بعضی آدم ها ذائقه ات را تغییر می دهند.
مجبورت می کنند برگردی و دوباره نگاه کنی، بایستی و دوباره بو بکشی، سکوت کنی تا بهتر بشنوی.
بعضی آدم ها آفریده شده اند که به شما بگویند پاهای زیادی کوچکتان خیلی هم مسخره نیست،
پوستتان خیلی هم سبزه نیست تازه خیلی هم بانمکید.
بعضی آدم ها آفریده شده اند که با ساده ترین روش ها هیجان زده تان کنند و کوچکترین اتفاقات را به بزرگترین خاطره ها تبدیل کنند.
بعضی آدم ها به خاطرت می آورند که هستی، چقدر خودت را دست کم می گیری،
چقدر خودت را انکار می کنی، چرا خودت را انکار می کنی، از چه می ترسی و دست آخر هم گوشزد می کنند : با این همه تو می توانی!
بعضی آدم ها افسردگی های از سر سیری ات را برنمی تابند،
به ناله کردن ها و غر زدن هایت گوش نمی دهند،
به بعضی بازی ها که درمی آوری تا خودت را بدبخت و مظلوم و ستم کش نشان بدهی وقعی نمی گذارند
و بعد که خوب از همه ی این ها ناامیدت کردند در می آیند می گویند : حالا برو بگرد ببین باید به چه چیزی امید ببندی...!
بعضی آدم ها بدون آن که خوشحال باشند، حالت را خوش می کنند،
بدون آن که قرار بگیرند، آرامت می کنند، بدون آن که گرفتن تصمیم خاصی را تحمیل کنند، مصمم ات می کنند،
بدون آن که بهترین باشند ، به بهتر شدن ترغیبت می کنند.
بعضی آدم ها آدم هستند و به آدمیت امیدوارت می کنند.
بعضی آدم ها لذت نمی برند، اما لذت می چشانند،
نمی خندند ولی می خندانند،
خود را سزاوار محبت نمی دانند اما در عشق دادن دریغ ندارند.
بعضی آدم ها درست و حسابی اند.
شبیه این آدم ها اگر روزی جایی دیدید،
غافل نشوید.
بنا کنید تعقیب کردنش ، آن قدر که بفهمد سایه به سایه اش می آیید.
آن وقت اگر برگشت و با لبخندی آشنا پرسید : "کمکی از من ساخته است؟ " ...
مطمئن باشید که خودش است. وقت را تلف نکنید و از این پیشنهاد استقبال کنید،
مگر می شود کمکی از او ساخته نباشد...
#ناشناس
#روانشناسی@kafe_ravanshenasi
مجبورت می کنند برگردی و دوباره نگاه کنی، بایستی و دوباره بو بکشی، سکوت کنی تا بهتر بشنوی.
بعضی آدم ها آفریده شده اند که به شما بگویند پاهای زیادی کوچکتان خیلی هم مسخره نیست،
پوستتان خیلی هم سبزه نیست تازه خیلی هم بانمکید.
بعضی آدم ها آفریده شده اند که با ساده ترین روش ها هیجان زده تان کنند و کوچکترین اتفاقات را به بزرگترین خاطره ها تبدیل کنند.
بعضی آدم ها به خاطرت می آورند که هستی، چقدر خودت را دست کم می گیری،
چقدر خودت را انکار می کنی، چرا خودت را انکار می کنی، از چه می ترسی و دست آخر هم گوشزد می کنند : با این همه تو می توانی!
بعضی آدم ها افسردگی های از سر سیری ات را برنمی تابند،
به ناله کردن ها و غر زدن هایت گوش نمی دهند،
به بعضی بازی ها که درمی آوری تا خودت را بدبخت و مظلوم و ستم کش نشان بدهی وقعی نمی گذارند
و بعد که خوب از همه ی این ها ناامیدت کردند در می آیند می گویند : حالا برو بگرد ببین باید به چه چیزی امید ببندی...!
بعضی آدم ها بدون آن که خوشحال باشند، حالت را خوش می کنند،
بدون آن که قرار بگیرند، آرامت می کنند، بدون آن که گرفتن تصمیم خاصی را تحمیل کنند، مصمم ات می کنند،
بدون آن که بهترین باشند ، به بهتر شدن ترغیبت می کنند.
بعضی آدم ها آدم هستند و به آدمیت امیدوارت می کنند.
بعضی آدم ها لذت نمی برند، اما لذت می چشانند،
نمی خندند ولی می خندانند،
خود را سزاوار محبت نمی دانند اما در عشق دادن دریغ ندارند.
بعضی آدم ها درست و حسابی اند.
شبیه این آدم ها اگر روزی جایی دیدید،
غافل نشوید.
بنا کنید تعقیب کردنش ، آن قدر که بفهمد سایه به سایه اش می آیید.
آن وقت اگر برگشت و با لبخندی آشنا پرسید : "کمکی از من ساخته است؟ " ...
مطمئن باشید که خودش است. وقت را تلف نکنید و از این پیشنهاد استقبال کنید،
مگر می شود کمکی از او ساخته نباشد...
#ناشناس
#روانشناسی@kafe_ravanshenasi
زنگ تفریح دیگران بودن حس جالبی نیست .
مثل این است که پنج دقیقه،یک ساعت،یک روز،یک سال اصلاً،باعث خوب بودن حال یک نفر باشی
بعد طوری کنار بروی انگار که اصلاً نبودی !
این که حال خودت هم در این مدت خوب بوده،چیزی را تغییر نمی دهد.
مسأله این است که وقتی کنار گذاشته شدی،حال تو دیگر خوب نیست؛
ولی حالِ طرف مقابلت از خوب هم خوب تر است.
#ناشناس
#روانشناسی
@kafe_ravanshenasi
مثل این است که پنج دقیقه،یک ساعت،یک روز،یک سال اصلاً،باعث خوب بودن حال یک نفر باشی
بعد طوری کنار بروی انگار که اصلاً نبودی !
این که حال خودت هم در این مدت خوب بوده،چیزی را تغییر نمی دهد.
مسأله این است که وقتی کنار گذاشته شدی،حال تو دیگر خوب نیست؛
ولی حالِ طرف مقابلت از خوب هم خوب تر است.
#ناشناس
#روانشناسی
@kafe_ravanshenasi
وقتی تصمیم به ترک چیزی گرفتی هرگز به آن بازنگرد..
حالا چه بخواهد
سیگار باشد
یا چای
یک آهنگ
یک آدم
یک احساس
هر چه !
حتی
یک " خودت "
که بوده و نباید باشد...
هرگز برنگرد،
تو تنها برنخواهی گشت!
یک ترس مداوم
پا به پای تو زندگی خواهد کرد
#ناشناس
@kafe_ravanshenasi
یادت ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ به تو باور دارد
کسیکه ﺗﻮ ﺭﺍ واقعا ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﯿﻤﺎﻧﺪ
ﺑﺮﺍﯾﺶ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺗﻮ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﯾﺎ ﺯﺷﺖ .
ﭼﺎﻗﯽ ﯾﺎ ﻻﻏﺮ .
ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺍﺷﺘﻨﺖ ﻣﯽﺟﻨﮕﺪ
ﺑﺎ ﻫﺮ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻭ ﺍﺑﺰﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﻡ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﺎﺷﺪ
ﺑﺮﺍﯼ ﻧﮕﻬﺪﺍﺷﺘﻨﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﻮ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﻣﺎﯾﻪ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ
ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺶ ﻣﺎﻟﺶ
حتی ﺁﺑﺮﻭ ﻭ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭﺵ
ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺗـﻮ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﺑﺎﺷﯽ
#ناشناس
@kafe_ravanshenasi
تا امروز , در هیچ جای تاریخ نوشته نشده , کسی چیزی را از سکوت یا چشمان کسی خوانده باشد !
چشمان ِ شما کاغذ فکس ندارد که بلینگ کند و خش خش خش کاغذ از خودش خارج کند تا ما حرفهای نگفته تان را از رویش بخوانیم
لازم به توضیح است که سکوت شما , دود نمیدهد ! که ما از سفیدش بفهمیم فلان است و از سیاهش بفهمیم فلان نیست
راحت حرفتان را بزنید جان عزیزتان ! دردتان را بگوئید!
آخرش هم ننشینید اینور و اونو بگوئید سکوتم را نفهمید ! نگاهم را نخواند.
رابطه ها و رفاقت هایتان به خاطر همین حرف نزدن هایتان به گندکشیده میشود.
مشکلتان را رک بگویید.حرف بزنید
با تشکر
#ناشناس
@kafe_ravanshenasi
با تشكر از همه آنهايي كه رهايمان كردند، تنهايمان گذاشتند كه يادمان بماند هر سلامي روزي خداحافظي به دنبال خواهد داشت
كه بدانيم تندي علاقه امروز، ممكن است سردي آينده اي را هم به همراه داشته باشد
رهايمان كردند تا بزرگ شويم و بيشتر به خودمان فكر كنيم، فكر كنيم به انتخاب اشتباهمان، رفتارهاي كودكانه مان، خواسته ها و عقده هايمان، كه بفهميم اميد يعني چه، درد انتظار چيست،
حقارت رها شدن را چطور تحمل كنيم.
و تشكر ويژه از همه آنهايي كه ماندند، با كج خلقي هايمان ساختند، شانه شدند كه درددلهايمان تكيه داشته باشد، نوازش شدند بين موهايمان رقصيدند، بوسه شدند كه بدانيم دنيا مهرباني هم هست، دست شدند كه سقوط نكنيم، كلام شدند كه آرام بگيريم.
آنها كه رفتند سفرشان به سلامت، آنها كه ماندند خانه شان قلب ماست.
#ناشناس
@kafe_ravanshenasi
❄️
سی سالگی به بعد که عاشق شوی
دیگر اسمش را نمی نویسی
کف دستت
ودورش قلب بکشی
یا عکسش را بگذاری لای کتاب درسی ات
وهی نگاهش کنی
سی سالگی به بعد که عاشق شوی
یک عصر جمعه ی زمستانی
یک لیوان چای می ریزی
می نشینی پشت پنجره
و تمام شهر را -
در بارانی که نمی بارد
با خیالش قدم می زنی !
#ناشناس
@kafe_ravanshenasi
سی سالگی به بعد که عاشق شوی
دیگر اسمش را نمی نویسی
کف دستت
ودورش قلب بکشی
یا عکسش را بگذاری لای کتاب درسی ات
وهی نگاهش کنی
سی سالگی به بعد که عاشق شوی
یک عصر جمعه ی زمستانی
یک لیوان چای می ریزی
می نشینی پشت پنجره
و تمام شهر را -
در بارانی که نمی بارد
با خیالش قدم می زنی !
#ناشناس
@kafe_ravanshenasi