جوادهاشمی"تربت"
1.61K subscribers
1.81K photos
103 videos
8 files
1.4K links
@javadhashemitorbat
یادداشت و شعر
برای عضویت در کانال، روی لینک کلیک کنید
Download Telegram
🌺🌺مباهله🌺🌺

🌼شعری که تا به امروز در دنیای مجازی راه نیافته بود🌼

▫️در میان شعرای شیعی، دو برادر از اصفهان داریم كه از شاعران شیعی‌اند: #غمگین_اصفهانی و #ذوقی_اصفهانی.

▫️هر دو در حوزه‌ی شعر ولایی صاحب اشعاری فاخرند. دیوان هر دو چاپ شده البتّه امروزه كم‌تر پیدا می‌شود.

▫️غمگین در سال ۱۲۸۰ قمری به دنیا آمد و در سال ۱۳۵۵ قمری درگذشت و در تخت فولاد به خاك سپرده شد.

▫️در حوزه‌ی ادبیات شیعی، شعر با موضوع مباهله كم است ولی این توفیق، رفیق شاعر مورد بحث ما شده است.

▫️قصیده‌ی زیر از «غمگین» است كه در صفحات ۱۰۳ و ۱۰۴ چاپ شده است.

▫️دقّت دارید كه قوافی به تناسب واژه‌ی «مباهله»، چقدر مشكل انتخاب شده كه به گفته‌ی خودش ارتجالی نیز سروده و الحق خوب از عهده برآمده است:

ختم رسل ز فرط عنایات کامله
بر پاپ‌های نجران بنْوشت مرسله

کای قوم دور مانده ز شرع و صراط دین!
تا کی ز حق ببایدتان بُعد و فاصله؟

آمد دمی که جهل ز سرها کنید دور
شد وقت آن که کید ز دلْتان شود یله

مأمورم از خدای احد تا که با شما
یک کار از سه کار نمایم معامله

یا دین حق قبول و یا جزیه‌ام دهید
یا آن که با شما بنمایم مقابله

چون شد وصول نامه بر آن قوم ناصواب
از آن رسیله سخت افتاد ولوله

آراستند مجلس شوری كه اندر او
بتْوان مگر كنند همی حلّ مسأله

کردند یک دو روزی با هم مکابره
افتاد در میانه‌ی آن‌ها مجادله

در آن گروه ده دله یک نفس پاک بود
کاو بود با رسول و خداوند یک‌دله

گفت: ای گروه! چند نمایید قیل و قال؟
تا چند و کی ببایدتان این مماطله؟

در امر هو کنید چرا این مسامحه؟
در دین حق کنید چرا این مساهله؟

باللَّـه! که این محمّد باشد همان کز او
معدوم می‌شود همه ادیان باطله

هان! بنگرید جمله بر اخبار انبیا
هان! بنگرید جمله بر آیات منزله

این است آن که موسی گفته است در حقش
باشد شبان و هر چه بُوَد در جهان، گله

این است آن یگانه پیمبر که بر مسیح
مریم شد از دمش به یکی نفخه حامله

گفتند پس ببایدمان سوی او کنیم
زآنسان که خضر سوی بقا طیّ مرحله

هشتاد تن که سیّد و عاقب بر آن گروه
بودند شیخ و راهبر و میر قافله

زآن پس سوی مدینه چو حاجی سوی حرم
کردند طیّ مرحله با زاد و راحله

کوته کنیم قصّه ز بعد سه روز چون
کردند با رسول گرامی مقابله

بس نکته‌ها شنیده و گفتند و عاقبت
کردند ابلهانه قبول مباهله

آن گه رسول و دختر و داماد و دو پسر
گشتند حلقه‌وار به یک جایْ سلسله

قرآن تمام از الف، آن گاه تا به یا
گردید جمع یک‌جا چون بای بسمله

باری؛ نکرده نفرین، دیدند آن گروه
افتاده در زمین و فلک، شور و غلغله

آماده از سحاب در آفاق، رعد و برق
افتاده در جبال ز تب، لرزه زلزله

نزدیک شد نجوم درافتد از آسمان
نزدیک شد که چرخ بماند ز هروله

از ترس گشت رُخْشان مانند زعفران
وز بیم گشت دلْشان پرخون چو آبله

سوی سحاب رحمت یزدان روان شدند
افراخت بیم در دلشان چون که مشعله

در نزد بوتراب نهادند رخ به خاک
زآنسان که او به نزد خدا گاه نافله

شاهنشهی که خصم خود اندر گه جدال
پا در کمند بنْهد و گردن به سلسله

آن کس که کم ز مزرعه‌ی قدرتش بُوَد
از دانه، خرمن مه و از خوشه، سنبله

هشتند بار جزیه ز ذلّت به دوش خویش
مشرک هماره بار مذلّت کشد؛ بله

از بعد این چکامه، «غمگین»! کجا رواست
کز طبع خویشتن بنمایی دگر گله؟

در مدح آل احمد و احباب او مدام
می‌کوش بهر کسب شرف نز پی صله

#غمگین_اصفهانی
#مباهله

@javadhashemi_torbat
🌼مطلبی كه به مناسبت سالگرد #ذوقی_اصفهانی (۱۲ محرّم) برای سايت #كرب‌وبلا نوشته‌ام:

🔹شاید نام دو شاعر اصفهانی، «ذوقی» و «غمگین» را شنیده باشید و ندانید که این دو برادرند. امروز روز درگذشت ذوقی است.

🔸«میرزا ابوالقاسم» متخلص به «ذوقی»، شاعر و خوش‌نویس قرن ١٤ در سال ۱۲۷۳ ه.ق در اصفهان دیده به جهان گشود.

▫️«دیوان ذوقی اصفهانی» به همت و مقدمه برادر شاعرش، #غمگین_اصفهانی منتشر شده است.

▪️«غمگین» در مقدّمه ی دیوان که در همان سال نوشته است، می‌نویسد: «در یوم دوازدهم محرم‌الحرام ۱۳۳۶ ه.ق طایر روحش به آشیان قدس طیران فرمود...». پیکرش در تخت فولاد، در تکیه خواجویی به خاک آرمید.

(به نیابتش برای امر فرج، صلوات)

@javadhashemi_torbat
@KarbobalaLiterature
👆سه بیت گزیده از غزل #ذوقی که در کتاب #جرس هم آمده است:

عهد و پیمان نه چنین بود میان من و تو
با فلک نیز نه این بود گمان من و تو

موج زن آب فرات و تو لبِ تشنه شهید
وااخا، واعطشا، ورد زبان من و تو

تو لبِ تشنه شدی کشته و من نیز اسیر
دیگر این قوم چه خواهند ز جان من و تو؟...

📕جرس_فرياد_می‌دارد
#ذوقی_اصفهانی

@javadhashemi_torbat
🎇سین‌جیم🎆

📝جواب:
#ذوقی_اصفهانی در دیوانش (چاپ سنگی؛ سال ۱۳۳۶ق) به انتساب این شعر به #وصال_شیرازی اشاره کرده و به استقبال او رفته است (چاپ سنگی؛ سال ۱۳۳۶ق).👆


🌟بیت اوّل و دو بیت آخر🌟

این حسینی است که حق، دلبر جانانه‌ی اوست
بحر عصمت، صدف؛ این گوهر یک‌دانه‌ی اوست...
گر چه آیینه‌ی حق، خانه ندارد #ذوقی!
گاه گاهی دل ویرانه‌ی ما خانه‌ی اوست
این جوابی است بر آن مرثیه کش گفت #وصال:
"این حسین کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست"

#یادداشت_ادبی
#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
▫️در میان شعرای شیعی، دو برادر، #غمگین_اصفهانی و #ذوقی_اصفهانی در حوزه‌ی شعر ولایی صاحب اشعاری فاخرند. دیوان هر دو چاپ شده البتّه امروزه كم‌تر پیدا می‌شود.

▫️غمگین در سال ۱۲۸۰ قمری به دنیا آمد و در سال ۱۳۵۵ قمری درگذشت و در تخت فولاد به خاك سپرده شد.

▫️در حوزه‌ی ادبیات شیعی، شعر با موضوع مباهله كم است ولی این توفیق، رفیق شاعر مورد بحث ما شده است.

▫️قصیده‌ی زیر از «غمگین» است كه در صفحات ۱۰۳ و ۱۰۴ چاپ شده است.

▫️دقّت دارید كه قوافی به تناسب واژه‌ی «مباهله»، چقدر مشكل انتخاب شده كه به گفته‌ی خودش ارتجالی نیز سروده و الحق خوب از عهده برآمده است:

ختم رسل ز فرط عنایات کامله
بر پاپ‌های نجران بنْوشت مرسله

کای قوم دور مانده ز شرع و صراط دین!
تا کی ز حق ببایدتان بُعد و فاصله؟

آمد دمی که جهل ز سرها کنید دور
شد وقت آن که کید ز دلْتان شود یله

مأمورم از خدای احد تا که با شما
یک کار از سه کار نمایم معامله

یا دین حق قبول و یا جزیه‌ام دهید
یا آن که با شما بنمایم مقابله

چون شد وصول نامه بر آن قوم ناصواب
از آن رسیله سخت افتاد ولوله

آراستند مجلس شوری كه اندر او
بتْوان مگر كنند همی حلّ مسأله

کردند یک دو روزی با هم مکابره
افتاد در میانه‌ی آن‌ها مجادله

در آن گروه ده دله یک نفس پاک بود
کاو بود با رسول و خداوند یک‌دله

گفت: ای گروه! چند نمایید قیل و قال؟
تا چند و کی ببایدتان این مماطله؟

در امر هو کنید چرا این مسامحه؟
در دین حق کنید چرا این مساهله؟

باللَّـه! که این محمّد باشد همان کز او
معدوم می‌شود همه ادیان باطله

هان! بنگرید جمله بر اخبار انبیا
هان! بنگرید جمله بر آیات منزله

این است آن که موسی گفته است در حقش
باشد شبان و هر چه بُوَد در جهان، گله

این است آن یگانه پیمبر که بر مسیح
مریم شد از دمش به یکی نفخه حامله

گفتند پس ببایدمان سوی او کنیم
زآنسان که خضر سوی بقا طیّ مرحله

هشتاد تن که سیّد و عاقب بر آن گروه
بودند شیخ و راهبر و میر قافله

زآن پس سوی مدینه چو حاجی سوی حرم
کردند طیّ مرحله با زاد و راحله

کوته کنیم قصّه ز بعد سه روز چون
کردند با رسول گرامی مقابله

بس نکته‌ها شنیده و گفتند و عاقبت
کردند ابلهانه قبول مباهله

آن گه رسول و دختر و داماد و دو پسر
گشتند حلقه‌وار به یک جایْ سلسله

قرآن تمام از الف، آن گاه تا به یا
گردید جمع یک‌جا چون بای بسمله

باری؛ نکرده نفرین، دیدند آن گروه
افتاده در زمین و فلک، شور و غلغله

آماده از سحاب در آفاق، رعد و برق
افتاده در جبال ز تب، لرزه زلزله

نزدیک شد نجوم درافتد از آسمان
نزدیک شد که چرخ بماند ز هروله

از ترس گشت رُخْشان مانند زعفران
وز بیم گشت دلْشان پرخون چو آبله

سوی سحاب رحمت یزدان روان شدند
افراخت بیم در دلشان چون که مشعله

در نزد بوتراب نهادند رخ به خاک
زآنسان که او به نزد خدا گاه نافله

شاهنشهی که خصم خود اندر گه جدال
پا در کمند بنْهد و گردن به سلسله

آن کس که کم ز مزرعه‌ی قدرتش بُوَد
از دانه، خرمن مه و از خوشه، سنبله

هشتند بار جزیه ز ذلّت به دوش خویش
مشرک هماره بار مذلّت کشد؛ بله

از بعد این چکامه، «غمگین»! کجا رواست
کز طبع خویشتن بنمایی دگر گله؟

در مدح آل احمد و احباب او مدام
می‌کوش بهر کسب شرف نز پی صله

#غمگین_اصفهانی
#مباهله

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
▫️در میان شعرای شیعی، دو برادر، #غمگین_اصفهانی و #ذوقی_اصفهانی در حوزه‌ی شعر ولایی صاحب اشعاری فاخرند. دیوان هر دو چاپ شده البتّه امروزه كم‌تر پیدا می‌شود.

▫️غمگین متولّد ۱۲۸۰ق و متوفّی ۱۳۵۵ق است و در تخت فولاد به خاک سپرده شد.
▫️در حوزه‌ی ادبیّات شیعی، شعر با موضوع #مباهله كم است ولی این توفیق، رفیق «غمگین» شده كه در دیوانش چاپ شده است.

ختم رسل ز فرط عنایات کامله
بر پاپ‌های نجران بنْوشت مرسله

کای قوم دور مانده ز شرع و صراط دین!
تا کی ز حق ببایدتان بُعد و فاصله؟

آمد دمی که جهل ز سرها کنید دور
شد وقت آن که کید ز دلْتان شود یله

مأمورم از خدای احد تا که با شما
یک کار از سه کار نمایم معامله

یا دین حق قبول و یا جزیه‌ام دهید
یا آن که با شما بنمایم مقابله

چون شد وصول نامه بر آن قوم ناصواب
از آن رسیله سخت افتاد ولوله

آراستند مجلس شوری كه اندر او
بتْوان مگر كنند همی حلّ مسأله

کردند یک دو روزی با هم مکابره
افتاد در میانه‌ی آن‌ها مجادله

در آن گروه ده دله یک نفس پاک بود
کاو بود با رسول و خداوند یک‌دله

گفت: ای گروه! چند نمایید قیل و قال؟
تا چند و کی ببایدتان این مماطله؟

در امر هو کنید چرا این مسامحه؟
در دین حق کنید چرا این مساهله؟

باللَّـه! که این محمّد باشد همان کز او
معدوم می‌شود همه ادیان باطله

هان! بنگرید جمله بر اخبار انبیا
هان! بنگرید جمله بر آیات منزله

این است آن که موسی گفته است در حقش
باشد شبان و هر چه بُوَد در جهان، گله

این است آن یگانه پیمبر که بر مسیح
مریم شد از دمش به یکی نفخه حامله

گفتند پس ببایدمان سوی او کنیم
زآنسان که خضر سوی بقا طیّ مرحله

هشتاد تن که سیّد و عاقب بر آن گروه
بودند شیخ و راهبر و میر قافله

زآن پس سوی مدینه چو حاجی سوی حرم
کردند طیّ مرحله با زاد و راحله

کوته کنیم قصّه ز بعد سه روز چون
کردند با رسول گرامی مقابله

بس نکته‌ها شنیده و گفتند و عاقبت
کردند ابلهانه قبول مباهله

آن گه رسول و دختر و داماد و دو پسر
گشتند حلقه‌وار به یک جایْ سلسله

قرآن تمام از الف، آن گاه تا به یا
گردید جمع یک‌جا چون بای بسمله

باری؛ نکرده نفرین، دیدند آن گروه
افتاده در زمین و فلک، شور و غلغله

آماده از سحاب در آفاق، رعد و برق
افتاده در جبال ز تب، لرزه زلزله

نزدیک شد نجوم درافتد از آسمان
نزدیک شد که چرخ بماند ز هروله

از ترس گشت رُخْشان مانند زعفران
وز بیم گشت دلْشان پرخون چو آبله

سوی سحاب رحمت یزدان روان شدند
افراخت بیم در دلشان چون که مشعله

در نزد بوتراب نهادند رخ به خاک
زآنسان که او به نزد خدا گاه نافله

شاهنشهی که خصم خود اندر گه جدال
پا در کمند بنْهد و گردن به سلسله

آن کس که کم ز مزرعه‌ی قدرتش بُوَد
از دانه، خرمن مه و از خوشه، سنبله

هشتند بار جزیه ز ذلّت به دوش خویش
مشرک هماره بار مذلّت کشد؛ بله

از بعد این چکامه، «غمگین»! کجا رواست
کز طبع خویشتن بنمایی دگر گله؟

در مدح آل احمد و احباب او مدام
می‌کوش بهر کسب شرف نز پی صله


#غمگین_اصفهانی
#مباهله

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
▫️در میان شعرای شیعی، دو برادر، #غمگین_اصفهانی و #ذوقی_اصفهانی در حوزه‌ی شعر ولایی صاحب اشعاری فاخرند. دیوان هر دو چاپ شده البتّه امروزه كم‌تر پیدا می‌شود.

▫️غمگین متولّد ۱۲۸۰ق و متوفّی ۱۳۵۵ق است و در تخت فولاد به خاک سپرده شد.
▫️در حوزه‌ی ادبیّات شیعی، شعر با موضوع #مباهله كم است ولی این توفیق، رفیق «غمگین» شده كه در دیوانش چاپ شده است.

ختم رسل ز فرط عنایات کامله
بر پاپ‌های نجران بنْوشت مرسله

کای قوم دور مانده ز شرع و صراط دین!
تا کی ز حق ببایدتان بُعد و فاصله؟

آمد دمی که جهل ز سرها کنید دور
شد وقت آن که کید ز دلْتان شود یله

مأمورم از خدای احد تا که با شما
یک کار از سه کار نمایم معامله

یا دین حق قبول و یا جزیه‌ام دهید
یا آن که با شما بنمایم مقابله

چون شد وصول نامه بر آن قوم ناصواب
از آن رسیله سخت افتاد ولوله

آراستند مجلس شوری كه اندر او
بتْوان مگر كنند همی حلّ مسأله

کردند یک دو روزی با هم مکابره
افتاد در میانه‌ی آن‌ها مجادله

در آن گروه ده دله یک نفس پاک بود
کاو بود با رسول و خداوند یک‌دله

گفت: ای گروه! چند نمایید قیل و قال؟
تا چند و کی ببایدتان این مماطله؟

در امر هو کنید چرا این مسامحه؟
در دین حق کنید چرا این مساهله؟

باللَّـه! که این محمّد باشد همان کز او
معدوم می‌شود همه ادیان باطله

هان! بنگرید جمله بر اخبار انبیا
هان! بنگرید جمله بر آیات منزله

این است آن که موسی گفته است در حقش
باشد شبان و هر چه بُوَد در جهان، گله

این است آن یگانه پیمبر که بر مسیح
مریم شد از دمش به یکی نفخه حامله

گفتند پس ببایدمان سوی او کنیم
زآنسان که خضر سوی بقا طیّ مرحله

هشتاد تن که سیّد و عاقب بر آن گروه
بودند شیخ و راهبر و میر قافله

زآن پس سوی مدینه چو حاجی سوی حرم
کردند طیّ مرحله با زاد و راحله

کوته کنیم قصّه ز بعد سه روز چون
کردند با رسول گرامی مقابله

بس نکته‌ها شنیده و گفتند و عاقبت
کردند ابلهانه قبول مباهله

آن گه رسول و دختر و داماد و دو پسر
گشتند حلقه‌وار به یک جایْ سلسله

قرآن تمام از الف، آن گاه تا به یا
گردید جمع یک‌جا چون بای بسمله

باری؛ نکرده نفرین، دیدند آن گروه
افتاده در زمین و فلک، شور و غلغله

آماده از سحاب در آفاق، رعد و برق
افتاده در جبال ز تب، لرزه زلزله

نزدیک شد نجوم درافتد از آسمان
نزدیک شد که چرخ بماند ز هروله

از ترس گشت رُخْشان مانند زعفران
وز بیم گشت دلْشان پرخون چو آبله

سوی سحاب رحمت یزدان روان شدند
افراخت بیم در دلشان چون که مشعله

در نزد بوتراب نهادند رخ به خاک
زآنسان که او به نزد خدا گاه نافله

شاهنشهی که خصم خود اندر گه جدال
پا در کمند بنْهد و گردن به سلسله

آن کس که کم ز مزرعه‌ی قدرتش بُوَد
از دانه، خرمن مه و از خوشه، سنبله

هشتند بار جزیه ز ذلّت به دوش خویش
مشرک هماره بار مذلّت کشد؛ بله

از بعد این چکامه، «غمگین»! کجا رواست
کز طبع خویشتن بنمایی دگر گله؟

در مدح آل احمد و احباب او مدام
می‌کوش بهر کسب شرف نز پی صله


#غمگین_اصفهانی
#مباهله

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat