💢دلنوشته ای برای
#محمدرضا_علیجانی
🖌ارسالی از همکار
معلم آزاده و شریف مشهدی #محمدرضا_علیجانی روز گذشته پس از احضار به دادسرا دستگیر و روانه زندان وکیل آباد مشهد گردید.
بدون شک دراین شهر بیشترین سهم در اجرای رتبه بندی از آن اوست، اما سهمی نصیب خودش نگردید
بجهت پافشاری در برقراری حقوق همکارانش خودش از اجرای رتبه بندی محروم شد.
او برای اجرای این قانون معطل مانده در مجلس همیشه در صف اول تجمعات اعتراضی معلمان قرار داشت و فریادهایش برای آزادی معلمان دربند از همه بلندتر بودو منزلت و معیشت را حق مسلم همه همکاران خود می دانست،
پرچمدار اجرای عدالت بود و استوار و مقاوم در این راه کام بر می داشت،
محمدرضا برای اینکه به وظیفه شرعی و اخلاقی خود عمل کرده باشد صدها کیلومتر راه پیمود خود را به مزار ابوالفضل آدینه زاده رساند، آخر محمدرضا معلم بود و اهل تعلیم وتربیت، بار سنگینی بردوش خود احساس می کرد، حق معلمی برگردن ابوالفضل داشت، نمی توانست نسبت به رسالت خود بی تفاوت باشد و چشمان خود را برروی قربانی شدن عدالت ببندد، نوجوانی پرشور و بذله گو ،گرمی بخش محافل دوستانه و خانوادگی هنوز حق زندگی داشت، به تیرناحق کشته شد بدون هیچ گناهی با شلیک ۲۶ گلوله به هستی او خاتمه دادند،
محمدرضا در مراسم ابوالفضل شرکت کرد شاید مرهمی بر قلب زخمی و پاره پاره پدرو مادر ش باشد،
محمدرضا سخنانی در بی گناهی و مظلومیت او برزبان جاری نمود و در بی وفایی دنیا وبی عدالتی و ظلم سخن راند اما طولی نکشید که حکم اخراج او صادر شد و به تازگی هم روانه زندان وکیل آباد گردید.
اما هنوز بسیاری همکار قهرمان خود را نمی شناسند و از سرنوشت محمدرضا بی خبر هستند و نمی دانند این رتبه بندی نیم بند با چه قیمتی به اینجا رسیده است و چه هزینه های سنگین که در پی نداشت، وچه رنجهای بسیاری که خانواده های فعالین صنف در راه بثمر نشتن طرح طولانی معلق ماندن رتبه بندی تحمل نکردند.
محمدرضا در صفحه نمایش تلفن همراه کمتر تصویری از چهره آرام و صبور خود به نمایش می گذاشت آلبومی از سربلندی همکاران درحبس که با استقامت و پایداری خود تاریخ را به سرافکندگی وشرمساری افکنده بودند،
معلمان شریف و آزاداندیشی چون اسماعیل عبدی، رسول بداقی و...را به نمایش می گذاشت،
نامهای جاودان و اسطوره های اثرگذار این مرز وبوم چون نوید افکاری، وریا غفوری، علی دایی و استاد شجریان ...و جملات قصار و زیبایی که نمایانگر شخصیت آرام و بی قرار رضا بود، خودنمایی می کرد.
تقویمی که با ورق زدن ،ننگ تاریخ را مرور می کردی،
آخر محمدرضا برای عدالت و آزادی مبارزه می کرد نمی توانست ببیند که عدالت را در برابر چشمانش ذبح می کنند و او بی تفاوت و ساکت ازاین مسلخگاه عبور کند
محمدرضا خود را به هاشم خواستار و سایرمعلمان در بندشهرخود رساند تا بگوید راهی که شما برای عدالت و آزادی پی ریزی کردید و چراغی که دراین راه برافروختید همواره می درخشد و اجازه ندادیم که به تاریکی مطلق فرورود...
اما تا روشن کردن ذهن های تاریک راه بلندی در پیش است اما با شعار زن،زندگی،ازادی پلی برروی ذهن های تاریک احداث گردید که راهها را به هم نزدیک کرده است.
دوم دیماه ۱۴۰۱
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
#محمدرضا_علیجانی
🖌ارسالی از همکار
معلم آزاده و شریف مشهدی #محمدرضا_علیجانی روز گذشته پس از احضار به دادسرا دستگیر و روانه زندان وکیل آباد مشهد گردید.
بدون شک دراین شهر بیشترین سهم در اجرای رتبه بندی از آن اوست، اما سهمی نصیب خودش نگردید
بجهت پافشاری در برقراری حقوق همکارانش خودش از اجرای رتبه بندی محروم شد.
او برای اجرای این قانون معطل مانده در مجلس همیشه در صف اول تجمعات اعتراضی معلمان قرار داشت و فریادهایش برای آزادی معلمان دربند از همه بلندتر بودو منزلت و معیشت را حق مسلم همه همکاران خود می دانست،
پرچمدار اجرای عدالت بود و استوار و مقاوم در این راه کام بر می داشت،
محمدرضا برای اینکه به وظیفه شرعی و اخلاقی خود عمل کرده باشد صدها کیلومتر راه پیمود خود را به مزار ابوالفضل آدینه زاده رساند، آخر محمدرضا معلم بود و اهل تعلیم وتربیت، بار سنگینی بردوش خود احساس می کرد، حق معلمی برگردن ابوالفضل داشت، نمی توانست نسبت به رسالت خود بی تفاوت باشد و چشمان خود را برروی قربانی شدن عدالت ببندد، نوجوانی پرشور و بذله گو ،گرمی بخش محافل دوستانه و خانوادگی هنوز حق زندگی داشت، به تیرناحق کشته شد بدون هیچ گناهی با شلیک ۲۶ گلوله به هستی او خاتمه دادند،
محمدرضا در مراسم ابوالفضل شرکت کرد شاید مرهمی بر قلب زخمی و پاره پاره پدرو مادر ش باشد،
محمدرضا سخنانی در بی گناهی و مظلومیت او برزبان جاری نمود و در بی وفایی دنیا وبی عدالتی و ظلم سخن راند اما طولی نکشید که حکم اخراج او صادر شد و به تازگی هم روانه زندان وکیل آباد گردید.
اما هنوز بسیاری همکار قهرمان خود را نمی شناسند و از سرنوشت محمدرضا بی خبر هستند و نمی دانند این رتبه بندی نیم بند با چه قیمتی به اینجا رسیده است و چه هزینه های سنگین که در پی نداشت، وچه رنجهای بسیاری که خانواده های فعالین صنف در راه بثمر نشتن طرح طولانی معلق ماندن رتبه بندی تحمل نکردند.
محمدرضا در صفحه نمایش تلفن همراه کمتر تصویری از چهره آرام و صبور خود به نمایش می گذاشت آلبومی از سربلندی همکاران درحبس که با استقامت و پایداری خود تاریخ را به سرافکندگی وشرمساری افکنده بودند،
معلمان شریف و آزاداندیشی چون اسماعیل عبدی، رسول بداقی و...را به نمایش می گذاشت،
نامهای جاودان و اسطوره های اثرگذار این مرز وبوم چون نوید افکاری، وریا غفوری، علی دایی و استاد شجریان ...و جملات قصار و زیبایی که نمایانگر شخصیت آرام و بی قرار رضا بود، خودنمایی می کرد.
تقویمی که با ورق زدن ،ننگ تاریخ را مرور می کردی،
آخر محمدرضا برای عدالت و آزادی مبارزه می کرد نمی توانست ببیند که عدالت را در برابر چشمانش ذبح می کنند و او بی تفاوت و ساکت ازاین مسلخگاه عبور کند
محمدرضا خود را به هاشم خواستار و سایرمعلمان در بندشهرخود رساند تا بگوید راهی که شما برای عدالت و آزادی پی ریزی کردید و چراغی که دراین راه برافروختید همواره می درخشد و اجازه ندادیم که به تاریکی مطلق فرورود...
اما تا روشن کردن ذهن های تاریک راه بلندی در پیش است اما با شعار زن،زندگی،ازادی پلی برروی ذهن های تاریک احداث گردید که راهها را به هم نزدیک کرده است.
دوم دیماه ۱۴۰۱
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi