🔴 همبستگی اجتماعی و گذار به دموکراسی پایدار
✍️ صلاح حاجیمیرزایی
در یک تعریف ساده همبستگی اجتماعی شامل ایجاد ارزشها و هنجارهای مشترک است و نابرابریهای اجتماعی از جمله ثروت و درآمد و فرصت را کاهش داده یعنی با ایجاد فرصتهای برابر در اکثر شئون اجتماعی بصورت کلی مردم را قادر میسازد تا احساس کنند آنان همگی اعضای یک اجتماع بوده، در فضای مشترک حضور دارند و با چالشهای مشترک مواجه هستند.
🔺از نگاه امیل دورکیم از روشنفکران و اندیشمندان علوم اجتماعی عصر روشنگری همبستگی اجتماعی دارای ماهیتی جامعه شناختی است. از نظر او یکی از عناصر تشکیل دهنده یکپارچگی و همبستگی اجتماعی عمل و روابط اعضای یک گروه با همدیگر است. یعنی به موازات تکامل جامعه در جهت تمایز اجتماعی، فرآیند کثرت گرایی فرهنگی رخ میدهد و رفته رفته هر چه افراد از آزادی عمل بیشتری برای شکل دادن به افکارشان برخوردار میشوند دامنه فرهنگ مشترکشان کاهش مییابد. دورکیم استدلال می کند تقسیم کار به تدریج پایهی به هم پیوستگی اجتماعی میشود و با گسترش تقسیم کار مردم بیش از پیش به یکدیگر وابسته می شوند. او معتقد بود که در فرآیند تقسیم کار است که جامعه میتواند پیوسته و نهایتا به آرامش و تعادل دست یابد. چنین جامعهی بهنجار و طبیعی است زیرا انسجام و ثبات دارد. اما چه نشانههای وجود دارد که ثابت کند یک جامعه به چنین فرآیند و رشد و آگاهی رسیده است؟
🔺جمیز لویس میگوید:
اعمال انسانها بهترین تفسیر افکار آنهاست. چند نمونه از بروز و نمود عمل اجتماعی مشترک مردم ایران در تاریخ معاصر شواهدی دال بر نوعی همبستگی اجتماعی و تمرین آن و نیز بجهت ایجاد و ثبات دمکراسی وجود دارد اما هیچگاه به دلایل و علل آشکار و پنهان نتوانست منجر به ایجاد فرهنگ مشترک برای چنین جامعهی متکثری شود! در مسئله توتون و تنباکو مردم نخستین اراده خود را برای تحقق این امر نشان دادند اما چون اکثرا ناآگاه بودند رهبری چنین کارزاری را روحانیت با تحریک تعدادی روشنفکر و البته روسها به انجام رساندند. اوج همبستگی اجتماعی مردم ایران در انقلاب مشروطه به ملثه ظهور رسید. در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲و انقلاب ۵۷ بار دگر مردم در قالب گروههای اجتماعی و سیاسی مختلف، متنوع و متکثر این امر اجتماعی مهم را تکرار کردند. چنانکه پیداست همبستگی اجتماعی در همه نمونههای ذکر شده بنا به ضرورتهای تاریخی و با فاصله زیاد زمانی و به عاملیت نخبگان صورت پذیرفته است و هیچگاه بطور پیوسته و مداوم به بخشی از فرهنگ اجتماعی و سیاسی مردم (عام) تبدیل نشد.
در بسیاری از آثار و نوشتههای بزرگان تاریخ معاصر به آسیبشناسی در این ارتباط پرداخته شده و اینجا بیشتر به اهمیت موضوع تاکید میشود.
برای مثال آبراهامیان در کتاب تاریخ ایران بین دو انقلاب ایران را چونان موزائیکهای رنگارنگی عنوان میکند که یک دست شدن و یکپارچگی آن را حتی در تفاهم ۳ فرد برای انجام عملی مشترک دشوار و امکانناپذیر میداند اگر چه ممکن است مطلوب ایشان بیشتر از دیدگاه گفتمان قدرت (متمرکز) برای این جامعه با چنین ویژگیهای باشد. ایجاد و توسعهی نهادهای مدنی_صنفی میتواند ضمن شکل دادن مناسبات جدید میان مردم و دولتها برای از میان برداشتن موانع فرهنگی سابق بستری مناسب جهت همبستگی اجتماعی و تمرین و رسیدن به فرهنگ ثابت برای کنشهای اجتماعی به موقع باشد.
🔹در روزهای اخیر شاهد آغاز دور تازه ای از اعتراضات کشاورزان در اتحادیه اروپا بودیم. همه خیابانها و اتوبانهای این کشورها با وسایل و ادوات کشاورزی نظیر تراکتور تسخیر شد اگر چه نمیتوان وقوع چند حادثه هیجانی و نابهنجار پیشبینی و از آن جلوگیری کرد اما در مجموع مدنیت و احترام به قانون در همه این اعتراضات چه از سوی کشاورزان چه دولت نمایان بود و قطعا با دادن امتیازاتی از سوی دولتها این کارزار به نفع کشاورزان و بدون کمترین خشونت و هزینه برای دو طرف به پایان خواهد رسید.
در اینجا از فرصت استفاده میکنم و اشارهای به یکی از مهمترین کنشهای مدنی و صنفی معلمان که نمودی از همبستگی اجتماعی بود میکنم؛
#مجمع_عمومی_معلمان_سنندج در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۴۰۰. به فعلیت رساندن خواست و اراده جامعه فرهنگیان بعد از مدتها نه توسط فرد یا گروهی خاص بلکه اراده حداکثری اعضای این نهاد با بالاترین میزان رای در میان همه مجمعهای عمومی کشور نقطه عطف و ماندگار و مهر تاییدی بود بر همبستگی اجتماعی و تداوم آن در نهایت برای گذار به دمکراسی.
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
bit.ly/3w8SonI
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
✍️ صلاح حاجیمیرزایی
در یک تعریف ساده همبستگی اجتماعی شامل ایجاد ارزشها و هنجارهای مشترک است و نابرابریهای اجتماعی از جمله ثروت و درآمد و فرصت را کاهش داده یعنی با ایجاد فرصتهای برابر در اکثر شئون اجتماعی بصورت کلی مردم را قادر میسازد تا احساس کنند آنان همگی اعضای یک اجتماع بوده، در فضای مشترک حضور دارند و با چالشهای مشترک مواجه هستند.
🔺از نگاه امیل دورکیم از روشنفکران و اندیشمندان علوم اجتماعی عصر روشنگری همبستگی اجتماعی دارای ماهیتی جامعه شناختی است. از نظر او یکی از عناصر تشکیل دهنده یکپارچگی و همبستگی اجتماعی عمل و روابط اعضای یک گروه با همدیگر است. یعنی به موازات تکامل جامعه در جهت تمایز اجتماعی، فرآیند کثرت گرایی فرهنگی رخ میدهد و رفته رفته هر چه افراد از آزادی عمل بیشتری برای شکل دادن به افکارشان برخوردار میشوند دامنه فرهنگ مشترکشان کاهش مییابد. دورکیم استدلال می کند تقسیم کار به تدریج پایهی به هم پیوستگی اجتماعی میشود و با گسترش تقسیم کار مردم بیش از پیش به یکدیگر وابسته می شوند. او معتقد بود که در فرآیند تقسیم کار است که جامعه میتواند پیوسته و نهایتا به آرامش و تعادل دست یابد. چنین جامعهی بهنجار و طبیعی است زیرا انسجام و ثبات دارد. اما چه نشانههای وجود دارد که ثابت کند یک جامعه به چنین فرآیند و رشد و آگاهی رسیده است؟
🔺جمیز لویس میگوید:
اعمال انسانها بهترین تفسیر افکار آنهاست. چند نمونه از بروز و نمود عمل اجتماعی مشترک مردم ایران در تاریخ معاصر شواهدی دال بر نوعی همبستگی اجتماعی و تمرین آن و نیز بجهت ایجاد و ثبات دمکراسی وجود دارد اما هیچگاه به دلایل و علل آشکار و پنهان نتوانست منجر به ایجاد فرهنگ مشترک برای چنین جامعهی متکثری شود! در مسئله توتون و تنباکو مردم نخستین اراده خود را برای تحقق این امر نشان دادند اما چون اکثرا ناآگاه بودند رهبری چنین کارزاری را روحانیت با تحریک تعدادی روشنفکر و البته روسها به انجام رساندند. اوج همبستگی اجتماعی مردم ایران در انقلاب مشروطه به ملثه ظهور رسید. در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲و انقلاب ۵۷ بار دگر مردم در قالب گروههای اجتماعی و سیاسی مختلف، متنوع و متکثر این امر اجتماعی مهم را تکرار کردند. چنانکه پیداست همبستگی اجتماعی در همه نمونههای ذکر شده بنا به ضرورتهای تاریخی و با فاصله زیاد زمانی و به عاملیت نخبگان صورت پذیرفته است و هیچگاه بطور پیوسته و مداوم به بخشی از فرهنگ اجتماعی و سیاسی مردم (عام) تبدیل نشد.
در بسیاری از آثار و نوشتههای بزرگان تاریخ معاصر به آسیبشناسی در این ارتباط پرداخته شده و اینجا بیشتر به اهمیت موضوع تاکید میشود.
برای مثال آبراهامیان در کتاب تاریخ ایران بین دو انقلاب ایران را چونان موزائیکهای رنگارنگی عنوان میکند که یک دست شدن و یکپارچگی آن را حتی در تفاهم ۳ فرد برای انجام عملی مشترک دشوار و امکانناپذیر میداند اگر چه ممکن است مطلوب ایشان بیشتر از دیدگاه گفتمان قدرت (متمرکز) برای این جامعه با چنین ویژگیهای باشد. ایجاد و توسعهی نهادهای مدنی_صنفی میتواند ضمن شکل دادن مناسبات جدید میان مردم و دولتها برای از میان برداشتن موانع فرهنگی سابق بستری مناسب جهت همبستگی اجتماعی و تمرین و رسیدن به فرهنگ ثابت برای کنشهای اجتماعی به موقع باشد.
🔹در روزهای اخیر شاهد آغاز دور تازه ای از اعتراضات کشاورزان در اتحادیه اروپا بودیم. همه خیابانها و اتوبانهای این کشورها با وسایل و ادوات کشاورزی نظیر تراکتور تسخیر شد اگر چه نمیتوان وقوع چند حادثه هیجانی و نابهنجار پیشبینی و از آن جلوگیری کرد اما در مجموع مدنیت و احترام به قانون در همه این اعتراضات چه از سوی کشاورزان چه دولت نمایان بود و قطعا با دادن امتیازاتی از سوی دولتها این کارزار به نفع کشاورزان و بدون کمترین خشونت و هزینه برای دو طرف به پایان خواهد رسید.
در اینجا از فرصت استفاده میکنم و اشارهای به یکی از مهمترین کنشهای مدنی و صنفی معلمان که نمودی از همبستگی اجتماعی بود میکنم؛
#مجمع_عمومی_معلمان_سنندج در تاریخ ۱۴ بهمن ۱۴۰۰. به فعلیت رساندن خواست و اراده جامعه فرهنگیان بعد از مدتها نه توسط فرد یا گروهی خاص بلکه اراده حداکثری اعضای این نهاد با بالاترین میزان رای در میان همه مجمعهای عمومی کشور نقطه عطف و ماندگار و مهر تاییدی بود بر همبستگی اجتماعی و تداوم آن در نهایت برای گذار به دمکراسی.
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
bit.ly/3w8SonI
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra
📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آیدی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews
Telegraph
🔴 همبستگی اجتماعی و گذار به دموکراسی پایدار
در یک تعریف ساده همبستگی اجتماعی شامل ایجاد ارزشها و هنجارهای مشترک است و نابرابریهای اجتماعی از جمله ثروت و درآمد و فرصت را کاهش داده یعنی با ایجاد فرصت های برابر در اکثر شئون اجتماعی بصورت کلی مردم را قادر می سازد تا احساس کنند آنان همگی اعضای یک اجتماع…