دلنوشته ای برای یک معلم خوب
✍️محمد علی زحمتکش
فعال صنفی معلمان فارس
#جعفرابراهیمی را خیلی وقت نیست که می شناسم. شاید چهار پنج سالی بیشتر نباشد. اما همین مدت کوتاه کافیست که به این درک برسم که ایشان، یکی از صادق ترین فعالین در جامعه صنفی معلمان ایران است. معلمی که در این هیاهوی گنگ بیداد و استبداد، پرچم شعور را به جای شعار در دست گرفته و تا هر کجای این میدان رزم که دارد ذره ای از منافع جامعه معلمی و دانش آموزی ایران ضایع می شود تاخته و دست به افشاگری بزند. جعفر معلمی است که با دیدن اولین کودک کار، به آن واکنش نشان داده و عملا دست بر ریشه های تولید آن در وزارت تعلیم و تربیت می گذارد. جناب ابراهیمی از آن دسته از معلمانی است که آرزویش اجرای اصل سی قانون اساسی هست. تا هیچ دانش آموزی به خاطر عدم تمکن مالی خانواده, فرزندش از ادامه تحصیل باز نماند. و کارش به کوره های آجر پزی و انواع دسته جات بهره کشی و سوءاستفاده از کودکان خیابانی نکشد.
#جعفرابراهیمی عضو کانون صنفی معلمان تهران و بازرس شورای هماهنگی معلمان ایران ، از معدود معلمانی است که معضلات ریشه ای موجود در آموزش و پرورش را دیده، اما همانند طیف وسیعی از معلمان ایران ، چشم بر آن نبسته و با تمام وجود راهکارهای رفع معضلات را فریاد زده است. او معلمی است که منافع جامعه معلمی و دانش آموزی ایران را، بر منافع هیچ حزب و دسته ای مقدم ندانسته و در راه تحقق این مطالبات قانونی و صنفی، از مدنی ترین شیوه های اعتراضی استفاده می کرده است.
امروز سه شنبه مورخه هفدهم دیماه نود و هشت، دقیقا دوازده روز است که آقای #جعفرابراهیمی، بدون هیچ گناه و به اتهامی واهی و به طور کاملا غیر قانونی دستگیر و زندانی شده است. در طول این مدت تلاشهای خانواده محترم و همکاران صنفی ایشان به نتیجه مثبتی نرسیده و حتی آزادی به شرط وثیقه نیز مورد قبول واقع نگردیده ، و سرنوشت این معلم شریف و مطالبه گر، در هاله ای از ابهام قرار گرفته است. بدیهی هست که دفاع و حمایت تمام قد از ایشان، وظیفه شرعی و عرفی تمامی معلمان شرافتمند و معترض به وضع موجود ایران است. هم امروز خیلی از معلمان واقف بر این امر هستند که جناب #جعفرابراهیمی, از زمره فعالینی است که هدف را شناخته و آگاهانه و در کمال رشادت و شجاعت, که اولین خصیصه یک معلم متعهد هست, پا به عرصه این مبارزه صنفی گذاشته است. او کسی است که خطرات راه را می داند, اندازه پر و پیمان هزینه هایش را هم برآورد کرده و همچون سرداری شریف و متعهد, در وسط صحنه رزم مطالبه گری صنفی, دارد هزینه تحقق اهداف شریفش را می پردازد.
فردا روز که تاریخ فعالیت های صنفی معلمان ایران, برای تحقق مطالباتی قانونی, به جای تراشیدن, نوشته شود. خیلی ها از آنکه در بحرانی ترین زمان مطالبه گری,در کنار یکی از شریف ترین معلمان ایران نایستاده اند. شرمنده و شرمسار خواهد بود.
#برای_جعفرابراهیمی


🔻🔺🔻
t.me/kasenfi

#برای_جعفرابراهیمی
✍🏼اسكندرلطفي

تداوم سرکوب معلمان و فعالین صنفی پاک کردن صورت مساله است و تاثیری ماندگار در اراده نهایی جامعه برای طرح مطالباتشان نخواهد داشت
جنابان مامور امنیتی ، جنابان قضات
آیا رابطه ی معنی داری بین رتبه نخست خسارت تصادفات، رتبه 124 کسب و کار جهانی، رتبه چهارم شاخص فلاکت، رتبه 132 فساد دولتی، رتبه سوم خشم و خشونت، رتبه 108 شادی و آرامش، رتبه 118 رفاه و... با کیفیت و بی اولویتی آموزش و پرورش وجود دارد؟
آن چند قلم فاجعه قطره‌ای از انبوه فاجعه‌هایست که هر بار گوش و چشم خود را بر آن بسته اید و همان صورت مساله هایی که هر بار با قلع و قمع مطالبه‌گران پاک کرده‌اید
بهتر نیست عامل سرکوب نباشید ومعلمان زندانی را آزاد کنید و چندتن از بانیان این فجایع را بازخواست کنید؟!!!! #جعفرابراهیمی
#محمدحبیبی
#اسماعیل‌عبدی
#محمودبهشتی_لنگرودی
🔺🔻🔺
🆔@kasenfi

#برای_جعفرابراهیمی
✍🏼فرخنده قرباني مقدم

"حبس طوفان"

گمان مبر
قطره کوچکی ام
فرو افتاده
کناری،
در دلم دریایی
جاریست
پایت را،
از گلویم بردار
که هوای دلم،
طوفانیست
و حبس طوفان،
نشدنیست،
پایت را،
از گلویم بردار
در هجوم آب سیل آسا،
هستی ات ،
ریشه کن،
شدنیست.....
🔺🔻🔺
🆔@kasenfi

#برای_جعفرابراهیمی
✍🏼پروين اسفندياري

جعفر ابراهیمی نمونه بارز یک معلم آگاه است .چون تندیس اخلاقی و چارچوب فکری ،واندیشه اش عقب مانده نیست ...

زندانی کردن چنین معلمانی که هدفشان بالابردن سطح آگاهی ،دانش و اندیشه فرزندان این مرز و بوم است، مانند تبر زدن بر ساقه درخت است، ولی با ریشه و جوانه های درخت تنومند آگاهی چه خواهید کرد؟!!!!!!!

#جعفر_ابراهیمی_را_آزاد_کنید
#جای_معلم_کلاس_درس_است
#نه_به_زندان
🔻🔺🔻
🆔@kasenfi

⭕️ #برای_جعفرابراهیمی

به نام خداوند جان و خرد

در حوادث آبان امسال همه مسئولان به اتفاق فرمودند : اعتراض آزاد است .

آیا جز اینست که آقای #جعفرابراهیمی یک فعال صنفی ، عضو کانون صنفی معلمان ایران ، بازرس شورای هماهنگی کانون های صنفی ایران و در نهایت یک معترض به شرایط فعلی حاکم بر آموزش و پرورش بوده اند ؟
آیا مسئولان هیچ ارزشی برای گفته های خود قائل نیستند؟ آیا نمی دانند ، اگر مردم به آنها اعتماد ندارند ریشه در همین تناقض در گفتار و کردار دارد ؟
بر مسئولان است تضمین های کافی برای عمل به وعده ها و گفتار خود در نظر بگیرند . تا کی بدون پشتوانه عملی فقط با سخنرانی بدون پذیرفتن وظایف و تعهداتی که در قبال مردم دارند می خواهند ادامه دهند ؟
این نوع عملکرد جز گسترش نومیدی در جامعه و ایجاد فاصله و اختلاف هیچ ثمر دیگری ندارد .
۱_ به جد خواهان آزادی #معلمان_دربند ، آقایان : #محمودبهشتی ، #اسماعیل_عبدی و #محمدحبیبی و سایر معلمان زندانی می باشیم .
۲_ خواهان پایان دادن به بازداشت خلاف قانون آقای #جعفرابراهیمی می باشیم .

مجتبی ابطحی عضو هیات مدیره کانون صنفی معلمان خمینی شهر
🔻🔻🔻
🔻🔻🔻🔻
🔹 #کانال_صنفی_معلمان

🆔 @kasenfi
👇👇👇
https://tttttt.me/kasenfi

#برای_جعفرابراهیمی
✍اسماعیل رضاپور
حدود ۱۰ سال پیش بود که برای اولین بار در دبیرستان سرداران شهید خادم آباد شهریار با جعفر آشنا شدم ، قرار شد درس های علوم اجتماعی مدرسه بین من و او تقسیم شود ، در ابتدا شاید کمی رفتارهای خارج از عرفش (به زعم خودم ) مرا متعجب می نمود و برایم غریب بود اینکه زمان زیادی را خارج از زنگ کلاس صرف دانش آموز کنی و کنارشان بنشینی و صمیمانه به حرف هایشان گوش بدهی ، اینکه حرف از حقوق پایمال شده معلمان بزنی ، اینکه رفتارهای مستبدانه نسبت به دانش آموز و معلم را زیر سوال ببری و یا تنبیه دانش آموزان به هر نحو را عمل غیر انسانی و ظالمانه ای بدانی و در جهت ممنوع کردنش قدم برداری و... برای من اما همه اینها قابل درک بود اما غبار روزمرگی و بی عملی چنان بر معلمان نشسته بود که هر گونه کنشی عرف ها و سنت های آموزش و پرورش را زیر سوال میبرد و غریب جلوه می کرد. در چنین وضعیت فرسایشی و رکود، جعفر زنگ بیدار باش و آگاهی می زد به گونه ای که به جرات می توانم بگوئیم او زندگی اش را وقف این آرمانها کرده است. آگاهی و فرهیختگی و آلت دست سیاسیون نبودن عناصر کلیدی زندگی جعفر ابراهیمی است، ویژگی هایی که کمتر در اطراف خود می بینیم. جعفر را ستایش نمی کنم اما از او بسیار آموخته ام. اکنون من هم همانند دانش آموزانش منتظر آزادی او هستم. آگاهی را نمی توان در قفس کرد.
🔺🔻🔺
t.me/kasenfi

#برای_جعفرابراهیمی

✍ولی میرزاسیدی

حمایت از #جعفرابراهیمی صرفا دفاع از یک فرهنگی بی گناه که در بند قرار گرفته نیست
بلکه دفاع از تفکراتی ناب است همچون :

🔹دفاع از نبود کودکان کار در کشوری که یکی از پنج کشور ثروتمند جهان است

🔹دفاع از آموزش رایگان با توجه به اصلی مهم از قانون اساسی که متاسفانه مهجور مانده و همین دلیل موجب شده برخی از خانواده های محروم ، ناخواسته از تحصیل فرزندان خود جلوگیری کنند که عواقب چنین مواردی نتیجه ای جز افزایش بزه ها و نابهنجاری ها در پی نخواهد داشت

🔸حضور در عرصه های کمک رسانی به هنگام زلزله ، سیل و... که از ایشان چهره ای منحصر به فرد در بین فرهنگیان به جا گذاشته است

🔸پیش قدم بودن برای تدریس در مناطق محروم که نیاز بیشتری به معلمان صبورتر و دلسوزتر دارند

و...

دفاع از #جعفرابراهیمی حمایت از انسانیت و فرهنگ است
🔺🔻🔺
t.me/kasenfi

#برای_جعفرابراهیمی

✍امین

💠برای تو می‌نویسم ایلماز
ای همراه تمام کودکان جهان
دست‌های تو چون دو شریان‌اند
دو شریانِ مجرای عشق، مجرای امید، مجرای زندگی
تو از جانِ عاشقان سال های دور زاده شدی
ای دیر زاده شده!
تو آن درختی که تنها در خاک ایثار ریشه می‌دواند
تو آن پرنده‌ ای که تنها نغمه‌ی آشنایی میخواند
آیین تو رازیست
بسان پایداری کوهستان
بسان عمق اقیانوس
بسان وسعت تمام دشت های زمین

#جعفر_ابراهیمی_را_آزاد_کنید
🔻🔺🔻
🆔 @kasenfi

#برای_جعفرابراهیمی
✍یک معلم بازنشسته کرمانشاهی

⭕️به پای سرو ایستاده ، از پای ننشینیم!
من #معلمم،
اما من " #جعفر ابراهیمی " نیستم !
او هم معلم است،
با حکمی که" ما " را #معلم نامیدند ، "او" هم ، #معلم است!
با همان مدارس ، با همان ادارات ، با همان وزیر و مدیر و همکاران من و تو . او هم با همان حقوقی که به من و ما می دهند، با همان حقوق ، معلم شد!
اما ما "#جعفرابراهیمی "نیستیم!
او از کدام معلمانی است که ما از آن معلم ،نیستیم؟!
از پرتاب شدن و جان دادن سرایدار، از بام مدرسه محل تدریسش ، دلش به سوی خانواده و بازماندگانش پرتاب می شود، دلنوشته ای برای آرامششان می نویسد وامیدوار به حقی که شاید به بازماندگانش بدهند یا ندهند!
او می نویسد و می گوید، اما ما ...
او به کف خیابان ، به بچه های سرگردانی که زندگی وکلاسشان ،همان کلاف سردرگم کودکان کار خیابانیست هم ،نگاه می کند. دلش ، قلبش و قلمش هم به آنجاها پرتاب می شود تا شاید سهمی از کاستن رنجشان را با آموزش های معلمیش ، عجین کند!
او " #جعفرابراهیمی "است که بخاطر این کارش، نه رتبه بندیش ارتقا می یابد و نه به حکمش ، تقدیرنامه ای افزون می گردد !
او به حقوق دریافتی اکتفا نمی کند ، دل به دریای "حقوق بشر "هم می زند ، تا به اندازه ای که حقوق شهروندانش باید ، بایسته شود و جایگاهی یابد، که باید!
برای پی گیری حقوق بشر"باید از حقوق خود و بچه هایش هم بزند ، تا شاید جامعه ای درخور نام خود و خانواده اش بیابد ."جعفر" دل شیر دارد! معلمی ،دل شیر می خواهد!
مرا به آنچه به نامم آمده راضی می کنند . به حقوقی که می گیرم راضیم کرده اند. به سرشکستگی های اجتماعی بازنشستگیم هم رضایت می دهم، زیرا
به من بازنشسته وشاغلین همکارم گفتند: اگر نمی خواهید وراضی نیستید:در مدرسه باز است ،می توانید بروید!
ما اینگونه راضی شدیم. اینگونه معلم هستیم !؟
"#جعفرابراهیمی" اما ،سوالی پرسید : آیا دخل و خرج ما معلمان ،با هم می خواند ؟ اگر پاسخ تان مثبت است ، می توانید مرا از گفتن ونفس کشیدن باز دارید؟!
هنوز کسی نگفته این دو ، برای معلمان یک اندازه است یا با هم می خواند !
نه دولتمردی، نه بی دولتی ، نه مردی ،نه نامردی ، از میانشان پاسخی نداشت و آنچه نا پاسخ بود فقط نامرادی است و ناکامی برای #معلمان ومردمان روزگار "جعفر"!
پیش از آنکه پاسخی دهند ، نفسش را، جان نفسش را به شیشه افکندند، تا اگر پرسشی هست ،فقط پاسخ پرسش مهر باشد و بس!
به او طعنه زدند که این هایی را که "جعفر" می پرسد که پرسش نیست ! این ها که کار معلمی نیست ! این ها زیاده خواهی است ،این ها خارج از قانون است، این ها در خدمت دشمنان بودن است و یا الان که وقت این حرف ها نیست، دیروز نبوده ، فردا هم نخواهد بود !
هر چه هست همان است که ما می گوییم و از شما فقط اطاعت!
آری من و ما معلمیم.با همه آنچه برای " #جعفرابراهیمی " بوده. اما جعفر...
باری او را چندین بار به خاموشی واداشتند ، به محبسه انداخته ، بارها راه نفسش را به شماره انداختند ، چندین بار گلویش را با داغی دشنه آشنا کردند!
این بی خردان چه ها نکردند که او پرسش نکند ! به رنجش زخمه ها زدند تا از همکارانش برنجد ! شاید خسته شود ، یا از معلمی به شاگردی " رام ومطیع " آرامش بکنند ! امانشد .
تا آنکه تنش ، جان شریفش به ناخوش احوالی دردی مزمن گرفتار شد . خوشحال شدند که جسمش هم خسته از تکاپو می افتد، اما غافل از افکار بلندش ، که دیگر دراختیارش نبود! بیش از این آرمان هایش ،آرزوی هر #معلم آزاده ای شده بود.
در این روزها ،که حساب دخل وخرجمان یکی نیست، در این روزها که شان و منزلتمان ، یکی نیست ، دراین وانفسایی که هیچ چیز سر جای خودش نیست ، شاید خیلی عادیست که جای معلم زندان باشد ، اما باور کنید ، که باور نکنیم :
جای #معلم زندان است؟!
می دانیم سال هاست که دیگر "یک با یک برابر نیست " !
اما بدانیم وباید که جای "جعفر " زندان نیست!
یکماه بی خبر از آن همه شور و صدا ، تنهایش گذاشته ایم ، با جاهلان و ملازمان قداره بند بیدادگاه ، با مارهای افعی هزار سر،تنهایش گذاشته ایم ، اما گرچه ما " #جعفرابراهیمی " نیستیم!اما معلمیم و رسم ما معلمان نیست که در این آوردگاه نابرابر ، تنهایش بگذاریم.
او به نام و حرمت" معلمی" به پای ما ایستاده است. ما به حرمت نام خودمان ،به قد ایستادنش بایستیم و تا رهاییش، از پای ننشینیم.
ما "جعفر ابراهیمی " نیستیم !
اما برای او که راضی به "حقارت تحمیلی به نام معلمیش "نبود ، ما هم راضی نباشیم.
ما همه معلمیم ، " #جعفرابراهیمی" یکی از ما.

🆔 @kasenfi