📌 درسهایی از جنبش معلمان
✍🏽 کاوه مظفری
#بیدارزنی: یکی از جنبشهای اجتماعی مترقی کشور ما که در چند سال اخیر رشد و شکوفایی قابل توجهی داشته، جنبش معلمان است. گستردگی جغرافیایی و کیفیت متمایز مبارزه و استقامت کنشگران این جنبش، تجاربی متنوع و بدیع را رقم زده است. تجاربی که میتواند درسهایی ارزنده برای سایر کنشگران اجتماعی و مدنی به دنبال داشته باشد. تجاربی که در آفرینش مناسبات بدیل برای آینده جامعه ما نقش بهسزایی خواهد داشت. در این یادداشت سعی دارم با نگاهی به این تجارب و ابتکارات، برخی از درسهای آموختنی از مبارزات معلمان را برجسته کنم.
۱- تشکلیابی در مقام استراتژی
تاکید بر ضرورت تشکلیابی، شعار مشترک بسیاری از فعالین مدنی و کنشگران جنبشهای اجتماعی است. اما در عرصه عمل، با توجه به محدودیتها و سرکوبها، ایجاد و حفظ تشکلهای اجتماعی و مدنی فرایندی بسیار دشوار است. هرچند تلاشهایی در این زمینه انجام میشود اما در بسیاری موارد گذرا و ناپایدار است. به نوعی متشکل شدن تنها به صورت مقطعی و ابزاری رخ میدهد و پس از مدتی خیلی از حرکتهای جمعی به سمت هویتیابی فردی و رسانهای سوق پیدا میکند. با این وجود، جنبش معلمان توانسته تجاربی ارزشمند از نظر تقویت هویتهای جمعی و تشکلیابی به دست آورد. به طور خاص در یک سال اخیر، فعالیتهای اعتراضی کانونهای صنفی معلمان در بیش از ۲۰۰ شهر کشور نشانهای جدی از عملیاتی شدنِ شعار تشکلیابی محسوب میشود. بهطوریکه پیگیری و تدارک برای تشکلیابی به خطمشی محوری جنبش معلمان تبدیل شده است. اگر در گذشته، پیگیری مطالبات صنفی و معیشتی، مسئله اصلی فعالیتهای جمعی معلمان بود و متشکل شدن در قالب کانونهای صنفی و کنشهای اعتراضی به عنوان ابزار و تاکتیکی برای پیگیری این مطالبات مورد استفاده قرار میگرفت؛ امروز شاهد آن هستیم که تشکلیابی نه صرفا در جایگاه ابزاری موقت و تاکتیکی بلکه در مقام راهبرد و خطمشی برای جنبش معلمان اهمیت پیدا کرده است.
برخلاف رویکرد مطالبهمحور که در جستجوی یافتن راهحل مشکلات در سطوح بالایی است؛ نقطه عزیمت تشکلیابی، تقویت و همبستگی پایینیهاست. وقتی تاکید بر تشکلیابی به عنوان استراتژی اصلی است، این مطالبات و کنشهای اعتراضی هستند که در مقام تاکتیک قرار میگیرند. تشکلیابی، فرصتِ تمرین کارگروهی و دموکراسی از پایین را فراهم میکند. بدین ترتیب، تجارب تشکلیابی میتوانند نطفههایی مولد برای پیدایش مناسبات بدیل باشند. به عنوان نمونه «اداره شورایی» که در چند سال اخیر بسیار مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته، نه از درون نظریات کتابخانهای یا تبلیغات رسانهای، بلکه از دل مبارزات و تجارب تشکلها بیرون آمده است.
#جنبش_معلمان #تشکلیابی
#شورا #ملغی_سازی_آموزش_خصوصی
#تشکلیابی_پایدار
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید؛
https://bidarzani.com/43920
@bidarzani منبع؛
📝📝📝
🔗 صدا و سیما و رسانه هایی همچون کیهان و ... به خاطر طرح اتهامات واهی پیش از تشکیل دادگاه متهمان مرتکب جرم محرز شده است و این جرم در محاکم قضایی قابل پیگیری است. #نشر_اکاذیب
📌 #معلم_زندانی آزاد باید گردد
🔗 ارجاع به اصل ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی
#حق_تشکل
#حق_تجمع
#حق_اعتراض
#معلمان_زندانی
#آزادی_معلمان_زندانی
#توقف_پرونده_سازی
#اعتراضات_سراسری_معلمان
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
✍🏽 کاوه مظفری
#بیدارزنی: یکی از جنبشهای اجتماعی مترقی کشور ما که در چند سال اخیر رشد و شکوفایی قابل توجهی داشته، جنبش معلمان است. گستردگی جغرافیایی و کیفیت متمایز مبارزه و استقامت کنشگران این جنبش، تجاربی متنوع و بدیع را رقم زده است. تجاربی که میتواند درسهایی ارزنده برای سایر کنشگران اجتماعی و مدنی به دنبال داشته باشد. تجاربی که در آفرینش مناسبات بدیل برای آینده جامعه ما نقش بهسزایی خواهد داشت. در این یادداشت سعی دارم با نگاهی به این تجارب و ابتکارات، برخی از درسهای آموختنی از مبارزات معلمان را برجسته کنم.
۱- تشکلیابی در مقام استراتژی
تاکید بر ضرورت تشکلیابی، شعار مشترک بسیاری از فعالین مدنی و کنشگران جنبشهای اجتماعی است. اما در عرصه عمل، با توجه به محدودیتها و سرکوبها، ایجاد و حفظ تشکلهای اجتماعی و مدنی فرایندی بسیار دشوار است. هرچند تلاشهایی در این زمینه انجام میشود اما در بسیاری موارد گذرا و ناپایدار است. به نوعی متشکل شدن تنها به صورت مقطعی و ابزاری رخ میدهد و پس از مدتی خیلی از حرکتهای جمعی به سمت هویتیابی فردی و رسانهای سوق پیدا میکند. با این وجود، جنبش معلمان توانسته تجاربی ارزشمند از نظر تقویت هویتهای جمعی و تشکلیابی به دست آورد. به طور خاص در یک سال اخیر، فعالیتهای اعتراضی کانونهای صنفی معلمان در بیش از ۲۰۰ شهر کشور نشانهای جدی از عملیاتی شدنِ شعار تشکلیابی محسوب میشود. بهطوریکه پیگیری و تدارک برای تشکلیابی به خطمشی محوری جنبش معلمان تبدیل شده است. اگر در گذشته، پیگیری مطالبات صنفی و معیشتی، مسئله اصلی فعالیتهای جمعی معلمان بود و متشکل شدن در قالب کانونهای صنفی و کنشهای اعتراضی به عنوان ابزار و تاکتیکی برای پیگیری این مطالبات مورد استفاده قرار میگرفت؛ امروز شاهد آن هستیم که تشکلیابی نه صرفا در جایگاه ابزاری موقت و تاکتیکی بلکه در مقام راهبرد و خطمشی برای جنبش معلمان اهمیت پیدا کرده است.
برخلاف رویکرد مطالبهمحور که در جستجوی یافتن راهحل مشکلات در سطوح بالایی است؛ نقطه عزیمت تشکلیابی، تقویت و همبستگی پایینیهاست. وقتی تاکید بر تشکلیابی به عنوان استراتژی اصلی است، این مطالبات و کنشهای اعتراضی هستند که در مقام تاکتیک قرار میگیرند. تشکلیابی، فرصتِ تمرین کارگروهی و دموکراسی از پایین را فراهم میکند. بدین ترتیب، تجارب تشکلیابی میتوانند نطفههایی مولد برای پیدایش مناسبات بدیل باشند. به عنوان نمونه «اداره شورایی» که در چند سال اخیر بسیار مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته، نه از درون نظریات کتابخانهای یا تبلیغات رسانهای، بلکه از دل مبارزات و تجارب تشکلها بیرون آمده است.
#جنبش_معلمان #تشکلیابی
#شورا #ملغی_سازی_آموزش_خصوصی
#تشکلیابی_پایدار
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید؛
https://bidarzani.com/43920
@bidarzani منبع؛
📝📝📝
🔗 صدا و سیما و رسانه هایی همچون کیهان و ... به خاطر طرح اتهامات واهی پیش از تشکیل دادگاه متهمان مرتکب جرم محرز شده است و این جرم در محاکم قضایی قابل پیگیری است. #نشر_اکاذیب
📌 #معلم_زندانی آزاد باید گردد
🔗 ارجاع به اصل ۲۶ و ۲۷ قانون اساسی
#حق_تشکل
#حق_تجمع
#حق_اعتراض
#معلمان_زندانی
#آزادی_معلمان_زندانی
#توقف_پرونده_سازی
#اعتراضات_سراسری_معلمان
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
بیدارزنی
درسهایی از جنبش معلمان - بیدارزنی
تشکلیابی به عنوان استراتژی اصلی، مطالبات و کنشهای اعتراضی را در مقام تاکتیک قرار میدهد و فرصتِ تمرین دموکراسی از پایین را فراهم میکند.
🔴#طوفان_توییتری_شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران در همبستگی با #معلمان و #کارگران زندانی
تاریخ: روز سهشنبه 11 مرداد ماه 1401 زمان: ساعت 5_7 بعدازظهر
فعالیت تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در چند سال اخیر به شکل الهامبخش و امیدوار کننده، فراگیر شدهاست.
در روزهای آغازین اردیبهشت سال جاری، نهادهای تصمیمگیری در ایران، در یک اقدام به اصطلاح پیشگیرانه و برای جلوگیری از برگزاری تجمعات روز کارگر و روز معلم، موجی از بازداشت فعالان فرهنگی و کارگری را به راه انداخت.
دستگاههای امنیتی در یک حرکت ناشیانه، تلاش کردند تا یک سناریوی بیاساس را به خورد جامعه بدهند و یک دیدار دوستانهی فعالان صنفی با دو فعال سندیکایی فرانسوی را تحت عنوان جاسوسی رقم بزنند.
پس از انتشار سناریوی کذایی در تلویزیون سراسری، نیروهای امنیتی از هر تلاشی برای گرفتن اعتراف اجباری از فعالان فرهنگی و کارگری بازداشت شده فروگذاری نکردند. ماهها از بازداشت خودسرانه و غیرقانونی این عزیزان میگذرد اما مقاومت و ایستادگی آنها داستان سناریوسازی حاکمیت را نقش برآب کرد. براساس تماسهای محدودی که این عزیزان با خانوادههای خود داشتهاند، فعالین کارگری و فرهنگی از پافشاری بر قانونی و برحق بودن خواستههای خود یک قدم عقبنشینی نکردهاند و نیروهای امنیتی را در تولید سناریو و اعترافگیریهای اجباری ناکام کردهاند. بازداشت خودسرانه و محبوس کردن افراد در سلولهای انفرادی و بیخبر نگه داشتن خانوادههای آنها، مصداق بارز شکنجه و تعرض به ابتداییترین حقوق مردم است.
حق #تشکلیابی و دفاع از حقوق صنفی و کارگری یک حق کاملا قانونی است و برخورد حاکمیت با تجمعات کارگران و معلمان و بازداشت فعالین فرهنگی و کارگری یک قانونشکنی تمام عیار است.
تشکلهای فرهنگی و کارگری کاملاً قانونی و فعالیتهای آنها از روز تاسیس تاکنون در چهارچوب قوانین موجود کشور بوده است. صدای معلمان و کارگران صدای برحق جامعهای است که علیه غارت اختلاس و تبعیض و بیعدالتی فریاد میزنند.
ما از همهی فرهنگیان، کارگران و عموم نیروهای دموکراتیک و مترقی میخواهیم تا در تاریخ 11 مرداد ماه از ساعت 5 تا 7 بعد ازظهر به وقت ایران و با هشتگ
#معلم_زندانی_کارگر_زندانی_آزاد_باید_گردد
#Freedom_for_Trade_Unionists_ in_Iran #Solidarity #1u
در قالب یک طوفان توییتری فراگیر، همبستگی خود را با معلمان و کارگرانی که ذیل این سناریوسازی بازداشت شدهاند، نشان دهند و در فضای مجازی صدای رسای معلمان و کارگران زندانی باشند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، از عموم هموطنان عزیز تقاضا دارد که به منظور پایان دادن به سرکوب معلمان، کارگران و تشکلهای مستقل صنفی و کارگری، رعایت و اجرای حق پایهای آزادی تشکل صنفی و کارگری طبق مقاوله نامه های جهانی ۹۸ و ۸۷، "بیانیه اصول و حقوق بنیادین در کار" و نیز همبستگی با فعالین فرهنگی و کارگری که چندین ماه است در شرایط ظالمانهای و بدون هیچ دلیل و مدرک محکمهپسندی بازداشت شدهاند در این طوفان توییتری شرکت کرده و صدای عزیزان دربند باشند.
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
تاریخ: روز سهشنبه 11 مرداد ماه 1401 زمان: ساعت 5_7 بعدازظهر
فعالیت تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در چند سال اخیر به شکل الهامبخش و امیدوار کننده، فراگیر شدهاست.
در روزهای آغازین اردیبهشت سال جاری، نهادهای تصمیمگیری در ایران، در یک اقدام به اصطلاح پیشگیرانه و برای جلوگیری از برگزاری تجمعات روز کارگر و روز معلم، موجی از بازداشت فعالان فرهنگی و کارگری را به راه انداخت.
دستگاههای امنیتی در یک حرکت ناشیانه، تلاش کردند تا یک سناریوی بیاساس را به خورد جامعه بدهند و یک دیدار دوستانهی فعالان صنفی با دو فعال سندیکایی فرانسوی را تحت عنوان جاسوسی رقم بزنند.
پس از انتشار سناریوی کذایی در تلویزیون سراسری، نیروهای امنیتی از هر تلاشی برای گرفتن اعتراف اجباری از فعالان فرهنگی و کارگری بازداشت شده فروگذاری نکردند. ماهها از بازداشت خودسرانه و غیرقانونی این عزیزان میگذرد اما مقاومت و ایستادگی آنها داستان سناریوسازی حاکمیت را نقش برآب کرد. براساس تماسهای محدودی که این عزیزان با خانوادههای خود داشتهاند، فعالین کارگری و فرهنگی از پافشاری بر قانونی و برحق بودن خواستههای خود یک قدم عقبنشینی نکردهاند و نیروهای امنیتی را در تولید سناریو و اعترافگیریهای اجباری ناکام کردهاند. بازداشت خودسرانه و محبوس کردن افراد در سلولهای انفرادی و بیخبر نگه داشتن خانوادههای آنها، مصداق بارز شکنجه و تعرض به ابتداییترین حقوق مردم است.
حق #تشکلیابی و دفاع از حقوق صنفی و کارگری یک حق کاملا قانونی است و برخورد حاکمیت با تجمعات کارگران و معلمان و بازداشت فعالین فرهنگی و کارگری یک قانونشکنی تمام عیار است.
تشکلهای فرهنگی و کارگری کاملاً قانونی و فعالیتهای آنها از روز تاسیس تاکنون در چهارچوب قوانین موجود کشور بوده است. صدای معلمان و کارگران صدای برحق جامعهای است که علیه غارت اختلاس و تبعیض و بیعدالتی فریاد میزنند.
ما از همهی فرهنگیان، کارگران و عموم نیروهای دموکراتیک و مترقی میخواهیم تا در تاریخ 11 مرداد ماه از ساعت 5 تا 7 بعد ازظهر به وقت ایران و با هشتگ
#معلم_زندانی_کارگر_زندانی_آزاد_باید_گردد
#Freedom_for_Trade_Unionists_ in_Iran #Solidarity #1u
در قالب یک طوفان توییتری فراگیر، همبستگی خود را با معلمان و کارگرانی که ذیل این سناریوسازی بازداشت شدهاند، نشان دهند و در فضای مجازی صدای رسای معلمان و کارگران زندانی باشند.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، از عموم هموطنان عزیز تقاضا دارد که به منظور پایان دادن به سرکوب معلمان، کارگران و تشکلهای مستقل صنفی و کارگری، رعایت و اجرای حق پایهای آزادی تشکل صنفی و کارگری طبق مقاوله نامه های جهانی ۹۸ و ۸۷، "بیانیه اصول و حقوق بنیادین در کار" و نیز همبستگی با فعالین فرهنگی و کارگری که چندین ماه است در شرایط ظالمانهای و بدون هیچ دلیل و مدرک محکمهپسندی بازداشت شدهاند در این طوفان توییتری شرکت کرده و صدای عزیزان دربند باشند.
🔸🔸🔸
📚 کانال صنفی معلمان ایران
🆔 @Kasenfi
🔴 چرا #اصلاحطلبان خطرناکترند؟
#یادداشت_روز ، پنجشنبه ، ۴ مرداد ۱۴۰۳
تجربه زیسته ما از حاکمیت، نشاندهنده این واقعیت است که اصلاحطلبان برای کنشگری سیاسی، صنفی و مدنی بسیار خطرناکترند. در واقع، یک قاعده در این چند دهه وجود دارد که مطابق آن ورود اصلاحطلبان فضا را مهآلود میکند و تالی آن این است که مبارزه جدی و #موضوعگیریهای_اصولی به سستی و رکود میگراید. این فضا معمولا خطرناکتر از فضای سرکوب عریان است. زیرا در فضای سرکوب تکلیف کنشگران حوزههای مختلف مشخص است: یا مبارزه میکنند یا نمیکنند. ولی با ورود اصلاحطلبان معمولا فضا ابری و #مرزبندیها مغشوش میشود. در این فضا بسیاری از کنشگران، هزینهدادهها و زندانرفتهها در تردید فرو میروند و یک پا در هوا میمانند. اسامی افراد مشهوری و نامشهوری زیادی را میتوان لیست کرد که در فضای انتخاباتی اخیر بیانیه حمایت دادند یا در فضاهای واقعی و مجازی به این استدلال روی آوردند که این بار هم میرویم تا فلان طیف خطرناک نیاید و سپس مبارزه خود را ادامه میدهیم. از یوسف اباذری تا کیوان صمیمی. از دوستان صنفی خودمان تا دیگرانی که تا دیروز گذار از جمهوری اسلامی را تنها چاره کار میدانستند.
اگر نگاهی گذرا به بیانیهها و سخنان و استدلالهای اولیه این افراد بیندازیم، تردید در آنها موج میزند. هرچند همینکه پا در این میدان گذاشتند، ظاهرا دچار #دوگانگی_شناختی شده و بر این قاعده، به آنچه انتخاب کرده بودند، هر روز بیشتر پای فشردند. در واقع، اکثر آنها - اگر آنهایی که در جستحوی منافع خویش بودند را جدا کنیم - ابتدا با تردید و چه کنم وارد این میدان شدند و سپس …
این همان فضای خطرناکیست که پیش پای کنشگران پهنههای مختلف گسترده میشود. در این فضاست که کنشگر سیاسی یا صنفی یا مدنی به امید اندک تغییری یا از هراس طیفی که به نظر خطرناکتر از طیف مقابل میرسد، از مواضع اصولی خویش عدول میکند و دل به چیزی میبندد که تجربه تاریخی این چند دهه نشان میدهد، دویدن پی سراب است.
در این میان برخی از فعالان صنفی معلمان نیز وارد چنین فضایی شدند. مواضع مشخص و اصولی فعالان صادق صنفی معلمان در بیانیهها، قطعنامهها و تجمعات اعتراضی، مجموعهی در هم تنیدهای بود و هست که شامل مخالفت با #ایدئولوژیک بودن محتوای آموزشی، مخالفت با #کالایی_شدن_آموزش
مطالبه #عدالت_آموزشی،
حق #تشکلیابی_مستقل،
حق #آزادی_تجمعات، #آزادی_معلمان_زندانی، و #مطالبات_معیشتی میشد. مجموعهای که نمیتوان به یک یا دو مورد فروکاهید. مجموعهای که چون رنجیرهای پیوسته به هم گره میخورد. از هر کدام از فعالان صنفی که در این مرزبندی مغشوش سمت انتخابات حکومتی ایستادند اگر بپرسیم که آیا در وضعیتی که با روی کار آمدن اصلاحطلبان تصویر و تصور میکنند، آیا امیدی دارند که محتوای ایدئولوژیک آموزشی و پرورشی تغییر کند، پاسخی نخواهند داشت؛ چون به صورت واقعی این امید در دولتهای هر دو طیف جمهوری اسلامی ناممکن است. اگر از آنها بپرسید که چقدر امیدوارند بساط کالایی شدن آموزش برچیده شود، باز هم پاسخی نخواهند داشت. زیرا واقعیت جاری در دولتهای رنگارنگ جمهوری اسلامی نشان از انتخاب نظام اقتصادی #نئولیبرالی هاری است که در هر دولت تیزتر میشود. اگر بپرسید آیا در دولت اصلاحطلبان به سطحی از عدالت آموزشی خواهیم رسید، هر پاسخی هم که دهند، واقعیت این است که عدالت آموزشی تابعی از نظام اقتصادی بزرگتر جامعه است که در چارچوب همان الگوهای نئولیبرالیستی به بازتولید #فاصله_طبقاتی میانجامد. از حق تشکلیابی مستقل که بپرسید، هر پاسخی که دهند تاریخ جمهوری اسلامی پیش روی ماست. انحلال تشکلهای کارگری، دانشجویی، معلمی و … در ابتدای انقلاب ۵۷ و برساختن خانه کارگر و تشکیلات دانشجویی و معلمی همچون انجمن اسلامی و بسیج اسلامی داشجویان، انجمن اسلامی معلمان، مجمع اسلامی معلمان و تشکلهای متعدد وابسته دیگر که از یک سو کارکرد سرکوب طبقه خود را به عهده دارند و از سوی دیگر محفلی برای نیروهای حکومتی و محملی برای رانتخوری را ایجاد میکنند. این سیاست هنوز نیز ادامه دارد و حاکمیت همچنان تشکلهای مستقل را دشمن خوبش میداند. اگر با همین خط پیش برویم و پرسشهای خویش را ادامه دهیم، احتمالا به شکلی ناروشن و کلی پاسخ خواهند داد که شاید فضای سرکوب کاهش یابد و شاید امکان تجمع نیز فراهم آید. پاسخ این است که تجمع و اعتراض و فعالیت صنفی معلمان برای دستیابی به اصول پیشگفته است وگرنه فعالیت صنفی بدون آن اصول معنایی ندارد. این افراد نهایت به بهبود معیشت خواهند چسبید که خود تابع سیاستهای کلی نظام و عوامل بینالمللی و منطقهای است؛ که این عوامل نیز از دست رییس حمهور خارج است. ضمن این که جنبش معلمان و فعالیت صنفی آنها هیچگاه جنبش و فعالیتی معیشت-محور نبوده است.
منبع 👇
@edalatxah
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸
🆔 @kasenfi
#یادداشت_روز ، پنجشنبه ، ۴ مرداد ۱۴۰۳
تجربه زیسته ما از حاکمیت، نشاندهنده این واقعیت است که اصلاحطلبان برای کنشگری سیاسی، صنفی و مدنی بسیار خطرناکترند. در واقع، یک قاعده در این چند دهه وجود دارد که مطابق آن ورود اصلاحطلبان فضا را مهآلود میکند و تالی آن این است که مبارزه جدی و #موضوعگیریهای_اصولی به سستی و رکود میگراید. این فضا معمولا خطرناکتر از فضای سرکوب عریان است. زیرا در فضای سرکوب تکلیف کنشگران حوزههای مختلف مشخص است: یا مبارزه میکنند یا نمیکنند. ولی با ورود اصلاحطلبان معمولا فضا ابری و #مرزبندیها مغشوش میشود. در این فضا بسیاری از کنشگران، هزینهدادهها و زندانرفتهها در تردید فرو میروند و یک پا در هوا میمانند. اسامی افراد مشهوری و نامشهوری زیادی را میتوان لیست کرد که در فضای انتخاباتی اخیر بیانیه حمایت دادند یا در فضاهای واقعی و مجازی به این استدلال روی آوردند که این بار هم میرویم تا فلان طیف خطرناک نیاید و سپس مبارزه خود را ادامه میدهیم. از یوسف اباذری تا کیوان صمیمی. از دوستان صنفی خودمان تا دیگرانی که تا دیروز گذار از جمهوری اسلامی را تنها چاره کار میدانستند.
اگر نگاهی گذرا به بیانیهها و سخنان و استدلالهای اولیه این افراد بیندازیم، تردید در آنها موج میزند. هرچند همینکه پا در این میدان گذاشتند، ظاهرا دچار #دوگانگی_شناختی شده و بر این قاعده، به آنچه انتخاب کرده بودند، هر روز بیشتر پای فشردند. در واقع، اکثر آنها - اگر آنهایی که در جستحوی منافع خویش بودند را جدا کنیم - ابتدا با تردید و چه کنم وارد این میدان شدند و سپس …
این همان فضای خطرناکیست که پیش پای کنشگران پهنههای مختلف گسترده میشود. در این فضاست که کنشگر سیاسی یا صنفی یا مدنی به امید اندک تغییری یا از هراس طیفی که به نظر خطرناکتر از طیف مقابل میرسد، از مواضع اصولی خویش عدول میکند و دل به چیزی میبندد که تجربه تاریخی این چند دهه نشان میدهد، دویدن پی سراب است.
در این میان برخی از فعالان صنفی معلمان نیز وارد چنین فضایی شدند. مواضع مشخص و اصولی فعالان صادق صنفی معلمان در بیانیهها، قطعنامهها و تجمعات اعتراضی، مجموعهی در هم تنیدهای بود و هست که شامل مخالفت با #ایدئولوژیک بودن محتوای آموزشی، مخالفت با #کالایی_شدن_آموزش
مطالبه #عدالت_آموزشی،
حق #تشکلیابی_مستقل،
حق #آزادی_تجمعات، #آزادی_معلمان_زندانی، و #مطالبات_معیشتی میشد. مجموعهای که نمیتوان به یک یا دو مورد فروکاهید. مجموعهای که چون رنجیرهای پیوسته به هم گره میخورد. از هر کدام از فعالان صنفی که در این مرزبندی مغشوش سمت انتخابات حکومتی ایستادند اگر بپرسیم که آیا در وضعیتی که با روی کار آمدن اصلاحطلبان تصویر و تصور میکنند، آیا امیدی دارند که محتوای ایدئولوژیک آموزشی و پرورشی تغییر کند، پاسخی نخواهند داشت؛ چون به صورت واقعی این امید در دولتهای هر دو طیف جمهوری اسلامی ناممکن است. اگر از آنها بپرسید که چقدر امیدوارند بساط کالایی شدن آموزش برچیده شود، باز هم پاسخی نخواهند داشت. زیرا واقعیت جاری در دولتهای رنگارنگ جمهوری اسلامی نشان از انتخاب نظام اقتصادی #نئولیبرالی هاری است که در هر دولت تیزتر میشود. اگر بپرسید آیا در دولت اصلاحطلبان به سطحی از عدالت آموزشی خواهیم رسید، هر پاسخی هم که دهند، واقعیت این است که عدالت آموزشی تابعی از نظام اقتصادی بزرگتر جامعه است که در چارچوب همان الگوهای نئولیبرالیستی به بازتولید #فاصله_طبقاتی میانجامد. از حق تشکلیابی مستقل که بپرسید، هر پاسخی که دهند تاریخ جمهوری اسلامی پیش روی ماست. انحلال تشکلهای کارگری، دانشجویی، معلمی و … در ابتدای انقلاب ۵۷ و برساختن خانه کارگر و تشکیلات دانشجویی و معلمی همچون انجمن اسلامی و بسیج اسلامی داشجویان، انجمن اسلامی معلمان، مجمع اسلامی معلمان و تشکلهای متعدد وابسته دیگر که از یک سو کارکرد سرکوب طبقه خود را به عهده دارند و از سوی دیگر محفلی برای نیروهای حکومتی و محملی برای رانتخوری را ایجاد میکنند. این سیاست هنوز نیز ادامه دارد و حاکمیت همچنان تشکلهای مستقل را دشمن خوبش میداند. اگر با همین خط پیش برویم و پرسشهای خویش را ادامه دهیم، احتمالا به شکلی ناروشن و کلی پاسخ خواهند داد که شاید فضای سرکوب کاهش یابد و شاید امکان تجمع نیز فراهم آید. پاسخ این است که تجمع و اعتراض و فعالیت صنفی معلمان برای دستیابی به اصول پیشگفته است وگرنه فعالیت صنفی بدون آن اصول معنایی ندارد. این افراد نهایت به بهبود معیشت خواهند چسبید که خود تابع سیاستهای کلی نظام و عوامل بینالمللی و منطقهای است؛ که این عوامل نیز از دست رییس حمهور خارج است. ضمن این که جنبش معلمان و فعالیت صنفی آنها هیچگاه جنبش و فعالیتی معیشت-محور نبوده است.
منبع 👇
@edalatxah
📚کانال صنفی معلمان ایران
🔸
🆔 @kasenfi