جوادهاشمی"تربت"
1.59K subscribers
1.8K photos
102 videos
8 files
1.39K links
@javadhashemitorbat
یادداشت و شعر
برای عضویت در کانال، روی لینک کلیک کنید
Download Telegram
📌(پوزش از تأخير)📌

📖هفدهم اسفند: ذبیحالله صاحبکار «سهی»
(پانزدهمین سالگرد)

ذبیحالله صاحبکار، فرزند ابراهیم، شاعر و غزل‌سرای توانای خراسان كه بنا به نظر دوستان شاعرش، تخلّص «سهی» را برای خود برگزید، در ۱۳۱۳ ش در دولت‌آباد تربت حیدریه تولّد یافت.
پس از دوره‌ی‌ تحصیلات ابتدایی و چند سال تحصیل علوم دینی، راهی مشهد مقدّس شد و در شمار دانشجویان حوزه‌ی علمیه‌ی آن جا درآمد. در محافل ادبی از جمله «انجمن ادبی فردوسی» حضور و با اهالی فضل، حشر و نشر داشت.
دارای طبعی نیرومند بود و قصیده را بس روان می‌ساخت. در غزل، بیش‌تر پیرو سبک هندی و بعضاً پیرو سبک عراقی بود. آن چه که به آثار وی امتیاز بیش‌تر بخشیده است، شور و حال و سوز و گدازی است که در غزل‌هایش احساس می‌شود و اثر شنیدن غزل او گاهی تا مدّتی هم‌چون پرده‌های متحرّک خیال و سایه‌روشن‌های نامرئی آرزوها در خاطر شنونده باقی می‌ماند.

📚«افسانه‌ی ناتمام» نام مجموعه‌اشعار اوست. به دیگر تألیفات و تحقیقات ادبی او بنگرید:
📙۱. شفق خونین (گردآوری اشعار عاشورایی)
📘۲. سیری در تاریخ مرثیه‌ی عاشورایی
📕۳. تصحیح دیوان حزین لاهیجی
📗۴. تصحیح دیوان مشفقی بخارایی
📔۵. تصحیح تذکره‌ی عرفات العاشقین و عرفات العارفین (۱۰ج).

🔰وی در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۱ بدرود حیات گفت و در مقبرة الشّعرای خراسان در كنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد. امروزه احمد کمال‌پور، احمد گلچین معانی، عماد خراسانی، محمّد قهرمان و علی باقرزاده «بقا» كه اغلب با یك‌دیگر دوست بوده‌اند، دور هم درجوار فردوسی آرمیده‌اند.

⚜️امسال پانزدهمین سال درگذشت سهی است؛ این سه شعر را با گرامی‌داشت او از نظر می‌گذرانیم:

🌹صبح شهادت
شبی كه صبح شهادت، در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود

لهیب تشنگی‌ات، روح دشت را می‌‌سوخت
فرات موج‌زنان گر چه در كنار تو بود

به رزم، قصد فنای جهان گرت می‌بود
نه آسمان، نه زمین، مرد كارزار تو بود

اگر شجاعت و ایثار، جاودانی شد
ز خون پاك دلیران جان‌نثار تو بود

به جای مانْد اگر نامی از جوان‌مردی
ز پای‌مردی یاران نام‌دار تو بود

به پیشواز اجل، آن ‌چنان كمر بستی
كه مرگ، مضطرب از طفل شیرخوار تو بود

شُكوه نام بلند تو، جاودان باقی است
كه سربلندی و آزادگی، شعار تو بود

به روی دست تو پرپر شد از خدنگ ستم
گلی كه از چمن حُسن، یادگار تو بود

اگر چه گلشنت، ای باغبان! به غارت رفت
خزانِ باغِ تو آغازِ نوبهارِ تو بود

درخت عدل و مروّت كه آبیاری شد
رهین منّت شمشیر آب‌دار تو بود

به جز دل تو كه بود از وصال، خرّم و شاد
جهان و هر چه در او بود، سوگوار تو بود

به غیر داغ محبّت به دل نبود تو را
اگر چه سینه‌ی هر لاله داغدار تو بود

ز كاروان تو خاكستری به جای نمانْد
هنوز دیده‌ی یثرب در انتظار تو بود

🌹شهید عشق
شهید عشق را نازم! كه گاهِ بذل و ایثارش
فلك را پشت لرزید از نهیب رزم و پیكارش

نشد سدّ رهِ او در طریق عشق و جان‌بازی
نه آه سرد طفلانش، نه اشك گرم بیمارش

دلم بر ماتم آن باغبان، چون شمع می‌سوزد
كه در یك روز، پرپر شد، همه گل‌های بی‌خارش

فدای آن سَبُك سِیری! كه راه مقصد خود را
به سر پیمود، چون در ره ز پای افتاد، رهوارش

كجا دیدی؟ كه سرداری، به رزم اندر ز بی‌یاری
به هنگام سواری، خواهرش گردد عنان‌دارش

به رنگ خون به دامان شفق، رنگی است، جاویدان
ز خون پاك هفتاد و دو تن، یار وفادارش

گلستان ولایت را نگر كز تشنه‌كامی‌ها
لب آب روان پژمرده شد، گل‌های بی‌خارش

لب عطشان، به خون، رخساره رنگین كرد، ‌مظلومی
كه می‌بوسید «خیر المرسلین»، لب‌ها و رخسارش

ز خون پاك او، مُلك فضیلت، جاودانی شد
ستم رفت و ستم‌گر رفت و كاخ ظلم، فانی شد
چشم خامه
گل باغ ولایت را كه جان‌ها برخی نامش
عجب دارم كه جا دادند در ویرانه‌ی شامش

به زنجیر ستم بستند بازوی عزیزی را
كه پوشیده است ایزد، جامه‌ی عصمت بر اندامش

فدای جسم بیماری! كه هر كس را رسد رنجی
دوا می‌جوید از خاكش، شفا می‌گیرد از نامش

به جای آن كه رخ سایند اهل شام بر پایش
نظر كردند با چشم حقارت از در و بامش

ز چشم خامه‌ام خون می‌چكد بر صفحه‌ی دفتر
چو آرم نام زینب بر زبان، در مجلس عامش

در آن ویرانه پرپر شد گلی از گلشن طاها
كه پشت باغبان خم شد ز مرگ نا‌بهنگامش

فتاد از نغمه امشب مرغ بی‌‌بال و پر زینب
مگر امشب گل روی پدر كرده است آرامَش؟

به دست آورده گویی دامن گم‌كرده‌ی خود را
تسلّی می‌دهد از غم، دل افسرده‌ی خود را

#ذبیح‌الله_صاحب‌کار_سهی
#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
☝️جلد اوّل و دوم☝️

💠مشاهیر ادب خراسان💠

رفیق شعر:
#ذبیح‌الله_صاحب‌کار_سهی

کمال شعر:
#احمد_کمال‌پور_کمال

هر دو به کوشش:
#یوسف_بینا
انتشارات سپیده‌باوران.
جمعا" ۱۲ هزار تومان.

#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
🌟۱۷ اسفند: سال‌گشت درگذشت #ذبیح‌الله_صاحب‌کار_سهی

ذبیحالله صاحبکار، فرزند ابراهیم، شاعر و غزل‌سرای توانای خراسان كه بنا به نظر دوستان شاعرش، تخلّص #سهی را برای خود برگزید، در ۱۳۱۳ ش در دولت‌آباد تربت حیدریه تولّد یافت.
پس از دوره‌ی‌ تحصیلات ابتدایی و چند سال تحصیل علوم دینی، راهی مشهد مقدّس شد و در شمار دانشجویان حوزه‌ی علمیه‌ی آن جا درآمد. در محافل ادبی از جمله «انجمن ادبی فردوسی» حضور و با اهالی فضل، حشر و نشر داشت.
دارای طبعی نیرومند بود و قصیده را بس روان می‌ساخت. در غزل، بیش‌تر پیرو سبک هندی و بعضاً پیرو سبک عراقی بود. آن چه که به آثار وی امتیاز بیش‌تر بخشیده است، شور و حال و سوز و گدازی است که در غزل‌هایش احساس می‌شود و اثر شنیدن غزل او گاهی تا مدّتی هم‌چون پرده‌های متحرّک خیال و سایه‌روشن‌های نامرئی آرزوها در خاطر شنونده باقی می‌ماند.

📚«افسانه‌ی ناتمام» نام مجموعه‌اشعار اوست. به دیگر تألیفات و تحقیقات ادبی او بنگرید:
📙۱. شفق خونین (گردآوری اشعار عاشورایی)
📘۲. سیری در تاریخ مرثیه‌ی عاشورایی
📕۳. تصحیح دیوان #حزین_لاهیجی
📗۴. تصحیح دیوان #مشفقی_بخارایی
📔۵. تصحیح تذکره‌ی عرفات العاشقین و عرفات العارفین (۱۰ج).

🔰وی در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۱ بدرود حیات گفت و در مقبرة الشّعرای خراسان در كنار آرامگاه #فردوسی به خاک سپرده شد.

👌امروزه #احمد_کمال‌پور، #احمد_گلچین_معانی، #عماد_خراسانی، #محمد_قهرمان و #علی_باقرزاده_بقا كه اغلب با یک‌دیگر دوست بوده‌اند، دور هم در جوار #فردوسی آرمیده‌اند.

قبلا" اشعاری از #سهی در همین کانال بارگذاری شده است.

#ذبیح‌الله_صاحب‌کار_سهی
#جواد_هاشمی_تربت
#بازنشر

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat