جوادهاشمی"تربت"
1.59K subscribers
1.8K photos
102 videos
8 files
1.39K links
@javadhashemitorbat
یادداشت و شعر
برای عضویت در کانال، روی لینک کلیک کنید
Download Telegram
جوادهاشمی"تربت"
«آرزویی كه آرزو ماند» عنوان مقدّمه‌ای است که بر کتاب فوق نوشته‌ام و دارای اشعار فراوانی است كه در قالب یک شب شعر خیالی آمده و امشب به بخش‌هایی در کانال اشاره می‌شود ولی از اصل متن غفلت نکنید... . 🥀🥀🥀 #حضرت_ام‌کلثوم_سلام‌الله‌عليها #جواد_هاشمی_تربت @jav…
«آرزویی که آرزو ماند» به قلم حقیر/۱
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

🌹قاری قرآن، آیات نورانی «هل اتی» را برای تلاوت انتخاب کرده بود. وقتی به آیه‌ی «و یطعمون الطّعام» رسید، فریاد اشک‌های بی‌صدا، غوغایی به راه انداخت؛ گمانم زن و مرد حاضر در جلسه به یاد کوفه و صدقه‌‌ی مردم به خاندان صاحبان همین سوره افتاده بودند.

🌻مجری برنامه که از سادات بود، پس از بسم الله، با صلوات خاصّه‌‌ی حضرت ثامن الحجج (علیه‌‌السّلام) دل‌ها را ملکوتی کرد و با سلام به حضّار آغازگر مراسم شد. سپس با زمزمه‌ی چند بیتی از #الهامی_کرمانشاهی که در توصیف اسارت آل‌الله (علیهم‌السّلام) بود، کاروان شعر و قافله‌ی اشک، هم‌گام و هم‌راه شدند:

ز آل علی هیجده سر چو ماه
به نیزه زدند آن بداخترسپاه

حرم را سپس بر شترها سوار
نمودند بی‌پوشش و بی‌مهار

به زنجیر بسته شهنشاه دین
به گردن نهاده، ‌غل آهنین

همه کودکان شه تاج‌ور
به یک رشته بسته چو عقد گهر

برِ هودج زینب داغ‌دار
به نیزه، سر حجّت کردگار

برِ محمل امّ کلثوم زار
به نیزه، سر ساقی نام‌دار

بدین‌سان برِ هر یک از بانوان
سری جلوه‌گر بود اندر سنان

🍂صدای ذکر صلوات، حاکی از حواس جمع تمام جمع بود: اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم.

🌺شروع شعرخوانی با #سید_محمد_رستگار از مشهد بود که غزلش، با سوز و سازی همیشگی به این بیت رسید:

علی که عالم و آدم نشسته بر خوانش
به شام آخر، مهمان امّ کلثوم است

🌿شاعر دوم، #مرتضی_صفرپور از خراسان شمالی بود که غربت نام و یاد این بانو را چنین توصیف کرد:

او از همه سو داغ عزیزانش دید
با این همه یک بار از او یاد نشد

🌴وقتی #مصطفی_جلیلیان_مصلحی باز هم از خطّه‌ی خراسان، آرزوی سفر به سوریه را در سر می‌پروراند و به این تک بیت زیبا رسید:

ای چلچراغ عمر تو، آیینه‌دار عشق!
دارم هوای طوف حریم تو در دمشق،

به ناگاه، یاد مضمون این مصراع #اکرم_بهرام‌چی از کردستان افتادم که

در دمشق، آرامگاهش تا ابد پر نور باد!

که امیدوارم، دعایش مستجاب باشد.

🌾از کاشان سه مهمان در جلسه حضور داشت، یکی #صائم_کاشانی که غزل «آیین سوختن» را خواند و به طور کامل در بخش اشعار ‌آمده است و دیگری #علی_لواف_حامد که در یک بیتش چنین مضمون غربت‌باری نشسته بود:

کم‌تر حضور معنوی‌ات را سروده‌ایم
بی‌بهره از ستایش یاد تو بوده‌ایم
و سرانجام #جعفر_رسول‌زاده_آشفته که این بیت از مثنوی مطوّلش، شایسته است، نصب‌العین عشّاق حضرت سیّدالشّهدا (علیه‌السّلام) شود:

از تمام جهان، حسینی‌تر
در دو عالم شما دوتا خواهر

#حضرت_ام‌کلثوم_سلام‌الله‌عليها
#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
«آرزویی که آرزو ماند» به قلم حقیر/
(بخش۱)
■●■●

🖤قاری قرآن، آیات نورانی «هل اتی» را برای تلاوت انتخاب کرده بود. وقتی به آیه‌ی «و یطعمون الطّعام» رسید، فریاد اشک‌های بی‌صدا، غوغایی به راه انداخت؛ گمانم زن و مرد حاضر در جلسه به یاد کوفه و صدقه‌‌ی مردم به خاندان صاحبان همین سوره افتاده بودند.

🖤مجری برنامه که از سادات بود، پس از بسم الله، با صلوات خاصّه‌‌ی حضرت ثامن الحجج (علیه‌‌السّلام) دل‌ها را ملکوتی کرد و با سلام به حضّار آغازگر مراسم شد. سپس با زمزمه‌ی چند بیتی از #الهامی_کرمانشاهی که در توصیف اسارت آل‌الله (علیهم‌السّلام) بود، کاروان شعر و قافله‌ی اشک، هم‌گام و هم‌راه شدند:

ز آل علی هیجده سر چو ماه
به نیزه زدند آن بداخترسپاه

حرم را سپس بر شترها سوار
نمودند بی‌پوشش و بی‌مهار

به زنجیر بسته شهنشاه دین
به گردن نهاده، ‌غل آهنین

همه کودکان شه تاج‌ور
به یک رشته بسته چو عقد گهر

برِ هودج زینب داغ‌دار
به نیزه، سر حجّت کردگار

برِ محمل امّ کلثوم زار
به نیزه، سر ساقی نام‌دار

بدین‌سان برِ هر یک از بانوان
سری جلوه‌گر بود اندر سنان

🖤صدای ذکر صلوات، حاکی از حواس جمع تمام جمع بود: اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم.

🖤شروع شعرخوانی با #سید_محمد_رستگار از مشهد بود که غزلش، با سوز و سازی همیشگی به این بیت رسید:

علی که عالم و آدم نشسته بر خوانش
به شام آخر، مهمان امّ کلثوم است

🖤شاعر دوم، #مرتضی_صفرپور از خراسان شمالی بود که غربت نام و یاد این بانو را چنین توصیف کرد:

او از همه سو داغ عزیزانش دید
با این همه یک بار از او یاد نشد

🖤وقتی #مصطفی_جلیلیان_مصلحی باز هم از خطّه‌ی خراسان، آرزوی سفر به سوریه را در سر می‌پروراند و به این تک بیت زیبا رسید:

ای چلچراغ عمر تو، آیینه‌دار عشق!
دارم هوای طوف حریم تو در دمشق،

به ناگاه، یاد مضمون این مصراع #اکرم_بهرام‌چی از کردستان افتادم که

در دمشق، آرامگاهش تا ابد پر نور باد!

که امیدوارم، دعایش مستجاب باشد.

🖤از کاشان سه مهمان در جلسه حضور داشت، یکی #صائم_کاشانی که غزل «آیین سوختن» را خواند و به طور کامل در بخش اشعار ‌آمده است و دیگری #علی_لواف_حامد که در یک بیتش چنین مضمون غربت‌باری نشسته بود:

کم‌تر حضور معنوی‌ات را سروده‌ایم
بی‌بهره از ستایش یاد تو بوده‌ایم
و سرانجام #جعفر_رسول‌زاده_آشفته که این بیت از مثنوی مطوّلش، شایسته است، نصب‌العین عشّاق حضرت سیّدالشّهدا (علیه‌السّلام) شود:

از تمام جهان، حسینی‌تر
در دو عالم شما دوتا خواهر

#حضرت_ام‌کلثوم_سلام‌الله‌عليها
#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat