#پرسش_پاسخ
از استاد #رستگار
#تفاوت_فرهنگی_زیادمن_باشوهرم روز به روز باعث سردی رابطه ما میشود چه کار کنم؟
#پاسخ
1_دوست عزیز،تناسب فرهنگی زوجین یکی از ملاک های مهم در بحث قبل از ازدواج میباشد،وتاکید میشود که حتما سنخیت وجودداشته باشد تا بعدا در زندگی مشترک تنش کمتری بوجود اید،ای کاش این تفاوت هارا بیان میکردید تا بهتر راهنمایی کنم اما به طور کلی مطالب زیر را مطالعه کنید ۱- «ما» ایجاد کنید: روابطی دوستانه بر اساس مشترکات فرهنگی و اهداف مشترک با همسر خود برقرار و با تعهد به یکدیگر امور را با همدیگر پیش ببرید؛
۲- تفاوت‌ها را چهارچوب‌بندی نمایید: با احترام به تفاوت‌ها، آنها را جشن گرفته و یادگیری آنها را ارزش بدانید.
۳-احساسات را حفظ نمایید؛
۴- روابطی تعریف شده با خانواده و جامعه برقرار نمایید: روابط خانوادگی خود را مرزبندی نموده و به خانواده و جامعه فرصت پذیرش همسرتان را بدهید
5_ احترام و تحمل تفاوت‌های طرف مقابل: این استراتژی برای این طراحی شده است که افراد با اعتقادات متفاوت را کنار یکدیگر نگه داشته و با درک متقابل و پذیرش هویت طرف مقابل نشان دهند که عشق بر همه چیز مقدم است در پایان
در عین اینکه ازدواج با فردی از فرهنگ و مذهبی متفاوت ممکن است چالش‌هایی منحصربه‌فرد به همراه داشته باشد، در عین حال می‌تواند فرصتی مناسب برای رشد و بالندگی در زندگی طرفین فراهم آورد.
، بهتر است با ایجاد یک لیست از برخی استراتژی‌های ویژه و مفید که قادر به قدرت بخشیدن به زندگی و پیوند زناشویی‌تان می‌باشند، برای اجرایی شدن آنها تلاش کنید. بهتر است این لیست را بر روی در یخچال و یا هر نقطه‌ای از منزل که هر دوی شما به طور منظم و روزانه آنرا می‌بینید، قرار دهید. شما می‌توانید با گذاشتن علامت «+» در کنار آن تکنیک‌هایی که قادر به انجام و پیاده‌سازی‌شان شده‌اید و همچنین با گذاشتن علامت «-» در کنار آنهایی که موفق به انجام‌‌شان نشده‌اید، میزان موفقیت خود را بررسی نمایید. بدیهی است در صورتی‌که این روش را کافی و مفید ندانستید بهتر است با یک مشاور معتمد مشورت نمایید
از استاد #رستگار
#تفاوت_فرهنگی_زیادمن_باشوهرم روز به روز باعث سردی رابطه ما میشود چه کار کنم؟
#پاسخ
1_دوست عزیز،تناسب فرهنگی زوجین یکی از ملاک های مهم در بحث قبل از ازدواج میباشد،وتاکید میشود که حتما سنخیت وجودداشته باشد تا بعدا در زندگی مشترک تنش کمتری بوجود اید،ای کاش این تفاوت هارا بیان میکردید تا بهتر راهنمایی کنم اما به طور کلی مطالب زیر را مطالعه کنید ۱- «ما» ایجاد کنید: روابطی دوستانه بر اساس مشترکات فرهنگی و اهداف مشترک با همسر خود برقرار و با تعهد به یکدیگر امور را با همدیگر پیش ببرید؛
۲- تفاوت‌ها را چهارچوب‌بندی نمایید: با احترام به تفاوت‌ها، آنها را جشن گرفته و یادگیری آنها را ارزش بدانید.
۳-احساسات را حفظ نمایید؛
۴- روابطی تعریف شده با خانواده و جامعه برقرار نمایید: روابط خانوادگی خود را مرزبندی نموده و به خانواده و جامعه فرصت پذیرش همسرتان را بدهید
5_ احترام و تحمل تفاوت‌های طرف مقابل: این استراتژی برای این طراحی شده است که افراد با اعتقادات متفاوت را کنار یکدیگر نگه داشته و با درک متقابل و پذیرش هویت طرف مقابل نشان دهند که عشق بر همه چیز مقدم است در پایان
در عین اینکه ازدواج با فردی از فرهنگ و مذهبی متفاوت ممکن است چالش‌هایی منحصربه‌فرد به همراه داشته باشد، در عین حال می‌تواند فرصتی مناسب برای رشد و بالندگی در زندگی طرفین فراهم آورد.
، بهتر است با ایجاد یک لیست از برخی استراتژی‌های ویژه و مفید که قادر به قدرت بخشیدن به زندگی و پیوند زناشویی‌تان می‌باشند، برای اجرایی شدن آنها تلاش کنید. بهتر است این لیست را بر روی در یخچال و یا هر نقطه‌ای از منزل که هر دوی شما به طور منظم و روزانه آنرا می‌بینید، قرار دهید. شما می‌توانید با گذاشتن علامت «+» در کنار آن تکنیک‌هایی که قادر به انجام و پیاده‌سازی‌شان شده‌اید و همچنین با گذاشتن علامت «-» در کنار آنهایی که موفق به انجام‌‌شان نشده‌اید، میزان موفقیت خود را بررسی نمایید. بدیهی است در صورتی‌که این روش را کافی و مفید ندانستید بهتر است با یک مشاور معتمد مشورت نمایید
#پرسش و #پاسخ
از سرکار خانم #شاملو
من 38سالمه وسه تاپسردارم.من هیچ مشکلی باشوهرم نداشتم تازمانی که فهمیدم شوهرم بایه زنی که سنش ازخودش بیشتربود دوست شده .وقتی که فهمیدم انکارکرد تاکارمون به دعواکشید بعدگفت که چیزی نبوده ودرحدپیام بوده وتماس تلفنی.به نظرش خیانت فقط رابطه ی جنسی داشتنه.گفتم اگه منم چنین کاری بکنم خدایی نکرده بازم چنین نظری داری؟ گفت توحق چنین کاری رونداری.خلاصه اون باربعدازکلی جروبحث ومعذرتخواهی بخشیدمش.ولی بعدازمدتی متوجه شدم دوباره بایکی دیگه رابطه داره اینبار یه دخترجوان بود.هرباربایکی دوست میشه بعدکه من میفهمم یانکارمیکنه ودادوبیادرامیندازه یامیگه چیزی نبوده ازاولین بارش ده سال میگذره.دیگه واقعا بریدم نمیدونم دیگه بایدچکارکنم خسته شدم ازکاراش ودروغهاش.البته به پدرومادرم هم نگفتم چون دوست ندارم هن اونا روناراحت کنم هم وجهش خراب بشه.الان هم فهمیدم بایکی دیگه دوست شده.فقط وفقط به خاطربچه هام دارم باهاش زندگی میکنم بچه هام وقتی من ناراحتم خیلی بهم میریزن.لطفا راهنماییم کنید که چکارکنم وچه برخوردی بایدنشون بدم .ممنونم
از سرکار خانم #شاملو
من 38سالمه وسه تاپسردارم.من هیچ مشکلی باشوهرم نداشتم تازمانی که فهمیدم شوهرم بایه زنی که سنش ازخودش بیشتربود دوست شده .وقتی که فهمیدم انکارکرد تاکارمون به دعواکشید بعدگفت که چیزی نبوده ودرحدپیام بوده وتماس تلفنی.به نظرش خیانت فقط رابطه ی جنسی داشتنه.گفتم اگه منم چنین کاری بکنم خدایی نکرده بازم چنین نظری داری؟ گفت توحق چنین کاری رونداری.خلاصه اون باربعدازکلی جروبحث ومعذرتخواهی بخشیدمش.ولی بعدازمدتی متوجه شدم دوباره بایکی دیگه رابطه داره اینبار یه دخترجوان بود.هرباربایکی دوست میشه بعدکه من میفهمم یانکارمیکنه ودادوبیادرامیندازه یامیگه چیزی نبوده ازاولین بارش ده سال میگذره.دیگه واقعا بریدم نمیدونم دیگه بایدچکارکنم خسته شدم ازکاراش ودروغهاش.البته به پدرومادرم هم نگفتم چون دوست ندارم هن اونا روناراحت کنم هم وجهش خراب بشه.الان هم فهمیدم بایکی دیگه دوست شده.فقط وفقط به خاطربچه هام دارم باهاش زندگی میکنم بچه هام وقتی من ناراحتم خیلی بهم میریزن.لطفا راهنماییم کنید که چکارکنم وچه برخوردی بایدنشون بدم .ممنونم
#پرسش و #پاسخ
از سرکار خانم #شاملو 👇
سلام خسته نباشید,تشکرازاطلاعات خیلی خوبتون,🌹من یک خانم سی ساله هستم که 12ساله ازدواج کردم ودودختردارم,ازنظراعصابی خیلی ضعیفم چونکه زندگی من ازاول با دروغ گفتن شوهرم شکل گرفت حالاچه موقع فهمیدم دروغ میگه موقعی که دیگه کارازکارگذشته بودوماعروسی کرده بودیم,خیلی بیرون میرفت خیلی رفیق بازبود دروغشم سیگارکشیدن بود که وقتی بوی سیگارمیداد میگفت پیش فلانی بودم بوی سیگارگرفتم منم بخاطراینکه بدونه بهش اعتماددارم باور میکردم تایه روزخودم دیدم که داره سیگارمیکشه سرتون رودردنیارم الان سیگارکشیدنشوزدم به دلم ولی چیزی که بیشترازهمه منو آزارمیده وباعث شده اعصاب آرومی نداشته باشم گوشیه,که لاین وواتساپوچیزای دیگه ای که هست وداشت وهمیشه گوشیش رمزداشت وداره که هیچوقت رمز گوشیشومن بلد نیستم وقتیم بهش میگم میگه هیچی نداره یه چیزی میبینی نمیدونی چیه اعصابتو خوردمیکنی,حالابه گفته خودش همه ایناروپاک کرده منکه نمیدونم ولی برنامه تلگرامو داره بازم نمیدونم چکارمیکنه یاباکی ارتباط داره وقتی پیشش نشستم وداره باکسی چت میکنه طوربه که گوشیشو یوری میگره که من نبینم,شبا هم دیرمیادازکارتا میادشام میخوره ومیشینه پا گوشیش منم بخاطربچههام بایدزود بخابم دیگه ساعت دوازده خودم میخابم هرچی میگم پاشوبخاب میگه توبخاب چکارمن داری منم بیشترازاین حرفش اعصابم خوردمیشه منم میگم خوابم بردحق نداری بیدارم کنی خلاصه تا2و3نصف شب بیداره وباگوشی نمیدونم چکارمیکنه منم بعض وقتاشو که تانصف شب بیداره ومنو بیدارمیکنه روبهش نمیدم باعث میشه بعضی وقتاش دراین مورد دعوامون بشه لطفأ راهنمای کنیدکه چکار کنم فکرکردن به این مساله خیلی داغونم کرده
از سرکار خانم #شاملو 👇
سلام خسته نباشید,تشکرازاطلاعات خیلی خوبتون,🌹من یک خانم سی ساله هستم که 12ساله ازدواج کردم ودودختردارم,ازنظراعصابی خیلی ضعیفم چونکه زندگی من ازاول با دروغ گفتن شوهرم شکل گرفت حالاچه موقع فهمیدم دروغ میگه موقعی که دیگه کارازکارگذشته بودوماعروسی کرده بودیم,خیلی بیرون میرفت خیلی رفیق بازبود دروغشم سیگارکشیدن بود که وقتی بوی سیگارمیداد میگفت پیش فلانی بودم بوی سیگارگرفتم منم بخاطراینکه بدونه بهش اعتماددارم باور میکردم تایه روزخودم دیدم که داره سیگارمیکشه سرتون رودردنیارم الان سیگارکشیدنشوزدم به دلم ولی چیزی که بیشترازهمه منو آزارمیده وباعث شده اعصاب آرومی نداشته باشم گوشیه,که لاین وواتساپوچیزای دیگه ای که هست وداشت وهمیشه گوشیش رمزداشت وداره که هیچوقت رمز گوشیشومن بلد نیستم وقتیم بهش میگم میگه هیچی نداره یه چیزی میبینی نمیدونی چیه اعصابتو خوردمیکنی,حالابه گفته خودش همه ایناروپاک کرده منکه نمیدونم ولی برنامه تلگرامو داره بازم نمیدونم چکارمیکنه یاباکی ارتباط داره وقتی پیشش نشستم وداره باکسی چت میکنه طوربه که گوشیشو یوری میگره که من نبینم,شبا هم دیرمیادازکارتا میادشام میخوره ومیشینه پا گوشیش منم بخاطربچههام بایدزود بخابم دیگه ساعت دوازده خودم میخابم هرچی میگم پاشوبخاب میگه توبخاب چکارمن داری منم بیشترازاین حرفش اعصابم خوردمیشه منم میگم خوابم بردحق نداری بیدارم کنی خلاصه تا2و3نصف شب بیداره وباگوشی نمیدونم چکارمیکنه منم بعض وقتاشو که تانصف شب بیداره ومنو بیدارمیکنه روبهش نمیدم باعث میشه بعضی وقتاش دراین مورد دعوامون بشه لطفأ راهنمای کنیدکه چکار کنم فکرکردن به این مساله خیلی داغونم کرده