جوادهاشمی"تربت"
1.57K subscribers
1.8K photos
101 videos
8 files
1.39K links
@javadhashemitorbat
یادداشت و شعر
برای عضویت در کانال، روی لینک کلیک کنید
Download Telegram
ای که داری حضرت کلثوم نام!
دخت زهرا! اخت زینب! السّلام

در تو میراث نبوّت منجلی
زاده‌ی زهرایی و مولا علی

مرتضی هم، میهمان بر خوان تو
میزبان عالمی، مهمان تو

رخت غم از کودکی پوشیده‌ای
مثل زینب، داغ مادر دیده‌ای

شد جهاز فاطمه از آن تو
بود یعنی جان زهرا، جان تو

در مدینه با حسن آن نور عین
کربلا بودی به همراه حسین

هم‌چو زینب خطبه خواندی باوقار
گوییا حیدر کشیده ذوالفقار

آنقدر دانم که ای دخت نبی!
عمّه‌ی سادات مثل زینبی

مأخذ:
نوادر الاخبار و الاشعار فی معرفة ائمّة الاطهار (عليهم‌السلام)، ص ۲۶۷ _ ۲۶۸.

🥀آجرک الله يا صاحب الزّمان🥀

#حضرت_ام‌کلثوم_سلام‌الله‌عليها
#سید_علی‌اصغر_تولیت_ذره
#مثنوی

@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
«آرزویی كه آرزو ماند» عنوان مقدّمه‌ای است که بر کتاب فوق نوشته‌ام و دارای اشعار فراوانی است كه در قالب یک شب شعر خیالی آمده و امشب به بخش‌هایی در کانال اشاره می‌شود ولی از اصل متن غفلت نکنید... . 🥀🥀🥀 #حضرت_ام‌کلثوم_سلام‌الله‌عليها #جواد_هاشمی_تربت @jav…
«آرزویی که آرزو ماند» به قلم حقیر/۲
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

💐مضمونِ ساختنِ حسینیه‌ای به نام حضرت امّ کلثوم (علیهاالسّلام) در غزل #حامد_ظفر از تهران، حضّار خیّر را حسابی به فکر فروبرد:

کسی که نسبت پیوند گل به خار دهد
سزای این عملش، میوه‌های زقّوم است

رواست شیعه برایت حسینیه سازد
فدای نام تو، بانو! که امّ کلثوم است

چه می‌شود که قبول از «ظفر» کنی این شعر؟
صله ز دست کریمان، همیشه مرسوم است

🍃با همین وزن و قافیه و ردیف، غزلی هم #مطهره_عباسیان از خمینی‌شهر خواند که سه بیتش این بود:

و هر که هر چه که دارد از اهل این خانه است
چه خانه‌ای؟ که خودش از بهار محروم است

چه خانه‌ای؟ که به لطف جهالت مردم
پر از شهید و اسیر و غریب و مسموم است

شهیدشان، پدر و مادر و برادرها
اسیر، زینب و سجّاد و امّ کلثوم است

🍀الآن که فکر می‌کنم می‌بینم، بی‌خود نبود بعد از این دو شاعر، مجری، مدّاح و شاعر اهل بیت (علیهم‌السّلام)، #مصطفی_نظری از تهران را صدا زد؛ چرا که غزل او نیز همین ردیف و قافیه را داشت و در همین وزن سروده شده بود:

کسی که شیر به دامان عشق نوشیده
کسی که لاله‌ی بستان پنج معصوم است

نهال گلشن احمد، گل وجود علی
عزیز فاطمه، اخت الحسین، کلثوم است

تمام بود و نبودش حسین و زینب بود
ز چار محرم دیگر اگر چه محروم است

البتّه ایشان، شعر دیگری در قالب #مثنوی در مدح و مرثیه‌ی این بانوی بیت وحی داشت که این بیتش، ارتباط ویژه‌ای با دل و جان خود من برقرار کرد:

اگر چه ظاهراً اهل کسا نیست
ولیکن بر تمامیشان، نشانی است

#حضرت_ام‌کلثوم_سلام‌الله‌عليها
#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
«آرزویی که آرزو ماند» به قلم حقیر/۴
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

☀️این دو بیت جمیل از #جلیل_آهنگرنژاد هم، شنیدنی بود:

زلال، آهسته، ساده، بی‌قرین گفت
شبیه یک سلام آخرین گفت
شبی مولا به خواب دخترش رفت
به صبر امّ کلثوم، آفرین گفت

#فرهنگ_دشتی با اشاره به مصائب این مظلومه‌ی خاندان عترت، #مثنوی خوبی رقم زده بود:

تو که در اوج عطش، لاله‌‌صفت گل کردی
تازیانه به تنت خورد و تحمّل کردی

بعد از آن واقعه، چون سرو تناور بودی
خواهر زینب کبری نه، برادر بودی

تو پس از زینب، مظلومه‌ی دیگر هستی
امّ کلثوم! تو زهرای مصوّر هستی

شعر #سپیدِ #معصومه‌سادات_شاکری از نیشابور هم، مختصر و مفید بود:

بانو! اندوه تو
ریشه‌دارتر از آن است که در واژه‌ای بگنجد
نگاه کن
استعاره‌ها به خاک می‌افتند

وزن و قالب شعر #مرضیه‌بیگم‌_حسینی از نیشابور، بر انسجام کلام او افزوده بود:

با تمام وجود می‌خواهم، از تو شعری بسازم، ای بانو!
هر چه دارم به پای حضرت تو، ذرّه‌ذرّه ببازم، ای بانو!

ذرّه‌ای در مقابلت هستم، ای که از نسل آفتابی تو!
من به پایت نمی‌رسم هرگز، زاده‌ی مهر و ماهتابی تو

پای شعرم دوباره می‌لنگد، از تو گفتن هنوز هم دشوار
کاش! می‌شد شفیع من باشی، در قیامت که می‌شوم بی‌یار

از قروه کردستان، #ژیلا_کریمی با چند #رباعی در این بزم غم حضور داشت. خودش نیز معترف بود که:

آن روز، وداع امّ کلثوم و حسین
توصیف به یک دو تا رباعی نشود

#رباعی ذیل از او، حدّ و مرز سرودن برای بی‌بی را به‌خوبی نشان می‌دهد:

دیباچه‌ی عمر تو، پُر از رنج و غم است
آن قدر که خارج از توان قلم است
در وصف مصیبت بزرگت، بانو!
صد دفتر شعر هم، برای تو کم است

#ناصر_احمدی_آبدانان از ایلام با سه بیت، برخی روضه‌‌های بی‌بی را متذکّر شد:

چگونه تاب آوردی غم برادر را؟
چنان که پیش‌تر از آن، عروج مادر را

چگونه تاب آوردی؟ چگونه؟ کلثوم! آه!
بریدن سر و بوسه‌گه پیمبر را

بگو که خواهرت آن دم چگونه تاب آورد
که دید غرقه به خون، پیکر برادر را

#حضرت_ام‌کلثوم_سلام‌الله‌عليها
#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
شاعر این شعر کیست؟
می‌برم تا آن که سیرابت کنم.....

☝️دیروز در کتاب《۴۳ مرثیه از ۳۲ شاعر》 که هدیه‌ی دکتر #محمدمهدی_کرباسچی به کتاب‌خانه‌ی #محمل بود(🙏)، شعری مشهور یافتم که به نام استاد #مؤید ثبت بود(😳) و چون در آثار ایشان نبود، خواستم از دوستان کمک بگیرم که آیا کسی شاعر این #مثنوی معروف در مصیبت #حضرت_علی_اصغر_علیه‌السلام را می‌داند؟

🧡نذر فرج، صلوات💙

#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
🏴به مناسبت رحلت جناب امام‌زاده سیّد محمّد بن علیّ الهادی علیهماالسّلام (۲۹جمادی الثّانیه)؛ ايشان عموی بزرگوار مولایمان حضرت امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه و مدفون در سامرا هستند (به نقل از کتاب #دو_آفتاب_و_دو_ماه):

ای قلم! در خویش جاری کن مرا
بر وفای عهد، یاری کن مرا

آمده وقت ادای نذر من
مزرعه، دفتر؛ مضامین، بذر من

با وضوی اشک و غسلِ در سبو
«هر چه می‏‌خواهد دل تنگت، بگو»

السّلام ای میر والا احتشام!
حضرت سیّد محمّد! السّلام!

ای محمّد نام! اباجعفر لقب!
بر رسول و خاندانش منتسب

از تبار حیدر و زهراستی
روشنای سامرایی، راستی

حُسن صورت از حسن داری ولی
حُسن سیرت از حسین بن علی

ای گل بُستان زین العابدین!
وی به باغ علم باقر، خوشه‌چین!

رنگ صدق صادق و گفتار تو
عطر کظم کاظم و رفتار تو

ای علی موسی الرّضا را پور راد!
وی جواد بن جواد بن جواد!

آفرین بر این همه پیوند پاک!
هم به هادی، هم به تو فرزند پاک!

بر تو زیبنده، سریر سروری
مثل عبّاسی، برای عسکری

شیعه باید با وضو خوانَد تو را
حضرت صاحب، عمو خوانَد تو را

خلق در اوج کرامت داندت
لایق شأن امامت داندت

داده حق بر بارگاهت، امتیاز
قبله‏‌ی حاجاتی و باب نیاز

دوست تنها نه ز تو دردش دوا
بلکه دشمن هم شود حاجت‌روا

از «زلال» فیض، جامی ده مرا
بار دیگر قسمتم کن #سامرا

🌱نكته:
دوست شاعرمان در زیارت حضرت امام زاده سید محمّد (علیه‌السّلام) برای حاجتی، سرودن شعری را نذر می‌‏کند که پس از بازگشت، به زودی و در عین ناباوری، به مطلوب خود، نائل می‌‏شود. از این رو با سرودن ابیاتی، به عرض ارادت و ادای نذر می‏‌پردازد. نسخه‏‌ای از شعر را با خطّ خوشِ یکی از دوستان، آماده می‏‌کند و در سفر بعد، در آن مکان نورانی قرار می‌‏دهد.

#امام‌زاده_سید_محمد_علیه‌السلام
#علی‌ا‌‌‌صغر_مؤمن‌نیا_زلال
#مثنوی

@javadhashemi_torbat
«آرزویی که آرزو ماند» به قلم حقیر/
(بخش۲)
●■●■

💐مضمونِ ساختنِ حسینیه‌ای به نام حضرت امّ کلثوم (علیهاالسّلام) در غزل #حامد_ظفر از تهران، حضّار خیّر را حسابی به فکر فروبرد:

کسی که نسبت پیوند گل به خار دهد
سزای این عملش، میوه‌های زقّوم است

رواست شیعه برایت حسینیه سازد
فدای نام تو، بانو! که امّ کلثوم است

چه می‌شود که قبول از «ظفر» کنی این شعر؟
صله ز دست کریمان، همیشه مرسوم است

🍃با همین وزن و قافیه و ردیف، غزلی هم #مطهره_عباسیان از خمینی‌شهر خواند که سه بیتش این بود:

و هر که هر چه که دارد از اهل این خانه است
چه خانه‌ای؟ که خودش از بهار محروم است

چه خانه‌ای؟ که به لطف جهالت مردم
پر از شهید و اسیر و غریب و مسموم است

شهیدشان، پدر و مادر و برادرها
اسیر، زینب و سجّاد و امّ کلثوم است

🍀الآن که فکر می‌کنم می‌بینم، بی‌خود نبود بعد از این دو شاعر، مجری، مدّاح و شاعر اهل بیت (علیهم‌السّلام)، #مصطفی_نظری از تهران را صدا زد؛ چرا که غزل او نیز همین ردیف و قافیه را داشت و در همین وزن سروده شده بود:

کسی که شیر به دامان عشق نوشیده
کسی که لاله‌ی بستان پنج معصوم است

نهال گلشن احمد، گل وجود علی
عزیز فاطمه، اخت الحسین، کلثوم است

تمام بود و نبودش حسین و زینب بود
ز چار محرم دیگر اگر چه محروم است

البتّه ایشان، شعر دیگری در قالب #مثنوی در مدح و مرثیه‌ی این بانوی بیت وحی داشت که این بیتش، ارتباط ویژه‌ای با دل و جان خود من برقرار کرد:

اگر چه ظاهراً اهل کسا نیست
ولیکن بر تمامیشان، نشانی است

#حضرت_ام‌کلثوم_سلام‌الله‌عليها
#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
«آرزویی که آرزو ماند» به قلم حقیر/
(بخش۴)

🖤این دو بیت جمیل از #جلیل_آهنگرنژاد هم، شنیدنی بود:

زلال، آهسته، ساده، بی‌قرین گفت
شبیه یک سلام آخرین گفت
شبی مولا به خواب دخترش رفت
به صبر امّ کلثوم، آفرین گفت

🖤#فرهنگ_دشتی با اشاره به مصائب این مظلومه‌ی خاندان عترت، #مثنوی خوبی رقم زده بود:

تو که در اوج عطش، لاله‌‌صفت گل کردی
تازیانه به تنت خورد و تحمّل کردی

بعد از آن واقعه، چون سرو تناور بودی
خواهر زینب کبری نه، برادر بودی

تو پس از زینب، مظلومه‌ی دیگر هستی
امّ کلثوم! تو زهرای مصوّر هستی

شعر #سپیدِ #معصومه‌سادات_شاکری از نیشابور هم، مختصر و مفید بود:

بانو! اندوه تو
ریشه‌دارتر از آن است که در واژه‌ای بگنجد
نگاه کن
استعاره‌ها به خاک می‌افتند

وزن و قالب شعر #مرضیه‌بیگم‌_حسینی از نیشابور، بر انسجام کلام او افزوده بود:

با تمام وجود می‌خواهم، از تو شعری بسازم، ای بانو!
هر چه دارم به پای حضرت تو، ذرّه‌ذرّه ببازم، ای بانو!

ذرّه‌ای در مقابلت هستم، ای که از نسل آفتابی تو!
من به پایت نمی‌رسم هرگز، زاده‌ی مهر و ماهتابی تو

پای شعرم دوباره می‌لنگد، از تو گفتن هنوز هم دشوار
کاش! می‌شد شفیع من باشی، در قیامت که می‌شوم بی‌یار

از قروه کردستان، #ژیلا_کریمی با چند #رباعی در این بزم غم حضور داشت. خودش نیز معترف بود که:

آن روز، وداع امّ کلثوم و حسین
توصیف به یک دو تا رباعی نشود

#رباعی ذیل از او، حدّ و مرز سرودن برای بی‌بی را به‌خوبی نشان می‌دهد:

دیباچه‌ی عمر تو، پُر از رنج و غم است
آن قدر که خارج از توان قلم است
در وصف مصیبت بزرگت، بانو!
صد دفتر شعر هم، برای تو کم است

#ناصر_احمدی_آبدانان از ایلام با سه بیت، برخی روضه‌‌های بی‌بی را متذکّر شد:

چگونه تاب آوردی غم برادر را؟
چنان که پیش‌تر از آن، عروج مادر را

چگونه تاب آوردی؟ چگونه؟ کلثوم! آه!
بریدن سر و بوسه‌گه پیمبر را

بگو که خواهرت آن دم چگونه تاب آورد
که دید غرقه به خون، پیکر برادر را

#حضرت_ام‌کلثوم_سلام‌الله‌عليها
#جواد_هاشمی_تربت

@javadhashemi_torbat
#حضرت_زهرا_سلام‌الله‌علیها
#مثنوی (۱۸ بیت بعد از شهادت)

●بی‌تونامه●

ای بهین یار علی در بندگی!
بی تو خیری نیست در این زندگی

بی تو ای هم‌دل! هم‌آوا! هم‌نفس!
نیست این قصر صفا غیر از قفس

بی تو کاش! ای دین و دنیای علی!
بند می‌آمد نفس‌های علی

تک‌درختم بی تو و بی شاخ و برگ
آرزویم بعد تو مرگ است مرگ

مهر، بی تو پشت ابر قهر رفت
روشنی از کوچه‌های شهر رفت

بی تو یثرب، روستای بی‌کسی است
کوچه در کوچه همه دلواپسی است

بی تو این دل، لاله‌زار داغ شد
چشم، سیر از سِیر باغ و راغ شد

هیچ گل را رنگ و بویی بی‌ تو نیست
در دل من، آرزویی بی تو نیست

بی تو بین صبر و دل، جنگ است جنگ
دل، چنان آیینه و صبر است سنگ

می‌کشم ای ماه من! از سینه آه
بی تو چشمم تا که می‌افتد به ماه

چشمم ای خورشید من گردد پرآب!
بی تو گر رو آورم بر آفتاب

بی تو تنها آه، همراه من است
چاه هم دل‌خسته‌ی آه من است

تا تو بودی، حسّ تنهایی نبود
بود غربت، ناشکیبایی نبود

بی تو امّا بی شکیبم بی شکیب
حال می‌فهمم غریبم من غریب

بی تو با شادی مرا کار است؟ نه
از دلم غم دست بردار است؟ نه

بی تو درد و غم به هم پیوسته‌اند
بر مبارک‌بادِ من صف بسته‌اند

غصّه‌ها، اندوه‌ها، غم‌ها همه
دور من جمعند بی تو فاطمه

بی تو حال من که می‌داند که چیست؟
این علی _ آری _ نه دیگر آن علی است




#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
#حضرت_زهرا_سلام‌الله‌علیها
#مثنوی (۸ بیت بعد از شهادت)

●گریه‌نامه●

ای پس از تو درد و غم، تقدیر من!
گریه روز و شب، گریبان‌گیر من

کار من، هنگام و بی هنگام، اشک
صبح، اشک و ظهر، اشک و شام، اشک

خود ببین حال پریشان مرا
گریه‌ی سر در گریبان مرا

گفتنی بسیار دارد چشم من
گریه‌ی سرشار دارد چشم من

سر برآر از خاک و با چشم خدای
خود ببین این گریه‌های های‌های

سر برآر و بنگر این دل‌خسته را
گریه‌ی آهسته و پیوسته را

هر کجا یاد از تو می‌آرد علی
سر به دوش گریه بگذارد علی

مردمان را گریه شد درمان درد
گریه امّا درد من درمان نکرد




#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
#حضرت_زهرا_سلام‌الله‌علیها
#مثنوی (فعلا" ۱۳ بیت بعد از شهادت)

●یادنامه●

یاد باد آن دوره‌ی کوتاه! آه!
هم تو بودی، هم رسول‌الله، آه!

یاد بادا! عرش، گل افشانده بود
خود خدا عقد من و تو خوانده بود

یاد باد! ای کعبه‌ی ستر و عفاف!
بخشش پیراهن شام زفاف

یادِ گردن‌بند پرخیرت به خیر!
چون ز خانه رفت و چون آمد ز سیر،

هم گرسنه، هم برهنه شاد کرد
هم غلام زرخرید آزاد کرد

یادِ چادر در گرو بگْذاشتن
بس یهودی را مسلمان داشتن

در به روی من گشودن یاد باد!
چشم در چشم تو بودن یاد باد!

یادِ در مسجد خطابه خواندنت!
بیت الاحزان رفتن، اشک افشاندنت!

یادِ جبریل و سلام آوردنش!
وز بهشت حق، طعام آوردنش!

یادِ دستاسی که از احسان تو
بوسه‌ها می‌چید از دستان تو!

روزهای انّمایی یاد باد!
روزه‌های هل اتایی یاد باد!

هر چه در خانه است خالی، جای تو
پُر ز یادت جنّة المأوای تو

هر چه غم بر مرگ بسپارد مرا
خاطراتت زنده می‌دارد مرا




#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
#حضرت_زهرا_سلام‌الله‌علیها
#مثنوی (۱۰ بیت بعد از شهادت)

●گریه‌نامه●

ای پس از تو درد و غم، تقدیر من!
گریه روز و شب، گریبان‌گیر من

بی تو اشک‌افشانی من دیدنی است
بی سر و سامانی من دیدنی است

خود ببین حال پریشان مرا
گریه‌ی سر در گریبان مرا

کار من، هنگام و بی هنگام، اشک
صبح، اشک و ظهر، اشک و شام، اشک

گفتنی بسیار دارد چشم من
گریه‌ی سرشار دارد چشم من

سر برآر از خاک و با چشم خدای
خود ببین این گریه‌های های‌های

سر برآر و بنگر این دل‌خسته را
گریه‌ی آهسته و پیوسته را

هر کجا یاد از تو می‌آرد علی
سر به دوش گریه بگذارد علی

از گل اشک است گلشن، دامنم
دیده‌ای بی گل ندیده گلشنم

مردمان را گریه شد درمان درد
گریه امّا درد من درمان نکرد



#جواد_هاشمی_تربت
#گریه‌نامه

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
🏴به مناسبت رحلت جناب امام‌زاده سیّد محمّد بن علیّ الهادی علیهماالسّلام (۲۹جمادی الثّانیه)؛ ايشان عموی بزرگوار مولایمان حضرت امام زمان عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه و مدفون در سامرا هستند (به نقل از کتاب #دو_آفتاب_و_دو_ماه):

ای قلم! در خویش جاری کن مرا
بر وفای عهد، یاری کن مرا

آمده وقت ادای نذر من
مزرعه، دفتر؛ مضامین، بذر من

با وضوی اشک و غسلِ در سبو
«هر چه می‏‌خواهد دل تنگت، بگو»

السّلام ای میر والا احتشام!
حضرت سیّد محمّد! السّلام!

ای محمّد نام! اباجعفر لقب!
بر رسول و خاندانش منتسب

از تبار حیدر و زهراستی
روشنای سامرایی، راستی

حُسن صورت از حسن داری ولی
حُسن سیرت از حسین بن علی

ای گل بُستان زین العابدین!
وی به باغ علم باقر، خوشه‌چین!

رنگ صدق صادق و گفتار تو
عطر کظم کاظم و رفتار تو

ای علی موسی الرّضا را پور راد!
وی جواد بن جواد بن جواد!

آفرین بر این همه پیوند پاک!
هم به هادی، هم به تو فرزند پاک!

بر تو زیبنده، سریر سروری
مثل عبّاسی، برای عسکری

شیعه باید با وضو خوانَد تو را
حضرت صاحب، عمو خوانَد تو را

خلق در اوج کرامت داندت
لایق شأن امامت داندت

داده حق بر بارگاهت، امتیاز
قبله‏‌ی حاجاتی و باب نیاز

دوست تنها نه ز تو دردش دوا
بلکه دشمن هم شود حاجت‌روا

از «زلال» فیض، جامی ده مرا
بار دیگر قسمتم کن #سامرا

🌱نكته:
دوست شاعرمان در زیارت حضرت امام زاده سید محمّد (علیه‌السّلام) برای حاجتی، سرودن شعری را نذر می‌‏کند که پس از بازگشت، به زودی و در عین ناباوری، به مطلوب خود، نائل می‌‏شود. از این رو با سرودن ابیاتی، به عرض ارادت و ادای نذر می‏‌پردازد. نسخه‏‌ای از شعر را با خطّ خوشِ یکی از دوستان، آماده می‏‌کند و در سفر بعد، در آن مکان نورانی قرار می‌‏دهد.

#امام‌زاده_سید_محمد_علیه‌السلام
#علی‌ا‌‌‌صغر_مؤمن‌نیا_زلال
#مثنوی

@javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
❤️ Sticker
🕯نذر #فرج🕯

تیغِ ناموزون در آن دشتِ نبرد
شاه‌بیت عشق را تقطیع کرد

"حا" به روی نیزه‌ها استاده بود
"سین" و "یا" و "نون" به خاک افتاده بود



(سروده‌ی ۲۴ و ۲۵ آبان ۱۳۹۶)

#مثنوی
#ناتمام
#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
[مثنوی قبل از شهادت] (۱۸ بیت)

ای حجازی بانو! از یثرب مرو
آفتابا! جانب مغرب مرو

روشن از خورشید رخ، عالم کنی
از سرم سایه مبادا کم کنی!

با تو هم پاییز دارم، هم بهار
بی تو فرقی نیست در لیل و نهار

تا تو هستی، کی غمی دارد دلم؟
با نگاهت عالمی دارد دلم

باز مانده پلک‌های چشم من
تا تو بگشایی دو چشم خویشتن

گر چه پر دردیم امّا بی غمیم
تا من و تو چشم در چشم همیم

نرگس بیمار خود بیدار دار
تا نگردد کار این گلزار، زار

در دلم هر روزه گل می‌کاشتی
خنده‌هایی بس معطّر داشتی

مدّتی از تو ندیدم جز گریست
قصّه‌ی تابوت و لبخند تو چیست؟

کوثرا! تا کی تو را جوش و خروش؟
این قَدَر از زمزم اشکت منوش

زهره‌ی من! مشتریّ غم مباش
این قَدَر بر ماه خود اختر مپاش

نیست ما را غم در این غربت‌سرا
تو مرا داریّ و من دارم تو را

قدرنشناسند این امّت ولی
قدر تو تنها علی داند، علی

ای مرا بر صبر خوانده! می‌روی؟
حرف‌ها ناگفته مانده؛ می‌روی؟

من که هر پیکار داند کیستم
مرد میدان جدایی نیستم

با تو صاحب‌اقتدارم؛ پس بمان
من کسی جز تو ندارم؛ پس بمان

امشبی را _ شمع محفل! _ صبر کن
ناصبوری می‌کند دل، صبر کن

بعد پرواز تو از این غم‌سرا
هم‌سرای من! کجا بینم تو را؟


☆و عجّل فی فرج مولانا☆

#حضرت_زهرا_سلام‌الله‌علیها
#مثنوی
#جواد_هاشمی_تربت

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat



■ششمین بیت برای پریشب (جمعه ۳ آذر ۱۴۰۲) است که در منزل استاد #انسانی در فواصل روضه عنایت شد.
#حضرت_زهرا_سلام‌الله‌علیها
#مثنوی (۸ بیت بعد از شهادت)

●گریه‌نامه●

ای پس از تو درد و غم، تقدیر من!
گریه روز و شب، گریبان‌گیر من

کار من، هنگام و بی هنگام، اشک
صبح، اشک و ظهر، اشک و شام، اشک

خود ببین حال پریشان مرا
گریه‌ی سر در گریبان مرا

گفتنی بسیار دارد چشم من
گریه‌ی سرشار دارد چشم من

سر برآر از خاک و با چشم خدای
خود ببین این گریه‌های های‌های

سر برآر و بنگر این دل‌خسته را
گریه‌ی آهسته و پیوسته را

هر کجا یاد از تو می‌آرد علی
سر به دوش گریه بگذارد علی

مردمان را گریه شد درمان درد
گریه امّا درد من درمان نکرد




#جواد_هاشمی_تربت
#گریه‌نامه

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
داستان خط نوشتن حسنین علیهماالسّلام (امام حسن علیه‌السّلام و امام حسین علیه‌السّلام) را به نظم کشیده است.

#مثنوی
#عارف_دزفولی

الآن در حال برگه‌برداری از دیوان عارف دزفولی یافتم.

((طبیعتا" شاعری غیر از عارف بجنوردی است))

http://www.instagram.com/javadhashemi69/

@javadhashemi_torbat
.
یثربا! رفت آفتاب مه‌رُخان
داغ «یاسین» است، «الرّحمن» بخوان

#حضرت_رسول_اکرم_صلی‌الله‌علیه‌واله
#مثنوی
#جواد_هاشمی_تربت
.
قدسیان! کرّوبیان! یارش شوید
او مهاجر گشته، انصارش شوید


#حضرت_رسول_اکرم_صلی‌الله‌علیه‌واله
#مثنوی
#جواد_هاشمی_تربت
آید از آیات قرآن این خروش
یا نبیّ الله! چشم از ما مپوش



#حضرت_رسول_اکرم_صلی‌الله‌علیه‌واله
#مثنوی
#جواد_هاشمی_تربت
.
منبرا! آید علی بعد از نبی
هان! مبادا جا دهی بر اجنبی!


#حضرت_رسول_اکرم_صلی‌الله‌علیه‌واله
#مثنوی
#تبری
#جواد_هاشمی_تربت