اندیشکده مطالعات جهان اسلام
357 subscribers
2.02K photos
13 videos
59 files
2.38K links
www.cwis.ir

ارتباط با ادمین کانال @cwisir

👇👇
@ircwis
Download Telegram
🔖 #تحلیل

✒️ آینده یمن؛ از میدان مقاومت تا میز مذاکره!
#نویسنده: دکتر #فاطمه_رضایی

[ پژوهشگر گروه بررسی روندها و تحولات پیرامونی اندیشکده ]

قریب به چهارسال از تحولات یمن و شروع جنگ در این کشور می گذرد. تا کنون ده ها هزار نفر جان خود را از دست داده اند و این کشور در آستانه یک قحطی گسترده قرار دارد. این در حالی است که جریان انصارالله یمن که جدی ترین مخالف دولت این کشور محسوب می شود با گسترش توانایی های نظامی، به تهدیدی جدی برای منافع ایالات متحده و دیگر کشورهای متحد آن از جمله عربستان سعودی تبدیل شده است. حتی در سال های اخیر و با قدرت گیری انصارالله جریان شورشیان جنوبی این کشور که به جریان های سلفی- وهابی نزدیک هستند، تضعیف شده اند و می توان این گروه را بازیگر اصلی عرصه سیاسی یمن قلمداد کرد.

در ماه گذشته میلادی توافقی بین دولت یمن و جدایی طلبان امضا شده است. تحلیلگران بر این نظرند که شاید کمترین نتیجه این توافق تبدیل جنگ منطقه ای با حضور کشورهایی چون عربستان سعودی و امارات به یک تنش داخلی بین گروه ها و جریان های یمنی خواهد بود و در عین حال این توافق سبب خواهد شد تا دست گروه ها و جریان های داخلی برای رسیدن به یک توافق همه جانبه برد- برد بازتر باشد و گفت و گوها با طرف های یمنی ادامه پیدا کند. پیچیدگی های منطقه ای کاهش یابد و دست مداخله گران منطقه ای از اتفاقات داخلی یمن کوتاه تر شود. اما روی دیگر سکه این توافق چیز دیگری است و می توان چشم انداز روشنی برای این توافق ها در نظر گرفت به چنددلیل:

اول آن که این گفت و گوها نه در یمن که در خاک عربستان سعودی و به میزبانی محمد بن سلمان برگزار شده است. ریاض خود یکی از ذی نفعان این جنگ بوده و نمی تواند در قامت یک میزبان بی طرف بدون در نظر گرفتن منافع چنین مذاکراتی را ترتیب داده باشد.

دوم آن که به غیر از دولت یمن و نمایندگان منصور هادی، نمایندگانی از شورشیان جنوب یمن که تحت حمایت دولت امارات متحده عربی هستند حضور داشتند. گروهی که هرچند یکی از بازیگران داخلی تنش ها و درگیری های یمن هستند ولی نمی توانند مدعی باشند که مهمترین و اثرگذارترین میدان دار عرصه سیاسی یمن در سال های اخیر بوده اند و بیش از آن که به فکر منافع ملی باشند، به دنبال تأمین منافع حامی منطقه ای خود بوده اند.

سوم آن که غایب بزرگ این نشست و گفت و گو های ملی، انصارلله یمن است. بی شک توافق هایی که بدون حضور انصارالله صورت گیرد، همه جانبه نخواهد بود و منافع ملی و خواست عمومی مردم را تأمین نخواهد کرد.
این در حالی است که جریان و گروهی که در سال های اخیر در مقابل تجاوز کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی مقاومت کرده و تلاش نموده تا تمامیت ارضی یمن حفظ شود، انصارالله است و مردم یمن نیز با تظاهرات هایی حمایت قاطع خود را از این گروه و مقاومت در مقابل بیگانگان نشان داده اند.

عربستان سعودی بیش از آن که نگران یمن باشد، نگران تأمین منافع منطقه ای خود در یمن است و بیش از آن که بوی میانجی گری و حل و فصل تنش ها از این میزبانی به مشام برسد، بوی متحد کردن مخالفان انصارالله و تجهیز و حمایت مالی از آن ها بلند شده است. حتی شورشیان جنوبی با دولت منصور هادی توافق کرده اند تا دولتی سنی مذهب تشکیل شود و برخی از صندلی های کلیدی به عنوان سهم جنوبی ها در نظر گرفته شود.

نقش میزبانی بن سلمان از یک سو و حمایت های ترامپ از سوی دیگر، خوش بینی درباره این توافق را در هاله ای از ابهام فرو می برد.

هرچند برخی کارشناسان معتقدند در صورتی که دولت هادی بتواند برسر توافق با جنوبی ها بماند، راحت تر و با دست باز تری به سراغ توافق با انصارالله خواهد رفت. چیزی که اکنون در حد گمانی زنی هایی بیش نیست.
در روز های اخیر دست برتر انصارالله در اقدامات موشکی هم علیه مواضع عربستان در خاک این کشور و هم برخی از مراکز مهم ارتش در شمال یمن، سبب شده است که جریان ها و کشورهای ائتلاف از جمله عربستان به پیشنهادها و خواسته های سیاسی این گروه جدی تر نگاه کنند و خواستار ورود به میز مذاکره با آن ها شوند. بسیاری از تحلیلگران، سال 2020 را سال سرنوشت سازی برای یمن می دانند.

@ircwis
🔖 #تحلیل

✒️سهم مدعیان قدرت در آینده دولت افغانستان
#نویسنده : دکتر #زهرا_صادقی نقدعلی؛

[پژوهشگر]


کثرت بازیگران خارجی و تأثیر عوامل داخلی، روند صلح را برای آینده افغانستان بسیار پیچیده کرده است. وجود جنگ چهل ساله در افغانستان، حضور نیروهای آمریکایی، قدرت¬طلبی طالبان و شکل¬گیری پدیده داعش، تضاد میان دولت و طالبان همگی از موضوعاتی هستند که درآینده افغانستان نقش مهمی دارند.
طالبان از جمله گروه¬هایی هستند که مخالف دولت و ساختار نظام افغانستان هستند و مدعی¬اند که باید ساختار نظام برای مشارکت طالبان در قدرت اصلاح گردد. این در حالی است که دولت با این قضیه مخالف است و خواهان کاست قدرت طالبان است. بر همین اساس است که طالبان در مذاکرات صلح با آمریکا دنبال رویه این افزایش قدرت هستند. از طرف دیگر، وجود گروه تروریستی داعش در افغانستان خطری دیگری است که افغانستان را تهدید می¬کند، فعالیت این گروه به صورتی است که می¬تواند جایگاه طالبان را به دست آورد چرا که این گروه از حمایت گروه¬های خارجی به ویژه ایالات متحده آمریکا برخوردار است و همین عامل سبب موازنه¬گیری آمریکا از داعش بر علیه طالبان و حتی دولت شود.
طالبان از سویی در وضعیتی که بتوانند دولت فراگیری در افغانستان تشکیل دهند، قرار ندارد و از سوی دیگر نمی‌توانند در مناسبات سیاسی این کشور نادیده انگاشته شود. مناسبات طالبان با برخی کشورهای خارجی مثل چین و روسیه به ویژه در راستای مهار داعش آنها را از یک گروه تروریستی تبدیل به یک بازیگر داخلی در صحنه‌ی افغانستان تبدیل کرده و به آن اعتماد به‌نفس بیشتری داده است. آنها می¬دانند که به طور مستقل نمی¬توانند دولت مستقل و فراگیری داشته باشند، بر همین اساس، خواهان قرار گرفتن در بخشی از حکومت هستند. اما در این میان، مسائلی مانع از این عمل می¬شود: وجود نیروهای آمریکایی در افغانستان که با طالبان درگیر هستند، وجود گروه تروریستی داعش که از سوی برخی کشورها حمایت می¬شود و دولت که خواهان قدرت¬ بیشتر طالبان در افغانستان نیست و حتی به طرف¬های غربی نیز تعهداتی داده است، اما قائل به این موضوع است که وجود طالبان برای مقابله با داعش و زیاده¬خواهی آمریکا لازم است.
در روند صلح بین آمریکا و طالبان، آمریکایی¬ها راه¬حلی جز خروج نیروهای خود از افغانستان ندارند، پس از مذاکره اگر این اتفاق صورت نگیرد، شاهد درگیری¬های بیشتر بین این دو گروه هستیم. هر چند که معنای خروج به این معنی نیست که آنها نیروهای خود را کامل ببرند چرا که احتمالاً آمریکایی¬ها پایگاه‌هایی را برای خود نگه دارند. اما می¬توان گفت که مذاکرات مستقیم طالبان با امریکا، موفقیت بزرگی است برای آنها چرا طالبان توانسته¬اند آمریکا را در یک خلأ قدرت ناشی از رسیدن به بن¬بست قرار دهند.
مسئله دیگر، گروه¬های تروریستی داعش است که نمی¬توان آینده¬ای شبیه آن¬چه که در عراق و سوریه اتفاق افتاد، برای آن پیش¬بینی کرد چرا که داعش در عراق و سوریه با کمک اختلافات مذهبی توانست رشد و گسترش یابد، حال آن¬که در افغانستان، اختلافات مذهبی چندان پاسخ¬گو نیست. به نظر مي¬رسد شاخه داعش در افغانستان همان سياست ايجاد ارعاب و ترس را در حال پيگيري است اما با اين¬که هم طالبان و هم دولت افغانستان ظهور اين گروه را تهديدي براي خود مي¬دانند، دشوار است که بتوان آينده روشني براي اين گروه در افغانستان تصور نمود.
بحث دیگر، رابطه دولت با طالبان است. طالبان، رئیس¬ دولت یعنی اشرف غنی را فردی وابسته به کشورهای غربی می¬دانند و آن را مانعی برای صلح با آمریکا و خروج نیروهای آن¬ها می¬دانند. این در حالی است که اشرف غنی، نیروهای طالبان را مردمی نمی¬داند و معتقد است که آنها نباید در آینده افغانستان از قدرت برخوردار شوند. اشرف غنی معتقد است که طالبان صلح را ابزاری برای برانداختن حکومت می¬بینند.
پیروزی اشرف غنی برای بسیاری از رقیبان و مخالفان چون کرزی و عبدالله عبدالله چندان خوشایند نبود به طوری که عبدالله عبدالله بلافاصه اعلام دولت موازی کرد و معتقد بود که انتخابات در شرایط شفاف برگزار نشده است. طالبان نیز نتیجه انتخابات را با توجه به ادامه¬دار بودن مذاکرات قبول نمی¬کنند. از سوی دیگر، روند صلح با توجه به عدم حضور نمایندگانی از سوی نهادهای مدنی و سیاسی افغانستان ممکن است، آتش بس موقت را پایان دهد. بنابراین، به نظر می¬رسد که رقیبی چون عبدالله عبدالله و یا طالبان به دلیل نپذیرفتن نتیجه انتخابات در حال مقدمه چینی برای شراکت در قدرت در افغانستان هستند. با این شرایط ممکن است در افغانستان جنگ قدرت صورت گیرد که این وضعیت به نفع هیچ کس نیست.
در نتیجه می¬توان گفت وضعیت افغانستان تا زمانی که مدعیان قدرت هر کدام قائل به حفظ جبهه خود برای به دست گرفتن قدرت مستقل باشند، ناامن و مستعد درگیرهای بیشتر است. از این¬رو، در این میان، ابتدا لازم است تا بین نیروهای مدعی قدرت در
اندیشکده مطالعات جهان اسلام
آیا موج جدید عملیات علیه مقامات ارشد داعش در عراق به سبب مسئولیت جدید الکاظمی است؟ تا دقایقی دیگر در اندیشکده مطالعات جهان اسلام منتشر می شود. @ircwis
🔖 #تحلیل

✒️ الکاظمی و موج جدید دستگیری های داعش
#نویسنده: گروه بررسی روندها و تحولات

با انتخاب نخست وزیر جدید عراق شاهد موج جدیدی از دستگیری ها و هلاکت سرکرده های داعش در عراق هستیم. ارتش عراق در یک عملیات پیچیده نفر دوم داعش و جانشین احتمالی البغدادی را دستگیر کرد. ظرف چند روز پس از این حادثه مسئول امور داعش عراق و سوریه در حمله ی هوایی ارتش عراق کشته شد. همچنین چندین نفر از فرماندهان ارشد داعش در عراق دستگیر و تحویل مقامات امنیتی این کشور شدند. موج دستگیری ها ادامه دارد و کارشناسان معتقدند این موج به طور حتم با الکاظمی مرتبط است.

پیش از نخست وزیری، الکاظمی رئیس دستگاه اطاعاتی عراق بود به چهره پشت پرده ی تصمیمات عراق شناخته می شد و اتهامات بسیاری از سوی موافقان و مخالفان را در ناکارامدی دستگاه اطلاعاتی عراق رد کرد. با انتخاب او به پست نخست وزیری و شکل گرفتن موجی از دستگیری ها حکایت از ان دارد که دستگاه اطلاعاتی عراق ضمن بازسازی خود در حال تقویت و افزایش سطح همکاری در سطح جغرافیای این کشور است. پیش تر عراق در حوزه ی اطلاعاتی دچار ضعف های بسیاری بود و معمولا این نوع عملیات ها توسط ارتش آمریکا انجام می شد. تقویت دستگاه اطلاعاتی عراق بی ربط به حضور مسئول سابقش در بالاترین عنوان نظامی و امنیتی بغداد نیست. به عبارت دیگر این احتمال تقویت شده که الکاظمی به دنبال تقویت دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی و حتی رزمی عراق برای گسترش امنیت و پایان دهی به شرایط امنیتی و انتظامی عراق پس از دو دهه است. دستگاه اطلاعاتی عراق در دوران حضور آمریکایی ها اسیب جدی ای دید به طوری که این دستگاه حتی نتوانست شبکه های اطلاعاتی اش که در چند سال قبل از اشغال عراق به عنوان یکی از شبکه های قدرتمند منطقه ای شناخته می شد را بازسازی کند و از این منظر بخش سرویس امنیتی عراق متهم اصلی حوادث تروریستی یک دهه ی اخیر بودهرچند نقش ان غیر عمد بود اما عمده عملیات های تروریستی از ضعف این سرویس اطلاعاتی در خاک عراق حکایت دارد. با حضور الکاظمی و افزایش سطح عملیات های نظامی و امنیتی عراق به نظر می رسد دولت عراق در حال بازسازی ساختار دفاعی و امنیتی خود است. کما اینکه در اولین دیدارهای رسمی الکاظمی، نخست وزیر عراق به وزارت دفاع، ستاد ارتش و ستاد حشدالشعبی رفت و از مسئولان این یگان ها بازدید به عمل اورد.

هرچند کارشناسان معتقدند قدرت الکاظمی موقت است و قرار است او زمینه ی برگزاری و توافق بزرگ را شکل دهد اما تثبیت امنیت و مقابله با حوادث تروریستی و بازگرداندن امنیت عراق به یک سطح پایدار میتواند تنها امیدی باشد که الکاظمی در پست مدیریت و نخست وزیری باقی بماند و همراهی همه گروه ها را کسب کند. برهمین اساس میتوان گفت تقویت دستگاه اطلاعاتی عراق و انجام عملیات های بومی و مستقل از امریکا در مقابله با داعش یکی از اهداف الکاظمی است تا سیاست های دولت بعدی عراق منوط به نظر و همراهی الکاظمی باشد.به طوری که در این حالت همراهی مردم و گروه های سیاسی به تبع آن در پشت سر نخست وزیر عراق قرار خواهد گرفت.
@ircwis
🔖 #تحلیل

✒️ سازوکار عملیاتی جدید داعش
#نویسنده: گروه بررسی روندها و تحولات پیرامونی

در روزهای گذشته ابوحمزه القرشی سخنگوی جدید داعش در فایل صوتی ضمن تشکر از گروه های وابسته به این تشکیلات تروریستی ماموریت جدیدی به سازمان داعش در سراسر جهان ابلاغ کرد. در این ماموریت القرنشی به گروه های وابسته به داعش ابلاغ نمود عملیات های خود را ادامه دهند و از سیاست «عملیات فرسایشی» استفاده کنند. پیشتر داعش با دو شیوه ی عملیات های بزرگ و گرگ های تنها، در اروپا و افریقا و حتی اسیا دست به عملیات نظامی می زد و خسارت هایی وارد می نمود. در سیاست عملیات های بزرگ، هسته های عملیاتی داعش بر ان بودند بخشی از هدف مورد نظر را تصرف کنند. عمده عملیات های داعش در این روش مربوط به کشورهای غرب اسیا، نیجریه و بخشی از کشورهای شمال افریقا بود. عمده کشورهایی که داعش در ان جغرافیای قابل توجهی در اختیار دارد و می تواند پس از استقرار، پدافند لازم برای استحکام مواضع اشغال شده را بکار گیرند.

سیاست گرگ های تنها نیز بیشتر در اروپا و مناطقی رخ میداد که داعش عمدتا با جذب عناصر و گروه های کوچک به تحریک این افراد می پرداخت و به انها دستور میداد دست به عملیات کور یا عملیات هدف دار زده و در نهایت کشته شوند. عملیات های رخ داده در فرانسه، ایتالیا، بلژیک، المان و چند کشور اروپایی دیگر نمونه های اجرایی شدن این سیاست هاست. با این حال طرح عملیاتی سیاست گرگ های نه تنها فشارها و خسارت های فراوانی به امنیت ملی کشورهای درگیر وارد کرد بلکه در کشورهایی به تحول بخش های مربوط به قانون گذاری حوزه ی تروریسم کمک شایانی داشت. تغییر قانون وضعیت اضطراری و تروریسم نمونه ای از این تحولات متاثر از سیاست گرگ های تنهاست.

با این حال سخنان اخیر القرشی سیاست جدیدی به گروه های تروریستی داعشی ارائه داد که از ان می توان به دکترین سازمان های تروریستی ایدئولوژیک یاد کرد. سازمان هایی که به دنبال اهداف تروریستی هسته های خود را بهتر و دقیق تر بکار گرفته و عملیات های گرگ های تنها که عمدتا تکی و غیر مرتبط با شبکه عملیاتی انجام می شد را درگیر یک پروسه امنیتی و پیچیده می سازند. در منطقه غرب اسیا این سیاست در گروه های تروریستی ضد انقلاب ایرانی تجربه شد و در طول جنگ صدام با ایران توسط سازمان استخبارات عراق بکار گرفته می شد. گروه های وابسته به سرویس اطلاعاتی صدام که عمدتا با عملیات های فرسایشی به دنبال درگیر سازی نیروهای نظامی و امنیتی کشور هدف بودند و هزینه ی نظامی و عملیاتی تقابلی را افزایش میدادند. از عمده دستاوردهای این عملیات ناامنی گسترده، تغییر ذهنیت کشورها نسبت به دولت ها در تامین امنیت و مشغول سازی گسترده ی دستگاه امنیتی بود. در حقیقت این ظن تقویت می شود که عناصر بازمانده از دستگاه استخباراتی صدام در داعش در حال بازطراحی امنیتی این سازمان و احیای ان به روش های جدید بحران زا در جهان هستند. روش هایی که پیش تر در میان اپوزوسیون ایرانی بکار گرفته شد و نتایجی هم به دنبال داشت. در حقیقت شاهد سیاست جدیدی از سوی داعش هستیم که دستگاه اطلاعاتی صدام علیه ایران بکار میگرفت و در میان اپوزوسیون کشورمان نمونه هایش وجود دارد. / اندیشکده

@ircwis
🔖 #تحلیل

✒️ پاکسازی شرق عراق
#نویسنده: گروه بررسی روندها و تحولات پیرامونی

روز گذشته سپهبد عبد الامیر کامل الشمری معاون عملیات مشترک عراق مدعی شد قرار است با همکاری تمامی نهادهای امنیتی این کشور مساحتی بالغ بر ۱۷ هزار و ۶۸۵ کیلومتر مربع پاکسازی شود. این خبر در حالی است که در ماه های اخیر داعش در چند عملیات مهم بر آن بود به منافع ملی عراق در شرق عراق و مرز مشترک با ایران خسارت فراوانی وارد سازد. در اخرین عملیات مهم داعش، این گروه تروریستی با حمله به مرکز نفت شهر به دنبال تصاحب چاه های این شهر بود که با مداخله حشدالشعبی و نیروهای مردمی عراق این اقدام ناکام ماند. طبق گفته های سپهبد الشمری این عملیات به دستور مستقیم الکاظمی صورت گرفته و قرار است مرز شرقی پاکسازی کامل گردد. اما اورده ی این عملیات برای عراق و ایران چیست؟

برای عراق:
مهمترین آورده ی امنیتی برای عراق پاکسازی بیش از 17 هزار کیلومتر مربع مساحت عراق از عناصر تروریستی است. عراق نیازمند بازشدن مرزهای زمینی است. از یک سو تحت فشار امریکا قرار دارد و از سوی دیگر مرزهای شمال، جنوب و غربش دچار چالش های فراوانی است و تنها مسیر ترانزیتی و اتصال عراق به دریا و صادرات نفت مسیر شرقی است. ناامن بودن آن به معنای توفق صادرات نفت، واردات مواد اولیه و برق است. در حقیقت الکاظمی میداند شرق این کشور تنها مسیر حیات بغداد است و بایستی پاکسازی ان اولویت اصلی مقامات عراقی باشند.

برای ایران:

امنیت مرزهای ایران همیشه مورد تاکید تهران است. مرز عراق اهمیت دیگری هم دارد. عراق بیشترین مرز مشترک را با ایران داشته و مسیر ترانزیت زمینی عتبات، صادرات کالا و تنها مسیر پشتیبانی و حمایت از مقاومت در برابر تروریسم است. نا امنی این مرز می تواند تبعات بسیار زیادی برای صادرات و واردات داشته باشد. ایران 28 درصد بازار صادراتی عراق را در اختیار دارد و این مسئله در شرایطی که ایران در تحریم های سختی قرار گرفته میتواند مفید واقع شود. فراموش نگردد تنها مسیر زمینی دسترسی به غرب اسیا از ایران در مرز عراق است و نا امن بودن این مرز میتواند طرح های اتی مقاومت را دچار چالش کند.

به نظر می رسد این عملیات اغاز یک طرح جدید برای مهار داعش در منطقه ی غرب اسیا است. طرحی که در ان قرار نیست پروژه ی لانه ی زنبور اجرایی شود. / اندیشکده

@ircwis
🔖 #تحلیل

✒️ ماجرای لبنان، انفجار با تبعات بسیار زیاد
#نویسنده: امیر مسروری

انفجاری با قدرت یک بمب هسته ای تاکتیکی در قلب بیروت و در مهمترین نقطه ی این شهر منفجر شد. ترامپ آن را یک حمله دانست و مقامات لبنانی آن را بی دلیل دانستند. تل اویو هم هر گونه دخالت در فاجعه لبنان را مردود دانست. شواهد نشان می دهد یک انبار پر از مواد نیترات آمونیاک در انبار بیروت نگه داری می شد. گزارش ها حاکی است این انبار مربوط به توقیف مواد انفجاری گروه های تروریستی در سوریه بود که با دخالت نهاد قضایی لبنان در بیروت توقیف شد و مانع از انتقال ان به سوریه گردیده بود. منابع رسانه ای عربی منطقه ای از جمله العالم مدعی است دلیل حادثه اتصالی برق بوده است. هنوز برای تحلیل حادثه زود است اما تبعات این رخداد را در چند بخش میتوان تحلیل نمود.

یک: شهروندان لبنانی در شوک قرار دارند. میزان خسارت تا 15 مایلی حادثه (24 کیلومتری) دیده می شود. بندر لبنان غیر قابل استفاده است و بسیاری از کشتی های محدود تجاری، تفریحی – گردشگری، شناورهای کوچک و صیادی در این بندر کاملا نابود شدند. سیلوی گندم لبنان که محل تخلیه، بارگیری و انبار بیش از 80 درصد نیاز این کشور بود نابود شد. بیش از 80 درصد داروهای بیماران صعب العلاج لبنانی در این بندر دپو بود که کاملا از بین رفت. بسیاری از نیازهای اولیه و روزانه ی شهروندان لبنانی در این بندر نگه داری می شد که دیگر چیزی از آن باقی نماند. به وسعت دو برابر انبار محل نگهداری مواد نیترات در بندر لبنان حفره ای شکل گرفته که غیر قابل ترمیم است. وزارت بهداشت و کارشناسان لبنانی به شهروندان هشدار دادند محیط را ترک کرده و برای اثرات بجامانده از ماده ی سمی مراقبت کنند. درهم تنیدگی شهروندان لبنانی برای فرایند امداد و نجات، اسکان موقت در مدارس و پارکینگ ها، حضور گسترده در بیمارستان ها عملا وضعیت کرونای لبنان را به مرز فاجعه ی انسانی می رساند. دولت لبنان دو هفته ی اینده را وضعیت اضطراری اعلام داشته اما بعید است دو هفته دیگر این وضعیت پایان یابد.

دو:دادگاه رفیق حریری عقب افتاد. همین مسئله تنش های سیاسی را کاهش می دهد. حادثه ی رخ داده دو سناریوی امنیتی در پیش روی لبنان قرار داده است. یا به شدت موجب تفرقه و ایجاد گسست اجتماعی می شود یا در یک فرایند همدلی و امداد و نجات عمومی گروه های لبنانی خلا های اخیر را پر میکنند. اخبار لحظه ای و بررسی های اولیه نشان می دهد کفه ی اتحاد بیشتر است. از یک سو حزب الله فراخوان اهدای خون اعلام کرد و از سوی دیگر کشورهای مختلف با اعزام کمک های بشردوستانه به کمک دولت دیاب شتافتند. هرچند تحرکات سعد حریری نگران کننده است اما بررسی تحولات نشان میدهد این حادثه بر خلاف تصور در دقایق اول، تا به الان به اتحاد منجر شده و هنوز سناریوی تفرقه امیزی در ان دیده نمی شود.

برای اظهار نظر بیشتر باید صبر کرد. افشای ابعاد فاجعه در کنار چرایی بی توجهی مقامات لبنانی به انتقال نیترات و حتی کشور فرستنده اهمیت دارد. آنچه باید در اوضاع لبنان گفت اجرای سیاست «صبر و دقت» است. سیاستی که با لحاظ اهمیت جغرافیایی بیروت تنظیم خواهد شد و میتواند به اتخاذ تصمیمات اتی کمک کند. / اندیشکده

@ircwis
🔖 #تحلیل

✒️ آیا امارات متخاصم شناخته می شود؟
#نویسنده: دفتر مطالعات فلسطین و رژیم صهیونیستی

پس از اظهارات دکتر حسن روحانی رئیس شورای امنیت ملی پیرامون تغییر نگرش ایران در قبال امارات، روز یک شنبه سردار باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران به عنوان بالاترین مقام مندرج در قانون نیروهای مسلح پس از رهبری با تهدید دانستن اقدامات امارات ابراز کرد:‌»قطعا رویکرد ملت ایران به این کشور همسایه از اساس تغییر خواهد کرد و نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی نیز به این کشور با محاسبات دیگری نگاه خواهند کرد و چنانچه اتفاقی در منطقه خلیج‌فارس بیفتد و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دچار خدشه هرچند اندک شود ما آن را از چشم کشور امارات متحده عربی می‌بینیم و تحمل نخواهیم کرد.»

در طرف دیگر جمهوری اسلامی ایران امنیت خود را در سلب امنیت از رژیم صهیونیستی و حذف هر متغیر امنیتی مربوط به تل اویو می داند. در چنین شرایطی امارات در مرحله ی جدیدی از بازی های امنیت منطقه ای قرار گرفت است که پیوندش با تل اویو به معنا تخاصم با محور امنیتی ساخته شده ی جمهوری اسلامی ایران است. بدین معنا جمهوری اسلامی ایران هر کاری برای تضعیف راهبردهای امنیتی رژیم صهیونیستی نشان خواهد داد و در اولین مرحله باید شاهد تحول نگرش و دکترین تهران در قبال شورای همکاری خلیج فارس از جمله امارات از کشورهای غیرهمسو مجاور به کشورهای متخصم محیط پرامونی باشیم. بر این اساس می توان سه نکته را اشاره داشت:

1/ ایران در محور بازدارندگی رویکرد خود رادر سیاست گذاری به دفاع پیش دستانه تغییر داده و رویه پدافندی خود را در حوزه آفندی دنبال میکند. ماکت ناو هواپیمابر تمرینی سپاه، رزمایش های نوین و معرفی تجهیزات جدید همگی در این حوزه می باشد. تغییر دکترین که پیش تر از آن سخن گفته شد در حقیقت می تواند ابزار،‌تجهیزات و توان رزمی ایران را دگرگون سازد و ساختار مبارزاتی جمهوری اسلامی ایران در برابر رژیم صهیونیستی را با تنوع اهداف همراه سازد. مقامات اماراتی خوب میدانند جملات سردار باقری به چه معناست و ایران چه پیامی به ابوظبی ارسال کرده است.

2/ موضع مقتدرانه ی ایران در کنار موضع سیاسی ترکیه مهمترین واکنش ها به سیاست اخیر امارات بود. در حالی که ترکیه تنها کشور درگیر با رژیم صهیونیستی که اسرائیل را به رسمیت شناخته و در آن سفارت داشته است، نسبت به مذاکرات صلح امارات – اسرائیل واکنش سیاسی نشان داد و از بازگشت سفیر خود از امارات سخن به میان اورده است. در کنار آن ایران ، تل اویو را دولت متخاصم می داند و هر نوع رابطه با این رژیم را بر نتابیده و از آن به عنوان تخاصم راهبردی و تاکتیکی یاد می نماید. همکاری ابوظبی و تل اویو می تواند این فرصت را در برابر ایران قرار دهد که تهران از دشمنان امارات برای تضعیف راهبردهای رژیم صهیونیستی استفاده کند. حال این دشمنان چگونه قرار است با تهران در رد منافع این مذاکرات هم اندیشی و همراهی کنند قابل تامل است.

3/ امارات سرمایه گذاری سنگینی برای همکاری شهروندان فلسطینی با دولت خود داشته است. چندین دوره بورسیه تحصیلی و اقتصادی، انتصاب محمد دحلان مسئول سابق امنیتی دولت فلسطین به عنوان مشاور حاکم امارات و ده ها ایده ی دیگر با این اقدام به هدر رفت. امارات تلاش زیادی برای صدرنشینی بر جهان عرب انجام داد اما اقدام آنان و جرات رسانه ای کردنش دست کشورها و گروه های مخالف امارات را باز کرده تا چالش های جدیدی در امارات متحده عربی و حوزه ی نفوذش در غرب اسیا و شمال افریقا ایجاد نماید. کاهش و آسیب رساندن به منافع امارات کمترین دستاوردی است که امارات با این تصمیم به خود وارد ساخته است.

به نظر می رسد در چند هفته آینده باید شاهد تحول جدیدی در حوزه خلیج فارس و دکترین ایران پیرامون کشورهای هم جوار و هم مرز باشیم.
اندیشکده مطالعات جهان اسلام
اسد و چرایی انتخاب کابینه ی جدید/ تا دقایقی دیگر در اندیشکده مطالعات جهان اسلام بخوانید @ircwis
🔖 #تحلیل

✒️ اسد و چرایی انتخاب کابینه ی جدید
#نویسنده: گروه بررسی روندها و تحولات پیرامونی


در حالی دکتر بشاراسد رئیس جمهوری سوریه کابینه ی جدید خود را با تغییرات کمی معرفی کرد که حسین عرنوس به عنوان نخست وزیر معرفی شده است. قرار بود تا عرنوس به عنوان سرپرست شورای وزیران معرفی شود اما انتخاب او به عنوان نخست وزیر نشان میدهد انتخابات جدید پارلمان، برای اسد اهمیت ویژه ای دارد. در حالی که عرنوس به عوان نخست وزیر انتخاب شده که وی متولد ادلب است و اولین نخست وزیر تاریخ سوریه از این استان خواهد بود. انتخاب او دو پیام آشکار داشت:

1/ بر خلاف تبلیغات صورت گرفته دمشق خواهان تسلط بر تمام مناطق است و قرار نیست استقرار تروریست ها در ادلب دائمی شود. انتخاب نخست وزیر ادلبی نیز پیامی اشکار برای مخالفان دارد که دولت سوریه از شهروندان ادلب حمایت میکند اما در برابر تروریست ها ایستادگی نشان میدهد. حسین عرنوس فارغ التحصیل مهندسی راه و شهرسازی است و مدیریت استان های پر بحران القنیطره و دیرالزور را برعهده داشت. در زمان او بحران دیرالزور شکل گرفت و از این منظر اشنایی کاملی بر گروه های مستقر در ادلب و مناطق آن دارد. به احتمال زیاد حضور عرنوس میتواند حمایت های محلی وعشیره از تروریست ها را در ادلب کاهش دهد.

2/ عرنوس با کابینه ی تا حدودی ثابت به نخست وزیری منصوب شد. تحولات در سیاست خارجی و دفاع دیده نمی شود و وزاری دفاع و خارجه که دو رکن اصلی دولت عرنوس هستند ثابت ماندند. در واقع سیاست های خارجی و دفاعی سوریه قرار نیست تغییری داشته باشد و از این منظر اسد خواهان ثبات سیاسی است. در طرف دیگر انتخاب عرنوس که بخشی از لیست تحریمی سال 2014 است به معنای بی اهمیتی دمشق نسبت به تحریم های جدید از جمله سزار است و این می تواند به تقویت اسد و باز شدن باشگاه جدید تحریمی ها و استفاده از این ظرفیت کمک کند.

به نظر می رسد در روزهای اینده تصمیمات دولت اسد برای ادلب نهایی نخواهد شد و عرنوس به سبب ارتباطات بالا در حوزه عشایر و طوایف میتواند از نفوذ تروریست ها در این بخش بکاهد. باید منتظر ماند و دید عرنوس چه تصمیمی برای ادلب می گیرد. اما بعید است این تصمیمات بر خلاف گذشته در حوزه خارجی و دفاعی باشد.

@ircwis
اندیشکده مطالعات جهان اسلام
سلام شخصی سید حسن نصر الله برای ماکرون و چند نکته/ چرا رئیس جمهور فرانسه از حزب الله حمایت کرد؟ تا دقایقی دیگر در اندیشکده مطالعات جهان اسلام مطالعه کنید @ircwis
🔖 #تحلیل

✒️پیام نصر الله و پاسخ ماکرون
#نویسنده: امیر مسروری


مذاکرات ماکرون در بیروت در حالی وارد فاز دوم شد که مصطفی ادیب مامور تشکیل کابینه شد و حمایت همه پارلمان را دارد. حزب الله نیز تشکیل کابینه حداقلی و یا مشارکتی را از نبود کابینه مهمتر میداند. تلاش غرب نیز بهم ریختن بیروت و ایجاد حاشیه های امنیتی در این کشور است. با این حال محمد رعد رئیس فراکسیون حزب الله برای اولین بار با رئیس جمهوری فرانسه دیدار و گفتگو کرد. فارغ از اینکه رعد جزئی از لیست تحریمی آمریکاست، المیادین گزارش داد این دیدار با انتقال سلام شخصی سید حسن نصر الله همراه بود که مورد استقبال ماکرون قرار گرفت . اما سوال اینجاست چرا حزب الله با حرف های تند ماکرون در مرحله ی اول مخالفت نکرد؟

1/ با عبور دیپلماتیک سید حسن نصر الله از صحبت های تند ماکرون و استقبال از کمک برای ساخت و استقلال لبنان، عملا حزب الله نشان داد به بلوغ رفتاری و سیاسی و همراه سازی اجتماعی دست یافته است. بدین معنا بهانه ها برای تقابل و دو قطبی سازی کنار رفت و پس از آن رئیس جمهوری فرانسه در سفر دوم با تشکر از مواضع حزب الله، این حزب را بخشی از ساختار رسمی قدرت در لبنان برشمرد و ماکرون گفت : حزب الله نماینده ملت لبنان است!

2/ حزب الله از سیاست و بازی قهر نکرد. این اصطلاحی است که باید به آن فکر کرد. حزب الله نقش ساختاری و رسمی اش را اثبات کرد و بر خلاف تصور بازیگران خارجی، حزب الله صحنه را برای بازیگری آنها ترک نکرد. حزب الله از سال 2006 به این سو در حوزه سیاسی تحولات عظیمی نشان داد و رسما در جایگاهی قرار دارد که می توان گفت بدون در نظر گرفتن نظر حزب الله نمی توان ساختار دولت لبنان را تنظیم نمود یا تغییر داد. حزب الله در واکنش به ماکرون در جلسه ی اخیر سکوت کرد. موضوعی که برای بسیاری از احزاب تعجب داشت. ماکرون در این جلسه نکات تندی به احزاب لبنانی رد قبال سهم خواهی گفت که واکنش گروه های سیاسی را بر شمرد. با این حال حزب الله سکوت کرد و دلیل این سکوت را «مخاطب نبودن» بر شمرد. در حقیقت حزب الله مدعی است سهم خواهی ای نکرده که بخواهد مخاطب ادعاهای ماکرون باشد و لذا ماکرون با احزابی بود که در جلسه مخالفت کردند و اتفاقا بیشترین مخالفت نیز از سوی جریان 14 مارس صورت گرفت! از سوی دیگر ماکرون با اذعان این نکته که «همه شما پول‌هایی را به چنگ آورده‌اید و من این مساله را می‌دانم.» خطاب خود را به سوی احزابی برد که رسما مخالف حزب الله هستند! به گزارش المیادین فراکسیون حزب الله در مجلس واکنشی نشان نداد زیرا میدانست حزب الله پولی بدست نیاورده است.
به نظر می رسد باید گفت حزب الله در لبنان به بلوغی رسیده که شهروندان لبنانی آن را باور دارند. همان حزب اللهی که چند روز قبل اذعان میدارد برای شهادت هر سرباز مقاومت، خون یک سرباز صهیونیستی را خواهد گرفت، در قبال تشکیل دولت با رفتار دیپلماتیک جایگاه و بازیگری خود را نمایان می سازد و از سیاست ایستادگی استفاده میکند. مقاومت بر خطوط خود مانده است اما نمی گذارد سیاست رژیم صهیونیستی در لبنان مبنی بر فروپاشی دولت به نتیجه برسد.

@ircwis
🔖 #تحلیل

✒️ آیا صهیونیست ها ایران را محاصره می کنند؟

#نویسنده: دفتر مطالعات فلسطین و رژیم صهیونیستی

دهه ی اول قرن جدید دهه ی محاصره و فشار خارجی بر رژیم صهیونیستی بود. انتهای این دهه با موج بیداری اسلامی عملا رژیم صهیونیستی دچار تضعیف قدرت نفوذ منطقه ای شد و در کنار بیروت و دمشق، قاهره و تونس نیز به محاصره ژئوپلتیک تل اویو افزوده شدند. صهیونیست ها در این زمان فشار خارجی را در کشورهای غرب آسیا بیش از پیش حس می کرد و با انقلاب یمن عملا تنگه بزرگ باب المندب در اختیار نیروهایی قرار گرفت که شعارشان حذف رژیم صهیونیستی است. پس از این ماجرا، فتنه ی سوریه آغاز شد و ورق منطقه ای در ابتدای سالهای 2011 تا 2014 برگشت. عراق درگیر جنگ با داعش شد و عملا بخش های مهمی از سوریه در اختیار تروریست ها قرار گرفت و به گفته ی مقامات امنیتی سوریه و محور مقاومت، کاخ ریاست جمهوری سوریه با سلاح انفرادی مورد هجوم مخالفان دولت تهدید می شد. با این حال از ابتدای سال 2014 و تشکیل حشدالشعبی و در کنار آن تقویت نروهای حزب الله در سوریه، تشکیل یگان های عملیاتی مقاومت از جمله فاطمیون، زینبیون، تیپ القدس و... پیروزی ها در سوریه و عراق به نفع محور مقاومت شد. انقلاب یمن نیز تغییرات شگرفی داشت و از سال 2015 به این سو هرچند ریاض در یک تهاجم سراسری عملا زیرساختی برای یمن باقی نگذاشت اما صنعا به قدرت موشکی، توان رزم پهبادی، اجرای رزم جدید در زمین و از همه مهمتر نفوذ استراتژیک در قبایل عربی – یمنی شود و چندین نقطه ی مهم را در عربستان و امارات مورد هدف عملیات ترکیبی خود قرار دهد. با این حال در چند ماه اخیر موج همکاری رژیم صهیونیستی با دولت های پیرامونی ایران افزایش چشم گیری داشت. نخست وزیر این رژیم به عمان سفر کرد و وزرای خارجه ی بحرین و امارات با امضای توافق نامه ای در کاخ سفید عملا هم پیمان راهبردی تل اویو شدند. همچنین هفته گذشته دولت ارمنستان از افتتاح رسمی سفارت این کشور در تل اویو خبر داد و اسحاق کارمل کاگان، مدیرکل اوراسیای وزارت امور خارجه اسرائیل هم افتتاح سفارت ارمنستان در کشورش را تبریک گفته و توسعه روابط دو کشور را مهم خوانده است. با این حال سوال اینجاست، آیا از سال 2011 به این سو بجای محاصره ی رژیم صهیونیستی، ایران در محاصره ژئوپلتیک و تنگای راهبردی قرار گرفته یا خیر؟

یک: برخلاف تصور بسیاری، اسرائیل در این مناطق هرچند دارای ارتباطات سیاسی، امنیتی و حتی اطلاعاتی است اما عدم همراهی ملت های محیط پیرامونی ایران و وابستگی فرهنگی این ملت ها با فلسطین به هیچ عنوان به نفع رژیم صهیونیستی است. به عبارت دیگر نفوذ اسرائیل در دستگاه حاکمیتی است و به هیچ عنوان این نفوذ در ساختار اجتماعی و فرهنگی دولت های سازشکار نبوده و همین مسئله تاثیرچندانی بر محاصره ی ژئوپلتیک نخواهد داشت. از سوی دیگر دولت ایران رسما اعلام داشته هر نوع شیطنت و اقدام علیه ایران از سوی رژیم صهیونیستی به وسیله ی خاک دولت های همسایه به معنای تخاصم و اقدام دولت ثالث است و ایران نسبت به آن واکنش نشان خواهد داد. این پیام برای کسانی که از قدرت نظامی و امنیتی کشورهای حاشیه خلیج فارس یا شمال ایران اطلاع دارند کاملا واضح است که این کشورها دلیلی برای درگیری با ایران ندارند و حاضر نیستند توان موشکی یا رزمی ایران را امتحان کنند. زیرا کوچکترین شروع جنگی به معنای نابودی دولت ها و افزودن شعله جنگی به گستره ی فرا منطقه ای است!

دو: ایران قلب این محاصره ی سوری را در سال 2011 شکسته است. با تشکیل کمربند مقاومت در یمن، سوریه، عراق و لبنان و حتی غزه و کرانه ی باختری، عملا کمربند مقاومت از استحکام و توان رزمی و عملیاتی بسیار بزرگی برخوردار است که غیر قابل انکار می باشد. توان رزمی، نیروی انسانی ماهر، قدرت آتش و از همه مهمتر انگیزه ی نبرد با رژیم صهیوینستی در این منطقه به شکل باور نکردنی ای از سال 2011 به این سو افزایش داشته و عملا می توان گفت تل اویو میداند امکان ندارد با این قدرت مجاوری در محیط پیرامونی ایران، تهران در محاصره ی ژئوپلتیک قرار بگیرد. باید اقرار نمود اقدامات سردار شهید سلیمانی در تثبیت قدرت محور مقاومت در عراق، سوریه و لبنان به طور باور نکردنی ای امروز به تثبیت امنیت ملی و جلوگیری از قدرت رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.

به نظر می رسد هرچند تلاش بسیاری از سوی رژیم صهیونیستی شده تا کشورهای انتخاب شده به نحوی از فشار سال 2011 علیه رژیم صهیونیستی بکاهد اما حوادث رخ داده در مبارزه با تروریسم در سوریه و عراق و همینطور خطای راهبردی ریاض در حمله به یمن، قدرتی را به وجود آورده که غیر قابل انکار است و می توان گفت سناریوی چیده شده ی تل اویو را به شکل قابل توجهی با شکست مواجه ساخته است. به عبارت دیگر محاصره ژئوپلتیک ایران تنها یک شوی تبلیغاتی است./ اندیشکده

@ircwis