دادهاند تا صدای درد و رنجشان شنیده شود.
🔸 در طی سالهای اخیر چند بار کارگران معدن بر اثر بی کفایتی مسئولان در کام مرگ رفتهاند و هیچ کدام از این جانهای شریف به قربانگاه رفته، موجب نشد که تمامی تمهیدات لازم برای حفظ جانشان به کار بسته شود. از طرفی نبود سندیکاهای مستقل کارگری به خاطر فشار و سرکوب حاکمیت، موجب شده توازن قوای واقعی برای اعمال فشار بر مدیران و تصمیم سازان در جهت ایمن کردن شرایط برای کارگران و تأمین حقوق آنها، با مانع جدی مواجه شود و از سوی دیگر گویی هر چیز در تبلیغ بیشتری باشد، گویی برای همگان حقانیت و اهمیت بیشتری مییابد. اینکه واکنش روانی بسیاری از ما به حکم زندان اجرا نشدهی هنرمندی، بسیار بیشتر از مرگ جانکاه و سترگ کارگران سرزمین ما حائز اهمیت است، حکایت از ناهمگونی ذهنی و روحی ما دارد. گویی ما مسخ شدگانی شدهایم که در مواقعی، بر پشت موجی میایستیم که برایمان یا تدارک دیدهاند و یا اینکه خود این موج را تدارک میبینیم. از جان شریفتر زحمت کشان مزد بگیر که ارزانترین کالای از دست رفتنی این سرزمین شده، مگر چه چیز مهمتری هست؟ در میان کشته شدگان اخیر کارگری بوده که کودک چشم به راهش منتظر بود او به خانه بیاید و اول مهر با پدر به مدرسه برود. جوانی که تحصیل کرده حقوق دانشگاه علوم فردوسی مشهد بود و نمراتش در دانشگاه بین ۲۰_۱۹ بود اما به خاطر لقمه نانی باید در سختترین شرایط مشغول باشد. چه کسی پاسخگوی این ظلم عظیم است؟ وزیر کار بی مسئولیت و بی رحمی که با دیدن جنازههای مظلومان و بلاتکلیفی بقیه کارگرها و بدون اینکه حتی به صورت صوری دستور به بررسی دهد، ماجرا را در بدو ورودش به محل حادثه، تمام یافته تلقی میکند. چنین شخصی چگونه میتواند رنج طبقه کارگر را ذرهای درک کند که حتی یک همدلی عاطفی موضعی را هم از آنها دریغ میکند و هیچ عاملی را جز سیر طبیعی و تصادفات، دخیل در از دست رفتن این قربانیان بی پناه نمی بیند. چنین شخصی در چنین ساختاری جز نابودی منافع کارگران و ظلم و ستم بیشتر به آنها چه چیز در آستین مرقع ناکرداری خویش دارد که ارمغان نیک برای کارگران به همراه آورد؟
https://bit.ly/47KbFuv
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 غمنامهی کارگران #معدن_طبس
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
🔸 اگر عدالت را توزیع برابر و یکسان هر پدیدهای بنامیم، در سرزمینی به نام ایران، مسئولانش تمام همت خود را بر این نهادهاند که یکی از مظاهر توزیع برابر را برای رسیدن به عدل در میان اقشار گوناگون جامعه به وفور جاری و ساری سازند. ظلم پدیدهای است که تلاش شده به صورت برابر در میان شهروندان گوناگون توزیع شود و این تنها عدالتی است که همت زیادی برای برپاییش انجام شده است اما گویند کرم از عدل بالاتر است. عدالت توزیع برابری چیزی است و کرم توزیع و تکثیر بیشتر و فراتر از عدل. به کارگران ایران و به ویژه کارگران معدن در برخورداری از عدل توزیعی پدیده ظلم، کرم بسیاری روا شده است و با سخاوت هر چه بیشتر همیشه به آنها ظلم مضاعف روا شده است.
🔸 بنا بر نقل فرهیختگان در ۱۲ سال اخیر بیش از ۵۰۰ نفر از کارگران معدن جان خود را از دست دادهاند. به طور دقیقتر از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱، ۵۲۵ معدنچی جان خود را در حوادث معدن از دست دادهاند. در سیزدهم اردیبهشت ۹۶ انفجار معدن یورت در آزاد شهر باعث مرگ تمامی ۴۳ کارگر و مهندس شد که بعد از ۶ روز، اجساد این عزیزان مظلوم کشف شد. در فروردین ۸۸ انفجار معدن نیروز زرند به علت جمع شدن گاز متان و تخلیه نشدن آن باعث مرگ ۱۲ معدنچی شد. در سال ۹۱ نیز در یال شمالی طبس ۸ کارگر جان باختند. ریزش تونل شماره یک معدن اشکلی هجدک کرمان در آذر ۸۹ جان ۵ کارگر معدن را گرفت و جسد آنها بعد از ۱۱۴ روز پیدا شد. سال گذشته نیز یکی از کارگران معدن منگنز قم بر اثر ریزش بخشی از معدن در زیر آوار محبوس شد و جان خود را از دست داد. واقعه دردناک کشته شدن مظلومان معدن طبس که به ۵۰ نفر رسیده حکایت از مظلومیت غریبانه قشری زحمت کش و دردمند است که از تمام تعلقات این دنیا، تنها رنج نصیبشان شده است. تمام مشقتی که برای معاش میکشند گاه راه نفس را هم بر آنها میبندد و برخی از آنها در این سالها به این زندگی مشقت بار پایان دادهاند تا صدای درد و رنجشان شنیده شود.
🔸 در طی سالهای اخیر چند بار کارگران معدن بر اثر بی کفایتی مسئولان در کام مرگ رفتهاند و هیچ کدام از این جانهای شریف به قربانگاه رفته، موجب نشد که تمامی تمهیدات لازم برای حفظ جانشان به کار بسته شود. از طرفی نبود سندیکاهای مستقل کارگری به خاطر فشار و سرکوب حاکمیت، موجب شده توازن قوای واقعی برای اعمال فشار بر مدیران و تصمیم سازان در جهت ایمن کردن شرایط برای کارگران و تأمین حقوق آنها، با مانع جدی مواجه شود و از سوی دیگر گویی هر چیز در تبلیغ بیشتری باشد، گویی برای همگان حقانیت و اهمیت بیشتری مییابد. اینکه واکنش روانی بسیاری از ما به حکم زندان اجرا نشدهی هنرمندی، بسیار بیشتر از مرگ جانکاه و سترگ کارگران سرزمین ما حائز اهمیت است، حکایت از ناهمگونی ذهنی و روحی ما دارد. گویی ما مسخ شدگانی شدهایم که در مواقعی، بر پشت موجی میایستیم که برایمان یا تدارک دیدهاند و یا اینکه خود این موج را تدارک میبینیم. از جان شریفتر زحمت کشان مزد بگیر که ارزانترین کالای از دست رفتنی این سرزمین شده، مگر چه چیز مهمتری هست؟ در میان کشته شدگان اخیر کارگری بوده که کودک چشم به راهش منتظر بود او به خانه بیاید و اول مهر با پدر به مدرسه برود. جوانی که تحصیل کرده حقوق دانشگاه علوم فردوسی مشهد بود و نمراتش در دانشگاه بین ۲۰_۱۹ بود اما به خاطر لقمه نانی باید در سختترین شرایط مشغول باشد. چه کسی پاسخگوی این ظلم عظیم است؟ وزیر کار بی مسئولیت و بی رحمی که با دیدن جنازههای مظلومان و بلاتکلیفی بقیه کارگرها و بدون اینکه حتی به صورت صوری دستور به بررسی دهد، ماجرا را در بدو ورودش به محل حادثه، تمام یافته تلقی میکند. چنین شخصی چگونه میتواند رنج طبقه کارگر را ذرهای درک کند که حتی یک همدلی عاطفی موضعی را هم از آنها دریغ میکند و هیچ عاملی را جز سیر طبیعی و تصادفات، دخیل در از دست رفتن این قربانیان بی پناه نمی بیند. چنین شخصی در چنین ساختاری جز نابودی منافع کارگران و ظلم و ستم بیشتر به آنها چه چیز در آستین مرقع ناکرداری خویش دارد که ارمغان نیک برای کارگران به همراه آورد؟
https://bit.ly/47KbFuv
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Telegraph
غم نامهی کارگران معدن طبس
اگر عدالت را توزیع برابر و یکسان هر پدیدهای بنامیم، در سرزمینی به نام ایران، مسئولانش تمام همت خود را بر این نهادهاند که یکی از مظاهر توزیع برابر را برای رسیدن به عدل در میان اقشار گوناگون جامعه به وفور جاری و ساری سازند. ظلم پدیدهای است که تلاش شده به…
#یادداشت
🔴 فقط وزیر آموزش و پرورش پاسخ دهد!
✍ #مسعود_فرهیخته / فعال صنفی معلمان
🔸حق مالکانه یک معلم از داراییهای ملکی و مالی #صندوق_ذخیره_فرهنگیان، بعد از گذشت ۳۰ سال عضویت چه مبلغی است؟
🔸صندوق ذخیره فرهنگیان در سال ۱۳۷۴ با هدف رفع مشکلات معیشتی فرهنگیان به ويژه در دوران بازنشستگی شکل گرفت و با قطره قطره سرمایه آنان، در حال حاضر با داشتن سهام بیش از ۵۰ هلدینگ نفتی و... به عنوان يكى از بزرگترین صندوقهای سرمایه گذاری کشور محسوب میشود. متاسفانه شيوه نادرست مدیریت صندوق كه به صورت هیات امنایی و توسط مدیران حکومتی و انتصابی اداره میشود، باعث شده که بعد از گذشت ۳۰ سال هنوز هم سهم مالکانه اعضای آن مشخص نباشد. این شیوه نادرست و غیر شفاف برای فرهنگیان چنان است که به صراحت باید گفت: فقط فرهنگیان هستند که از منابع سرشار این اقیانوس بیکران مالی، منتفع نشدهاند!
🔸حال اين پرسش سالهاست که در اذهان عمومى اعضای صندوق مطرح است كه نگارنده، آن را به فریاد تبدیل میكند:
آيا سهم هر معلم از ارزش حق مالکانه صندوق ذخیره فرهنگیان، به طور میانگین به ۲۰۰ میلیون تومان میرسد؟
🔸اکنون یک پیشنهاد اخلاقى برای وزیر آموزش و پرورش: با كنارهگيرى از پست رياست هیات امنای صندق ذخیره فرهنگیان به اين روش فاجعه بار مديريتى حکمرانی بد و اشتباه ۳۰ سال گذشته خاتمه داده و حدود ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار معلم عضو صندوق را خوشحال کنید.
🔸به عبارتی بهتر است به صورت عملی با
تغییر اساسنامه صندوق از هیات امنایی (مدیران منتصب حکومتی) به هیات مدیرهای (مدیران منتخب معلمان) موافقت نمایید و بگذارید منتخبان واقعی معلمان، ارزش حق مالکانه و سهم بورسی هلدینگهای صندوق را برای هر یک از اعضای صندوق مشخص و شفاف سازی نمایند.
🔸بی شک همانا دل کندن از سرمایههای بدون حساب و کتاب صندوق ذخیره فرهنگیان فقط و فقط از انسانهای وارسته و شریف بر میآید. اما اگر چنین مدیرانی در دستگاههای حکومتی با چراغ گرد شهر، یافت نمیشوند، صاحبان ذی حق، برای احقاق حقوق خود با مطالبهگری و پیگیری مداوم و خستگی ناپذیر به این چرخه معیوب پایان خواهند داد.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 فقط وزیر آموزش و پرورش پاسخ دهد!
✍ #مسعود_فرهیخته / فعال صنفی معلمان
🔸حق مالکانه یک معلم از داراییهای ملکی و مالی #صندوق_ذخیره_فرهنگیان، بعد از گذشت ۳۰ سال عضویت چه مبلغی است؟
🔸صندوق ذخیره فرهنگیان در سال ۱۳۷۴ با هدف رفع مشکلات معیشتی فرهنگیان به ويژه در دوران بازنشستگی شکل گرفت و با قطره قطره سرمایه آنان، در حال حاضر با داشتن سهام بیش از ۵۰ هلدینگ نفتی و... به عنوان يكى از بزرگترین صندوقهای سرمایه گذاری کشور محسوب میشود. متاسفانه شيوه نادرست مدیریت صندوق كه به صورت هیات امنایی و توسط مدیران حکومتی و انتصابی اداره میشود، باعث شده که بعد از گذشت ۳۰ سال هنوز هم سهم مالکانه اعضای آن مشخص نباشد. این شیوه نادرست و غیر شفاف برای فرهنگیان چنان است که به صراحت باید گفت: فقط فرهنگیان هستند که از منابع سرشار این اقیانوس بیکران مالی، منتفع نشدهاند!
🔸حال اين پرسش سالهاست که در اذهان عمومى اعضای صندوق مطرح است كه نگارنده، آن را به فریاد تبدیل میكند:
آيا سهم هر معلم از ارزش حق مالکانه صندوق ذخیره فرهنگیان، به طور میانگین به ۲۰۰ میلیون تومان میرسد؟
🔸اکنون یک پیشنهاد اخلاقى برای وزیر آموزش و پرورش: با كنارهگيرى از پست رياست هیات امنای صندق ذخیره فرهنگیان به اين روش فاجعه بار مديريتى حکمرانی بد و اشتباه ۳۰ سال گذشته خاتمه داده و حدود ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار معلم عضو صندوق را خوشحال کنید.
🔸به عبارتی بهتر است به صورت عملی با
تغییر اساسنامه صندوق از هیات امنایی (مدیران منتصب حکومتی) به هیات مدیرهای (مدیران منتخب معلمان) موافقت نمایید و بگذارید منتخبان واقعی معلمان، ارزش حق مالکانه و سهم بورسی هلدینگهای صندوق را برای هر یک از اعضای صندوق مشخص و شفاف سازی نمایند.
🔸بی شک همانا دل کندن از سرمایههای بدون حساب و کتاب صندوق ذخیره فرهنگیان فقط و فقط از انسانهای وارسته و شریف بر میآید. اما اگر چنین مدیرانی در دستگاههای حکومتی با چراغ گرد شهر، یافت نمیشوند، صاحبان ذی حق، برای احقاق حقوق خود با مطالبهگری و پیگیری مداوم و خستگی ناپذیر به این چرخه معیوب پایان خواهند داد.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
#یادداشت
🔴 برای #منوچهر_فلاح
✍️ #هومن_طاهری
با پرترهای از منوچهر فلاح اثر #عیسی_چولاندیم
🔸 روز سوم بازداشتی که تمام مدت، دستبند و پابند داشتم و ضربوشتم با تأیید بازپرس پرونده، محسن سلطانیفر انجام میشد: دستبند را از پشت به پابند زنجیر کردهبودند و چون توانایی نشستن نداشتم، به صندلی عقب ماشین پرتاب شدم. به محض خروج ماشین از اداره اطلاعات، ضربوشتم و توهین و تعرض شروع شد و با منحرف شدن در جادههای روستایی تا یک ساعت بعد ادامه یافت.
با ورود به زندان، به اتاق انفرادی که در کنار تعدادی اتاق چند نفره قرار داشت منتقل شدم. اینجا که تازه از شوک بیرون آمده و متوجه کبودی گردن و شکستگی دندان نیش راستم شدم، دو نفر از زندانیان که در حال پیادهروی در راهرو مشترک بودند توجهم را جلب کردند. در اولین ارتباط چشمی، یکیشان میپرسد جرمت چیست؟ و همین زندانی در مسیر برگشت، یک بسته پیچیده در دستمال کاغذی به داخل پرتاب میکند. داخل دستمال، یک بسته سیگار بیستون و فندک است.
🔸 حتی همین اتفاق هم میتوانست خاطرهی منوچهر را برایم ابدی کند. مواجهات بعدی در بند عمومی و آشنایی بیشتر با او، به این ابدیت عمق بیشتری بخشید.
منوچهر از آن دست دههشصتیهایی است - البته مانند اغلب آنها - که کودکیاش در سالهای وحشت دههی شصت سپری شد؛ در کلاسهای بی امکانات چهل پنجاه نفره پایین شهر درس خواند، وقتی به سن دانشگاه رسید با خیل عظیم داوطلبان و ظرفیت پایین دانشگاهها و امکانات پایینتر خود نسبت به همسالانش مواجه شد و از تحصیل باز ماند و بدون پشتوانهی خانوادگی و بهرهمندی از رانت حکومتی که اغلب شرط کافی هر ترقی است، سالها کارگری کرد و جبر جغرافیایی زمانه و این سیر مداوم دویدن و نرسیدن بر تمام زندگیاش سایه انداخت.
🔸منوچهر فلاح شاید نتواند ساعتها درباره شکل مطلوب حکومت و یا مزایای دموکراسی، عدالت و آزادی سخنرانی کند؛ اما شرایط پرپیچ و خم زندگی و آگاهی به همسرنوشتی با میلیونها نفری که از آموزش، بهداشت، کار و زندگی آبرومندانه محروم بودهاند به او بهتر از خیلی از ماها - در درجه اول خودم - آموخته است که رهایی فردی ممکن نیست.
این تجربه زیستهی غنی به منوچهر یاد داده که برای تغییر سرنوشت تنها دخترش، صرفاً تلاش فردی برای فرزندش نه امکان پذیر و نه مطلوب است و از پی آن دست به عمل برای تغییر سرنوشت جامعه زده است.
🔸 منوچهر کارگر زندانیای که محروم از پدر و مادر و بیش از ۱۵ ماه بی ملاقات و بلاتکلیف در زندان به سر میبرد، در زندان هم به این شکل به زندگی متعهدانه خود ادامه داده است.
با توجه به اینکه بخش بزرگی از زندانیان جنبش ژینا افراد کم سن و سالی بودند که اغلب تجربهی زندگی مستقل کمی داشتند، منوچهر با سخت گرفتن بر خودش سعی در آسایش این زندانیان داشت. قبول مسئولیت آشپزی، خیاطی، اصلاح مو و... در کنار پشتیبانی روحی و روانی آنها، تنها بخش کوچکی از کارهایی است که باعث ماندگاری تصویر منوچهر در ذهن هم بندیهایش شده است.
اگر اینجا هم حکومت سعی میکرد با محرومیت منوچهر از مهر پدری نسبت به هم دخترش او را مجازات کند، او همین مهر را با ابراز بی دریغ به همبندیهایش تبدیل به سلاح موثری علیه وضعیت میکرد.
🔸 منوچهر فلاح فرزند مردم است و در داخل و خارج زندان وظیفه فرزندی خود را نسبت به مردم به کمال به جا آورده است؛ اینک وظیفه ما در داخل زندان و شما در بیرون است تا به وظیفه خود عمل کنیم و صدای منوچهر باشیم.
بند میثاق زندان لاکان رشت
این یادداشت در زمان اعتصاب غذای منوچهر نوشته شده و اکنون در حالی انتشار مییابد که این کارگر زندانی همچنان بلاتکلیف در زندان لاکان رشت به سر میبرد.
https://bit.ly/3Yb3BOQ
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 برای #منوچهر_فلاح
✍️ #هومن_طاهری
با پرترهای از منوچهر فلاح اثر #عیسی_چولاندیم
🔸 روز سوم بازداشتی که تمام مدت، دستبند و پابند داشتم و ضربوشتم با تأیید بازپرس پرونده، محسن سلطانیفر انجام میشد: دستبند را از پشت به پابند زنجیر کردهبودند و چون توانایی نشستن نداشتم، به صندلی عقب ماشین پرتاب شدم. به محض خروج ماشین از اداره اطلاعات، ضربوشتم و توهین و تعرض شروع شد و با منحرف شدن در جادههای روستایی تا یک ساعت بعد ادامه یافت.
با ورود به زندان، به اتاق انفرادی که در کنار تعدادی اتاق چند نفره قرار داشت منتقل شدم. اینجا که تازه از شوک بیرون آمده و متوجه کبودی گردن و شکستگی دندان نیش راستم شدم، دو نفر از زندانیان که در حال پیادهروی در راهرو مشترک بودند توجهم را جلب کردند. در اولین ارتباط چشمی، یکیشان میپرسد جرمت چیست؟ و همین زندانی در مسیر برگشت، یک بسته پیچیده در دستمال کاغذی به داخل پرتاب میکند. داخل دستمال، یک بسته سیگار بیستون و فندک است.
🔸 حتی همین اتفاق هم میتوانست خاطرهی منوچهر را برایم ابدی کند. مواجهات بعدی در بند عمومی و آشنایی بیشتر با او، به این ابدیت عمق بیشتری بخشید.
منوچهر از آن دست دههشصتیهایی است - البته مانند اغلب آنها - که کودکیاش در سالهای وحشت دههی شصت سپری شد؛ در کلاسهای بی امکانات چهل پنجاه نفره پایین شهر درس خواند، وقتی به سن دانشگاه رسید با خیل عظیم داوطلبان و ظرفیت پایین دانشگاهها و امکانات پایینتر خود نسبت به همسالانش مواجه شد و از تحصیل باز ماند و بدون پشتوانهی خانوادگی و بهرهمندی از رانت حکومتی که اغلب شرط کافی هر ترقی است، سالها کارگری کرد و جبر جغرافیایی زمانه و این سیر مداوم دویدن و نرسیدن بر تمام زندگیاش سایه انداخت.
🔸منوچهر فلاح شاید نتواند ساعتها درباره شکل مطلوب حکومت و یا مزایای دموکراسی، عدالت و آزادی سخنرانی کند؛ اما شرایط پرپیچ و خم زندگی و آگاهی به همسرنوشتی با میلیونها نفری که از آموزش، بهداشت، کار و زندگی آبرومندانه محروم بودهاند به او بهتر از خیلی از ماها - در درجه اول خودم - آموخته است که رهایی فردی ممکن نیست.
این تجربه زیستهی غنی به منوچهر یاد داده که برای تغییر سرنوشت تنها دخترش، صرفاً تلاش فردی برای فرزندش نه امکان پذیر و نه مطلوب است و از پی آن دست به عمل برای تغییر سرنوشت جامعه زده است.
🔸 منوچهر کارگر زندانیای که محروم از پدر و مادر و بیش از ۱۵ ماه بی ملاقات و بلاتکلیف در زندان به سر میبرد، در زندان هم به این شکل به زندگی متعهدانه خود ادامه داده است.
با توجه به اینکه بخش بزرگی از زندانیان جنبش ژینا افراد کم سن و سالی بودند که اغلب تجربهی زندگی مستقل کمی داشتند، منوچهر با سخت گرفتن بر خودش سعی در آسایش این زندانیان داشت. قبول مسئولیت آشپزی، خیاطی، اصلاح مو و... در کنار پشتیبانی روحی و روانی آنها، تنها بخش کوچکی از کارهایی است که باعث ماندگاری تصویر منوچهر در ذهن هم بندیهایش شده است.
اگر اینجا هم حکومت سعی میکرد با محرومیت منوچهر از مهر پدری نسبت به هم دخترش او را مجازات کند، او همین مهر را با ابراز بی دریغ به همبندیهایش تبدیل به سلاح موثری علیه وضعیت میکرد.
🔸 منوچهر فلاح فرزند مردم است و در داخل و خارج زندان وظیفه فرزندی خود را نسبت به مردم به کمال به جا آورده است؛ اینک وظیفه ما در داخل زندان و شما در بیرون است تا به وظیفه خود عمل کنیم و صدای منوچهر باشیم.
بند میثاق زندان لاکان رشت
این یادداشت در زمان اعتصاب غذای منوچهر نوشته شده و اکنون در حالی انتشار مییابد که این کارگر زندانی همچنان بلاتکلیف در زندان لاکان رشت به سر میبرد.
https://bit.ly/3Yb3BOQ
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Telegraph
برای منوچهر فلاح
۱. روز سوم بازداشتی که تمام مدت، دستبند و پابند داشتم و ضربوشتم با تأیید بازپرس پرونده، محسن سلطانیفر انجام میشد: دستبند را از پشت به پابند زنجیر کردهبودند و چون توانایی نشستن نداشتم، به صندلی عقب ماشین پرتاب شدم. به محض خروج ماشین از اداره اطلاعات، ضربوشتم…
#یادداشت
🔴 نگاهی به آمارهای رسمی کودکان و دانشآموزان رانده شده از تحصیل
🔸در پی ابلاغیهی دادستان کل کشور که براساس آن باید تمام کودکان بازمانده از تحصیل در استانها شناسایی شده و زمینه تحصیل آنها فراهم شود، از آغاز سال تحصیلی مدیران و مسئولان آ.پ و دادستانی شهرستانها آمارهایی از - به زعم خود - بازماندگان از تحصیل ارائه دادهاند. گرچه بازمانده از تحصیل عبارت درستی برای این دانشآموزان نیست، چرا که این دانشآموزان در واقع به دلیل تبعیض آموزشی ناشی از روند کالاسازی آموزش، از مناسبات تحصیلی رانده شدهاند و در واقع به دلیل اعمال سیاستهای همین مدیران از تحصیل بازنگهداشته شدهاند.
🔸 مرکز آمار ایران، شمار بازماندگان از تحصیل در سال گذشته تحصیلی را ۹۲۹ هزار و ۷۹۸ نفر عنوان کرد که بیشتر آنها دانشآموزان مقطع مقطع متوسطه دوم هستند که جمعیت ۱۵ تا ۱۷ سالهها را شامل میشود. کل جمعیت ۱۵ تا ۱۷ ساله در ایران سه میلیون و ۵۵۲ هزار و ۸۸۹ نفر عنوان شده که از این میان، ۵۵۶ هزار و ۹۹۴ نفر از تحصیل بازماندهاند...
🔸در آخرین آمار ارائه شده امروز ۳۰ مهر ۱۴۰۳ یکی از اعضای کمیسون آموزش مجلس به نام فرشاد ابراهیمپور از حدود ۲ میلیون دانشآموزی خبر داد که ثبتنام نشدهاند. او گفته: «وزارت آموزش و پرورش اخیرا اعلام کرده است که ۷۹۰،۰۰۰ دانشآموز ثبت نام نشدهاند، اما آمار واقعی بیشتر از آن است و مشکلات اقتصادی، آگاهی ناکافی از رفع موانع آموزشی و جابهجایی محل سکونت والدین و دانشآموزان باعث شده تا بسیاری از آنها به مرحله ثبتنام نرسند.»
با این حال کاظمی، وزیر منصوب در وزارت آموزش و پرورش اول مهرماه امسال با تکذیب آمارهای موجود که مدیران و مقامات وزارت خانهی متبوع و دادستانی و استانداریها ارائه کردهاند گفت: «این آمارها صحت ندارد. ثبت نام دانش آموزان با نسبت سال گذشته از بالاترین درصد خود بوده است. در تاریخ آموزش و پرورش سابقه نداشته است که دانش آموزان در این حد ثبت نام کرده باشند.» و تأکید کرد: «باید اجازه دهیم تا ثبت نامها به اتمام برسد تا میزان جاماندگان از تحصیل به صورت دقیق مشخص شود اما معمولاً در دوره ابتدایی میزان افرادی که در دوره ابتدایی از تحصیل جا ماندهاند حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار نفر است که البته متغیر است و در مقطع متوسطه هم این عدد حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر است.»
🔸 #شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران بر اساس بعضی آمار که در این یک ماهی که از آغاز سال تحصیلی گذشته توسط مسئولین بیان و منتشر شده، نگاهی به وضعیت دانشاموزان و کودکان رانده شده از تحصیل داشته که در لینک زیر میتوانید متن کامل این یادداشت را بخوانید:
https://bit.ly/4fcud8S
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 نگاهی به آمارهای رسمی کودکان و دانشآموزان رانده شده از تحصیل
🔸در پی ابلاغیهی دادستان کل کشور که براساس آن باید تمام کودکان بازمانده از تحصیل در استانها شناسایی شده و زمینه تحصیل آنها فراهم شود، از آغاز سال تحصیلی مدیران و مسئولان آ.پ و دادستانی شهرستانها آمارهایی از - به زعم خود - بازماندگان از تحصیل ارائه دادهاند. گرچه بازمانده از تحصیل عبارت درستی برای این دانشآموزان نیست، چرا که این دانشآموزان در واقع به دلیل تبعیض آموزشی ناشی از روند کالاسازی آموزش، از مناسبات تحصیلی رانده شدهاند و در واقع به دلیل اعمال سیاستهای همین مدیران از تحصیل بازنگهداشته شدهاند.
🔸 مرکز آمار ایران، شمار بازماندگان از تحصیل در سال گذشته تحصیلی را ۹۲۹ هزار و ۷۹۸ نفر عنوان کرد که بیشتر آنها دانشآموزان مقطع مقطع متوسطه دوم هستند که جمعیت ۱۵ تا ۱۷ سالهها را شامل میشود. کل جمعیت ۱۵ تا ۱۷ ساله در ایران سه میلیون و ۵۵۲ هزار و ۸۸۹ نفر عنوان شده که از این میان، ۵۵۶ هزار و ۹۹۴ نفر از تحصیل بازماندهاند...
🔸در آخرین آمار ارائه شده امروز ۳۰ مهر ۱۴۰۳ یکی از اعضای کمیسون آموزش مجلس به نام فرشاد ابراهیمپور از حدود ۲ میلیون دانشآموزی خبر داد که ثبتنام نشدهاند. او گفته: «وزارت آموزش و پرورش اخیرا اعلام کرده است که ۷۹۰،۰۰۰ دانشآموز ثبت نام نشدهاند، اما آمار واقعی بیشتر از آن است و مشکلات اقتصادی، آگاهی ناکافی از رفع موانع آموزشی و جابهجایی محل سکونت والدین و دانشآموزان باعث شده تا بسیاری از آنها به مرحله ثبتنام نرسند.»
با این حال کاظمی، وزیر منصوب در وزارت آموزش و پرورش اول مهرماه امسال با تکذیب آمارهای موجود که مدیران و مقامات وزارت خانهی متبوع و دادستانی و استانداریها ارائه کردهاند گفت: «این آمارها صحت ندارد. ثبت نام دانش آموزان با نسبت سال گذشته از بالاترین درصد خود بوده است. در تاریخ آموزش و پرورش سابقه نداشته است که دانش آموزان در این حد ثبت نام کرده باشند.» و تأکید کرد: «باید اجازه دهیم تا ثبت نامها به اتمام برسد تا میزان جاماندگان از تحصیل به صورت دقیق مشخص شود اما معمولاً در دوره ابتدایی میزان افرادی که در دوره ابتدایی از تحصیل جا ماندهاند حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار نفر است که البته متغیر است و در مقطع متوسطه هم این عدد حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار نفر است.»
🔸 #شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران بر اساس بعضی آمار که در این یک ماهی که از آغاز سال تحصیلی گذشته توسط مسئولین بیان و منتشر شده، نگاهی به وضعیت دانشاموزان و کودکان رانده شده از تحصیل داشته که در لینک زیر میتوانید متن کامل این یادداشت را بخوانید:
https://bit.ly/4fcud8S
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Telegraph
نگاهی به آمارهای رسمی کودکان و دانشآموزان رانده شده از تحصیل
در پی ابلاغیهی دادستان کل کشور که براساس آن باید تمام کودکان بازمانده از تحصیل در استانها شناسایی شده و زمینه تحصیل آنها فراهم شود، از آغاز سال تحصیلی مدیران و مسئولان آ.پ و دادستانی شهرستانها آمارهایی از - به زعم خود - بازماندگان از تحصیل ارائه دادهاند.…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#یادداشت
🔴 هیئت تخلفات اداری آموزش و پرورش گیلان رکورد دار سرکوب معلمان در کشور
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
🔸 #هیئت_تخلفات اداری آموزش و پرورش #گیلان به ریاست محمد حسن اخوان و دو عضو دیگر مسلم سبز گلین و مازیار صفرپناه از ۱۴۰۱ تاکنون در احضار، اخراج و بازنشستگی پیش از موعد معلمان این استان از نو معلمان تا معلمانی با سابقه بالا، رتبه نخست سرکوب فرهنگیان را در سطح کشور با فاصله به خود اختصاص داده است و حقیقتاً این امر موجب تأسف و تاثیر عمیق است.
🔸اعضای این هیئت که در دولت قبل به این سمت گمارده شدهاند، در دولت پزشکیان نه تنها همچنان در این سمت باقی ماندهاند، بلکه با اطمینان از معنای وفاق مورد نظر دولت کنونی یعنی توافق بر سر پایمال شدن حقوق شهروندان، کماکان به تداوم سیاستهای حذفی علیه معلمان مطالبهگر و حتی معلمان غیر مطالبهگر مشغول هستند.
🔸پیش از این در یادداشتی اشاره کردم مهم ترین اشکال ساختاری حاکم بر این هیئت، عدم درک ماهوی مفهوم «تخلف» و «جرم» است. رسیدگی شکلی به جرائم در حیطه دستگاه قضا و مدعی العموم است. عدم دانش حقوقی اعضای این هیئت که در حد صفر میباشد تاکنون موجب شده که اغلب رأیهای صادر شده این اعضا مایه خنده و آبرو ریزی برای صادر کنندگان آن باشد و حتی دیوان عدالت اداری اکثر این احکام را نقض کرده است. اتهام «تشویش اذهان عمومی» یکی از مواردی است که بررسی صحت و سقم آن از حیطه اختیارات این نهاد خارج است اما اخیراً خانم #شهرزاد_علمباز به همین اتهام در کنار چند اتهام واهی دیگر توسط این هیئت به بازنشستگی پیش از موعد با تقلیل دو گروه محکوم شده است.
🔸 از نکات تأسف بار رأی صادر شده مقایسه مع الفارق مسئولیت میان ادمین های فضای مجازی با مدیران مسئول مطبوعات است. اولا اینکه برای مطبوعات و حدود و ثغور فعالیت در این حوزه، فارغ از نقد ماهوی و محتوایی، قانونی وضع شده برای رسیدگی به جرایم مطبوعاتی وجود دارد در حالی که در مورد فضای مجازی چنین چیزی وجود ندارد. دوم اینکه مدیران مسئول مطبوعات قبل از انتشار هر مطلب می توانند به بررسی آن بپردازند و مبادرت به انتشار و یا عدم انتشار آن کنند در حالی که در فضای مجازی حتی اگر قانونی هم وضع شود هرچند این قانون محدود کننده حقوق شهروندی باشد، تا زمانی که اعضا می توانند مطلبی را بارگذاری کنند،هیچ امکانی برای جلوگیری از نشر آن وجود ندارد و شاید یکی از دلایل متعدد عدم مصوبه حقوقی منسجم و بی نقص پیرامون فضای مجازی، همین نکته کلیدی و پیچیدگیهای دیگر این فضای جدید باشد. اما هیئت تخلفات آموزش و پرورش گیلان در رای صادر شده اخیر علیه خانم علمباز با شگفتی بسیار ضمن اشاره به دفاعیات این معلم که اظهار داشته کمترین اطلاعی پیش از این ابلاغیه از مطالب مورد ادعای این هیئت نداشته و در تولید و توزیع و نشر آن هم کمترین دخالتی نداشته، با سر هم کردن اتهاماتی واهی و بی اساس، «واکنش نشان ندادن» و «سکوت» در برابر مطالب بارگذاری شده را موجب «ضرر و زیان به دستگاه آموزش و پرورش» و «تضعیف امنیت ملی و خارجی» و «تشویش اذهان عمومی» دانسته و نامبرده را با ۲۵ سال سابقه معلمی،مستوجب مجازات بازنشستگی پیش از موعد با تقلیل دو گروه دانسته است.
🔸 دولت پزشکیان اگر نمی تواند هم چون دولت های پیش از خود، به مطالبات صنفی و مدنی معلمان و دیگر اقشار جامعه پاسخ دهد،دست کم موظف است به وزارت خانه های تحت امر خود دستور دهد عناصر تضییع کننده حقوق شهروندان و از جمله در دستگاه آموزش و پرورش را شناسایی کنند.گرچه با تعبیری که او از وفاق دارد، این خواسته ناامیدانه است اما پزشکیان در مقام رئیس اجرایی کشور و رئیس جمهور باید پاسخگوی همه شهروندان این سرزمین باشد چه آنها که به او رأی داده اند و چه کسانی که با پیش بینی این ایام،در انتخابات شرکت نکردند و اکنون مطالبه گری را از حقوق خود می شمارند. این حق قانونی آنها باید به رسمیت شناخته شود با هیچ بهانه ای نمی توان نادیده انگاشتن حقوق ملت و تضییع آن را موجه جلوه داد چنانچه در اصل نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی به صراحت آمده که با وضع قوانین هم نمی توان آزادی ها و حقوق شهروندان را سلب کرد.
📎 متن یادداشت و تصویر رأی مذکور را در لینک زیر ببینید:
https://bit.ly/3Z8ioKF
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات: 👇
🆔 @kashowranews
🔴 هیئت تخلفات اداری آموزش و پرورش گیلان رکورد دار سرکوب معلمان در کشور
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
🔸 #هیئت_تخلفات اداری آموزش و پرورش #گیلان به ریاست محمد حسن اخوان و دو عضو دیگر مسلم سبز گلین و مازیار صفرپناه از ۱۴۰۱ تاکنون در احضار، اخراج و بازنشستگی پیش از موعد معلمان این استان از نو معلمان تا معلمانی با سابقه بالا، رتبه نخست سرکوب فرهنگیان را در سطح کشور با فاصله به خود اختصاص داده است و حقیقتاً این امر موجب تأسف و تاثیر عمیق است.
🔸اعضای این هیئت که در دولت قبل به این سمت گمارده شدهاند، در دولت پزشکیان نه تنها همچنان در این سمت باقی ماندهاند، بلکه با اطمینان از معنای وفاق مورد نظر دولت کنونی یعنی توافق بر سر پایمال شدن حقوق شهروندان، کماکان به تداوم سیاستهای حذفی علیه معلمان مطالبهگر و حتی معلمان غیر مطالبهگر مشغول هستند.
🔸پیش از این در یادداشتی اشاره کردم مهم ترین اشکال ساختاری حاکم بر این هیئت، عدم درک ماهوی مفهوم «تخلف» و «جرم» است. رسیدگی شکلی به جرائم در حیطه دستگاه قضا و مدعی العموم است. عدم دانش حقوقی اعضای این هیئت که در حد صفر میباشد تاکنون موجب شده که اغلب رأیهای صادر شده این اعضا مایه خنده و آبرو ریزی برای صادر کنندگان آن باشد و حتی دیوان عدالت اداری اکثر این احکام را نقض کرده است. اتهام «تشویش اذهان عمومی» یکی از مواردی است که بررسی صحت و سقم آن از حیطه اختیارات این نهاد خارج است اما اخیراً خانم #شهرزاد_علمباز به همین اتهام در کنار چند اتهام واهی دیگر توسط این هیئت به بازنشستگی پیش از موعد با تقلیل دو گروه محکوم شده است.
🔸 از نکات تأسف بار رأی صادر شده مقایسه مع الفارق مسئولیت میان ادمین های فضای مجازی با مدیران مسئول مطبوعات است. اولا اینکه برای مطبوعات و حدود و ثغور فعالیت در این حوزه، فارغ از نقد ماهوی و محتوایی، قانونی وضع شده برای رسیدگی به جرایم مطبوعاتی وجود دارد در حالی که در مورد فضای مجازی چنین چیزی وجود ندارد. دوم اینکه مدیران مسئول مطبوعات قبل از انتشار هر مطلب می توانند به بررسی آن بپردازند و مبادرت به انتشار و یا عدم انتشار آن کنند در حالی که در فضای مجازی حتی اگر قانونی هم وضع شود هرچند این قانون محدود کننده حقوق شهروندی باشد، تا زمانی که اعضا می توانند مطلبی را بارگذاری کنند،هیچ امکانی برای جلوگیری از نشر آن وجود ندارد و شاید یکی از دلایل متعدد عدم مصوبه حقوقی منسجم و بی نقص پیرامون فضای مجازی، همین نکته کلیدی و پیچیدگیهای دیگر این فضای جدید باشد. اما هیئت تخلفات آموزش و پرورش گیلان در رای صادر شده اخیر علیه خانم علمباز با شگفتی بسیار ضمن اشاره به دفاعیات این معلم که اظهار داشته کمترین اطلاعی پیش از این ابلاغیه از مطالب مورد ادعای این هیئت نداشته و در تولید و توزیع و نشر آن هم کمترین دخالتی نداشته، با سر هم کردن اتهاماتی واهی و بی اساس، «واکنش نشان ندادن» و «سکوت» در برابر مطالب بارگذاری شده را موجب «ضرر و زیان به دستگاه آموزش و پرورش» و «تضعیف امنیت ملی و خارجی» و «تشویش اذهان عمومی» دانسته و نامبرده را با ۲۵ سال سابقه معلمی،مستوجب مجازات بازنشستگی پیش از موعد با تقلیل دو گروه دانسته است.
🔸 دولت پزشکیان اگر نمی تواند هم چون دولت های پیش از خود، به مطالبات صنفی و مدنی معلمان و دیگر اقشار جامعه پاسخ دهد،دست کم موظف است به وزارت خانه های تحت امر خود دستور دهد عناصر تضییع کننده حقوق شهروندان و از جمله در دستگاه آموزش و پرورش را شناسایی کنند.گرچه با تعبیری که او از وفاق دارد، این خواسته ناامیدانه است اما پزشکیان در مقام رئیس اجرایی کشور و رئیس جمهور باید پاسخگوی همه شهروندان این سرزمین باشد چه آنها که به او رأی داده اند و چه کسانی که با پیش بینی این ایام،در انتخابات شرکت نکردند و اکنون مطالبه گری را از حقوق خود می شمارند. این حق قانونی آنها باید به رسمیت شناخته شود با هیچ بهانه ای نمی توان نادیده انگاشتن حقوق ملت و تضییع آن را موجه جلوه داد چنانچه در اصل نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی به صراحت آمده که با وضع قوانین هم نمی توان آزادی ها و حقوق شهروندان را سلب کرد.
📎 متن یادداشت و تصویر رأی مذکور را در لینک زیر ببینید:
https://bit.ly/3Z8ioKF
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات: 👇
🆔 @kashowranews
Telegraph
هیئت تخلفات اداری آموزش و پرورش گیلان رکورد دار سرکوب معلمان در کشور
هیئت تخلفات اداری آموزش و پرورش گیلان به ریاست محمد حسن اخوان و دو عضو دیگر مسلم سبز گلین و مازیار صفرپناه از ۱۴۰۱ تاکنون در احضار، اخراج و بازنشستگی پیش از موعد معلمان این استان از نو معلمان تا معلمانی با سابقه بالا، رتبه نخست سرکوب فرهنگیان را در سطح کشور با…
#یادداشت
🔴 ضرورت احیای رساله یک کلمه...
( پیرامون اخراج مجدد فریبا (رقیه) انامی از آموزش و پرورش )
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
🔸رساله یک کلمه میرزا یوسف مستشار الدوله تبریزی را باید از مهمترین تلاشهای روشنفکری در ایران و سر آغاز مانیفست روشنفکری و تجدد و زمینه ساز مشروطه نامید که در سال ۱۲۴۷ شمسی برای نخستین بار در ایران چاپ شد. او که کاردار سفارت ایران در پاریس بود، پس از مقایسه ترقی و توسعه در اروپا و عقب ماندگی ایران در واکاوی علل و عوامل وضع موجود، عدم پیشرفت ایران را در یک کلمه یافت و آن نبود قانون بود و بر آن بود که باید قانونی مکتوب و کامل داشت که در آن شاه و گدا یکسان باشند. این کتاب که مشتمل بر ۲۱ فصل است، در فصل اول خود به «مساوات در محاکمات در اجرای قانون» پرداخته است.
🔸اکنون بعد از گذشت بیش از یک قرن و نیم از انتشار این رساله، جامعه ایرانی بیش از هر زمان دیگری به خوانش دوباره این کتاب برای سامان دادن امور و پایان دادن به سلسلهی عظیمی از پریشانیهای انباشته شده بر هم نیازمند است.
🔸خانم #فریبا_انامی معلم کنشگر شهرستان #انزلی که در فعالیتهای خیرخواهانه آموزشی نظیر خرید گوشی و دیگر وسایل کمک آموزشی برای بسیاری از دانش آموزان بی بضاعت این شهرستان به ویژه در ایام کرونا فعالیت داشته، با اتهاماتی از سوی تخلفات اداری آموزش و پرورش گیلان مواجه شد که هیچ کدام از منظر جمیع اهالی حقوق و مجموعه گفتارهای قلمی و قدمی آنها چنانچه بر میآید، نه تخلف محسوب میشود و نه جرم؛ بلکه مطالبه گری صنفی به ویژه در راستای اصل تعطیل شده ۳۰ قانون اساسی، یعنی آموزش رایگان بوده است و این تلاشها به پشتوانه دو اصل دیگر قانونی یعنی ۲۶ و ۲۷ انجام گرفته است. اما آموزش و پرورش به جای قدردانی از چنین معلمانی که به غیرت معلمی سخت باورمندند، در مجازات آنها پیش قدمتر از نهادهای دیگر است. از همین رو خانم انامی در هیئت تخلفات بدوی آموزش و پرورش گیلان به اخراج محکوم شد و این حکم عیناً در تجدید نظر وزارت آموزش و پرورش تأیید شد اما با اعتراض به رأی صادر شده، دیوان عدالت اداری این رأی را دارای ایراد دانست و آن را نقض کرد و خانم انامی مجدداً به سر کار برگشتند.
🔸 #مسعود_پزشکیان که در ایام تبلیغات انتخابات میگفت تا معلمان اعتراضی میکنند با باتوم از آنها پذیرایی میکنیم، اینک وزارت و آموزش و پرورش متبوعش، علی رغم شکسته شدن این حکم در دیوان، مجدداً این فعال صنفی معلمان را به اخراج محکوم نموده است.
🔸به راستی اگر به جای این همه همت مضاعف در جهت قانون شکنی و معلم ستیزی و پایمال کردن حقوق شهروندی، آن هم در دولتی با شعارهای فریبنده، اندکی تلاش خیرخواهانه برای بهبودی شرایط دهشتناک این کشور میشد که دست کم این حکمرانی به غایت پریشان در تمامی عرصهها در معرض این همه چالشها نمیبود، برای گردانندگان این ملک دستاورد بهتری عاید نبود؟ دست کم اگر شهروندان را واجد حق نمیپندارند و همچنان معتقدند بر رعایا حکم میرانند، برای صلاح و فلاح خویش، آیین خسروی شیوه دیگری را طلب نمیکند؟
🔸این شیوه مواجهه وزارت آموزش و پرورش و این حجم از قانون شکنی چیزی جز بازگشت به دوره حسینقلی خانی و قلدر مابی نیست. ضروری است جمیع فعالان صنفی و تشکلهای صنفی نسبت به احیای این شیوههای خطرناک، واکنش جدی نشان دهند. همدلانه و مشفقانه از معلمانی که در ایام انتخابات با سخنرانی و مقاله و بیانیه به حمایت از پزشکیان پرداختهاند، اکنون انتظار میرود به رفتار قانون ستیزانه آموزش و پرورش این دولت واکنش جدی نشان دهند و نسبت به این ظلمها خاموشی اختیار نکنند.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسائل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴 ضرورت احیای رساله یک کلمه...
( پیرامون اخراج مجدد فریبا (رقیه) انامی از آموزش و پرورش )
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
🔸رساله یک کلمه میرزا یوسف مستشار الدوله تبریزی را باید از مهمترین تلاشهای روشنفکری در ایران و سر آغاز مانیفست روشنفکری و تجدد و زمینه ساز مشروطه نامید که در سال ۱۲۴۷ شمسی برای نخستین بار در ایران چاپ شد. او که کاردار سفارت ایران در پاریس بود، پس از مقایسه ترقی و توسعه در اروپا و عقب ماندگی ایران در واکاوی علل و عوامل وضع موجود، عدم پیشرفت ایران را در یک کلمه یافت و آن نبود قانون بود و بر آن بود که باید قانونی مکتوب و کامل داشت که در آن شاه و گدا یکسان باشند. این کتاب که مشتمل بر ۲۱ فصل است، در فصل اول خود به «مساوات در محاکمات در اجرای قانون» پرداخته است.
🔸اکنون بعد از گذشت بیش از یک قرن و نیم از انتشار این رساله، جامعه ایرانی بیش از هر زمان دیگری به خوانش دوباره این کتاب برای سامان دادن امور و پایان دادن به سلسلهی عظیمی از پریشانیهای انباشته شده بر هم نیازمند است.
🔸خانم #فریبا_انامی معلم کنشگر شهرستان #انزلی که در فعالیتهای خیرخواهانه آموزشی نظیر خرید گوشی و دیگر وسایل کمک آموزشی برای بسیاری از دانش آموزان بی بضاعت این شهرستان به ویژه در ایام کرونا فعالیت داشته، با اتهاماتی از سوی تخلفات اداری آموزش و پرورش گیلان مواجه شد که هیچ کدام از منظر جمیع اهالی حقوق و مجموعه گفتارهای قلمی و قدمی آنها چنانچه بر میآید، نه تخلف محسوب میشود و نه جرم؛ بلکه مطالبه گری صنفی به ویژه در راستای اصل تعطیل شده ۳۰ قانون اساسی، یعنی آموزش رایگان بوده است و این تلاشها به پشتوانه دو اصل دیگر قانونی یعنی ۲۶ و ۲۷ انجام گرفته است. اما آموزش و پرورش به جای قدردانی از چنین معلمانی که به غیرت معلمی سخت باورمندند، در مجازات آنها پیش قدمتر از نهادهای دیگر است. از همین رو خانم انامی در هیئت تخلفات بدوی آموزش و پرورش گیلان به اخراج محکوم شد و این حکم عیناً در تجدید نظر وزارت آموزش و پرورش تأیید شد اما با اعتراض به رأی صادر شده، دیوان عدالت اداری این رأی را دارای ایراد دانست و آن را نقض کرد و خانم انامی مجدداً به سر کار برگشتند.
🔸 #مسعود_پزشکیان که در ایام تبلیغات انتخابات میگفت تا معلمان اعتراضی میکنند با باتوم از آنها پذیرایی میکنیم، اینک وزارت و آموزش و پرورش متبوعش، علی رغم شکسته شدن این حکم در دیوان، مجدداً این فعال صنفی معلمان را به اخراج محکوم نموده است.
🔸به راستی اگر به جای این همه همت مضاعف در جهت قانون شکنی و معلم ستیزی و پایمال کردن حقوق شهروندی، آن هم در دولتی با شعارهای فریبنده، اندکی تلاش خیرخواهانه برای بهبودی شرایط دهشتناک این کشور میشد که دست کم این حکمرانی به غایت پریشان در تمامی عرصهها در معرض این همه چالشها نمیبود، برای گردانندگان این ملک دستاورد بهتری عاید نبود؟ دست کم اگر شهروندان را واجد حق نمیپندارند و همچنان معتقدند بر رعایا حکم میرانند، برای صلاح و فلاح خویش، آیین خسروی شیوه دیگری را طلب نمیکند؟
🔸این شیوه مواجهه وزارت آموزش و پرورش و این حجم از قانون شکنی چیزی جز بازگشت به دوره حسینقلی خانی و قلدر مابی نیست. ضروری است جمیع فعالان صنفی و تشکلهای صنفی نسبت به احیای این شیوههای خطرناک، واکنش جدی نشان دهند. همدلانه و مشفقانه از معلمانی که در ایام انتخابات با سخنرانی و مقاله و بیانیه به حمایت از پزشکیان پرداختهاند، اکنون انتظار میرود به رفتار قانون ستیزانه آموزش و پرورش این دولت واکنش جدی نشان دهند و نسبت به این ظلمها خاموشی اختیار نکنند.
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسائل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
#یادداشت
🔴هنوزم در عمق کوچه پسکوچههای وجدان
توان دید ردپای بلند مهربانیها و فداکاریها را
✍️ #نادر_پورخانی
به بهانهی تقلیل و عفو یکسال زندان تعزیریام به پرداخت شش میلیون تومان، از پول بازنشستگیام به صندوق دولت در تجدید نظر استانی _ که همه دانند؛ دریافتی های کلان مستمری بازنشستگان را ؟! _
قبل از پرداختن به متن، شرح چند نکته را ضروری میدانم.
با رعایت الفبای مهربانی و ایثار، واژگانی تقدیم به نازنین وکیل سرفرازم، دکتر فائزه سلیمزاده کاکرودی، مینویسم و این سپاس ناچیزیست.
۱- " به دل و سر" میگویم؛ و به تمام اخلاص: یکسال زندان را در چنین سن و سال و حالی که دارم برای ادای دین به راست قامتان پرپر شدهای که در تمام طول معلمیام، معلمشان بودیم، به دل و جان پذیرفته بودم...! (که اگر نبود مهربانیها و اصرار همین وکیل دلسوزم)
۲- به همین سبب شعباتی از دادگاه که خودم به تنهایی به محاکمه تن بردم، یعنی خانم دکتر در محاکمه حضور نداشتند؛ بدون حضور وکیل به زندان یک سال محکوم شده بودم!
۳- با تاکید و اصرار ناب دکتر فائزه سلیم زاده بود، آنهم با وکالت رایگان و با صد درصد حمایت از حرمتها و آزادگیها و کرامت معلمی، این زحمت و خطر را به جان پذیرفتند.
شهامت بدین معنی که اندک کسانی که همچون خانوادهی صمیمی مینمودند از خود، عذابهای وجدان ز عمر مانده به یادگار نهادند که به ظاهر همهی آثار ارتباطیشان را با من در دنیای مجازی، ز روی ترس، حذف و ترک کردند!
۴- آخرین نکتهی گفتنی: ایشان با استعداد سرشارشان کنکور کارشناسی را در سالهایی بس دور با من در برنامه ریزی و تدریس ادبیات گذراندند و با رتبهی افتخار آمیز به دانشگاه راه یافتند. مراحل بعدی تحصیل را تا دکترای دانشگاه تهران به سرفرازی پیمودند...
📎 متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://is.gd/I76w4H
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسائل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🔴هنوزم در عمق کوچه پسکوچههای وجدان
توان دید ردپای بلند مهربانیها و فداکاریها را
✍️ #نادر_پورخانی
به بهانهی تقلیل و عفو یکسال زندان تعزیریام به پرداخت شش میلیون تومان، از پول بازنشستگیام به صندوق دولت در تجدید نظر استانی _ که همه دانند؛ دریافتی های کلان مستمری بازنشستگان را ؟! _
قبل از پرداختن به متن، شرح چند نکته را ضروری میدانم.
با رعایت الفبای مهربانی و ایثار، واژگانی تقدیم به نازنین وکیل سرفرازم، دکتر فائزه سلیمزاده کاکرودی، مینویسم و این سپاس ناچیزیست.
۱- " به دل و سر" میگویم؛ و به تمام اخلاص: یکسال زندان را در چنین سن و سال و حالی که دارم برای ادای دین به راست قامتان پرپر شدهای که در تمام طول معلمیام، معلمشان بودیم، به دل و جان پذیرفته بودم...! (که اگر نبود مهربانیها و اصرار همین وکیل دلسوزم)
۲- به همین سبب شعباتی از دادگاه که خودم به تنهایی به محاکمه تن بردم، یعنی خانم دکتر در محاکمه حضور نداشتند؛ بدون حضور وکیل به زندان یک سال محکوم شده بودم!
۳- با تاکید و اصرار ناب دکتر فائزه سلیم زاده بود، آنهم با وکالت رایگان و با صد درصد حمایت از حرمتها و آزادگیها و کرامت معلمی، این زحمت و خطر را به جان پذیرفتند.
شهامت بدین معنی که اندک کسانی که همچون خانوادهی صمیمی مینمودند از خود، عذابهای وجدان ز عمر مانده به یادگار نهادند که به ظاهر همهی آثار ارتباطیشان را با من در دنیای مجازی، ز روی ترس، حذف و ترک کردند!
۴- آخرین نکتهی گفتنی: ایشان با استعداد سرشارشان کنکور کارشناسی را در سالهایی بس دور با من در برنامه ریزی و تدریس ادبیات گذراندند و با رتبهی افتخار آمیز به دانشگاه راه یافتند. مراحل بعدی تحصیل را تا دکترای دانشگاه تهران به سرفرازی پیمودند...
📎 متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://is.gd/I76w4H
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹 نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسائل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Telegraph
هنوزم در عمق کوچه پسکوچههای وجدان، توان دید ردپای بلند مهربانیها و فداکاریها را
به بهانهی تقلیل و عفو یکسال زندان تعزیریام به پرداخت شش میلیون تومان، از پول بازنشستگیام به صندوق دولت در تجدید نظر استانی _ که همه دانند؛ دریافتی های کلان مستمری بازنشستگان را ؟! _ قبل از پرداختن به متن، شرح چند نکته را ضروری میدانم. با رعایت الفبای…