💢 عادیسازیِ بیعدالتیِ آموزشی توسط وزارت آموزشوپرورش!
پرده برافتاد: استدلال بنزینی و تأیید آموزش طبقاتی
✍️ مزبان حبیبی
🔸معاون وزیر آموزشوپرورش، خیلی واضح و آشکار گفت: هرکسی پول بیشتری دارد، در مدرسه بهتری با کیفیت آموزش بهتری ثبت نام میکند و از آموزش بهتری برخوردار خواهد بود.
🔸دقیقا همین شخص، ماه قبل، وجود آموزش طبقاتی و خدمات پولی در سیستم آموزشی کشور را انکار کرده بود.
🔸به این جمله توجه کنید تا عمق فاجعه حضور نگرش مدرسه زدایی از جامعه را در وزارت آموزشوپرورش کنید:
سهمیهبندی، در مسأله بنزین اتفاق افتادهاست و هر ماشین سهمیه مشخص دارد و اگر بخواهد بیش از سهمیه دولتی مصرف کند، خودش باید هزینه آنرا بپردازد. در مدارس غیر دولتی نیز فرد خودش پول میدهد و آموزش خوب دریافت میکند.
🔸توجه کنید که این بیان، دقیقا تعریف واضحی از آموزش طبقاتی است: کسانی که پول بیشتری دارند، از آموزش بهتری برخوردارند.
🔸اینها را وزیر اقتصاد در یک کشور لیبرال دموکراسی نگفته است،
این حرفها، سخنان وزیر نیروی کشوری امپریالیستی نیست، حتی وزیر انرژی در یک کشور توسعهیافته نیز، چنین حرفی نزده است، بلکه اینها حرفهای معاون وزیر آموزشوپرورشِ ایران است.
🔸این سطح از فضاحتِ آزار دهنده در استدلال، این حجم از نادانیِ آموخته شده و این همه ناآگاهیِ تعمدی از حوزه آموزش، فقط از کسی قابل روئیت است که آموزش را یک کالای تجاری تصور کنند.
🔸بارها هشدار داده شد که حضور مافیای آموزش طبقاتی در تصمیمگیریهای وزارت آموزشوپرورش کاملا مشهود است، ارائه استدلالهای بسیار سطح پایین که قطعا آگاهانه است، نشانه تعمدِ ارائهدهندگان، جهت عادیسازی بیعدالتی آموزشی است.
🔸عملا کسانی در وزارت و ادارات کل تصمیمگیریها را انجام میدهند که در چندین مدرسه خصوصی صاحب امتیاز، سرمایهگذار یا شریک در منافع هستند. کسانیکه دیدگاه تجارتی به آموزش دارند، نه تنها نمیتوانند مشکلی از این حوزه را حل کنند بلکه خود مانع حل مشکل و در مواردی، ایجاد کننده مشکل هستند.
🔸بارها و بارها گفتهایم که تا دیر نشده، آموزشوپرورش را باید از دو نظریه بسیار ویرانگر نجات داد: طرفداران آموزش طبقاتی و حامیان نگرش مدرسه زدایی از جامعه، چه کنیم که دستمان کوتاه است و تصمیمگیری و تصمیمسازی در حوزه آموزش در اختیار کسانی است که از بیان یک استدلال ساده در سطوح اولیه هم عاجزند.
🔸چنان از تفکر دورند که حتی تفاوت هزینهٔ بنزین برای خودرو با آموزش برای دانشآموزان را نمیدانند.
🔸با تمام وجود متاسف هستم برای جامعهای که چنین مسئولانی دارد.
اینقدر کجفهم که حقوق مُصرَح مردم در اصل سوم و اصل سیام قانون اساسی را با سهمیه بنزین مقایسه میکنند!؟
چرا کسی یا نهادی نیست که بتواند اینها را کنترل کند؟
مگر اصل #سیام_قانون_اساسی به صراحت دسترسی به آموزش را #رایگان نمیداند؟
📌 "اصل سیام قانون اساسی: دولت موظف است وسائل آموزش وپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازدو وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفائی کشور به طور رایگان گسترش دهد."
🔺مگر بند #سوم_و_بند_نهم از اصل #سوم_قانون_اساسی، دسترسی به آموزش را رایگان و عادلانه نمیداند؟
🔸پس چگونه معاون وزیر آموزش و پرورش از آموزش طبقاتی سخن میگوید و به صراحت میگوید هرکسی پول بیشتری میدهد، از آموزش بهترین برخوردار میشود؟
🔸امروز دیگر پردهها برافتاده و خیلی آشکارا، آموزش را نیز سهمیهبندی شده میدانند و آنرا با سهمیه بنزین مقایسه میکنند!!
از نظر منطقی، معنای رایگان بودن تحصیل، بسیار گستردهتر از هزینه مدارس است و دولت باید تمام هزینههای تحصیل را پرداخت کند، از قبیل:
هزینه کتاب
هزینه لوازم التحصیل
هزینه سرویس
هزینه کفش و لباس
هزینه حداقل یک وعده غذا در روز
هزینه آموزش
هزینه آموزشهای جانبی
هزینههای تربیت بدنی
و ...
🔸تمام این هزینهها برای ۱۴ میلیون دانشآموز در کل کشور محاسبه شده و کمتر از یک هزارم بودجه کشور در لایحه بودجه ۱۴۰۱ است، اما چون آموزشوپرورش از اولویتهای دولت و مجلس نیست، مردم باید این هزینهها را پرداخت کنند.
🔸متن زیر از یک مطلب قدیمی برداشته شده که بابت آن بارها مورد عنایت و عتاب قرار گرفتم:
اینجا هرکسی پول بیشتری دارد، در مدرسه بهتری با کیفیت آموزش بهتری ثبت نام میکند و با توجه به شیوه پذیرش در دانشگاهها، قطعا در دانشگاه بهتر و رشته بهتری پذیرش شده و آینده بهتری دارد.
بیستم مرداد هزاروچهارصدویک
#عدالت_آموزشی
#برابری_آموزشی
🔹🔹🔹
لطفا عضو کانال شورا شوید و کانال را به دانشآموزان، اولیا و همکاران معرفی نمایید 👇👇👇
🆔 @kashowra
دریافت اخبار از طریق آیدی زیر 👇👇👇
@kashowranews
پرده برافتاد: استدلال بنزینی و تأیید آموزش طبقاتی
✍️ مزبان حبیبی
🔸معاون وزیر آموزشوپرورش، خیلی واضح و آشکار گفت: هرکسی پول بیشتری دارد، در مدرسه بهتری با کیفیت آموزش بهتری ثبت نام میکند و از آموزش بهتری برخوردار خواهد بود.
🔸دقیقا همین شخص، ماه قبل، وجود آموزش طبقاتی و خدمات پولی در سیستم آموزشی کشور را انکار کرده بود.
🔸به این جمله توجه کنید تا عمق فاجعه حضور نگرش مدرسه زدایی از جامعه را در وزارت آموزشوپرورش کنید:
سهمیهبندی، در مسأله بنزین اتفاق افتادهاست و هر ماشین سهمیه مشخص دارد و اگر بخواهد بیش از سهمیه دولتی مصرف کند، خودش باید هزینه آنرا بپردازد. در مدارس غیر دولتی نیز فرد خودش پول میدهد و آموزش خوب دریافت میکند.
🔸توجه کنید که این بیان، دقیقا تعریف واضحی از آموزش طبقاتی است: کسانی که پول بیشتری دارند، از آموزش بهتری برخوردارند.
🔸اینها را وزیر اقتصاد در یک کشور لیبرال دموکراسی نگفته است،
این حرفها، سخنان وزیر نیروی کشوری امپریالیستی نیست، حتی وزیر انرژی در یک کشور توسعهیافته نیز، چنین حرفی نزده است، بلکه اینها حرفهای معاون وزیر آموزشوپرورشِ ایران است.
🔸این سطح از فضاحتِ آزار دهنده در استدلال، این حجم از نادانیِ آموخته شده و این همه ناآگاهیِ تعمدی از حوزه آموزش، فقط از کسی قابل روئیت است که آموزش را یک کالای تجاری تصور کنند.
🔸بارها هشدار داده شد که حضور مافیای آموزش طبقاتی در تصمیمگیریهای وزارت آموزشوپرورش کاملا مشهود است، ارائه استدلالهای بسیار سطح پایین که قطعا آگاهانه است، نشانه تعمدِ ارائهدهندگان، جهت عادیسازی بیعدالتی آموزشی است.
🔸عملا کسانی در وزارت و ادارات کل تصمیمگیریها را انجام میدهند که در چندین مدرسه خصوصی صاحب امتیاز، سرمایهگذار یا شریک در منافع هستند. کسانیکه دیدگاه تجارتی به آموزش دارند، نه تنها نمیتوانند مشکلی از این حوزه را حل کنند بلکه خود مانع حل مشکل و در مواردی، ایجاد کننده مشکل هستند.
🔸بارها و بارها گفتهایم که تا دیر نشده، آموزشوپرورش را باید از دو نظریه بسیار ویرانگر نجات داد: طرفداران آموزش طبقاتی و حامیان نگرش مدرسه زدایی از جامعه، چه کنیم که دستمان کوتاه است و تصمیمگیری و تصمیمسازی در حوزه آموزش در اختیار کسانی است که از بیان یک استدلال ساده در سطوح اولیه هم عاجزند.
🔸چنان از تفکر دورند که حتی تفاوت هزینهٔ بنزین برای خودرو با آموزش برای دانشآموزان را نمیدانند.
🔸با تمام وجود متاسف هستم برای جامعهای که چنین مسئولانی دارد.
اینقدر کجفهم که حقوق مُصرَح مردم در اصل سوم و اصل سیام قانون اساسی را با سهمیه بنزین مقایسه میکنند!؟
چرا کسی یا نهادی نیست که بتواند اینها را کنترل کند؟
مگر اصل #سیام_قانون_اساسی به صراحت دسترسی به آموزش را #رایگان نمیداند؟
📌 "اصل سیام قانون اساسی: دولت موظف است وسائل آموزش وپرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازدو وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفائی کشور به طور رایگان گسترش دهد."
🔺مگر بند #سوم_و_بند_نهم از اصل #سوم_قانون_اساسی، دسترسی به آموزش را رایگان و عادلانه نمیداند؟
🔸پس چگونه معاون وزیر آموزش و پرورش از آموزش طبقاتی سخن میگوید و به صراحت میگوید هرکسی پول بیشتری میدهد، از آموزش بهترین برخوردار میشود؟
🔸امروز دیگر پردهها برافتاده و خیلی آشکارا، آموزش را نیز سهمیهبندی شده میدانند و آنرا با سهمیه بنزین مقایسه میکنند!!
از نظر منطقی، معنای رایگان بودن تحصیل، بسیار گستردهتر از هزینه مدارس است و دولت باید تمام هزینههای تحصیل را پرداخت کند، از قبیل:
هزینه کتاب
هزینه لوازم التحصیل
هزینه سرویس
هزینه کفش و لباس
هزینه حداقل یک وعده غذا در روز
هزینه آموزش
هزینه آموزشهای جانبی
هزینههای تربیت بدنی
و ...
🔸تمام این هزینهها برای ۱۴ میلیون دانشآموز در کل کشور محاسبه شده و کمتر از یک هزارم بودجه کشور در لایحه بودجه ۱۴۰۱ است، اما چون آموزشوپرورش از اولویتهای دولت و مجلس نیست، مردم باید این هزینهها را پرداخت کنند.
🔸متن زیر از یک مطلب قدیمی برداشته شده که بابت آن بارها مورد عنایت و عتاب قرار گرفتم:
اینجا هرکسی پول بیشتری دارد، در مدرسه بهتری با کیفیت آموزش بهتری ثبت نام میکند و با توجه به شیوه پذیرش در دانشگاهها، قطعا در دانشگاه بهتر و رشته بهتری پذیرش شده و آینده بهتری دارد.
بیستم مرداد هزاروچهارصدویک
#عدالت_آموزشی
#برابری_آموزشی
🔹🔹🔹
لطفا عضو کانال شورا شوید و کانال را به دانشآموزان، اولیا و همکاران معرفی نمایید 👇👇👇
🆔 @kashowra
دریافت اخبار از طریق آیدی زیر 👇👇👇
@kashowranews
🔴 نادیدە گرفتن زبان مادری سیاست اشتباە صد سال گذشتە
🖊️ #فیصل_نوری، عضو انجمن صنفی معلمان #کوردستان (#سنندج)
🔺تا هفت سالگی یک کلمە فارسی بلد نبودم، مرا در مدرسە ثبت نام نمودند. مشغول یادگیری الفبای فارسی بودیم، معلم: ب مثل بابا، با شیطنت بچەگانەایی کە داشتم وسط حرف معلم آمدم و گفتم: ب مثل بەفر (معادل برف در فارسی)؛
معلم بە من متذکر شد کە بگویم برف، من باز هم گفتم بەفر، چند بار این جریان تکرار شد، چون نمیتوانستم تلفظ فارسی آن را ادا کنم.
معلم من کە خود کورد بود مرا در آغوش گرفت و جملەایی را بیان نمود کە هیچ وقت فراموش نخواهم کرد "شرمندەام کە نمیتوانم با زبان کوردی تدریس کنم".
هموارە بعد از آن رویداد از حرف زدن سرکلاس خجالت میکشیدم مبادا نتوانم درست فارسی حرف بزنم، سالها بعد در دانشگاە با دوستانی از آذربایجان، تالش و... آشنا شدم، هر کدام خاطراتی از این دست در ذهن داشتند.
🔺۱۱۰ سال پیش با وقوع انقلاب مشروطە فاز استقرار دولت مدرن در جغرافیای ایران کلید خورد، اما چرا پروسە مدرنیزاسیون در ایران موفق نبودە است؟
مدرسە و دانشگاە، راهآهن، مجلس، قانون اساسی، تشکیل دولت مرکزی مقتدر و... هیچ کدام نتوانست ما را بە سمت پیشرفت هدایت نماید. عوامل فراوانی در این امر دخیل بودە است، اما یکی از عوامل مهم کە کمتر بدان پرداختە شدە، عدم تدریس بە #زبان_مادری، در مناطق غیرفارسنشین بودە است.
یکی از خطاهای بزرگ دولتهای مرکزی در این بازە زمانی تلاش برای یکسانسازی فرهنگی و زبانی (فارسیسازی) و انکار ایران چندفرهنگی بودە است. تاریخسازی دروغین افرادی همچون فتحعلی آخوند زادە، میرزا آقاخان کرمانی، بعدها میرزا حسنخان پیرنیا و مستشرقینی کە توسط دولت پهلوی تطمیع شدە بودند و همچنین تقلید کورکورانە روشنفکران اواخر دورە قاجاریە (حلقە برلین) از سیاست شکست خوردە و قرن هجدهمی چند کشور اروپایی محرک اجرایی شدن این سیاست در ممالک محروسە قجری بود. ماحصل این افکار منتج بە زایش مفهوم مستبد منورالفکر گشت و از دل آن رضا پهلوی ظهور نمود. سیاست یکسانسازی همراە با سرکوب، توحش و کشتار با تکیە بر ارتش تجهیز شدە توسط استعمار و بە سرکردگی افرادی همچون سپهبد احمد امیراحمدی (قصاب لرستان) و با دستور مستقیم دربار پهلوی انجام شد.
بعد از سرکوب وحشیانە ملتهای غیرفارس و تشکیل دولت مقتدر مرکزی و بە طبع آن آموزش فراگیر و متمرکز تک زبانە، تدریس و آموزش بە زبانهای کوردی، ترکی، بلوچی، عربی و... ممنوع گشت.
🔺مروجان سیاست تکزبانی چنان گمان میکردند کە با اعمال چنین سیاستی بە بسط انسجام اجتماعی در جغرافیای ایران کمک مینمایند، رویکردی کە شکست آن را بعد از صد سال میتوان بە وضوح مشاهدە نمود. عدم آموزش زبان مادری نوعی مقاومت درونی و تنفر نسبت بە زبان مسلط در یادگیرندە ایجاد و میل بە همزیستی را در او ضعیف مینماید. اساسا یکی از شکافهایی کە جامعە ایران بە آن مبتلاست نادیدە گرفتن حقوق زبانی ملتها و بە تبع آن احساس ناعدالتی و عدمرضایت است کە بە انحاء مختلف خود را نشان میدهد، ولی با تاسف بسیار جریانهای مختلف ساختار قدرت بە فکر راەحلی دمکراتیک برای این مسالە نیستند و همچنان بر این سیاست شکست خوردە تاکید مینمایند. همانگونە کە در بسیاری از کشورهای چند زبانە جهان همانند: کانادا، بلژیک، سویس، هند، نیجریە و... شاهد بودەایم، چندزبانە بودن آموزش لزوما منتهی بە ایجاد مرزبندیهای جدید نخواهد شد، اما متاسفانە از صد سال پیش تاکنون متحجران و تنگنظران با بهانە قرار دادن تمامیت ارضی، زبان و فرهنگ ملی و ... فصل جدیدی تحت عنوان تجزیەطلبی را در ادبیات دستگاههای امنیتی گشودند؛ عنوانی کە در پروندە بسیاری از فعالین حوضە زبان مادری کوردستان، آذربایجان، بلوچستان و... مشاهدە شدە است، در آخرین نمونە میتوان بە پروندە #سوما_پورمحمدی، مدرس زبان کوردی در سنندج اشارە نمود.
🔺 بحث در مورد پیامدهای عاطفی و روانی حذف زبان مادری خارج از حوصلە بحث است، اما ذکر یک نکتە الزامی است، با این رویە بیش از نیمی از جمعیت کشور را از حضور فعال و بهنگام در فرآیند توسعە محروم کردەاید. ملتهای غیرفارس زبان کشور را مجبور کردەاید کە از سال اول دبستان زبان فارسی بیاموزند و با زبان فارسی آموزش ببینند سیاستی کە باعث توقف چندسالە در اجتماعی شدن این کودکان در حساسترین سالهای عمرشان میشود. این کە ٦۷ درصد مردودیها در پایە اول و دوم دبستان، متعلق بە ۹ استان دوزبانە کشور است خود موید چنین مشکلی است.
#حق_آموزش_به_زبان_مادری
#برابری_آموزشی
#برابری_اجتماعی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
🖊️ #فیصل_نوری، عضو انجمن صنفی معلمان #کوردستان (#سنندج)
🔺تا هفت سالگی یک کلمە فارسی بلد نبودم، مرا در مدرسە ثبت نام نمودند. مشغول یادگیری الفبای فارسی بودیم، معلم: ب مثل بابا، با شیطنت بچەگانەایی کە داشتم وسط حرف معلم آمدم و گفتم: ب مثل بەفر (معادل برف در فارسی)؛
معلم بە من متذکر شد کە بگویم برف، من باز هم گفتم بەفر، چند بار این جریان تکرار شد، چون نمیتوانستم تلفظ فارسی آن را ادا کنم.
معلم من کە خود کورد بود مرا در آغوش گرفت و جملەایی را بیان نمود کە هیچ وقت فراموش نخواهم کرد "شرمندەام کە نمیتوانم با زبان کوردی تدریس کنم".
هموارە بعد از آن رویداد از حرف زدن سرکلاس خجالت میکشیدم مبادا نتوانم درست فارسی حرف بزنم، سالها بعد در دانشگاە با دوستانی از آذربایجان، تالش و... آشنا شدم، هر کدام خاطراتی از این دست در ذهن داشتند.
🔺۱۱۰ سال پیش با وقوع انقلاب مشروطە فاز استقرار دولت مدرن در جغرافیای ایران کلید خورد، اما چرا پروسە مدرنیزاسیون در ایران موفق نبودە است؟
مدرسە و دانشگاە، راهآهن، مجلس، قانون اساسی، تشکیل دولت مرکزی مقتدر و... هیچ کدام نتوانست ما را بە سمت پیشرفت هدایت نماید. عوامل فراوانی در این امر دخیل بودە است، اما یکی از عوامل مهم کە کمتر بدان پرداختە شدە، عدم تدریس بە #زبان_مادری، در مناطق غیرفارسنشین بودە است.
یکی از خطاهای بزرگ دولتهای مرکزی در این بازە زمانی تلاش برای یکسانسازی فرهنگی و زبانی (فارسیسازی) و انکار ایران چندفرهنگی بودە است. تاریخسازی دروغین افرادی همچون فتحعلی آخوند زادە، میرزا آقاخان کرمانی، بعدها میرزا حسنخان پیرنیا و مستشرقینی کە توسط دولت پهلوی تطمیع شدە بودند و همچنین تقلید کورکورانە روشنفکران اواخر دورە قاجاریە (حلقە برلین) از سیاست شکست خوردە و قرن هجدهمی چند کشور اروپایی محرک اجرایی شدن این سیاست در ممالک محروسە قجری بود. ماحصل این افکار منتج بە زایش مفهوم مستبد منورالفکر گشت و از دل آن رضا پهلوی ظهور نمود. سیاست یکسانسازی همراە با سرکوب، توحش و کشتار با تکیە بر ارتش تجهیز شدە توسط استعمار و بە سرکردگی افرادی همچون سپهبد احمد امیراحمدی (قصاب لرستان) و با دستور مستقیم دربار پهلوی انجام شد.
بعد از سرکوب وحشیانە ملتهای غیرفارس و تشکیل دولت مقتدر مرکزی و بە طبع آن آموزش فراگیر و متمرکز تک زبانە، تدریس و آموزش بە زبانهای کوردی، ترکی، بلوچی، عربی و... ممنوع گشت.
🔺مروجان سیاست تکزبانی چنان گمان میکردند کە با اعمال چنین سیاستی بە بسط انسجام اجتماعی در جغرافیای ایران کمک مینمایند، رویکردی کە شکست آن را بعد از صد سال میتوان بە وضوح مشاهدە نمود. عدم آموزش زبان مادری نوعی مقاومت درونی و تنفر نسبت بە زبان مسلط در یادگیرندە ایجاد و میل بە همزیستی را در او ضعیف مینماید. اساسا یکی از شکافهایی کە جامعە ایران بە آن مبتلاست نادیدە گرفتن حقوق زبانی ملتها و بە تبع آن احساس ناعدالتی و عدمرضایت است کە بە انحاء مختلف خود را نشان میدهد، ولی با تاسف بسیار جریانهای مختلف ساختار قدرت بە فکر راەحلی دمکراتیک برای این مسالە نیستند و همچنان بر این سیاست شکست خوردە تاکید مینمایند. همانگونە کە در بسیاری از کشورهای چند زبانە جهان همانند: کانادا، بلژیک، سویس، هند، نیجریە و... شاهد بودەایم، چندزبانە بودن آموزش لزوما منتهی بە ایجاد مرزبندیهای جدید نخواهد شد، اما متاسفانە از صد سال پیش تاکنون متحجران و تنگنظران با بهانە قرار دادن تمامیت ارضی، زبان و فرهنگ ملی و ... فصل جدیدی تحت عنوان تجزیەطلبی را در ادبیات دستگاههای امنیتی گشودند؛ عنوانی کە در پروندە بسیاری از فعالین حوضە زبان مادری کوردستان، آذربایجان، بلوچستان و... مشاهدە شدە است، در آخرین نمونە میتوان بە پروندە #سوما_پورمحمدی، مدرس زبان کوردی در سنندج اشارە نمود.
🔺 بحث در مورد پیامدهای عاطفی و روانی حذف زبان مادری خارج از حوصلە بحث است، اما ذکر یک نکتە الزامی است، با این رویە بیش از نیمی از جمعیت کشور را از حضور فعال و بهنگام در فرآیند توسعە محروم کردەاید. ملتهای غیرفارس زبان کشور را مجبور کردەاید کە از سال اول دبستان زبان فارسی بیاموزند و با زبان فارسی آموزش ببینند سیاستی کە باعث توقف چندسالە در اجتماعی شدن این کودکان در حساسترین سالهای عمرشان میشود. این کە ٦۷ درصد مردودیها در پایە اول و دوم دبستان، متعلق بە ۹ استان دوزبانە کشور است خود موید چنین مشکلی است.
#حق_آموزش_به_زبان_مادری
#برابری_آموزشی
#برابری_اجتماعی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews