کانال صنفی معلمان ایران
6.36K subscribers
17.2K photos
2.6K videos
407 files
8.26K links
#این_کانال_مستقل_است

حقوق دانش آموزان و معلمان
قوانین اداری
بخشنامه ها
یادداشت های صنفی و آموزشی
پلی بین معلمان و فعالان صنفی.
شعر ، داستان ، یادداشت خود را از طریق آی دی زیر برای ما ارسال نمایید.
@Ertebat_ba_kasenfe
Download Telegram
🔴 محمدحبیبی یک اندیشه است

نسرین بهمن پور - معلم

او یک معلم است.
زندگی و امید در نگاهش جاریست. هنوز امیدوار به نجات کودکان کار و در کلماتش عدالت و برابری جاری است.
او لبخندش را از شادی یک کودک کار می گیرد. اندیشه اش معنا دادن به زندگیِ طفلی است که هنوز نمی داند «بازی کودکانه» چیست و باید پا به عرصه ی بی رحم بزرگسالی بگذارد!
#محمد_حبیبی خود یک #اندیشه است.

او عاشق تخته سیاهش بود. چرا که می تواند معنای عدالت را با آن به نمایش بگذارد و طفلانِ گریز پای را گریزان از ظلم نماید.
سلاحش قلمش است. چه بسا این قلم از نظر تنگ نظران صدها برابر دردناک تر و بُرنده تر از هر اسلحه ای است!
شاید گناهش هم بندانِ قلم به دستش هستند که قبلا پیشتاز٬ دوست و هم صنفی اش بودند.
کلاس های درس، از معلمانی با اندیشه نو خالیست؛ که آموزش را از ورطه ی گرداب و تسلسل فکری نجات دهند.
حبیبی مظهر شجاعتِ معلمی است. که نام #تجمع_بیست_اردیبهشت را در تاریخ ثبت کرد: ثبتی از مبارزات معلمانی پیشرو و عاشق وطن!

حبیبی و دیگر معلمانِ پیشرو حتما آینده ی آموزش- پرورش را خواهند ساخت و امید و شادی واقعی را بر لبان کودکان به ارمغان خواهند آورد.

#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @kasenfi
🔴جای معلم زندان است!
سعید شکفته دل -معلم

#محمد_حبیبی را آزاد نکنید!
محمد حبیبی را جلوی دانش آموزانش به خاک و خون بکشید تا همه بدانند که زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد.
محمد حبیبی را کتک زنان روی زمین بکشید و با خلافکاران و جانیان هم سلول کنید.
احسنت بر شما!
بهترین راه را انتخاب کرده اید، موثرترین گزینه!
طوسی ها و حایری ها بهترین گزینه برای پرورش نسلی ست که شما می خواهید.
آنها را در سراسر مدارس ایران منتشر کنید اما قبل از آن حبیبی ها را به غل و زنجیر بکشید.
حبیبی ها خوابتان را می آشوبند.
حبیبی ها نسل بعد را مبارزان آزادی بار می آورند.
حبیبی ها نور بر تاریکی وجودتان می اندازند.
محمد حبیبی را آزاد نکنید!
جای معلم زندان است!

#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @kasensfi
🔴اتحادیه های صنفی و دوگانه ی هژمونی-اتوریته

رضا صالحی

دولت های مدرن همواره به لویاتان تشبیه شده اند. معنای لغوی این عبارت در زبان های اروپایی چیزی متفاوت با فرانکشتاین یا یک غول بی شاخ و دم است. لویاتان هیولایی است که وسعت و عظمت اش ناپیداست. این استعاره را می توان هم در متون فلاسفه و جامعه شناسان پیدا کرد و هم در آثار هنرمندان. اما غرض از بکار بردن این لفظ به جای دولت چیست؟
دولت ها را به یک نگاه نمی توان از اول تا به آخر دید و یا دریافت. ما همواره با بخشی مواجهیم که خود مانعی می شود بر سر راهمان تا بتوانیم به تودرتوی این هیولای پیچیده ورود کنیم. استعاره ی در، در بخش "جلوی قانون" از رمان محاکمه ی کافکا به نحوی اشاره به همین بسته بودن راه ورود به این هیولاست. اما این هیولای عظیم هم ممکن است در هم بشکند. در ارتباطات انسانی دو و بیشتر از دو نفر همواره روابط قدرت عاملی تعیین کننده است. مبحث روابط قدرت در زمینه ی دولت و جامعه بسیار پیچیده است. اما دولت ها ناگزیرند که به نوعی اعمال قدرت کنند چون ضوابط و قوانین خاصی به جامعه تحمیل می کنند. ضمانت اجرایی این قوانین، در مرحله ی نهایی همان اعمال قدرت عریان دولتی است. در اشکال پیچیده تر، گاهی اعمال نمادین قدرت کافی است. به عنوان مثال، صرف وجود پلیس راهنمایی و رانندگی ممکن است خیلی ها را وادار به مطیع بودن در مورد قوانین این حوزه بکند. اما همواره مرحله ای وجود دارد که دولت از اعمال قدرت فیزیکی استفاده خواهد کرد.
اعمال قدرت نمادین دو فرم متفاوت دارد. این دوگانه ی اعمال اقتدار دولتی را هژمونی و اتوریته می گویند. هژمونی دولتی زمانی اعمال می شود که شهروندان اجتماع، از آن روی مطیع قوانین باشند که آنها را مفید و مناسب تلقی کنند. زمانی که دولت بتواند به شکلی مناسب از دستگاه های ایدوئولوژیک اش بهره ببرد می تواند به نوعی اقتدار فرهنگی دست پیدا کند. هژمونی، شکل غالب دولت های غربی ای است که مبتنی بر دموکراسی لیبرال اداره می شوند. البته نمی توان دولت ها را در کل بر این اساس رتبه بندی کرد. هر دولتی به نسبت از هر دو شکل اعمال قدرت استفاده خواهد کرد. بیشتر دولت های جهان سوم مایل به اعمال اتوریته هستند. اتوریته به نوعی یعنی چنگ و دندان نشان دادن. چنین دولت هایی همواره می کوشند تا با نمایش قدرت نظامی و پلیسی جامعه را کنترل کنند. اما کدام یک موفق تر عمل کرده اند؟
نتیجه گیری بر اساس آمار شاید چندان قابل اعتماد نباشد اما دریچه ای از دانش کمی بر روی ما می گشاید.
در یک صد سال اخیر چه دولت هایی بیشتر دچار انقلاب، کودتا و تغییرات بنیادی شده اند؟
ساختارهای صنفی در کشورهای غربی با نوع اعمال هژمونیک قدرت شان هم خوان است. این دولت ها خواستار تعامل و گفتگو با جامعه ی تحت کنترل خودشان هستند و همواره ترجیح می دهند از طرف مردم مفید و موجه جلوه کنند. این قضیه در جهان سوم کاملا متفاوت است. این دولت ها متمایل به اعمال قدرت عریان هستند. ترجیح می دهند بترسانند و مطیع کنند تا اینکه موجه و ضروری جلوه کنند. در نتیجه تلاطم و تغییرات شدید بنیادی، هر چند دهه یکبار ناگزیر خواهد بود.
فعالان صنفی همچون #محمد_حبیبی خواهان گشودن راه های ارتباطی بین ساختار دولت حاکم و مردم هستند. اما دولت وقت می خواهد همان طور عمل کند که دولت های قبل کردند. زندان و اسلحه و زور باید آخرین انتخاب دولت ها باشد نه آنگونه که حالا می بینیم. بازداشت یک فعال صنفی یعنی اعمال قدرت عریان انتخاب اول دولت شده است. متاسفانه اگر این روند ادامه داشته باشد شاهد تحولاتی خواهیم بود که ممکن است آینده ی چندان روشنی نداشته باشد.
هیچ هیولایی تاب مقاومت در برابر تغییرات سریع و دیوانه وار مدرنیسم را ندارد، حتی لویاتان ها!

#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @kasenfi
🔴کسانی مانند محمد حبیبی باید معلم باشند!
✍️مهدی فرجی -معلم

۲۰ سالی میشود که #محمد_حبیبی را می شناسم. محمد از آن دست انسانهایی است که می شود بهشان تکیه کرد. از آنهایی که می شود برایشان سخن گفت، از آنهایی که درد را درک می کنند، که هم‌رنگ همه‌ی انسانهای خوب جهانند، همرنگ همان حس خوبی هستند که لبخند می‌آفریند....
جز همانهایی است که اگر نباشند یک پای زندگی لنگ میزند..
محمد جز آن دست انسانهایی است که به چهره‌ی انسان رنگ انسانیت و شرف میزنند. شریف است و آزاده...
نجیبی است به تمام معنا...
محمد و همانندان او آینه تمام نمایی هستند صیقلی، که حق هر انسانی است که روبرویش گذاشته شوند تا سرشاری روان و جانش را در او ببیند و صاف و بی‌غش و آرام شود و ببالد و برآید و برکشد... زندگی کند و بار دهد....
و زندگی را معنا کند...
کسانی مانند محمد حبیبی‌ باید آموزگار باشند...

چقدر خوب که #محمد_حبیبی معلم است...

درد بزرگ امروز ایران کمبود انسانها و بخصوص معلمانی مانند محمد حبیبی است. برخوردی که با وی شد در شان هیچ انسانی نیست چه برسد به معلم. چگونه جامعه‌ای هستیم که معلم آن برای احقاق حق همکاران و دانش‌آموزان جلوی نگاه مردم ضرب و شتم میشود.؟ تاریخ درباره ما چه خواهد گفت؟ در کجای جهان با یک آموزگار به آن صورت برخورد میشود؟ جای وجود بزرگ و سرشار محمد حبیبی کلاس درس است، نه زندان!

#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @kasenfi
🔴من اگر جای محمد حبیبی بودم!
✍️سینا نوری -معلم

من اگر جای #محمد_حبیبی بودم در تجمع آخر شرکت نمی کردم!
فکرش را بکن ! چند روز از بازداشت وحشیانه ات گذشته باشد، با آن وضع فجیع مقابل دیدگان دانش آموزان و همکارانت به توهین آمیز ترین شیوه ممکن مورد ضرب و شتم قرارت دهند، خانه ات را بگردند و حتی از همسرت شرم نکنند، چند ماه بازداشتت و باز خواست و بازجوئی ات کنند، به غریب ترین اتهامات متهم شوی و حالا چند روزی از آزادی ات نگذشته است و هر آن به بهانه ای ممکن باشد پسش بگیرند و بازت گردانند به همان روزهای جانکاه، ... و تو دوباره در تجمع بعدی حاضر شوی!؟

بخاطر دفاع از حقوق معلمانی که خیل میلیونی شان حتی حاضر به نام بردن از تو در دفتر مدرسه پیش همکاران دیگر نشوند، نکند برایشان مشکل حراستی پیش بیاید؟
بخاطر مملکتی که سیلاب تباهی و فساد و دزدی و سیاهی از هر طرف دارد با خودش همه چیز را می برد و ویرانتر می سازد؟

نه! اگر من جای محمد حبیبی بودم در آن تجمع شرکت نمیکردم.
ولی او رفت و ایستاد و همان حرفهای قبلیش را زد.
او از بیداد و ظلم وارده بر آموزش که آینده و حال این خاک است، شکایت کرد.
او به نیروهای امنیتی یادآوری کرد که وظیفه شان گرفتن دزدهاست نه معلمان معترض.
#او_محمد_حبیبی_است! "بینوا بندگکی سربراه" نیست. او در برابر این بی عدالتی سکوت نکرد. او بسان این همه آدم بی تفاوت عافیت طلب نیست. او به بیرون کشیدن گلیم خود از این گل آلوده آب، اکتفا نمی کند. او محمد حبیبی است و "راه بهشت مینوی او بزرو طوع و خاکساری" نبود.

او رفت و ایستاد تا من و معلمان و همه ایرانیان یادمان بیفتد که تمام زندگی همین اطاعت ها نیست و گاهی باید از ذره ذره فروکاستن زندگی فهمید که دارند همه اش را سیاه میکنند. حال فرقی ندارد اگر این تباهی و نابودی یکباره باشد. یادمان بیفتد که این زندان بزرگ با زندانهای دیگر تفاوت چندانی ندارد. اگر حبیبی که دردها را می بیند ساکت باشد، هیچکس دیگر هم سکوتش را نخواهد شکست.

محمد حبیبی به من یادآوری کرد که باید حق را گفت به هر هزینه ای!
و من اینبار سکوت نخواهم نکرد.
من این را از محمد حبیبی آموختم.

#برای_محمدحبیبی

@kahabibi
🌅@kasenfi
🔴 برای رفیقم #محمد_حبیبی
✍️فائزه الماسی -معلم

رفیق در بندم
برای توئی که سبز ماندی و خستگی ناپذیر می‌نویسم.
برای تو که خوب فهمیدی لازمه ی بودن و ماندن در این مرداب فساد و آلوده نشدن و نیلوفر ماندن تلاشی عظیم را می‌باید و جسارتی سترگ و روحیه مبارزاتی چون توئی که درس جسارت و شهامت را به ما آموختی می‌طلبد.

#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @kasenfi
وقتی روی زمین کشیده شدی
وقتی کتک خوردی
وقتی...
وقتی...
چشمان دانش اموزان پر از اشک بود
امده بودی برایشان تحصیل به ارمغان بیاوری
امده بودی برایشان ازادی را معنی کنی
و چه زیبا اموختی: جای معلم زندان نیست

✍️حسین دلتنگ / شاعر

#برای_محمدحبیبی

🔻🔻🔻🔻🔻
@kahabibi
🆔 @kasenfi
ادامه از👆
حال باید سوال کرد که بر چه مبنایی نیروهای امنیتی تجمع قانونی این معلمان را در هفته تکریم معلم، آنهم معلمانی که دغدغه صیانت از قانون و منافع عمومی و رشد و اعتلای جامعه را دارند، را به تشنج کشیده و اقدام به ضرب و شتم معلمان میکند؟ اینجا مدعی العموم کجاست که حامی مردمی باشد که قانون را پاس میدارند و با کسانی که نافی حق مردمند برخورد کند؟
چرا باید #محمد_حبیبی معلمی که در این تجمع مسالمت آمیز شرکت کرده به بدترین وجه مورد ضرب و شتم قرار بگیرد و روی آسفالت کشیده شود و بازداشت و سپس در زندانی که محل نگهداری مجرمین خطرناک است و از کمترین امکانات لازم برخوردار نیست نگهداری شود و همچنان از آسیبهای وارده رنج ببرد و موقعیتی برای درمان نداشته باشد. این است شان معلم و این است دادگاهی که باید ضامن قانون اساسی و منافع عمومی جامعه باشد!؟ اینجا مدعی العموم آیا از منافع عمومی و قانون دفاع میکند یا به راه خطا رفته و منافع عده ای را به نفع عمومی مقدم دانسته است!؟ انجا که حاکمیت مطابق قانون و برای صیانت و اجرای قانون عمل میکند مشروعیت دارد وگرنه هنگامی که حاکم علیه قانون و منافع عمومی گام بردارد از خود سلب مشروعیت کرده است و جامعه رو به فروپاشی اخلاقی و اجتماعی مینهد یا طغیانی علیه وضع موجود شکل خواهدداد و کسانی که سبب‌ساز تضعیف قانون و منافع عمومی شده اند بانیان همه این خسارات اجتماعی و اخلاقی و سیاسی هستند.

#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @kasenfi
🔴 #محمدحبیبی نمادی از شجاعت اخلاقی توام با عقلانیت

شهرام جمالی، عضو کانون صنفی معلمان

نیکلای گاریمالدی در کتاب «انسان پاره پاره » مینویسد: «حقیقت و عدالت با دعاهای غیرمذهبیِ خیری که بدرقه انواع داد و ستدهای خلاف قانون میشود به حراج میروند. به اتکای مقام، منصب، صلیب، کرسی و مسند، همه چیز را میتوان خرید: احزاب، سندیکاها، روزنامه ها، عقاید و اکثریت مجلس ملی را که از صدر تا ذیل همه به فساد کشیده اند. هر کس مزاحمتی ایجاد کند کنار گذاشته میشود و اگر سخنی بر حق باشد، خاموشش میکنند. سرانجام کیست که تسلیم این نیروی فاسد کننده فرصت طلبان و سوداگری نشده باشد؟ این انحطاط همگانی خصلت ها و فضایل اخلاقی با امتیاز دادن و سازش کردن، لزوماً این بیخیالی، وادادگی، خوش خدمتی، خودپسندی و سبکسری را که نشانه های بی فرهنگی رو به افزایش و بربریت اند از پی می آورد ... »

به محض مطالعه این جملات از گاریمالدی، تصویر وضعیت کنونی جامعه خودمان در ذهنم شکل می گیرد:
گفتمان فساد هر رابطه ای را مخدوش کرده و بهره وریِ بی اخلاقی از هر نوع ارتباط و معنا، نوعی وحشتناک از عوامفریبیِ پذیرفته شده را منعکس میکند. در این جامعه همه از نقد میگویند و خود را نقدپذیر معرفی می کنند. همه از آزادی میگویند و حفظ حرمت و کرامت انسانی. هر کسی در نکوهش بی عدالتی و ستایش آزادی، شعر می سراید و دیدگاههای عدالت محور را بیان میکند و همه از اخلاق دم میزنند و ...
اما گویی تمامی اینها وانموده هایی هستند برای تخریب آن نمودِ اصلی! در کلام هر فرد دروغ و در رفتار هر شخص ریا موج میزند. کلمات و مفاهیم قلب واقعیت میشوند که نتیجه آن نوعی عدم امنیت و ناهنجاری مفرط در جامعه شده است. در اینجا حقیقت کالایی شده که هر کس به اسم آن و بر سر آن هرگونه معامله ضد آن را به انجام می رساند. همه باج گیر و باج پرداز شده اند و همه از هر دوی این رفتارها ناله و مویه میکنند! حوزه رسمی به تعریف هر کنشی می پردازد و با تغییر در مفاهیم به نفع خود و استحکام پایه های خویش همانند وضعیت «۱۹۸۴ جرج اورول» رفتار میکند. تفکیک نقد به دلسوزانه و خصمانه، تخریب و سرکوب نقد و منتقدِ واقعی و حمایت از نقد منصفانه، تفکیک کلام ها با تفکیک بین صاحبان خودی و یا غیرخودی کلام ها، توجه به تعامل و هم اندیشی با صاحبان قدرت و ...

آنچه از یادداشت ها و مصاحبه های #محمدحبیبی در گستره فعالیت های صنفی و اجتماعی او برمی آید اینست که وی فارغ از مسئولیتی که عضویت قانونی در هیئت مدیره یک تشکل قانونی برایش ایجاد کرده، در بسیاری موارد و در چارچوبی کاملاً اخلاقی و انتقادی، صرفاً براساس مسئولیت اجتماعی و شهروندی خود عمل کرده و ضمن ورود به حوزه عمومی و گسترش نفوذ افکار عمومی معلمان به این حوزه، کوشیده آنها را آگاه کند تا کنش های موثرتری در جهت احقاق مطالباتشان از خود بروز دهند.
اما در مقابل، شخصیت و کرامت انسانیِ وی به جرم نقدِ فساد و عوامفریبی، لگدمال میشود و حتی شیوه دستگیری و بازداشت توام با ضرب و شتم او در هر دوبار با هیچ حداقلی از رفتارهای انسانی تناسبی ندارد.
#محمدحبیبی را علی رغم تعیین وثیقه برای آزادی و فراهم نمودن آن از سوی خانواده اش، ناگهان به زندان بزرگ‌ تهران میفرستند! جائیکه از حداقل امکانات حتی برای یک زندانی هم برخوردار نیست. این فشارها در کنار مشکلات جسمی #محمدحبیبی تا جایی ادامه می یابد که همسرش در مصاحبه ای خواستار انتقال همسرش به زندان اوین میشود؛ اما همین خواسته ی حداقلی نیز پس از گذشت بیش از یک ماه از بازداشت مجدد #محمدحبیبی، عملی نمیشود!

اما چه باید کرد؟!
در کنار حمایت از #محمدحبیبی و همه فعالان صنفی که تنها جرمشان نقد و افشاگری در قالب فعالیت مسالمت آمیز مدنی و صنفی و جزایشان زندان بوده، مهمترین کاری که میشود و بلکه باید انجام شود، جستجوی حقیقت و برملا ساختن توهم است تا بصیرت و آگاهی در جامعه ایجاد شود. این مهم البته بیش از هر چیز و هرکس به عهده روشنفکران، فعالان مدنی و صنفی و اهل قلم است تا ریا و دروغ از صحنه جامعه رخت بر بندد و جامعه با چشم باز به خطوط بین سطور بنگرد و نقاب از چهره سالوسان و عوام فریبان برداشته شود. لازمه این رفتار اما شجاعت است. همان عنصری که متاسفانه امروزه گوهری کمیاب شده است و شوربختانه آنهایی هم که چنین خصلتی را دارا هستند، از سوی برخی دیگر به القابی چون تندرو ، رمانتیک ، تخیلی و ... تخطئه میشوند؛ چرا که حاضر به تحمل سختی و پرداخت هزینه نیستند. آنهایی که هرچند علاقه وافری به همراهیِ اکثریت دارند ولی ظاهراً از درک این مهم که اکثریت در صورت عدم پویایی به اقلیت تبدیل می گردد، عاجزند.
#برای_محمدحبیبی
@kahabibi
🆔 @kasenfi
لبخند بزن
به شقایق ها
به نیلوفرها
و نرگس ها و قاصدک ها
لبخند بزن
به همه ی گلهای زیبای عالم
که از زمینِ سخت میرویند
و جهانت را زیبا میسازند
لبخند بزن......
روزی خواهد آمد
که همه با هم
عدالت و
آزادی را
فریاد خواهیم کشید....
روزی که
دست در دست هم
ظلم و جور را
ریشه کن خواهیم کرد ..
آن روز می آید...
پس لبخند بزن
حتی از پشتِ میله های سرد
و یخ زده
با نگاهی منتظر...
یادت باشد
زیباترین لحظه ها
زاده ی
سخت ترین روزهایند...
پس لبخند بزن
و منتظر آن
روز باش...
آن روز می آید.....

کتایون‌ خزعلی

#برای_محمدحبیبی


🔻🔻🔻
🆔 @kasenfi