#حمید_رضا_گنگوزهی
‼️به مناسب #دومین_سال درگذشت معلمی که جانش را فدای دانش آموزانش کرد
✍️ #رضا_نهضت
♦️یکم) چنان که عالمان اخلاق روایت کردهاند، دو واژه قدیس و قهرمان در نزد #فیلسوفان_اخلاق، حداقل سه معنا داشته است. در معنای اول، قهرمان اخلاقی کسی است که با وجود مشکلات و موانعی چون زندان و شکنجه و ترس از آنها، به وظایف اخلاقی خود عمل میکند و شکنجه و زندان، مانع دست برداشتن او از وظایف اخلاقیاش نمیشود؛ مثلا پزشکی که شهری را که به بیماری طاعون دچار شده است، ترک نمیکند و با وجود ترس از طاعون، همچنان به وظیفه اخلاقی خود در درمان بیماران، ادامه میدهد، یک قهرمان اخلاقی است. قدیس اخلاقی نیز در این معنا، کسی است که با وجود داشتن دلبستگیهای فراوان، برای انجام وظایف اخلاقیاش، از همه آن دلبستگیها میگذرد تا وظیفه اخلاقیاش را انجام دهد. برای بیان این معنا از قدیس اخلاقی، از دختر جوانی یاد میکنند که به خاطر مراقبت از پدر علیل و ناتوانش، از خواستهها و تمایلات خود میگذرد و به زندگی مشترک، با وجود تمایل فراوان، تن در نمیدهد و جوانیاش را صرف مراقبت از پدر میکند.
♦️در معنای دوم، قهرمان اخلاقی کسی است که با نوعی ورز درونی، سعی میکند از ترس موانع با نوعی آرامش درونی، به وظایف اخلاقی خود عمل کند؛ همان وظایف اخلاقیای که عموم مردم، به خاطر برخی پیامدهای آن، از انجام آنها سر باز میزنند. قدیس اخلاقی در این معنا، مانند قدیس در معنای اول است، با این تفاوت که آن دلبستگیها را به طور کلی از خود رانده است؛ مثلا دختری که جوانیاش را صرف مراقبت از پدر علیلش کرده، دیگر علاقه و رغبتی به زندگی مشترک و بهره بردن از جوانیاش ندارد و یکسره به فکر انجام وظیفه اخلاقی خود است.
♦️معنای سوم قهرمان و قدیس اخلاقی، معنایی برتر و والاتر از دو معنای اول دارد. آنچنان که عالمان اخلاق گفتهاند، قهرمان اخلاقی در این معنا، کسی است که نهتنها ترسها و نگرانیها، مانع انجام وظیفهاش نمیشود که معتقد است باید فوق وظیفهاش عمل کند و برای خود، حد مافوق وظیفه قایل است. قدیس اخلاقی هم کسی است که نهتنها دلبستگیهایش مانع انجام وظیفهاش نمیشود که معتقد است باید فوق وظیفه عمل کند. (برای مطالعه بیشتر نگاه کنید به کتاب در رهگذار باد، ج ٢-استاد #مصطفی_ملکیان)
♦️البته چنان که گفتهاند، رسیدن به این نوع نگاه، یعنی انجام عمل فوق وظیفه، نیازمند نوعی #معنویت درونی است و به صرف نگاه عقلانی، نمیتوان به آن نایل شد. البته نمیتوان از عموم مردم انتظار داشت که به این نگاه دست یابند؛ از همین رو تنها اندکی هستند که توان چنین اعمال فوق طاقت و وظیفه را دارند و همین امر، آنها را شایسته نام قدیس و قهرمان میکند.
♦️دوم) مرحوم، #حمید_رضا_گنگوزهی، معلم ٢٨ ساله خاشی بود، که پانزدهم فروردین ماه 95، جانش را برای نجات سه دانشآموز خود از دست داد.
♦️ حمیدرضا، معلم رسمی آموزش و پرورش نبود؛ از همانهایی بود که با دستمزدهای کمتر از حقوق مصوب کارگری، به کار مشغول بود و حتی همین مبلغ اندک را، هفت ماه بود که دریافت نکرده بود. او میتوانست جانش را برای نجات سه دانشآموزش از دست ندهد، چرا که گذشتن از جانش جزو شرح وظایفش نبود و کسی او را به خاطر عدم انجام آن، توبیخ نمیکرد. آیا دادن جان در راه نجات دانشآموز از وظایف یک معلم است؟ نه، نیست، این عمل، فوق وظیفه او است. #مرحوم_گنگوزهی، دو فرزند هم داشت که یکی از آنها بیمار و نیازمند مراقبت و صرف هزینه مالی فراوان است. با وجود این موارد، گنگوزهی جوان، جانش را به پای شاگردانش فدا کرد. در واقع، گنگوزهی هم قدیس و هم قهرمان اخلاقی است؛ قدیس و قهرمانی که همه جوامع انسانی، به بودن آنها افتخار میکنند و آنها را مایه مباهت و فخر جامعه انسانی میدانند.
♦️سوم) بدون شک، #صنف_معلمی، مانند همه اصناف دیگر، زشتی و زیباییهای خود را دارد. در کنار گذشتها و فداکاریها و زحمات عدهای، قطعا معلمانی هم هستند که ممکن است از وظایف حرفهای خود تخطی کنند و کمفروشی کنند و آنچه را که شایسته نام معلمی نیست، انجام دهند، اما آیا این زشتیها مگر فقط در صنف معلمان است؟ همان طور که مبالغه در ستایش نام معلم و چشم بستن بر زشتیها و خطاهای عدهای و توجیه آن، بد و ناپسند است، چشم پوشیدن از زیباییهای موجود صنف معلمی، غیراخلاقی و نامنصفانه است. و بدبخت ملتی است که #قهرمانان و #قدیسهایش را، که نمونههای اعلی و والای انسانیتاند، کوچک و خوار بشمارد.
http://uupload.ir/files/7mvh_quote_1522793444476.png
🔻🔻🔻
با ما باشید :
https://tttttt.me/kasenfi
‼️به مناسب #دومین_سال درگذشت معلمی که جانش را فدای دانش آموزانش کرد
✍️ #رضا_نهضت
♦️یکم) چنان که عالمان اخلاق روایت کردهاند، دو واژه قدیس و قهرمان در نزد #فیلسوفان_اخلاق، حداقل سه معنا داشته است. در معنای اول، قهرمان اخلاقی کسی است که با وجود مشکلات و موانعی چون زندان و شکنجه و ترس از آنها، به وظایف اخلاقی خود عمل میکند و شکنجه و زندان، مانع دست برداشتن او از وظایف اخلاقیاش نمیشود؛ مثلا پزشکی که شهری را که به بیماری طاعون دچار شده است، ترک نمیکند و با وجود ترس از طاعون، همچنان به وظیفه اخلاقی خود در درمان بیماران، ادامه میدهد، یک قهرمان اخلاقی است. قدیس اخلاقی نیز در این معنا، کسی است که با وجود داشتن دلبستگیهای فراوان، برای انجام وظایف اخلاقیاش، از همه آن دلبستگیها میگذرد تا وظیفه اخلاقیاش را انجام دهد. برای بیان این معنا از قدیس اخلاقی، از دختر جوانی یاد میکنند که به خاطر مراقبت از پدر علیل و ناتوانش، از خواستهها و تمایلات خود میگذرد و به زندگی مشترک، با وجود تمایل فراوان، تن در نمیدهد و جوانیاش را صرف مراقبت از پدر میکند.
♦️در معنای دوم، قهرمان اخلاقی کسی است که با نوعی ورز درونی، سعی میکند از ترس موانع با نوعی آرامش درونی، به وظایف اخلاقی خود عمل کند؛ همان وظایف اخلاقیای که عموم مردم، به خاطر برخی پیامدهای آن، از انجام آنها سر باز میزنند. قدیس اخلاقی در این معنا، مانند قدیس در معنای اول است، با این تفاوت که آن دلبستگیها را به طور کلی از خود رانده است؛ مثلا دختری که جوانیاش را صرف مراقبت از پدر علیلش کرده، دیگر علاقه و رغبتی به زندگی مشترک و بهره بردن از جوانیاش ندارد و یکسره به فکر انجام وظیفه اخلاقی خود است.
♦️معنای سوم قهرمان و قدیس اخلاقی، معنایی برتر و والاتر از دو معنای اول دارد. آنچنان که عالمان اخلاق گفتهاند، قهرمان اخلاقی در این معنا، کسی است که نهتنها ترسها و نگرانیها، مانع انجام وظیفهاش نمیشود که معتقد است باید فوق وظیفهاش عمل کند و برای خود، حد مافوق وظیفه قایل است. قدیس اخلاقی هم کسی است که نهتنها دلبستگیهایش مانع انجام وظیفهاش نمیشود که معتقد است باید فوق وظیفه عمل کند. (برای مطالعه بیشتر نگاه کنید به کتاب در رهگذار باد، ج ٢-استاد #مصطفی_ملکیان)
♦️البته چنان که گفتهاند، رسیدن به این نوع نگاه، یعنی انجام عمل فوق وظیفه، نیازمند نوعی #معنویت درونی است و به صرف نگاه عقلانی، نمیتوان به آن نایل شد. البته نمیتوان از عموم مردم انتظار داشت که به این نگاه دست یابند؛ از همین رو تنها اندکی هستند که توان چنین اعمال فوق طاقت و وظیفه را دارند و همین امر، آنها را شایسته نام قدیس و قهرمان میکند.
♦️دوم) مرحوم، #حمید_رضا_گنگوزهی، معلم ٢٨ ساله خاشی بود، که پانزدهم فروردین ماه 95، جانش را برای نجات سه دانشآموز خود از دست داد.
♦️ حمیدرضا، معلم رسمی آموزش و پرورش نبود؛ از همانهایی بود که با دستمزدهای کمتر از حقوق مصوب کارگری، به کار مشغول بود و حتی همین مبلغ اندک را، هفت ماه بود که دریافت نکرده بود. او میتوانست جانش را برای نجات سه دانشآموزش از دست ندهد، چرا که گذشتن از جانش جزو شرح وظایفش نبود و کسی او را به خاطر عدم انجام آن، توبیخ نمیکرد. آیا دادن جان در راه نجات دانشآموز از وظایف یک معلم است؟ نه، نیست، این عمل، فوق وظیفه او است. #مرحوم_گنگوزهی، دو فرزند هم داشت که یکی از آنها بیمار و نیازمند مراقبت و صرف هزینه مالی فراوان است. با وجود این موارد، گنگوزهی جوان، جانش را به پای شاگردانش فدا کرد. در واقع، گنگوزهی هم قدیس و هم قهرمان اخلاقی است؛ قدیس و قهرمانی که همه جوامع انسانی، به بودن آنها افتخار میکنند و آنها را مایه مباهت و فخر جامعه انسانی میدانند.
♦️سوم) بدون شک، #صنف_معلمی، مانند همه اصناف دیگر، زشتی و زیباییهای خود را دارد. در کنار گذشتها و فداکاریها و زحمات عدهای، قطعا معلمانی هم هستند که ممکن است از وظایف حرفهای خود تخطی کنند و کمفروشی کنند و آنچه را که شایسته نام معلمی نیست، انجام دهند، اما آیا این زشتیها مگر فقط در صنف معلمان است؟ همان طور که مبالغه در ستایش نام معلم و چشم بستن بر زشتیها و خطاهای عدهای و توجیه آن، بد و ناپسند است، چشم پوشیدن از زیباییهای موجود صنف معلمی، غیراخلاقی و نامنصفانه است. و بدبخت ملتی است که #قهرمانان و #قدیسهایش را، که نمونههای اعلی و والای انسانیتاند، کوچک و خوار بشمارد.
http://uupload.ir/files/7mvh_quote_1522793444476.png
🔻🔻🔻
با ما باشید :
https://tttttt.me/kasenfi