ملاحظات تاریخی در موضوع «اقتصاد و جامعه» در ایران: پارادایم جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی
نیما شجاعی
اقتصاد و جامعه دو ستون اساسی هر کشوری است که توسعهیافتگی یا عدم توسعهیافتگی آن کشور در نهایت منتج از نوع ارتباط میان آنها خواهد بود. منتهی طنز تلخ ماجرا و قابلتوجه در مورد ایران این است که صاحبنظران بهصورت متعارف این دو میدان را از یکدیگر تفکیک کرده، و در تبیین مسائل آنها بدون توجه به میدان دیگر نظریات و روشهای منفک از دیگری را بهکار میبرند که نتیجهاش تبیین محدود و ناقص واقعیتهای کشور خواهد بود. با وجود این، باید آگاه بود که اقتصاد و جامعه در یک رابطۀ دیالکتیکی با یکدیگر و اتفاقاً نقطۀ مشترک مفهوم «نهاد» روی یکدیگر اثر مثبت یا منفی میگذارند و اتفاقاً دانش متأخر این حوزهها که در این دوره از آن تحت عنوان «جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی» یاد میکنیم، کاملاً متوجه این ارتباط بوده و همواره تلاش میکند که در تبیین مسائل هر میدان به واقعیتهای میدان دیگر توجه نماید. در این دوره تلاش خواهیم کرد که اتفاقاً نشان دهیم که مسائل این دو تا چه میزان به یکدیگر مرتبط و غیر قابل تفکیک هستند.
جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی اساساً یک پارادایم مهم در علوم اجتماعی است، در کنار دیگر پارادایمها شامل: مارکسیستی، کنش متقابل، نظم، و پدیدارشناسی؛ و از این جهت گفتنی است که جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی بهنظر بسیاری مهمترین آثار کلاسیک و متأخر این حوزه را در بر میگیرد. منتهی، همزمان با ورود جامعهشناسی به ایران، این پارادایم تطبیقیـتاریخی نیز به گفتمان علوم اجتماعی ایران وارد شد و بزرگترین جامعهشناسان ایران همچون غلامحسین صدیقی، احمد اشرف، و برخی از اساتید حوزههای دیگر (برای مثال محمدعلی همایون کاتوزیان و یرواند آبراهامیان) از محتوای این پارادایم در پژوهشهای خود استفاده کردند. موضوع اساسی مد نظر ایشان بررسی تاریخی وضعیت «اقتصاد و جامعه» در ایران در برهههای گوناگون بوده است؛ که بهنظر میرسد به دلایل ذیل بیش از دیگر جریانها، به رسالت اصلی علم اجتماعی عطف نظر داشته است:
•انضمامی بودن
•رعایت اصل عینیت
•تجسم یک اتوپیای واقعی
•انتقادی بودن
•مسالهمحور بودن
با وجود این، با تفوق سیاست آرمانی در دیدگاههای اساتید علوم اجتماعی در جامعۀ پساانقلابی ایران مسیر جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی در ایران به محاق رفت و چنین مسائلی بهوجود آمد:
•تمرکز بیش از حد بر مسائل نظری و ایدئولوژیک
•عدم توجه کافی به واقعیتهای ملی ایران
•نادیده گرفتن مسائل عملی و عملکرد علوم اجتماعی در حل مشکلات اجتماعی
•و همچنین کاستی در تحقیقاتی و مشارکت مردمی
در پایان، باید اذعان داشت که دانش اقتصاد و جامعه در پادارایم جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی نه یک دانش صریح، بلکه یک دانش انضمامی است و انتقال آن به افراد نیازمند برداشتنهای گامهای پیوسته و بطئی است. در این دوره، تلاش خواهم کرد با عطف نظر به جریان کلاسیک جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی، به امکانات این پارادایم در بررسی موضوع «اقتصاد و جامعه» و ترسیم فرایند توسعه در ایران بپردازیم و چشماندازی را جهت این برنامه پژوهشی ترسیم نمایم، بنابراین دوره اول، از این موضوع شامل مباحث ذیل میشود:
جلسه اول) بازگشت به جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی
منبع: آثار برینگتون مور، روشهمایر و استفانز
جلسه دوم) طبقه و کار در ایران
منبع: اثر سهراب بهداد و فرهاد نعمانی
جلسه سوم) دموکراسی و توسعه در ایران
منبع: اثر نیما شجاعی
جلسه چهارم) سرمایهداری یا سوسیالیسم در ایران؟
منبع: آثار علیاصغر سعیدی
جلسه پنجم) بازگشت به سیاست طبقه در ایران
منبع: آثار آصف بیات
@isa_ctc
نیما شجاعی
اقتصاد و جامعه دو ستون اساسی هر کشوری است که توسعهیافتگی یا عدم توسعهیافتگی آن کشور در نهایت منتج از نوع ارتباط میان آنها خواهد بود. منتهی طنز تلخ ماجرا و قابلتوجه در مورد ایران این است که صاحبنظران بهصورت متعارف این دو میدان را از یکدیگر تفکیک کرده، و در تبیین مسائل آنها بدون توجه به میدان دیگر نظریات و روشهای منفک از دیگری را بهکار میبرند که نتیجهاش تبیین محدود و ناقص واقعیتهای کشور خواهد بود. با وجود این، باید آگاه بود که اقتصاد و جامعه در یک رابطۀ دیالکتیکی با یکدیگر و اتفاقاً نقطۀ مشترک مفهوم «نهاد» روی یکدیگر اثر مثبت یا منفی میگذارند و اتفاقاً دانش متأخر این حوزهها که در این دوره از آن تحت عنوان «جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی» یاد میکنیم، کاملاً متوجه این ارتباط بوده و همواره تلاش میکند که در تبیین مسائل هر میدان به واقعیتهای میدان دیگر توجه نماید. در این دوره تلاش خواهیم کرد که اتفاقاً نشان دهیم که مسائل این دو تا چه میزان به یکدیگر مرتبط و غیر قابل تفکیک هستند.
جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی اساساً یک پارادایم مهم در علوم اجتماعی است، در کنار دیگر پارادایمها شامل: مارکسیستی، کنش متقابل، نظم، و پدیدارشناسی؛ و از این جهت گفتنی است که جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی بهنظر بسیاری مهمترین آثار کلاسیک و متأخر این حوزه را در بر میگیرد. منتهی، همزمان با ورود جامعهشناسی به ایران، این پارادایم تطبیقیـتاریخی نیز به گفتمان علوم اجتماعی ایران وارد شد و بزرگترین جامعهشناسان ایران همچون غلامحسین صدیقی، احمد اشرف، و برخی از اساتید حوزههای دیگر (برای مثال محمدعلی همایون کاتوزیان و یرواند آبراهامیان) از محتوای این پارادایم در پژوهشهای خود استفاده کردند. موضوع اساسی مد نظر ایشان بررسی تاریخی وضعیت «اقتصاد و جامعه» در ایران در برهههای گوناگون بوده است؛ که بهنظر میرسد به دلایل ذیل بیش از دیگر جریانها، به رسالت اصلی علم اجتماعی عطف نظر داشته است:
•انضمامی بودن
•رعایت اصل عینیت
•تجسم یک اتوپیای واقعی
•انتقادی بودن
•مسالهمحور بودن
با وجود این، با تفوق سیاست آرمانی در دیدگاههای اساتید علوم اجتماعی در جامعۀ پساانقلابی ایران مسیر جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی در ایران به محاق رفت و چنین مسائلی بهوجود آمد:
•تمرکز بیش از حد بر مسائل نظری و ایدئولوژیک
•عدم توجه کافی به واقعیتهای ملی ایران
•نادیده گرفتن مسائل عملی و عملکرد علوم اجتماعی در حل مشکلات اجتماعی
•و همچنین کاستی در تحقیقاتی و مشارکت مردمی
در پایان، باید اذعان داشت که دانش اقتصاد و جامعه در پادارایم جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی نه یک دانش صریح، بلکه یک دانش انضمامی است و انتقال آن به افراد نیازمند برداشتنهای گامهای پیوسته و بطئی است. در این دوره، تلاش خواهم کرد با عطف نظر به جریان کلاسیک جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی، به امکانات این پارادایم در بررسی موضوع «اقتصاد و جامعه» و ترسیم فرایند توسعه در ایران بپردازیم و چشماندازی را جهت این برنامه پژوهشی ترسیم نمایم، بنابراین دوره اول، از این موضوع شامل مباحث ذیل میشود:
جلسه اول) بازگشت به جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی
منبع: آثار برینگتون مور، روشهمایر و استفانز
جلسه دوم) طبقه و کار در ایران
منبع: اثر سهراب بهداد و فرهاد نعمانی
جلسه سوم) دموکراسی و توسعه در ایران
منبع: اثر نیما شجاعی
جلسه چهارم) سرمایهداری یا سوسیالیسم در ایران؟
منبع: آثار علیاصغر سعیدی
جلسه پنجم) بازگشت به سیاست طبقه در ایران
منبع: آثار آصف بیات
@isa_ctc
این دوره از امروز آغاز میشود.
جهت ثبتنام با شماره ۰۹۳۳۷۹۹۲۷۵۹ تماس بگیرید.
https://tttttt.me/isa_ctc/2667
جهت ثبتنام با شماره ۰۹۳۳۷۹۹۲۷۵۹ تماس بگیرید.
https://tttttt.me/isa_ctc/2667
Telegram
مرکز آموزش تخصصی انجمن جامعه شناسی ایران
@isa_ctc
گروه جامعهشناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعهشناسی ایران برگزار میکند:
🛑 نشست نقد و بررسی کتاب «آنچه شما میگویید، آنچه پزشک میشنود»
با سخنرانی:
👤مترجم کتاب: افروز معتمد
پزشک متخصص قلب و عروق
👤منتقد: شمیم شرافت
دکترای جامعهشناسی
👤دبیر جلسه: سارا صحت
دندانپزشک، دانشجوی دکترای اخلاق پزشکی
جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۱۷
پخش زنده پلتفرم گوگل میت
📍لینک ورود برای عموم
@sociologyofmedicine
@isa_ctc
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
با حمایت انجمن جامعه شناسی، از فرهنگ و فرهیختگی حمایت کنید.
🛑 نشست نقد و بررسی کتاب «آنچه شما میگویید، آنچه پزشک میشنود»
با سخنرانی:
👤مترجم کتاب: افروز معتمد
پزشک متخصص قلب و عروق
👤منتقد: شمیم شرافت
دکترای جامعهشناسی
👤دبیر جلسه: سارا صحت
دندانپزشک، دانشجوی دکترای اخلاق پزشکی
جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۱۷
پخش زنده پلتفرم گوگل میت
📍لینک ورود برای عموم
@sociologyofmedicine
@isa_ctc
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
با حمایت انجمن جامعه شناسی، از فرهنگ و فرهیختگی حمایت کنید.
گروه جامعهشناسی پزشکی و سلامت با همکاری گروه مطالعات زنان انجمن جامعهشناسی ایران برگزار میکند:
نشست نقد و بررسی کتاب «زنان در پزشکی نوین (نقدی بر تبعیض جنسیتی در پزشکی)» نوشته سیمین کاظمی
با حضور:
نویسنده کتاب: سیمین کاظمی
پزشک و جامعهشناس
منتقد: شهلا اعزازی
جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
دبیر جلسه: مریم رحمانی
تاریخ: پنجشنبه، ۲۴ خرداد
ساعت ۶ تا ۸
این نشست در مرکز آموزشهای انجمن به صورت حضوری و مجازی برگزار خواهد شد.
لینک ورود به جلسه:
https://meet.google.com/twg-ovfd-upq
آدرس:
مرکز آموزش های تخصصی و جامعهمحور انجمن جامعهشناسی ایران واقع در خیابان سید جمال الدین اسدآبادی. کوچه 63. پلاک 2. طبقه دوم غربی
@isa_ctc
با حمایت انجمن جامعه شناسی، از فرهنگ و فرهیختگی حمایت کنید.
نشست نقد و بررسی کتاب «زنان در پزشکی نوین (نقدی بر تبعیض جنسیتی در پزشکی)» نوشته سیمین کاظمی
با حضور:
نویسنده کتاب: سیمین کاظمی
پزشک و جامعهشناس
منتقد: شهلا اعزازی
جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
دبیر جلسه: مریم رحمانی
تاریخ: پنجشنبه، ۲۴ خرداد
ساعت ۶ تا ۸
این نشست در مرکز آموزشهای انجمن به صورت حضوری و مجازی برگزار خواهد شد.
لینک ورود به جلسه:
https://meet.google.com/twg-ovfd-upq
آدرس:
مرکز آموزش های تخصصی و جامعهمحور انجمن جامعهشناسی ایران واقع در خیابان سید جمال الدین اسدآبادی. کوچه 63. پلاک 2. طبقه دوم غربی
@isa_ctc
با حمایت انجمن جامعه شناسی، از فرهنگ و فرهیختگی حمایت کنید.
📌مصاحبه دکتر سعید معیدفر رئیس انجمن جامعهشناسی ایران در مورد رویکرد ضدعلم شهرداری تهران برای تخلیه ساختمان مرکز آموزشهای انجمن جامعهشناسی
رویکرد ضد علم و نهادهای علمی در شهرداری تهران / اقدام خلاف قانون شهرداری تهران برای تخلیه ساختمان انجمن جامعه شناسی - خبرآنلاین
https://www.khabaronline.ir/news/1918517/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%B6%D8%AF-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%88-%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%81-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86
@isa_ctc
رویکرد ضد علم و نهادهای علمی در شهرداری تهران / اقدام خلاف قانون شهرداری تهران برای تخلیه ساختمان انجمن جامعه شناسی - خبرآنلاین
https://www.khabaronline.ir/news/1918517/%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%B6%D8%AF-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D9%88-%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AA%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%81-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86
@isa_ctc
www.khabaronline.ir
رویکرد ضد علم و نهادهای علمی در شهرداری تهران / اقدام خلاف قانون شهرداری تهران برای تخلیه ساختمان انجمن جامعه شناسی
شورای شهر و شهرداری در سال های گذشته به طور کامل مدافع نهادهای علمی و فرهنگی بودند، الآن هم به نظر می آید که شورای شهر مایل به قوت بخشیدن به چنین نهادهایی است، اما متاسفانه شهرداری دارد به صورت خودمختار ، زحمات شورای شهر و مسئولان شهری در دوره های گذشته را…
🔰میراث جامعهشناسی
✍بیتا مدنی
در آستانه سالگرد درگذشت دکتر سید محمدامین قانعی راد، از رئوسای انجمن جامعهشناسی ایران در دهه ۹۰ شمسی هستیم که در ۲۴ خردادماه ۱۳۹۷ درگذشت.
در دوره ریاست شادروان دکتر قانعی راد، از طرف شهرداری وقت مرکز درسگفتارهای یوسف آباد جهت برگزاری دورههای آموزش شهروندی و علوم اجتماعی مردم محور به انجمن واگذار شد. متأسفانه این روزها شهرداری تهران، برای تخلیه مرکز فشار مضاعفی را بر انجمن وارد میکند.
این در حالی است که پارسال نیز ریاست دانشگاه تهران، سالن کنفرانس انجمن واقع در نیم طبقه اول دانشکده علوم اجتماعی را پس از تقریبا چهار دهه از انجمن گرفت.
شیوه برخورد شهرداری تهران با سازمان مردم نهاد علمی انجمن جامعهشناسی ایران، گویای نگرش کارگزاران و مدیران شهرداری نسبت به کنشگری علمی و جامعه مدنی است.
امید که حاصل زحمات ارزنده جامعه شناسانی چون شادروان دکتر قانعی راد با بیتدبیری و سوء مدیریت شهرداری به هدر نرود. میراث جامعهشناسی قطعا ساختمان نیست بلکه درهمتنیدگی کنشهای جمعی در قالبی از کنش پیوسته است اما بستر آن را فضای کنش فراهم میکند.
#انجمن_جامعهشناسی_ایران
#مرکز_آموزش_تخصصی_انجمن_جامعهشناسی_ایران
#محمدامین_قانعی_راد
@isa_ctc
✍بیتا مدنی
در آستانه سالگرد درگذشت دکتر سید محمدامین قانعی راد، از رئوسای انجمن جامعهشناسی ایران در دهه ۹۰ شمسی هستیم که در ۲۴ خردادماه ۱۳۹۷ درگذشت.
در دوره ریاست شادروان دکتر قانعی راد، از طرف شهرداری وقت مرکز درسگفتارهای یوسف آباد جهت برگزاری دورههای آموزش شهروندی و علوم اجتماعی مردم محور به انجمن واگذار شد. متأسفانه این روزها شهرداری تهران، برای تخلیه مرکز فشار مضاعفی را بر انجمن وارد میکند.
این در حالی است که پارسال نیز ریاست دانشگاه تهران، سالن کنفرانس انجمن واقع در نیم طبقه اول دانشکده علوم اجتماعی را پس از تقریبا چهار دهه از انجمن گرفت.
شیوه برخورد شهرداری تهران با سازمان مردم نهاد علمی انجمن جامعهشناسی ایران، گویای نگرش کارگزاران و مدیران شهرداری نسبت به کنشگری علمی و جامعه مدنی است.
امید که حاصل زحمات ارزنده جامعه شناسانی چون شادروان دکتر قانعی راد با بیتدبیری و سوء مدیریت شهرداری به هدر نرود. میراث جامعهشناسی قطعا ساختمان نیست بلکه درهمتنیدگی کنشهای جمعی در قالبی از کنش پیوسته است اما بستر آن را فضای کنش فراهم میکند.
#انجمن_جامعهشناسی_ایران
#مرکز_آموزش_تخصصی_انجمن_جامعهشناسی_ایران
#محمدامین_قانعی_راد
@isa_ctc
در دفاع از کنشگری انجمن جامعهشناسی ایران
از سال ۱۳۹۱ که عضو پیوستۀ انجمن جامعهشناسی ایران بودهام، در چندین همایش و سمینار و نشست که انجمن برگزار کرده است، مشارکت کردهام و حدود دویست ساعت بهواسطۀ این انجمن در کارگاهها و دورههای مرکز آموزشهای تخصصی انجمن و دفاتر استانی آن تدریس تخصصی داشتهام. انصافاً وجود انجمن جامعهشناسی برای اهالی علوم اجتماعی ایران غنیمت بوده است و بستر گستردهای برای فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و مدنی جامعهشناسان و دغدغهمندان جامعه فراهم کرده است.
اما اخیراً دکتر سعید معیدفر، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران، در گفتوگو با خبرآنلاین از فشار شهرداری تهران به انجمن جامعهشناسی برای تخلیۀ ساختمان انجمن (واقع در یوسفآباد) خبر داده است. شنیدن این خبر مایۀ تأسف بسیار است. انجمن جامعهشناسی ایران بهعنوان یک نهاد با ۳۳ سال سابقه که همواره یکی از فعالترین انجمنهای علمی کشور بوده است، نیاز به توجه و حمایت بیشتر دارد که نه اینکه محدودتر شود.
انجمن جامعهشناسی ایران با حدود ۴۰ گروه و کارگروه علمی-تخصصی و دفاتر استانی متعدد در تقویت جامعۀ مدنی بسیار تأثیرگذار بوده است. لازم به ذکر است که فعالیتهای انجمن فقط محدود به تهران نبودهاند و دفاتر استانی انجمن نیز کموبیش فعال بودهاند و مشارکت اهالی علوم اجتماعی در سراسر کشور را برانگیختهاند.
بهطور کلی، انجمن جامعهشناسی ایران دارای کارکردهای مهمی بوده است:
▪️فراهمکردن بستری مهم برای تعامل و هماندیشی و همنشینی میان اهالی علوم اجتماعی ایران؛
▪️تقویت فضای آموزشی علوم اجتماعی ایران فراتر از فضای آکادمیک، آنهم در دورۀ زوال سطح کیفی آموزش در محیط دانشگاهها؛
▪️بالابردن فهم کلی از جامعۀ ایران و مسائل آن از طریق برگزاری نشستها، سمینارها، همایشها و طرحهای ملی و استانی، که نتایج آن میتواند به کار سیاستگذاران و برنامهریزان بیاید؛
▪️ترویج علم اجتماعی و دانش جامعهشناختی بهواسطۀ برگزاری همایشهایی از جمله همایش پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ ایران، همایش ملّی کنکاشهای مفهومی و نظری دربارۀ جامعه ایران، همایش روز ملّی علوم اجتماعی و همچنین همکاری با همایشهای انجمنهای علمی دیگر؛
▪️تسهیل امکان تدریس برای دانشآموختگان جامعهشناسی که بیرون از دانشگاه ماندهاند؛
▪️ایجاد زمینه برای انتشار پژوهشها در قالب مجلات علمی-پژوهشی از جمله مجله جامعهشناسی ایران و مجله مطالعات اجتماعی ایران و همکاری با چندین مجلۀ علمی-پژوهشی دیگر؛
▪️فراهمکردن بستر برای انتشار یادداشتهای تحلیلی از طریق سایت و شبکههای اجتماعی انجمن؛
▪️کمک به فعالیتهای جامعهمحور و شهروندی، آنهم در وضعیتی که جامعه با مسائل و مشکلات اجتماعی بسیاری مواجه است.
▪️نقد و بررسی کتابهای منتشرشدۀ مرتبط با علوم اجتماعی و جامعۀ ایرانی؛
▪️تقویت تعهد و اخلاق علمی بهواسطۀ دیدبانی علوم اجتماعی ایران؛
▪️فراهمکردن امکان همکاریهای علمی و فکری در سطح بینالمللی؛
▪️ایفای نقش میانجیگری بین دولت و ملت از طریق برگزاری نشستهای علمی و تخصصی که نتیجۀ آن قاعدتاً میتواند به تقویت تفاهم و گفتوگوی متقابل بین نهادهای قدرت و نهادهای مدنی بینجامد.
در پایان، باید یادآور شد که انجمن جامعهشناسی ایران بهعنوان یک نهاد علمی میتواند همچون سرمایهای اجتماعی برای ملت و حتی دولت به کار گرفته شود. نباید زحمات و دستاوردهای ارزشمند این انجمن را به باد داد. برای بهبود وضعیت وطنمان ایران و برای تقویت و تعالی این سرزمین عزیز لازم است که بیشازپیش از نهادهای علمی و مدنی پاسداری کنیم.
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
@isa_ctc
از سال ۱۳۹۱ که عضو پیوستۀ انجمن جامعهشناسی ایران بودهام، در چندین همایش و سمینار و نشست که انجمن برگزار کرده است، مشارکت کردهام و حدود دویست ساعت بهواسطۀ این انجمن در کارگاهها و دورههای مرکز آموزشهای تخصصی انجمن و دفاتر استانی آن تدریس تخصصی داشتهام. انصافاً وجود انجمن جامعهشناسی برای اهالی علوم اجتماعی ایران غنیمت بوده است و بستر گستردهای برای فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و مدنی جامعهشناسان و دغدغهمندان جامعه فراهم کرده است.
اما اخیراً دکتر سعید معیدفر، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران، در گفتوگو با خبرآنلاین از فشار شهرداری تهران به انجمن جامعهشناسی برای تخلیۀ ساختمان انجمن (واقع در یوسفآباد) خبر داده است. شنیدن این خبر مایۀ تأسف بسیار است. انجمن جامعهشناسی ایران بهعنوان یک نهاد با ۳۳ سال سابقه که همواره یکی از فعالترین انجمنهای علمی کشور بوده است، نیاز به توجه و حمایت بیشتر دارد که نه اینکه محدودتر شود.
انجمن جامعهشناسی ایران با حدود ۴۰ گروه و کارگروه علمی-تخصصی و دفاتر استانی متعدد در تقویت جامعۀ مدنی بسیار تأثیرگذار بوده است. لازم به ذکر است که فعالیتهای انجمن فقط محدود به تهران نبودهاند و دفاتر استانی انجمن نیز کموبیش فعال بودهاند و مشارکت اهالی علوم اجتماعی در سراسر کشور را برانگیختهاند.
بهطور کلی، انجمن جامعهشناسی ایران دارای کارکردهای مهمی بوده است:
▪️فراهمکردن بستری مهم برای تعامل و هماندیشی و همنشینی میان اهالی علوم اجتماعی ایران؛
▪️تقویت فضای آموزشی علوم اجتماعی ایران فراتر از فضای آکادمیک، آنهم در دورۀ زوال سطح کیفی آموزش در محیط دانشگاهها؛
▪️بالابردن فهم کلی از جامعۀ ایران و مسائل آن از طریق برگزاری نشستها، سمینارها، همایشها و طرحهای ملی و استانی، که نتایج آن میتواند به کار سیاستگذاران و برنامهریزان بیاید؛
▪️ترویج علم اجتماعی و دانش جامعهشناختی بهواسطۀ برگزاری همایشهایی از جمله همایش پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ ایران، همایش ملّی کنکاشهای مفهومی و نظری دربارۀ جامعه ایران، همایش روز ملّی علوم اجتماعی و همچنین همکاری با همایشهای انجمنهای علمی دیگر؛
▪️تسهیل امکان تدریس برای دانشآموختگان جامعهشناسی که بیرون از دانشگاه ماندهاند؛
▪️ایجاد زمینه برای انتشار پژوهشها در قالب مجلات علمی-پژوهشی از جمله مجله جامعهشناسی ایران و مجله مطالعات اجتماعی ایران و همکاری با چندین مجلۀ علمی-پژوهشی دیگر؛
▪️فراهمکردن بستر برای انتشار یادداشتهای تحلیلی از طریق سایت و شبکههای اجتماعی انجمن؛
▪️کمک به فعالیتهای جامعهمحور و شهروندی، آنهم در وضعیتی که جامعه با مسائل و مشکلات اجتماعی بسیاری مواجه است.
▪️نقد و بررسی کتابهای منتشرشدۀ مرتبط با علوم اجتماعی و جامعۀ ایرانی؛
▪️تقویت تعهد و اخلاق علمی بهواسطۀ دیدبانی علوم اجتماعی ایران؛
▪️فراهمکردن امکان همکاریهای علمی و فکری در سطح بینالمللی؛
▪️ایفای نقش میانجیگری بین دولت و ملت از طریق برگزاری نشستهای علمی و تخصصی که نتیجۀ آن قاعدتاً میتواند به تقویت تفاهم و گفتوگوی متقابل بین نهادهای قدرت و نهادهای مدنی بینجامد.
در پایان، باید یادآور شد که انجمن جامعهشناسی ایران بهعنوان یک نهاد علمی میتواند همچون سرمایهای اجتماعی برای ملت و حتی دولت به کار گرفته شود. نباید زحمات و دستاوردهای ارزشمند این انجمن را به باد داد. برای بهبود وضعیت وطنمان ایران و برای تقویت و تعالی این سرزمین عزیز لازم است که بیشازپیش از نهادهای علمی و مدنی پاسداری کنیم.
مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
@isa_ctc
www.khabaronline.ir
رویکرد ضد علم و نهادهای علمی در شهرداری تهران / اقدام خلاف قانون شهرداری تهران برای تخلیه ساختمان انجمن جامعه شناسی
شورای شهر و شهرداری در سال های گذشته به طور کامل مدافع نهادهای علمی و فرهنگی بودند، الآن هم به نظر می آید که شورای شهر مایل به قوت بخشیدن به چنین نهادهایی است، اما متاسفانه شهرداری دارد به صورت خودمختار ، زحمات شورای شهر و مسئولان شهری در دوره های گذشته را…
Forwarded from انجمنحقوقشناسی
بهنام خداوند جان و خرد
برخورد جناحی و حزبی با دانش و دانشگاه و نهاد علم، خسارتبار تر از شکست در یک جنگ برای مردم یک کشور است. متاسفانه برخی مدعیان سیاستورزی در شهر تهران با رویکرد جناحی و سیاسی و با توجیه «استرداد املاک شهرداری» از سال گذشته اقدام به بازپسگیری املاک واگذار شده به نهادهای مدنی علمی و غیرانتفاعی نمودهاند که نمونهی آن را در برخورد غیرمدبرانه شهرداری تهران با خانه اندیشمندان علوم انسانی در یک سال گذشته مشاهده نمودیم. اکنون این تعرض به حریم علم و دانش بهویژه در حوزهی علوم انسانی به دیگر نهادها و انجمنهای علمی تسری یافته و شهرداری تهران در اقدامی مشابه، درصدد بازپسگیری ساختمان محل استقرار #انجمن_جامعه_شناسی_ایران است.
انجمن حقوقشناسی ضمن تقبیح این رفتار جناحی و سیاستزده، خاطرنشان مینماید، همانگونه که در موضوع خانه اندیشمندان علوم انسانی با تمام توان و ظرفیت خود همدل و همراه حریم دانش بوده و ساحت علوم انسانی دفاع نمودهایم، با تمام توان و ظرفیت خود همدل و همراه انجمن جامعه شناسی ایران نیز خواهیم بود و از تشکلها و نهادهای علمی میخواهیم تا به هر نحود ممکن از این انجمن و دیگر نهادهای علمی در معرض تعطیلی حمایت نمایند.
انجمن حقوقشناسی
خرداد ۱۴۰۳
@iranianlls
برخورد جناحی و حزبی با دانش و دانشگاه و نهاد علم، خسارتبار تر از شکست در یک جنگ برای مردم یک کشور است. متاسفانه برخی مدعیان سیاستورزی در شهر تهران با رویکرد جناحی و سیاسی و با توجیه «استرداد املاک شهرداری» از سال گذشته اقدام به بازپسگیری املاک واگذار شده به نهادهای مدنی علمی و غیرانتفاعی نمودهاند که نمونهی آن را در برخورد غیرمدبرانه شهرداری تهران با خانه اندیشمندان علوم انسانی در یک سال گذشته مشاهده نمودیم. اکنون این تعرض به حریم علم و دانش بهویژه در حوزهی علوم انسانی به دیگر نهادها و انجمنهای علمی تسری یافته و شهرداری تهران در اقدامی مشابه، درصدد بازپسگیری ساختمان محل استقرار #انجمن_جامعه_شناسی_ایران است.
انجمن حقوقشناسی ضمن تقبیح این رفتار جناحی و سیاستزده، خاطرنشان مینماید، همانگونه که در موضوع خانه اندیشمندان علوم انسانی با تمام توان و ظرفیت خود همدل و همراه حریم دانش بوده و ساحت علوم انسانی دفاع نمودهایم، با تمام توان و ظرفیت خود همدل و همراه انجمن جامعه شناسی ایران نیز خواهیم بود و از تشکلها و نهادهای علمی میخواهیم تا به هر نحود ممکن از این انجمن و دیگر نهادهای علمی در معرض تعطیلی حمایت نمایند.
انجمن حقوقشناسی
خرداد ۱۴۰۳
@iranianlls
تسخیر مرکز آموزش انجمن جامعهشناسی: یورش جدید شهرداری به نهادهای مدنی و اجتماعی
محمدحسین موسوی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
بارها نامش را شنیدهام. از اساتیدم، از بین اعلانات مربوط به دورههای آزاد خواندن کتاب، از میان صفحات کتب تاریخ نهادهای اجتماعی ایران، از میان گفتگو دانشجویان قدیمی علوم اجتماعی. به کوچه شصت و سوم که میرسم و پلاک را پیدا میکنم اما آپارتمانی چندطبقه و رنگ و رو رفته میبینم. تلاشم برای پیدا کردن زنگ در ناکام میماند، وارد در کوچکی میشوم و از آسانسور پارکینگ میروم بالا، از میان سبدهای کاهو و جعبههای نان که توسط کافه و رستورانهای کناری در آنجا انبار شده. به طبقه دوم میرسم، در کنار اداره تعطیل ممیزی منطقه، دری نیمهباز است و کنار آن کاغذی نصب شده که میگوید اینجا مرکز آموزش انجمن جامعهشناسی ایران است. تصوراتم کمی میریزد به هم اما صدایی میگوید “همین هم غنیمت است.” راست میگوید، مایی که نه در دانشگاه جای درستی برای کار علمی و اجتماعی برایمان باقی مانده نه در دیگر مکانهایی که هردم بیشتر به نفع خودیها تسخیر میشوند یا از بین میروند، همین هم غنیمت است. این غنیمت اما ماندگار نیست، زیرا شهردار تهران حال که دستش نتوانسته به خانه اندیشمندان برسد، چشمش به این آپارتمان کوچک است.
مولدسازی، به بهای از بین بردن نفع جمعی
انجمن که حال دفترش واقع در دانشگاه تهران را نیز ندارد و میگویند مدیران فعلی دانشگاه تهران قسم خوردهاند نگذارد انجمن جامعهشناسی به میان دانشگاه برگردد، دارد از مکان مرکز آموزشها نیز رانده میشود اما این رانده شدن که فقط تسخیر یک دفتر کوچک را هدف ندارد، از بین بردن “جمع” را میخواهد، از بین بردن هرآنچه انجمن جامعهشناسی در آن دفتر کوچک میتواند انجام دهد، از بین بردن هر “ما”یی که در آن آپارتمان کوچک حول محور علم شکل میگیرد، علمی که نمیخواهند باشد، “ما”هایی که نمیتوانند تحمل کنند. او همهچیز را برای خود میخواهد. به پوسترها مینگرم، به تاریخچه این انجمن از دهه 70، به سخنان مسئولین انجمن که به من، دانشجو رانده شده از نهادهای دانشگاهی و از ماهها بعد از حتی کلاس درسهرچند به طور موقت امید زیستن آکادمیک میدهد، امید بودن در جمعی مکانمند، امید داشتن جایی آرام و ثابت که در آن از جامعه صحبت شود، از جامعه درون خود.
چشمها نگران است، گفتهاند تا اواسط تیر فرصت تخلیه است، هیچکس نمیداند چه کند در برابر شهرداری مهیب تهران، شهرداری فراقانونی تهران و شهرداری غیرقابل پیشبینی تهران. میگویند طبق قراری که 9 سال پیش بین شهرداری و انجمن گذاشته شده، قرار بوده تا وقتی انجمن این دفتر را برای کار علمی به کار میگیرد، این دفتر باقی بماند. اما حالا شهردار جدید زیر آن قول زده. میگویند حتی مکان را به وکیل و وزیری اهدا کرده و حال طرف حساب او نیز است. وقتی میپرسم چطور؟ میگویند با استفاده از لایحه مولدسازی اموال دولت، لایحهای که در آن توجه به سرانه شهری و منافع عام فدای افزایش سود و کسب درآمد شده، چرا که در اکثر شهرها مکانهای دولتی جایی برای رشد برای مثال سرانه فضا سبز یا افزایش کیفیت و کمیت خدمات شهریست، اما در بند 10 آییننامه اجرایی مولدسازی با اشاره مستقیم به تغییر کاربری، افزایش تراکم و طبقات اموال دولتی به منظور درآمدزایی اشاره شده. حال انجمن جامعهشناسی نیز با این مصوبه دارد مکان کلاسها و آموزشش را از دست میدهد.
حقی که از همه گرفته شده است
به سرکلاس برمیگردم اما دلنگرانام. من در همین سال گذشته تجربه بسته شدن و تخلیه شدن دفتر انجمن دانشجوییمان را داشتهام. میدانم بیمکانی چه برسر کار میآورد. چه برسر گفتگو میآورد و چه میکند با حلقههای نحیف جامعه مدنی و علمی. آنری لوفور حق به شهر را دال تهی مینامد. میگوید این دال تهی توسط هر گروهی با مطالبهاش معنا میگیرد و به نوعی پر میشود. اخبار شهر را نگاه که میکنم اما جز اقلیتی کسی را دارا حق خود از شهر نمیبینم. از جنگ برسر حفظ پارکها و بوستانها، تا تحصن شبانه متولین خانه اندیشمندان علوم انسانی برای نگهداشتن مکانشان، تا یورشهای مکرر برای تخریب و بازسازی خانهها در دهونک و اطراف الزهرا، تا زنانی که روایت میکنند چگونه دیگر نمیتوانند در خیابانها و میدانهایی مهم بگردند و استرس بازخواست نکشند. حق همه از شهر خورده شده، دال تهی، تهی نمانده، دور انداخته شده و بین شعارها و لایحهها صفکشیهای خیابانی به فراموشی سپرده شده. وقتی میپرسم چه میتوانیم بکنیم جوابی نمیشنوم، حق را گرفتهاند و راههای حق خواهی را نیز بسته اند، حال یا به زور و ضرب یا با قانونسازیهایی که تلاش میکند پنهان کند چگونه حق شهروندان در قلدریای دولتمند، از آنها گرفته شده و گرفته میشود.
@isa_ctc
محمدحسین موسوی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
بارها نامش را شنیدهام. از اساتیدم، از بین اعلانات مربوط به دورههای آزاد خواندن کتاب، از میان صفحات کتب تاریخ نهادهای اجتماعی ایران، از میان گفتگو دانشجویان قدیمی علوم اجتماعی. به کوچه شصت و سوم که میرسم و پلاک را پیدا میکنم اما آپارتمانی چندطبقه و رنگ و رو رفته میبینم. تلاشم برای پیدا کردن زنگ در ناکام میماند، وارد در کوچکی میشوم و از آسانسور پارکینگ میروم بالا، از میان سبدهای کاهو و جعبههای نان که توسط کافه و رستورانهای کناری در آنجا انبار شده. به طبقه دوم میرسم، در کنار اداره تعطیل ممیزی منطقه، دری نیمهباز است و کنار آن کاغذی نصب شده که میگوید اینجا مرکز آموزش انجمن جامعهشناسی ایران است. تصوراتم کمی میریزد به هم اما صدایی میگوید “همین هم غنیمت است.” راست میگوید، مایی که نه در دانشگاه جای درستی برای کار علمی و اجتماعی برایمان باقی مانده نه در دیگر مکانهایی که هردم بیشتر به نفع خودیها تسخیر میشوند یا از بین میروند، همین هم غنیمت است. این غنیمت اما ماندگار نیست، زیرا شهردار تهران حال که دستش نتوانسته به خانه اندیشمندان برسد، چشمش به این آپارتمان کوچک است.
مولدسازی، به بهای از بین بردن نفع جمعی
انجمن که حال دفترش واقع در دانشگاه تهران را نیز ندارد و میگویند مدیران فعلی دانشگاه تهران قسم خوردهاند نگذارد انجمن جامعهشناسی به میان دانشگاه برگردد، دارد از مکان مرکز آموزشها نیز رانده میشود اما این رانده شدن که فقط تسخیر یک دفتر کوچک را هدف ندارد، از بین بردن “جمع” را میخواهد، از بین بردن هرآنچه انجمن جامعهشناسی در آن دفتر کوچک میتواند انجام دهد، از بین بردن هر “ما”یی که در آن آپارتمان کوچک حول محور علم شکل میگیرد، علمی که نمیخواهند باشد، “ما”هایی که نمیتوانند تحمل کنند. او همهچیز را برای خود میخواهد. به پوسترها مینگرم، به تاریخچه این انجمن از دهه 70، به سخنان مسئولین انجمن که به من، دانشجو رانده شده از نهادهای دانشگاهی و از ماهها بعد از حتی کلاس درسهرچند به طور موقت امید زیستن آکادمیک میدهد، امید بودن در جمعی مکانمند، امید داشتن جایی آرام و ثابت که در آن از جامعه صحبت شود، از جامعه درون خود.
چشمها نگران است، گفتهاند تا اواسط تیر فرصت تخلیه است، هیچکس نمیداند چه کند در برابر شهرداری مهیب تهران، شهرداری فراقانونی تهران و شهرداری غیرقابل پیشبینی تهران. میگویند طبق قراری که 9 سال پیش بین شهرداری و انجمن گذاشته شده، قرار بوده تا وقتی انجمن این دفتر را برای کار علمی به کار میگیرد، این دفتر باقی بماند. اما حالا شهردار جدید زیر آن قول زده. میگویند حتی مکان را به وکیل و وزیری اهدا کرده و حال طرف حساب او نیز است. وقتی میپرسم چطور؟ میگویند با استفاده از لایحه مولدسازی اموال دولت، لایحهای که در آن توجه به سرانه شهری و منافع عام فدای افزایش سود و کسب درآمد شده، چرا که در اکثر شهرها مکانهای دولتی جایی برای رشد برای مثال سرانه فضا سبز یا افزایش کیفیت و کمیت خدمات شهریست، اما در بند 10 آییننامه اجرایی مولدسازی با اشاره مستقیم به تغییر کاربری، افزایش تراکم و طبقات اموال دولتی به منظور درآمدزایی اشاره شده. حال انجمن جامعهشناسی نیز با این مصوبه دارد مکان کلاسها و آموزشش را از دست میدهد.
حقی که از همه گرفته شده است
به سرکلاس برمیگردم اما دلنگرانام. من در همین سال گذشته تجربه بسته شدن و تخلیه شدن دفتر انجمن دانشجوییمان را داشتهام. میدانم بیمکانی چه برسر کار میآورد. چه برسر گفتگو میآورد و چه میکند با حلقههای نحیف جامعه مدنی و علمی. آنری لوفور حق به شهر را دال تهی مینامد. میگوید این دال تهی توسط هر گروهی با مطالبهاش معنا میگیرد و به نوعی پر میشود. اخبار شهر را نگاه که میکنم اما جز اقلیتی کسی را دارا حق خود از شهر نمیبینم. از جنگ برسر حفظ پارکها و بوستانها، تا تحصن شبانه متولین خانه اندیشمندان علوم انسانی برای نگهداشتن مکانشان، تا یورشهای مکرر برای تخریب و بازسازی خانهها در دهونک و اطراف الزهرا، تا زنانی که روایت میکنند چگونه دیگر نمیتوانند در خیابانها و میدانهایی مهم بگردند و استرس بازخواست نکشند. حق همه از شهر خورده شده، دال تهی، تهی نمانده، دور انداخته شده و بین شعارها و لایحهها صفکشیهای خیابانی به فراموشی سپرده شده. وقتی میپرسم چه میتوانیم بکنیم جوابی نمیشنوم، حق را گرفتهاند و راههای حق خواهی را نیز بسته اند، حال یا به زور و ضرب یا با قانونسازیهایی که تلاش میکند پنهان کند چگونه حق شهروندان در قلدریای دولتمند، از آنها گرفته شده و گرفته میشود.
@isa_ctc
🔴 حکم شهرداری برای انجمن جامعهشناسی ایران
زاکانی: تخلیه کنید!
ساختمان انجمن جامعهشناسی ایران واقع در یوسفآباد تهران به دستور شهرداری باید تخلیه شود. به یاد داریم شهرداری چه بر سر خانه اندیشمندان علوم انسانی آورد و حال به سراغ انجمن جامعهشناسی رفته تا به هر نحوی که میتواند بیتوجهی خود را به نهادهای علمی و فعالیتهای آموزشی نشان دهد. به نظر میرسد در شرایط موجود تسهیلگری برای نهادهای مدنی، امری سیاستزده شدهاست. شهرداری تهران به ریاست علیرضا زاکانی در این دوره بارها بیتوجهی خود را به این نوع از نهادها نشان دادهاست. فراز با سید حسین سراجزاده که مدتی ریاست انجمن جامعهشناسی ایران را به عهده داشته، مصاحبه کردهاست.
🔻 تخلیه کنید!
انجمن جامعهشناسی ایران، انجمنی غیرانتفاعی است که در سال ۱۳۷۰ تاسیس شده و در زمینههای علمی، پژوهشی، کارشناسی و مشاوره فعالیت میکند. دستور تخلیه ساختمان یوسفآباد انجمنی علمی با سابقه بیش از ۳۰ سال فعالیت صادر شده است. از سال ۱۳۹۳ یک مرکز آموزشهای تخصصی با شرکت مخاطبان عام در حوزه مباحث علوم اجتماعی جامعه محور در منطقه یوسف آباد شکل گرفت. شورای شهر وقت در راستای فعالیتهای جامعه محور و شهروندی طی مصوبهای ساختمان مذکور را در اختیار انجمن جامعهشناسی قرار داد و انجمن نیز این ساختمان را به امکانات آموزشی تجهیز کرد. به عبارتی دیگر این اقدام انجمن در راستای آموزش جامعه محور است که مورد استفاده کسانی قرار میگیرد که به دانشگاه نمیروند و یا برای توسعه دانش خود به آموزشهای بیشتر نیازمندند. حتی افراد با شرکت در کلاسهای این مرکز گواهی دریافت میکنند. به نظر میرسد سال گذشته از جانب املاک شهرداری منطقه شش برای تخلیه ساختمان یوسفآباد اخطار صادر و مکان مذکور واگذار شدهاست. از سوی دیگر شهرداری برای مدیریت شهری اتفاقا به فعالیت این انجمنهای علمی در حوزه اجتماعی و شهروندی نیازمند است.
🔻 حذف نهادهای مدنی مستقل
سمیه توحیدلو جامعهشناس در صفحه شخصی ایکس خود نوشته است: «انجمن جامعهشناسی ایران، فضایی آموزشی در سطح شهر تهران دارد که امکان برگزاری کلاس خارج از فضای دانشگاه را به ما همیشه داده، زیرا وظیفه این نهاد مدنی فرادانشگاهیاست. ۱۰ سال است آموزشهای تخصصی این مجموعه در آنجا برگزار میشده و دسترسپذیری آموزش رایگان یا با حداقل شهریه ممکن بوده است. مصوبه شورای شهر پیشین برای اماکن شهرداری را هم داشته است. شهرداری بدون اطلاع شورای فعلی اقدام به پس گرفتن قضایی این مجموعه کرده است. کاری که برای خانه اندیشمندان یکبار تکرار شد. مقابله و حذف نهادهای مدنی مستقل که فعالیتشان نه سیاسی که تخصصی و اجتماعی است؛ نشان از دشمنی آشکار این نگرش با علوم اجتماعی و انسانیاست. این درحالیست که وظیفه نهادهای شهری کمک به توسعه این مجموعهها است».
@iran_sociology
@isa_ctc
🔴 حکم شهرداری برای انجمن جامعهشناسی ایران
زاکانی: تخلیه کنید!
ساختمان انجمن جامعهشناسی ایران واقع در یوسفآباد تهران به دستور شهرداری باید تخلیه شود. به یاد داریم شهرداری چه بر سر خانه اندیشمندان علوم انسانی آورد و حال به سراغ انجمن جامعهشناسی رفته تا به هر نحوی که میتواند بیتوجهی خود را به نهادهای علمی و فعالیتهای آموزشی نشان دهد. به نظر میرسد در شرایط موجود تسهیلگری برای نهادهای مدنی، امری سیاستزده شدهاست. شهرداری تهران به ریاست علیرضا زاکانی در این دوره بارها بیتوجهی خود را به این نوع از نهادها نشان دادهاست. فراز با سید حسین سراجزاده که مدتی ریاست انجمن جامعهشناسی ایران را به عهده داشته، مصاحبه کردهاست.
🔻 تخلیه کنید!
انجمن جامعهشناسی ایران، انجمنی غیرانتفاعی است که در سال ۱۳۷۰ تاسیس شده و در زمینههای علمی، پژوهشی، کارشناسی و مشاوره فعالیت میکند. دستور تخلیه ساختمان یوسفآباد انجمنی علمی با سابقه بیش از ۳۰ سال فعالیت صادر شده است. از سال ۱۳۹۳ یک مرکز آموزشهای تخصصی با شرکت مخاطبان عام در حوزه مباحث علوم اجتماعی جامعه محور در منطقه یوسف آباد شکل گرفت. شورای شهر وقت در راستای فعالیتهای جامعه محور و شهروندی طی مصوبهای ساختمان مذکور را در اختیار انجمن جامعهشناسی قرار داد و انجمن نیز این ساختمان را به امکانات آموزشی تجهیز کرد. به عبارتی دیگر این اقدام انجمن در راستای آموزش جامعه محور است که مورد استفاده کسانی قرار میگیرد که به دانشگاه نمیروند و یا برای توسعه دانش خود به آموزشهای بیشتر نیازمندند. حتی افراد با شرکت در کلاسهای این مرکز گواهی دریافت میکنند. به نظر میرسد سال گذشته از جانب املاک شهرداری منطقه شش برای تخلیه ساختمان یوسفآباد اخطار صادر و مکان مذکور واگذار شدهاست. از سوی دیگر شهرداری برای مدیریت شهری اتفاقا به فعالیت این انجمنهای علمی در حوزه اجتماعی و شهروندی نیازمند است.
🔻 حذف نهادهای مدنی مستقل
سمیه توحیدلو جامعهشناس در صفحه شخصی ایکس خود نوشته است: «انجمن جامعهشناسی ایران، فضایی آموزشی در سطح شهر تهران دارد که امکان برگزاری کلاس خارج از فضای دانشگاه را به ما همیشه داده، زیرا وظیفه این نهاد مدنی فرادانشگاهیاست. ۱۰ سال است آموزشهای تخصصی این مجموعه در آنجا برگزار میشده و دسترسپذیری آموزش رایگان یا با حداقل شهریه ممکن بوده است. مصوبه شورای شهر پیشین برای اماکن شهرداری را هم داشته است. شهرداری بدون اطلاع شورای فعلی اقدام به پس گرفتن قضایی این مجموعه کرده است. کاری که برای خانه اندیشمندان یکبار تکرار شد. مقابله و حذف نهادهای مدنی مستقل که فعالیتشان نه سیاسی که تخصصی و اجتماعی است؛ نشان از دشمنی آشکار این نگرش با علوم اجتماعی و انسانیاست. این درحالیست که وظیفه نهادهای شهری کمک به توسعه این مجموعهها است».
@iran_sociology
@isa_ctc
Telegraph
حکم شهرداری برای انجمن جامعهشناسی ایران
زاکانی: تخلیه کنید! ساختمان انجمن جامعهشناسی ایران واقع در یوسفآباد تهران به دستور شهرداری باید تخلیه شود. به یاد داریم شهرداری چه بر سر خانه اندیشمندان علوم انسانی آورد و حال به سراغ انجمن جامعهشناسی رفته تا به هر نحوی که میتواند بیتوجهی خود را…
🔴 کارگاه کدگذاری دادههای کیفی (۲۴ روش در دور اول کدگذاری)
🔹 مدرس: مسعود زمانی مقدم
🔸 ۱۲ ساعت (در ۶ جلسهٔ ۲ ساعته)
💡در دو دهۀ اخیر پژوهش کیفی در ایران گسترش فزایندهای یافته است و پژوهشگران و دانشجویان در رشتههای مختلف بیشازپیش از روشهای تحقیق کیفی استفاده میکنند. یکی از مهمترین و اصلیترین و در عین حال دشوارترین مراحل پژوهش کیفی، تحلیل و کدگذاری دادهها است. این موضوع بهویژه با تنوع رویکردهای کیفی، برای پژوهشگران و دانشجویان به امری پیچیدهتر تبدیل شده است.
👈🏼 در این کارگاه، ۲۴ روش در دور اول فرآیند کدگذاری دادههای کیفی آموزش داده میشوند. این روشهای کدگذاری عبارتاند از: انتسابی، میزانیاب، فرعی، همزمان، توصیفی، ساختاری، زنده، فرآیندی، بدوی، حسی، ارزشی، مخالف، ارزیابی، نمایشی، بنمایه، روایی، تبادل کلامی، کلنگر، موقت، فرضیهای، دستورالعملی، فهرست مواد فرهنگی، قلمرویی و ردهبندی، علّی.
🔷 این کارگاه برای پژوهشگران و دانشجویان در همۀ رشتههایی که از پژوهش کیفی استفاده میکنند (از جمله علوم اجتماعی، علوم ارتباطات، علوم تربیتی و روانشناسی، مدیریت و کارآفرینی، علوم سیاسی، علوم بهداشتی و پیراپزشکی و ...) و به یادگیری تحلیل کیفی علاقه و نیاز دارند، مناسب میباشد.
@isa_ctc
🔹 مدرس: مسعود زمانی مقدم
🔸 ۱۲ ساعت (در ۶ جلسهٔ ۲ ساعته)
💡در دو دهۀ اخیر پژوهش کیفی در ایران گسترش فزایندهای یافته است و پژوهشگران و دانشجویان در رشتههای مختلف بیشازپیش از روشهای تحقیق کیفی استفاده میکنند. یکی از مهمترین و اصلیترین و در عین حال دشوارترین مراحل پژوهش کیفی، تحلیل و کدگذاری دادهها است. این موضوع بهویژه با تنوع رویکردهای کیفی، برای پژوهشگران و دانشجویان به امری پیچیدهتر تبدیل شده است.
👈🏼 در این کارگاه، ۲۴ روش در دور اول فرآیند کدگذاری دادههای کیفی آموزش داده میشوند. این روشهای کدگذاری عبارتاند از: انتسابی، میزانیاب، فرعی، همزمان، توصیفی، ساختاری، زنده، فرآیندی، بدوی، حسی، ارزشی، مخالف، ارزیابی، نمایشی، بنمایه، روایی، تبادل کلامی، کلنگر، موقت، فرضیهای، دستورالعملی، فهرست مواد فرهنگی، قلمرویی و ردهبندی، علّی.
🔷 این کارگاه برای پژوهشگران و دانشجویان در همۀ رشتههایی که از پژوهش کیفی استفاده میکنند (از جمله علوم اجتماعی، علوم ارتباطات، علوم تربیتی و روانشناسی، مدیریت و کارآفرینی، علوم سیاسی، علوم بهداشتی و پیراپزشکی و ...) و به یادگیری تحلیل کیفی علاقه و نیاز دارند، مناسب میباشد.
@isa_ctc
طرح دوره «مستندنگاری و تخیل انتقادی: گذر واقعیت از فلسفه به سیاست»
پوریا جهانشاد
مجموعه درسگفتارهای «مستندنگاری و تخیلی انتقادی: گذر واقعیت از فلسفه به سیاست»، نگاهیست انتقادی به ساز و کار بازنمایی و ساخت تخیل اجتماعی از «دیگری»های برون فرض شده از مرزهای قراردادی تاریخ، فرهنگ و عقلانیت.
سرآغاز بحثمان در این مجموعه باز میگردد به سالهای رو به تثبیت دولت-ملتهای اروپایی و بازگشت تدریجی استعمارگران به کشورهای خود؛ بزنگاهی که در آن گروههایی که از پشتوانهی برخی آکادمیهای تازه تأسیس برخوردار بودند را بر آن داشت تا تخیلات خود نسبت به دیگر اقوام را با اتکا به «مشاهده» و استنتاجهای حاصل از آن اعتبار بخشند. این اتکای خدشهناپذیر به مشاهده و «دیگریسازی» حاصل از آن که تا پیش از نیمه دوم قرن بیستم توجهی را به خود جلب نمیکرد، به یکباره پس از شورشها و انقلابهای خیابانی در نیمه دوم این قرن، دامنه اعتراضات فراوانی را متوجه خود دید. در این دوران نهتنها در جهان غرب، بلکه در آفریقا و خاورمیانه میشد صداهای اعتراضی را در انتقاد به اشکال بازنمایی شنید که حاکی از رشد آگاهی اتنیکی-طبقاتی نسبت به سازوکارهای هژمونیک سلطه از طریق رسانههای تصویری بود؛ روندی که متاسفانه چندان تداوم نیافت و در کمتر از دو دهه، با اندکی تغییرات، به تنظیمات کارخانه بازگشت.
گذر از دور باطل مستندنگاری امروز، ازیکطرف نیازمند بازخوانی انتقادی این تجربهی تاریخی و از طرف دیگر نیازمند بازاندیشی در حوزه مفاهیم و به چالش کشیدن روندهای ظاهراً عقل سلیمی حاکم بر عرصه «بازنمایی» است. این درسگفتارها میکوشد به این دو محور بپردازد و در همین چارچوب در خصوص چیستی و ماهیت آنچه «واقعیت اجتماعی» و «سندیت تصویر» نامیده میشود نیز مباحثی را به صورت مصداقی عرضه کند. همچنین در این دوره به شکلی ایجابی به ضرورت جانشینی راهکارهای «مداخله محور» بهجای «مشاهده محور» میپردازیم. نمونههای انتخاب شده برای این درسگفتار از مستندهای متفاوت و در جغرافیاهایی متکثر است اما اغلب تمرکز را بر بررسی نمونههایی از مستندنگاری در ایران نگاه خواهیم داشت.
جلسه اول) مستندنگاری: پرسش هایی از هستی شناسی امر بازنمایانه
جلسه دوم) نیروهای درگیر در ساخت جوامع مدرن: مروری انتقادی بر سویههای برساخت واقعیت اجتماعی و تخیل حاصل از آن(بخش اول)
جلسه سوم) نیروهای درگیر در ساخت جوامع مدرن: مروری انتقادی بر سویههای برساخت واقعیت اجتماعی و تخیل حاصل از آن(بخش دوم)
جلسه چهارم) نیروهای درگیر در ساخت جوامع مدرن: مروری انتقادی بر سویههای برساخت واقعیت اجتماعی و تخیل حاصل از آن(بخش سوم)
جلسه پنجم) مستندنگاری بهمثابه ابزاری در خدمت بازتولید نظم موجود: مروری بر ماهیت پوزیتیویستی مستندنگاریها
جلسه ششم) چگونه میشود به جنگ پوزیتیویسم رفت؟ نقد و بررسی یک فیلم مستند
جلسه هفتم) مستندنگاریهای اجتماعی امروز به ما چه میگویند؟ یک مطالعه موردی؛ مهاجرین افغانستانی در ایران
جلسه هشت) آیا راهی جز پناه بردن به گفتمان لیبرال حقوق بشر وجود دارد؟
جلسه نهم) از سیاست اجماع به سیاست رادیکال؛ مردمنگاری انتقادی و اتواتنوگرافی
جلسه دهم) گفتگوی جمعی حول یک فیلم و رویکردهایش در همراهی با سازندگان
@isa_ctc
پوریا جهانشاد
مجموعه درسگفتارهای «مستندنگاری و تخیلی انتقادی: گذر واقعیت از فلسفه به سیاست»، نگاهیست انتقادی به ساز و کار بازنمایی و ساخت تخیل اجتماعی از «دیگری»های برون فرض شده از مرزهای قراردادی تاریخ، فرهنگ و عقلانیت.
سرآغاز بحثمان در این مجموعه باز میگردد به سالهای رو به تثبیت دولت-ملتهای اروپایی و بازگشت تدریجی استعمارگران به کشورهای خود؛ بزنگاهی که در آن گروههایی که از پشتوانهی برخی آکادمیهای تازه تأسیس برخوردار بودند را بر آن داشت تا تخیلات خود نسبت به دیگر اقوام را با اتکا به «مشاهده» و استنتاجهای حاصل از آن اعتبار بخشند. این اتکای خدشهناپذیر به مشاهده و «دیگریسازی» حاصل از آن که تا پیش از نیمه دوم قرن بیستم توجهی را به خود جلب نمیکرد، به یکباره پس از شورشها و انقلابهای خیابانی در نیمه دوم این قرن، دامنه اعتراضات فراوانی را متوجه خود دید. در این دوران نهتنها در جهان غرب، بلکه در آفریقا و خاورمیانه میشد صداهای اعتراضی را در انتقاد به اشکال بازنمایی شنید که حاکی از رشد آگاهی اتنیکی-طبقاتی نسبت به سازوکارهای هژمونیک سلطه از طریق رسانههای تصویری بود؛ روندی که متاسفانه چندان تداوم نیافت و در کمتر از دو دهه، با اندکی تغییرات، به تنظیمات کارخانه بازگشت.
گذر از دور باطل مستندنگاری امروز، ازیکطرف نیازمند بازخوانی انتقادی این تجربهی تاریخی و از طرف دیگر نیازمند بازاندیشی در حوزه مفاهیم و به چالش کشیدن روندهای ظاهراً عقل سلیمی حاکم بر عرصه «بازنمایی» است. این درسگفتارها میکوشد به این دو محور بپردازد و در همین چارچوب در خصوص چیستی و ماهیت آنچه «واقعیت اجتماعی» و «سندیت تصویر» نامیده میشود نیز مباحثی را به صورت مصداقی عرضه کند. همچنین در این دوره به شکلی ایجابی به ضرورت جانشینی راهکارهای «مداخله محور» بهجای «مشاهده محور» میپردازیم. نمونههای انتخاب شده برای این درسگفتار از مستندهای متفاوت و در جغرافیاهایی متکثر است اما اغلب تمرکز را بر بررسی نمونههایی از مستندنگاری در ایران نگاه خواهیم داشت.
جلسه اول) مستندنگاری: پرسش هایی از هستی شناسی امر بازنمایانه
جلسه دوم) نیروهای درگیر در ساخت جوامع مدرن: مروری انتقادی بر سویههای برساخت واقعیت اجتماعی و تخیل حاصل از آن(بخش اول)
جلسه سوم) نیروهای درگیر در ساخت جوامع مدرن: مروری انتقادی بر سویههای برساخت واقعیت اجتماعی و تخیل حاصل از آن(بخش دوم)
جلسه چهارم) نیروهای درگیر در ساخت جوامع مدرن: مروری انتقادی بر سویههای برساخت واقعیت اجتماعی و تخیل حاصل از آن(بخش سوم)
جلسه پنجم) مستندنگاری بهمثابه ابزاری در خدمت بازتولید نظم موجود: مروری بر ماهیت پوزیتیویستی مستندنگاریها
جلسه ششم) چگونه میشود به جنگ پوزیتیویسم رفت؟ نقد و بررسی یک فیلم مستند
جلسه هفتم) مستندنگاریهای اجتماعی امروز به ما چه میگویند؟ یک مطالعه موردی؛ مهاجرین افغانستانی در ایران
جلسه هشت) آیا راهی جز پناه بردن به گفتمان لیبرال حقوق بشر وجود دارد؟
جلسه نهم) از سیاست اجماع به سیاست رادیکال؛ مردمنگاری انتقادی و اتواتنوگرافی
جلسه دهم) گفتگوی جمعی حول یک فیلم و رویکردهایش در همراهی با سازندگان
@isa_ctc
ملاحظات تاریخی در موضوع «اقتصاد و جامعه» در ایران: پارادایم جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی
نیما شجاعی
اقتصاد و جامعه دو ستون اساسی هر کشوری است که توسعهیافتگی یا عدم توسعهیافتگی آن کشور در نهایت منتج از نوع ارتباط میان آنها خواهد بود. منتهی طنز تلخ ماجرا و قابلتوجه در مورد ایران این است که صاحبنظران بهصورت متعارف این دو میدان را از یکدیگر تفکیک کرده، و در تبیین مسائل آنها بدون توجه به میدان دیگر نظریات و روشهای منفک از دیگری را بهکار میبرند که نتیجهاش تبیین محدود و ناقص واقعیتهای کشور خواهد بود. با وجود این، باید آگاه بود که اقتصاد و جامعه در یک رابطۀ دیالکتیکی با یکدیگر و اتفاقاً نقطۀ مشترک مفهوم «نهاد» روی یکدیگر اثر مثبت یا منفی میگذارند و اتفاقاً دانش متأخر این حوزهها که در این دوره از آن تحت عنوان «جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی» یاد میکنیم، کاملاً متوجه این ارتباط بوده و همواره تلاش میکند که در تبیین مسائل هر میدان به واقعیتهای میدان دیگر توجه نماید. در این دوره تلاش خواهیم کرد که اتفاقاً نشان دهیم که مسائل این دو تا چه میزان به یکدیگر مرتبط و غیر قابل تفکیک هستند.
جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی اساساً یک پارادایم مهم در علوم اجتماعی است، در کنار دیگر پارادایمها شامل: مارکسیستی، کنش متقابل، نظم، و پدیدارشناسی؛ و از این جهت گفتنی است که جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی بهنظر بسیاری مهمترین آثار کلاسیک و متأخر این حوزه را در بر میگیرد. منتهی، همزمان با ورود جامعهشناسی به ایران، این پارادایم تطبیقیـتاریخی نیز به گفتمان علوم اجتماعی ایران وارد شد و بزرگترین جامعهشناسان ایران همچون غلامحسین صدیقی، احمد اشرف، و برخی از اساتید حوزههای دیگر (برای مثال محمدعلی همایون کاتوزیان و یرواند آبراهامیان) از محتوای این پارادایم در پژوهشهای خود استفاده کردند. موضوع اساسی مد نظر ایشان بررسی تاریخی وضعیت «اقتصاد و جامعه» در ایران در برهههای گوناگون بوده است؛ که بهنظر میرسد به دلایل ذیل بیش از دیگر جریانها، به رسالت اصلی علم اجتماعی عطف نظر داشته است:
•انضمامی بودن
•رعایت اصل عینیت
•تجسم یک اتوپیای واقعی
•انتقادی بودن
•مسالهمحور بودن
با وجود این، با تفوق سیاست آرمانی در دیدگاههای اساتید علوم اجتماعی در جامعۀ پساانقلابی ایران مسیر جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی در ایران به محاق رفت و چنین مسائلی بهوجود آمد:
•تمرکز بیش از حد بر مسائل نظری و ایدئولوژیک
•عدم توجه کافی به واقعیتهای ملی ایران
•نادیده گرفتن مسائل عملی و عملکرد علوم اجتماعی در حل مشکلات اجتماعی
•و همچنین کاستی در تحقیقاتی و مشارکت مردمی
در پایان، باید اذعان داشت که دانش اقتصاد و جامعه در پادارایم جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی نه یک دانش صریح، بلکه یک دانش انضمامی است و انتقال آن به افراد نیازمند برداشتنهای گامهای پیوسته و بطئی است. در این دوره، تلاش خواهم کرد با عطف نظر به جریان کلاسیک جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی، به امکانات این پارادایم در بررسی موضوع «اقتصاد و جامعه» و ترسیم فرایند توسعه در ایران بپردازیم و چشماندازی را جهت این برنامه پژوهشی ترسیم نمایم، بنابراین دوره اول، از این موضوع شامل مباحث ذیل میشود:
جلسه اول) بازگشت به جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی
منبع: آثار برینگتون مور، روشهمایر و استفانز
جلسه دوم) طبقه و کار در ایران
منبع: اثر سهراب بهداد و فرهاد نعمانی
جلسه سوم) دموکراسی و توسعه در ایران
منبع: اثر نیما شجاعی
جلسه چهارم) سرمایهداری یا سوسیالیسم در ایران؟
منبع: آثار علیاصغر سعیدی
جلسه پنجم) بازگشت به سیاست طبقه در ایران
منبع: آثار آصف بیات
@isa_ctc
نیما شجاعی
اقتصاد و جامعه دو ستون اساسی هر کشوری است که توسعهیافتگی یا عدم توسعهیافتگی آن کشور در نهایت منتج از نوع ارتباط میان آنها خواهد بود. منتهی طنز تلخ ماجرا و قابلتوجه در مورد ایران این است که صاحبنظران بهصورت متعارف این دو میدان را از یکدیگر تفکیک کرده، و در تبیین مسائل آنها بدون توجه به میدان دیگر نظریات و روشهای منفک از دیگری را بهکار میبرند که نتیجهاش تبیین محدود و ناقص واقعیتهای کشور خواهد بود. با وجود این، باید آگاه بود که اقتصاد و جامعه در یک رابطۀ دیالکتیکی با یکدیگر و اتفاقاً نقطۀ مشترک مفهوم «نهاد» روی یکدیگر اثر مثبت یا منفی میگذارند و اتفاقاً دانش متأخر این حوزهها که در این دوره از آن تحت عنوان «جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی» یاد میکنیم، کاملاً متوجه این ارتباط بوده و همواره تلاش میکند که در تبیین مسائل هر میدان به واقعیتهای میدان دیگر توجه نماید. در این دوره تلاش خواهیم کرد که اتفاقاً نشان دهیم که مسائل این دو تا چه میزان به یکدیگر مرتبط و غیر قابل تفکیک هستند.
جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی اساساً یک پارادایم مهم در علوم اجتماعی است، در کنار دیگر پارادایمها شامل: مارکسیستی، کنش متقابل، نظم، و پدیدارشناسی؛ و از این جهت گفتنی است که جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی بهنظر بسیاری مهمترین آثار کلاسیک و متأخر این حوزه را در بر میگیرد. منتهی، همزمان با ورود جامعهشناسی به ایران، این پارادایم تطبیقیـتاریخی نیز به گفتمان علوم اجتماعی ایران وارد شد و بزرگترین جامعهشناسان ایران همچون غلامحسین صدیقی، احمد اشرف، و برخی از اساتید حوزههای دیگر (برای مثال محمدعلی همایون کاتوزیان و یرواند آبراهامیان) از محتوای این پارادایم در پژوهشهای خود استفاده کردند. موضوع اساسی مد نظر ایشان بررسی تاریخی وضعیت «اقتصاد و جامعه» در ایران در برهههای گوناگون بوده است؛ که بهنظر میرسد به دلایل ذیل بیش از دیگر جریانها، به رسالت اصلی علم اجتماعی عطف نظر داشته است:
•انضمامی بودن
•رعایت اصل عینیت
•تجسم یک اتوپیای واقعی
•انتقادی بودن
•مسالهمحور بودن
با وجود این، با تفوق سیاست آرمانی در دیدگاههای اساتید علوم اجتماعی در جامعۀ پساانقلابی ایران مسیر جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی در ایران به محاق رفت و چنین مسائلی بهوجود آمد:
•تمرکز بیش از حد بر مسائل نظری و ایدئولوژیک
•عدم توجه کافی به واقعیتهای ملی ایران
•نادیده گرفتن مسائل عملی و عملکرد علوم اجتماعی در حل مشکلات اجتماعی
•و همچنین کاستی در تحقیقاتی و مشارکت مردمی
در پایان، باید اذعان داشت که دانش اقتصاد و جامعه در پادارایم جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی نه یک دانش صریح، بلکه یک دانش انضمامی است و انتقال آن به افراد نیازمند برداشتنهای گامهای پیوسته و بطئی است. در این دوره، تلاش خواهم کرد با عطف نظر به جریان کلاسیک جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی، به امکانات این پارادایم در بررسی موضوع «اقتصاد و جامعه» و ترسیم فرایند توسعه در ایران بپردازیم و چشماندازی را جهت این برنامه پژوهشی ترسیم نمایم، بنابراین دوره اول، از این موضوع شامل مباحث ذیل میشود:
جلسه اول) بازگشت به جامعهشناسی تطبیقیـتاریخی
منبع: آثار برینگتون مور، روشهمایر و استفانز
جلسه دوم) طبقه و کار در ایران
منبع: اثر سهراب بهداد و فرهاد نعمانی
جلسه سوم) دموکراسی و توسعه در ایران
منبع: اثر نیما شجاعی
جلسه چهارم) سرمایهداری یا سوسیالیسم در ایران؟
منبع: آثار علیاصغر سعیدی
جلسه پنجم) بازگشت به سیاست طبقه در ایران
منبع: آثار آصف بیات
@isa_ctc
🔴 کارگاه کدگذاری دادههای کیفی (۲۴ روش در دور اول کدگذاری)
🔹 مدرس: مسعود زمانی مقدم
🔸 ۱۲ ساعت (در ۶ جلسهٔ ۲ ساعته)
💡در دو دهۀ اخیر پژوهش کیفی در ایران گسترش فزایندهای یافته است و پژوهشگران و دانشجویان در رشتههای مختلف بیشازپیش از روشهای تحقیق کیفی استفاده میکنند. یکی از مهمترین و اصلیترین و در عین حال دشوارترین مراحل پژوهش کیفی، تحلیل و کدگذاری دادهها است. این موضوع بهویژه با تنوع رویکردهای کیفی، برای پژوهشگران و دانشجویان به امری پیچیدهتر تبدیل شده است.
👈🏼 در این کارگاه، ۲۴ روش در دور اول فرآیند کدگذاری دادههای کیفی آموزش داده میشوند. این روشهای کدگذاری عبارتاند از: انتسابی، میزانیاب، فرعی، همزمان، توصیفی، ساختاری، زنده، فرآیندی، بدوی، حسی، ارزشی، مخالف، ارزیابی، نمایشی، بنمایه، روایی، تبادل کلامی، کلنگر، موقت، فرضیهای، دستورالعملی، فهرست مواد فرهنگی، قلمرویی و ردهبندی، علّی.
🔷 این کارگاه برای پژوهشگران و دانشجویان در همۀ رشتههایی که از پژوهش کیفی استفاده میکنند (از جمله علوم اجتماعی، علوم ارتباطات، علوم تربیتی و روانشناسی، مدیریت و کارآفرینی، علوم سیاسی، علوم بهداشتی و پیراپزشکی و ...) و به یادگیری تحلیل کیفی علاقه و نیاز دارند، مناسب میباشد.
@isa_ctc
🔹 مدرس: مسعود زمانی مقدم
🔸 ۱۲ ساعت (در ۶ جلسهٔ ۲ ساعته)
💡در دو دهۀ اخیر پژوهش کیفی در ایران گسترش فزایندهای یافته است و پژوهشگران و دانشجویان در رشتههای مختلف بیشازپیش از روشهای تحقیق کیفی استفاده میکنند. یکی از مهمترین و اصلیترین و در عین حال دشوارترین مراحل پژوهش کیفی، تحلیل و کدگذاری دادهها است. این موضوع بهویژه با تنوع رویکردهای کیفی، برای پژوهشگران و دانشجویان به امری پیچیدهتر تبدیل شده است.
👈🏼 در این کارگاه، ۲۴ روش در دور اول فرآیند کدگذاری دادههای کیفی آموزش داده میشوند. این روشهای کدگذاری عبارتاند از: انتسابی، میزانیاب، فرعی، همزمان، توصیفی، ساختاری، زنده، فرآیندی، بدوی، حسی، ارزشی، مخالف، ارزیابی، نمایشی، بنمایه، روایی، تبادل کلامی، کلنگر، موقت، فرضیهای، دستورالعملی، فهرست مواد فرهنگی، قلمرویی و ردهبندی، علّی.
🔷 این کارگاه برای پژوهشگران و دانشجویان در همۀ رشتههایی که از پژوهش کیفی استفاده میکنند (از جمله علوم اجتماعی، علوم ارتباطات، علوم تربیتی و روانشناسی، مدیریت و کارآفرینی، علوم سیاسی، علوم بهداشتی و پیراپزشکی و ...) و به یادگیری تحلیل کیفی علاقه و نیاز دارند، مناسب میباشد.
@isa_ctc