🔸این جدول بزرگترین و سودآورترین شرکتهای موجود در جهان را به ترتیب نشان میدهد. شرکت نفتی آرامکو عربستان با اختلاف نسبت به اپل و میکروسافت در صدر ایستاده است. آرامکو چند سالی است که ارزشمندترین دارایی موجود در جهان به شمار رفته و سود خالص سال گذشته آن به صد و شصت میلیارد دلار میرسد.
🛢شرکت آرامکو در حقیقت همان شرکت آمریکایی است که سالها انحصار استخراج و فروش نفت عربستان را در انحصار خود داشت و معادل همان شرکت نفت ایران و انگلیس است که مصدق و فاطمی آن را مصادره و منحل کردند بدون آنکه کوچکترین امکان و توانی برای راهاندازی مجدد و بهرهمندی از آن داشتهباشند.
▪️سعودیها راه مصدق، قذافی و عبدالکریم قاسم را نرفتند و بر سر نفت جنبش تودهای غرب ستیز به راه نینداختند. آنها به جای سرگردنه بازیهای خانمان براندازی نظیر ملی کردن و مصادره، راهبرد سودمند و حساب شدهای در پیش گرفتند و به تدریج و در چند مرحله با خریدن سهام آرامکو در اواسط دهه هشتاد میلادی به طور کامل صاحب آن شدند. این راهبرد تدریجی و براساس تغییر شرایط و موازنه قوا و افزایش قدرت چانهزنی آنها در طول زمان بود.
➰در این راهبرد سعودیها به شدت مراقب بودند تا جریان انتقال دانش فنی، سرمایهگذاری و بازاریابی از سمت طرف آمریکایی قطع نشده و پرسنل فنی زبده آمریکایی از آرامکو خارج نشوند. آنها با شتابزدگی و توهم مرغ تخم طلا را سر نبریدند. اگر امروز آرامکو به چنین سرمایه عظیمی تبدیل شده که جایگاه سیاسی و قدرت چانهزنی عربستان در جهان را شکلی حیرتانگیز ارتقا داده، به سبب همان ملاحظات بودهاست.
شرط موفقیت راهبرد سعودیها، یک سیاست خارجی میانهرو، متواضع و صلحجویانه و حفظ رابطه ممتاز و استراتژیک با ایالاتمتحده و بلوک غرب بود. سعودیها از این طریق امنیت کشور کم جمعیت، ثروتمند و از لحاظ جغرافیایی آسیبپذیر خود را هم به خوبی تامین نموده و برخلاف ایران، عراق، مصر و لیبی درگیر جنگهای خانمانبرانداز نشدند.
🔘سعودیها به دنبال سودهای هنگفت کوتاه مدتی نبودند که در پی خود، بی ثباتی و به هم خوردن تعادل امنیتی منطقه و اقتصاد ملی را به دنبال داشته باشد. برای تحقق راهبرد افزایش قدرت ملی تدریجی و مطمئن، آنها ابایی نداشتند تا برای سالها نقش میانجی برای متعادل کردن و گاه کاهش قیمت نفت به سود طرفهای غربی را بازی کنند. حتی زمانی که ریگان در دهه هشتاد میلادی به آنها گفت که برای شکست نهایی شوروی، نیاز به کاهش قیمت نفت دارد، سعودیها با درنظر گرفتن مزایای بلند مدت و پایدار به جای منافع کوتاه مدت، با ریگان همراهی کرده و نقش قابل توجهی در فروپاشی شوروی و بلوک کمونیسم ایفا کردند.
⚜️ امروز که توهمات مصیبتبار دوران جنگ سرد کنار رفتهاند، همین جدولی که اینجا میبینید، به خوبی ثابت میکند که مسیر واقعی دستیابی به خوشبختی و قدرت ملی کدام بودهاست. فقط کافی است بپرسیم امروز آرامکو کجاست و میراث قذافی، مصدق، عبدالناصر، عبدالکریم قاسم و پنجاه و هفتیهای ایران کدام بودهاست؟
✍️ #توس_طهماسبی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🛢شرکت آرامکو در حقیقت همان شرکت آمریکایی است که سالها انحصار استخراج و فروش نفت عربستان را در انحصار خود داشت و معادل همان شرکت نفت ایران و انگلیس است که مصدق و فاطمی آن را مصادره و منحل کردند بدون آنکه کوچکترین امکان و توانی برای راهاندازی مجدد و بهرهمندی از آن داشتهباشند.
▪️سعودیها راه مصدق، قذافی و عبدالکریم قاسم را نرفتند و بر سر نفت جنبش تودهای غرب ستیز به راه نینداختند. آنها به جای سرگردنه بازیهای خانمان براندازی نظیر ملی کردن و مصادره، راهبرد سودمند و حساب شدهای در پیش گرفتند و به تدریج و در چند مرحله با خریدن سهام آرامکو در اواسط دهه هشتاد میلادی به طور کامل صاحب آن شدند. این راهبرد تدریجی و براساس تغییر شرایط و موازنه قوا و افزایش قدرت چانهزنی آنها در طول زمان بود.
➰در این راهبرد سعودیها به شدت مراقب بودند تا جریان انتقال دانش فنی، سرمایهگذاری و بازاریابی از سمت طرف آمریکایی قطع نشده و پرسنل فنی زبده آمریکایی از آرامکو خارج نشوند. آنها با شتابزدگی و توهم مرغ تخم طلا را سر نبریدند. اگر امروز آرامکو به چنین سرمایه عظیمی تبدیل شده که جایگاه سیاسی و قدرت چانهزنی عربستان در جهان را شکلی حیرتانگیز ارتقا داده، به سبب همان ملاحظات بودهاست.
شرط موفقیت راهبرد سعودیها، یک سیاست خارجی میانهرو، متواضع و صلحجویانه و حفظ رابطه ممتاز و استراتژیک با ایالاتمتحده و بلوک غرب بود. سعودیها از این طریق امنیت کشور کم جمعیت، ثروتمند و از لحاظ جغرافیایی آسیبپذیر خود را هم به خوبی تامین نموده و برخلاف ایران، عراق، مصر و لیبی درگیر جنگهای خانمانبرانداز نشدند.
🔘سعودیها به دنبال سودهای هنگفت کوتاه مدتی نبودند که در پی خود، بی ثباتی و به هم خوردن تعادل امنیتی منطقه و اقتصاد ملی را به دنبال داشته باشد. برای تحقق راهبرد افزایش قدرت ملی تدریجی و مطمئن، آنها ابایی نداشتند تا برای سالها نقش میانجی برای متعادل کردن و گاه کاهش قیمت نفت به سود طرفهای غربی را بازی کنند. حتی زمانی که ریگان در دهه هشتاد میلادی به آنها گفت که برای شکست نهایی شوروی، نیاز به کاهش قیمت نفت دارد، سعودیها با درنظر گرفتن مزایای بلند مدت و پایدار به جای منافع کوتاه مدت، با ریگان همراهی کرده و نقش قابل توجهی در فروپاشی شوروی و بلوک کمونیسم ایفا کردند.
⚜️ امروز که توهمات مصیبتبار دوران جنگ سرد کنار رفتهاند، همین جدولی که اینجا میبینید، به خوبی ثابت میکند که مسیر واقعی دستیابی به خوشبختی و قدرت ملی کدام بودهاست. فقط کافی است بپرسیم امروز آرامکو کجاست و میراث قذافی، مصدق، عبدالناصر، عبدالکریم قاسم و پنجاه و هفتیهای ایران کدام بودهاست؟
✍️ #توس_طهماسبی
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Telegram
attach 📎
📃چیزی فراتر از یک زلزله
✍️ #توس_طهماسبی
سقوط رژیم اسد در پی جنگ دو ماههٔ لبنان، چیزی فراتر از یک زلزلهٔ استراتژیک در منطقه خواهد بود. نه سال پیش نوشتم بقای رژیم اسد بدترین و ترسناکترین پیام سیاسی ممکن را دارد: یک حکومت در معرض سرنگونی در نتیجهٔ شورش اکثریت مردم، میتواند با توسل به بالاترین سطح قابل تصور از خشونت و توحش و قتل عام صدها هزار نفر از شهروندان سرپا باقی بماند، بدون اینکه کوچکترین امتیازی داده یا تغییری ایجاد کند. این پیام شوم تأثیرات منفی بسیاری در منطقه داشت اما امروز خوشبختانه این موج معکوس خواهد شد.
از سوی دیگر بقای حکومت اسد به معنای ادامه حیات تنها بازمانده از الگویی شوم و منحوس یعنی ناسیونالیسم غربستیز و فاشیستی عرب بود. آخرین بازمانده از جنبش خونآشام ضداستعماری و ضدامپریالیستی جهان عرب که با عبدالناصر و میشل عفلق آغاز شد و با عبدالکریم قاسم، برادران عارف، امین حافظ، صدام حسین، حافظ اسد، قذافی، یاسر عرفات و ابونضال ادامه یافت.
میراث این جنبش به جز دریای خون و شکنجه، تباهی اقتصادی و ترور و تجاوزگری در خارج از مرزها، چیزی نبود. امروز افرادی از زندانهای سوریه آزاد میشوند که به سبب یک اعتراض ساده پنجاه سال در بدترین شرایط زندانی بودهاند و یا به سبب بیتوجهی به ایست بازرسی چهل سال زندانی شدهاند.
حکومت اسد از جنس حکومت صدام بود که در آن پلیسهای راهنمایی و رانندگی اسلحه و مجوز دستگیری داشتند و برخی افراد به سبب جرائم راهنمایی و رانندگی، هیچگاه از سیاهچالها زنده بیرون نیامدند و نیز از تبار دولت قذافی بود که در آن میشد هزار نفر از افراد قبیلهای را به سبب مخالفت با ازدواج دختر قبیله با رهبر زنده به گور کرد. اسد، صدام و قذافی خویشاوند سیاسی ابونضال رهبر منشعب از ساف بودند که مخالفانش را با دست خود قطعه قطعه میکرد و در زیر میز کار و باغچه خانه شخصیاش دفن مینمود. بله این چهرهٔ واقعی ناسیونالیسم چپگرا و ضداستعماری عربی بود.
جنبش ضداستعماری/ضدامپریالیستی جهان عرب همان بود که بمباران غیر نظامیان با سلاح شیمیایی را توسط عبدالناصر در یمن بنیان گذاشت و بعداً بدست حافظ اسد، بشار و صدام حسین در برابر شهروندان خودشان در ابعاد مافوق تصوری تکرار کرد. این جنبش همان بود که نمایندهاش قذافی تظاهرات انبوه مردم غیر مسلح را با بمبهای سنگین میگهای ساخت شوروی سلاخی کرد. این نوع اتفاقات، جای دیگری از جهان رخ ندادهاند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ #توس_طهماسبی
سقوط رژیم اسد در پی جنگ دو ماههٔ لبنان، چیزی فراتر از یک زلزلهٔ استراتژیک در منطقه خواهد بود. نه سال پیش نوشتم بقای رژیم اسد بدترین و ترسناکترین پیام سیاسی ممکن را دارد: یک حکومت در معرض سرنگونی در نتیجهٔ شورش اکثریت مردم، میتواند با توسل به بالاترین سطح قابل تصور از خشونت و توحش و قتل عام صدها هزار نفر از شهروندان سرپا باقی بماند، بدون اینکه کوچکترین امتیازی داده یا تغییری ایجاد کند. این پیام شوم تأثیرات منفی بسیاری در منطقه داشت اما امروز خوشبختانه این موج معکوس خواهد شد.
از سوی دیگر بقای حکومت اسد به معنای ادامه حیات تنها بازمانده از الگویی شوم و منحوس یعنی ناسیونالیسم غربستیز و فاشیستی عرب بود. آخرین بازمانده از جنبش خونآشام ضداستعماری و ضدامپریالیستی جهان عرب که با عبدالناصر و میشل عفلق آغاز شد و با عبدالکریم قاسم، برادران عارف، امین حافظ، صدام حسین، حافظ اسد، قذافی، یاسر عرفات و ابونضال ادامه یافت.
میراث این جنبش به جز دریای خون و شکنجه، تباهی اقتصادی و ترور و تجاوزگری در خارج از مرزها، چیزی نبود. امروز افرادی از زندانهای سوریه آزاد میشوند که به سبب یک اعتراض ساده پنجاه سال در بدترین شرایط زندانی بودهاند و یا به سبب بیتوجهی به ایست بازرسی چهل سال زندانی شدهاند.
حکومت اسد از جنس حکومت صدام بود که در آن پلیسهای راهنمایی و رانندگی اسلحه و مجوز دستگیری داشتند و برخی افراد به سبب جرائم راهنمایی و رانندگی، هیچگاه از سیاهچالها زنده بیرون نیامدند و نیز از تبار دولت قذافی بود که در آن میشد هزار نفر از افراد قبیلهای را به سبب مخالفت با ازدواج دختر قبیله با رهبر زنده به گور کرد. اسد، صدام و قذافی خویشاوند سیاسی ابونضال رهبر منشعب از ساف بودند که مخالفانش را با دست خود قطعه قطعه میکرد و در زیر میز کار و باغچه خانه شخصیاش دفن مینمود. بله این چهرهٔ واقعی ناسیونالیسم چپگرا و ضداستعماری عربی بود.
جنبش ضداستعماری/ضدامپریالیستی جهان عرب همان بود که بمباران غیر نظامیان با سلاح شیمیایی را توسط عبدالناصر در یمن بنیان گذاشت و بعداً بدست حافظ اسد، بشار و صدام حسین در برابر شهروندان خودشان در ابعاد مافوق تصوری تکرار کرد. این جنبش همان بود که نمایندهاش قذافی تظاهرات انبوه مردم غیر مسلح را با بمبهای سنگین میگهای ساخت شوروی سلاخی کرد. این نوع اتفاقات، جای دیگری از جهان رخ ندادهاند.
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY