🔴 همچو فرهاد بود کوه کنی پیشه تو...
(برای فرهاد میثمی و قمار تمامش برای...)
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
برون پرده فرهاد ایستاده
میان دربسته و بازو گشاده
در اندیشه که لعبتباز گردون
چه بازی آردش زان پرده بیرون
جهان ناگه شبیخون سازیای کرد
پس آن پرده لعبتبازیای کرد
تصاویری دردناک از تن نحیف و به استخوان رسیده #فرهاد_میثمی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود که بیرق شرافت را در لابه لای تن نحیف و رنجورش علم حقیقت کرده تا ظلم به سر حد جنون رسیده را فریاد زند. دهم مهرماه بود که فرهاد میثمی در نامهای از درون زندان رجایی شهر عنوان کرد که برای سه خواسته توقف اعدام معترضان، آزادی شش زندانی: آقایان #محمد_حبیبی، #مصطفی_نیلی، #رضا_شهابی و خانمها #ناهید_شیربیشه، #بهاره_هدایت و #نیلوفر_حامدی و توقف اجبارهای آزار حجاب، دست از غذا خوردن میکشد. او در حالی چنین تصمیم مرد افکنی را عملی نمود که تاکنون پنج سال زندان، بدون یک روز مرخصی را تجربه کرده و چند ماهی کمتر به آزادی او باقی مانده است. توجه به همین حقیقت طلبی بی منتهای او تفاوتش را با بسیاری از محاسبات سود و زیانی در عرصه مبارزاتی را به وضوح نشان میدهد. از اول دی تا به امروز از اندرون و بیرون زندان، کمتر خبری از او میرسید در این خاموشی و فراموشی اما دکتر فرهاد میثمی قماری سخت با جان خود را آغازیده بود و اندوه عالمی را خریده بود و جان شریفش را هر لحظه و هر روز نحیف و نحیفتر میکرد و ما خیل عظیم خموشان و نشستگان، از یاد بردیم که فرهاد میثمی را نسبت با فرهاد اسطورهای عشق باز است و نه خسرو تنعم طلب قصر نشین برای تصرف شیرین! یادمان نبود که او به آنچه میگوید سخت پایبند است. متاسفانه ما عادت کردیم تا ضایعه به آستان فاجعه نکوچد، جدیش تلقی نکنیم. همان طور که بارها این قصه تلخ را تجربه کردهایم بهنام محجوبی و مرگ مظلومانهاش، مؤید تلخ فراموشکاری مستمر ماست. اما سه روز بعد از شروع اعتصاب فرهاد میثمی #محمد_حبیی در سوم دی ماه با یادداشت رویای زندگی بهتر از زندان اوین برای فرهاد میثمی نوشت « زنده بمان رفیق که بیش از همیشه این رویا ، نزدیک و دست یافتنی است.» این یادداشت و همین چند خط گواهی میداد که با انسانی روبرو هستیم که برای رویای داشتن زندگی بهتر برای بشر، حاضر است تمام زندگیش را نثار کند اما دریغ از فراموشکاری ما! از طرفی گویا این قصه تلخ از درون تاریخ و از پی قرن ها همچنان با ساز و کار نابرابر و ناعادلانهاش قربانی میگیرد. برای آنکه فضیلتهای تو نموده آید، ابتدا باید مشخص شود از کدامین تبار و طبقه میآیی و اگر از فرادستان ساز و کارهای نابرابر باشی حتی رذیلتهایت هم به هفت آب زمزم شسته میگردد. ما خیل فراموشکاران که امروز عکس شریف رنجورش را که دست به دست میکنیم و احساس لطیف و عمیق و همدردیمان را با او بیان میکنیم، آیا چهل روز اخیر که او در نامهای خواسته ی خود را گفت و به اعتصاب پناه آورد، هرگز در یادمان بود که فرهاد میثمی هر سپیده سحر تا شامگاه و از شبانگاه تا سحرگهی دیگر را به تکرار و تکرار، ذره ذره آب میشود تا نه برای خود که برای دیگری ایثار را معنایی تازه بخشد؟ راستی اگر در هزار توی پیچیده قفل زندان و «دو چندان نقب و در هر نقب چندین حجره در هر حجره چندین مرد در زنجیر» این معجزه روی نمیداد و تصویری از او به بیرون نمیآمد، آیا یادمان بود که فرهاد میثمی از اول دی ماه خود را به پیشواز مرگ هر روز نزدیکتر میکند؟ ...
متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید👇
https://bit.ly/3Y2AEmQ
#معلمان_زندانی_تنها_نیستند
#قادین_یاشام_آزادلیق
🔹🔹🔹
🆔 @kashowra
دریافت اخبار از طریق آیدی زیر 👇👇👇
@kashowranews
(برای فرهاد میثمی و قمار تمامش برای...)
✍️ #عزیز_قاسم_زاده
برون پرده فرهاد ایستاده
میان دربسته و بازو گشاده
در اندیشه که لعبتباز گردون
چه بازی آردش زان پرده بیرون
جهان ناگه شبیخون سازیای کرد
پس آن پرده لعبتبازیای کرد
تصاویری دردناک از تن نحیف و به استخوان رسیده #فرهاد_میثمی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود که بیرق شرافت را در لابه لای تن نحیف و رنجورش علم حقیقت کرده تا ظلم به سر حد جنون رسیده را فریاد زند. دهم مهرماه بود که فرهاد میثمی در نامهای از درون زندان رجایی شهر عنوان کرد که برای سه خواسته توقف اعدام معترضان، آزادی شش زندانی: آقایان #محمد_حبیبی، #مصطفی_نیلی، #رضا_شهابی و خانمها #ناهید_شیربیشه، #بهاره_هدایت و #نیلوفر_حامدی و توقف اجبارهای آزار حجاب، دست از غذا خوردن میکشد. او در حالی چنین تصمیم مرد افکنی را عملی نمود که تاکنون پنج سال زندان، بدون یک روز مرخصی را تجربه کرده و چند ماهی کمتر به آزادی او باقی مانده است. توجه به همین حقیقت طلبی بی منتهای او تفاوتش را با بسیاری از محاسبات سود و زیانی در عرصه مبارزاتی را به وضوح نشان میدهد. از اول دی تا به امروز از اندرون و بیرون زندان، کمتر خبری از او میرسید در این خاموشی و فراموشی اما دکتر فرهاد میثمی قماری سخت با جان خود را آغازیده بود و اندوه عالمی را خریده بود و جان شریفش را هر لحظه و هر روز نحیف و نحیفتر میکرد و ما خیل عظیم خموشان و نشستگان، از یاد بردیم که فرهاد میثمی را نسبت با فرهاد اسطورهای عشق باز است و نه خسرو تنعم طلب قصر نشین برای تصرف شیرین! یادمان نبود که او به آنچه میگوید سخت پایبند است. متاسفانه ما عادت کردیم تا ضایعه به آستان فاجعه نکوچد، جدیش تلقی نکنیم. همان طور که بارها این قصه تلخ را تجربه کردهایم بهنام محجوبی و مرگ مظلومانهاش، مؤید تلخ فراموشکاری مستمر ماست. اما سه روز بعد از شروع اعتصاب فرهاد میثمی #محمد_حبیی در سوم دی ماه با یادداشت رویای زندگی بهتر از زندان اوین برای فرهاد میثمی نوشت « زنده بمان رفیق که بیش از همیشه این رویا ، نزدیک و دست یافتنی است.» این یادداشت و همین چند خط گواهی میداد که با انسانی روبرو هستیم که برای رویای داشتن زندگی بهتر برای بشر، حاضر است تمام زندگیش را نثار کند اما دریغ از فراموشکاری ما! از طرفی گویا این قصه تلخ از درون تاریخ و از پی قرن ها همچنان با ساز و کار نابرابر و ناعادلانهاش قربانی میگیرد. برای آنکه فضیلتهای تو نموده آید، ابتدا باید مشخص شود از کدامین تبار و طبقه میآیی و اگر از فرادستان ساز و کارهای نابرابر باشی حتی رذیلتهایت هم به هفت آب زمزم شسته میگردد. ما خیل فراموشکاران که امروز عکس شریف رنجورش را که دست به دست میکنیم و احساس لطیف و عمیق و همدردیمان را با او بیان میکنیم، آیا چهل روز اخیر که او در نامهای خواسته ی خود را گفت و به اعتصاب پناه آورد، هرگز در یادمان بود که فرهاد میثمی هر سپیده سحر تا شامگاه و از شبانگاه تا سحرگهی دیگر را به تکرار و تکرار، ذره ذره آب میشود تا نه برای خود که برای دیگری ایثار را معنایی تازه بخشد؟ راستی اگر در هزار توی پیچیده قفل زندان و «دو چندان نقب و در هر نقب چندین حجره در هر حجره چندین مرد در زنجیر» این معجزه روی نمیداد و تصویری از او به بیرون نمیآمد، آیا یادمان بود که فرهاد میثمی از اول دی ماه خود را به پیشواز مرگ هر روز نزدیکتر میکند؟ ...
متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید👇
https://bit.ly/3Y2AEmQ
#معلمان_زندانی_تنها_نیستند
#قادین_یاشام_آزادلیق
🔹🔹🔹
🆔 @kashowra
دریافت اخبار از طریق آیدی زیر 👇👇👇
@kashowranews
Telegraph
همچو فرهاد بود کوه کنی پیشه تو... (برای فرهاد میثمی و قمار تمامش برای...)
برون پرده فرهاد ایستاده میان دربسته و بازو گشاده در اندیشه که لعبتباز گردون چه بازی آردش زان پرده بیرون جهان ناگه شبیخون سازیای کرد پس آن پرده لعبتبازیای کرد تصاویری دردناک از تن نحیف و به استخوان رسیده فرهاد میثمی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود…