جامعه‌شناسی
40K subscribers
3.48K photos
478 videos
144 files
2.42K links
🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.

💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما

📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology


بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور
Download Telegram
📃دشوار شدن بازیابی میل به زندگی
✍️ #مصطفی_مهرآیین

۱. #پل_ریکور معتقد بود یکی از مهمترین رنج‌های روزانه ما از دست دادن میل به زندگی است. ما هر روز که از خواب بیدار می‌شویم با این پرسش ساده اما بنیادی روبروییم که آیا امروز هم باید مثل روزهای قبل ادامه دهم و اصولا آیا می‌توانم امروز به زندگی ادامه دهم.

۲. ریکور معتقد بود بهترین راهکار برای بازیافتن میل به زندگی و ادامه دادن آن رفتن به سمت دیگران و آشنا شدن با محصولات و دستاوردهای آنان است. در نگاه ریکور #دیگران منبع امید هستند، آن‌ها می‌توانند با نحوه زندگی خود میل به زیستن را در ما زنده نگه دارند.

۳. تصور کنید اکنون در جامعه‌ای در حال زندگی کردنیم که هیچ "دیگری" خلاق و امیدبخشی در آن وجود ندارد که شما در فرآیند بازیابی میل به زندگی او را ببینید و شوق به زندگی را در خود احیا کنید. ما در وضعیت نابودی "دیگری معنابخش" قرار داریم. هیچ‌کس قادر به ایجاد انقلاب در دیگری نیست. جامعه در وضعیتی قرار دارد که افراد تنها می‌توانند ناکامی‌ها و رنج‌های‌شان را به سوی خود بازگردانند و با اعمال خشونت به خود وجود خود را ناممکن و نابود سازند. فقدان دیگری معنابخش یعنی زندگی در وضعیت انزوای مطلق. ما رابطه خود با کلیت زندگی و دیگران را از دست داده‌ایم. دیگر هیچ دیگری معنابخشی در واقعیت دیده نمی شود که بتوان با تفسیر دستاوردهای او به خود زندگی بخشید.

۴. شاید تنها امید بازمانده را "تاریخ" دانست. حالا که دیگر واقعیت تهی از هر گونه قهرمان یا اسطوره یا انسان غیرمتعارف امیدبخش است، شاید بتوان با جستجو در تاریخ و ادبیات شاهد وجود انسان‌هایی بود که هنوز قادرند با نحوه زیستن خود میل به زندگی را در ما احیا کنند. شاید تغییر زمان اندکی شفابخش باشد، اگر چه مردم یک جامعه همواره نیازمند راه‌حل‌های واقعی ساده برای بازیابی دایمی میل خود به زندگی‌اند.

#استبداد یعنی نابودی دیگری معنابخش. استبداد با نازا کردن افراد جامعه آن‌ها را از توان همیاری تهی می‌سازد تا به جای تکیه کردن بر همدیگر به نابودی یکدیگر راضی شوند و تداوم زندگی خود را در مرگ دیگران جستجو کنند.

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃 آدم اول، جامعه اول
✍️ #مصطفی_مهرآیین

۱.آلبر کامو کتابی دارد به نام "آدم اول". کامو در این کتاب که در واقع شرح زندگی خودش است به داستان مردی به نام ژاک کورمری می‌پردازد که در چند ماهگی پدرش را از دست داده و همه زندگی‌اش را خودش ساخته است. آدم اول اشاره به کسی دارد که همچون حضرت آدم ابوالبشر دست تنها و بی‌پدر بزرگ شده و همه زندگی را خودش به تنهایی به پیش برده است. او نه تنها بی‌پدر بزرگ شده که حتی کسی را در اطراف خودش نمی‌بیند که از پدرش برای او سخن بگویند:" با آن خانواده‌ای که کم سخن می‌گفتند و هیچ‌کدام از آن‌ها خواندن و نوشتن نمی‌دانست، با آن مادر تیره بخت و گیج و گول چه کسی می‌توانست چیزی درباره این پدر جوان و مفلوک به او بگوید؟"

۲.جامعه امروز ایران چون آدم اول جامعه اول است. این جامعه هم سال‌هاست که بی‌پدر به راه خود ادامه می‌دهد. در سطح جامعه، حکومت و فرهنگ در جایگاه پدر قرار دارند. این نظام سیاسی و نظام فرهنگی حاکم بر یک جامعه هستند که همچون تکیه گاه مردمان یک جامعه باعث می‌شوند یک جامعه اندک اندک و گام به گام تحول بپذیرد و رشد کند. فرهنگ به یک جامعه آرمان و ایده و هدف و اندیشه می‌دهد و سیاست شرایط تحقق این اندیشه ها و اهداف را برای جامعه فراهم می‌آورد. جامعه بی‌پدر یا به زبان دقیق‌تر جامعه بدون ایده پدر آشوب زده و هرج و مرج گرا و فاسد می‌شود و مردمانش در فروپاشی روانی زندگی خود را به پایان می‌رسانند. به زبان فروید اگر پدر بمیرد فرزندان آسانتر می‌توانند این فراق را تحمل کنند تا زمانی که پدر نمرده است اما رابطه او با فرزندانش دچار اختلال است. کریستوا به تاسی از فروید معتقد بود فرزندان دارای رابطه نادرست با پدر (و حتی مادر) افسرده می‌شوند و احتمالا خودکشی می‌کنند. این جامعه هم افسرده است و هم میل به نابودی خود دارد مگر آن‌که باز به زبان کریستوا این افسردگی را تبدیل به دژ خود کند و در درون این دژ از خود چیز دگر بسازد.

۳.جامعه اول ما همچون آدم اول داستان کامو که تنهای تنها بزرگ شده است، حالا می تواند پدرش را هر جور که می‌داند دوست داشته باشد اگرچه در درون خود گرفتار در خلاء وحشتناکی است.

🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
بنیادی‌ترین مفهومی که #گابریل_مارسل به نقد آن می‌پردازد، مفهوم "انتزاع" است و جالب این‌که در زندگی خودش شرح می‌دهد که انتزاع پناهگاه نخستین من بود و من از تجربه‌ها به شدت متنفر بودم چون دائما در عالم واقع کارهایی از من می‌خواستند که از انجامش ناتوان بودم و به دنیای انتزاع پناه می‌بردم. بعدها می‌گوید متوجه شدم آن‌چه نجات‌بخش من است همین "دنیای تجربه" هاست. مارسل دشمن روحیه انتزاعی فیلسوفان نظام‌پرداز است. او معتقد بود فلسفه باید به زبان متعارف سخن بگوید و مبتنی بر یک شهود بنیادی باشد. می‌گفت فیلسوف باید در مقام انسان سالک ظاهر شود، اما انسان سالکی که جائی‌که سلوکش را طی می‌کند همین زندگی روزمره است و سلوکش در زندگی روزمره و تجربه‌های معمولی انسانی ممکن می‌شود. می‌گوید من در نمایشنامه این را یاد گرفتم که ما باید در مقام انسان پیوندگاه همه انسان‌ها باشیم یا حتی در مقام تفکر به این نتیجه رسیدم که طبعا توان ذهنی انسان قادر به پذیرش همه استدلال‌ها نیست، اما می‌تواند تبدیل به جایی شود که با همه گزاره‌های استدلالی با تساهل برخورد کند.

✍️ #مصطفی_مهرآیین

🌏جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY