جامعه‌شناسی
40K subscribers
3.48K photos
478 videos
144 files
2.42K links
🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.

💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما

📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology


بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور
Download Telegram
📃 بکت و پارادوکس زبان
✍️ #علی_حاتم

ما با کلمات زندگی می‌کنیم. زبان اما همواره برایمان عنصری بیگانه است، حتی زبان مادری. انسان هنگام تولد هیچ زبانی را نمی‌داند. هر جای دنیا چشم به جهان بگشاید ناچار است کلمات زبانی را فرا گیرد که متعلق به والدین‌اش، فرهنگ و جامعه‌ای است که در آن بدنیا آمده. سپس در قالب واژگان آن زبان مفاهیمی چون نیکی، بدی، عشق، قدرت، اخلاق و... را درک کرده و با توجه به تعریف این واژگان در یک فرهنگ خاص، دیدگاه‌ها و باورهایش شکل می‌گیرد. ما از طریق کلمات نام خود، آدم‌های دیگر و همه اشیای جهان را آموخته و در مورد ماهیت‌شان می‌اندیشیم. حتی در سکوت محض بدون کلمات قادر نیستیم به معمای هستی بیاندیشیم. میلیاردها کلمه از دهان میلیاردها انسان در طول تاریخ خارج شده، یا در قالب قصه، شعر، اسطوره، دین، فلسفه و علم به نگارش درآمده تا بلکه معنای زندگی و حقیقت هستی برایمان روشن شود.

سال 1973 نمایشی تکان دهنده از ساموئل بکت به روی صحنه رفت به نام"من نه" (Not l ) این نمایش پانزده دقیقه‌ای مانند سایر آثار بکت نظر اندیشمندان حوزه‌ی فلسفه و زبان را به خود جلب کرد. در صحنه‌ای تاریک دهانی زنانه زیر تنها منبع نور، معلق بین زمین و آسمان، بی‌وقفه حرف می‌زند و سیل کلمات بر زبانش جاری می‌شود. "دهان" با لحنی مبهم قصه‌ی زندگی پیرزنی را روایت می‌کند که یتیم بوده و در نتیجه بدون عشق بزرگ شده. در واقع می‌خواهد مصائب زندگی خودش را با جملاتی بریده بریده، تکراری و گاه نامفهوم بیان کند. هرجا طی نطق خود عبارت "خداوند بخشنده "را بیان می‌کند قهقه‌ای بلند و جنون آمیز سر می‌دهد. در عین حال اصرار دارد این سرگذشت تلخ ربطی به زندگی او ندارد، بلکه متعلق به دیگریست. برای همین مدام روایت را قطع کرده و می گوید:چی؟ کی؟ نه...اون(her).

هدف دهان شاید یافتن معنا یا علتی برای زندگی دردناک خویش در برزخ کلماتی باشد که از آن رهایی ندارد. سیل کلماتی که مغزش می خواهد آن را متوقف کند ولی نمی تواند، چون ناچار است خویشتن خویش را بیان کند. ما نیاز داریم حتی با پنهان کردن خود پشت کلمات از خود بگوییم، بی‌هیچ نتیجه‌ی مشخصی. از دید بکت در مواجهه با معمای زندگی و حوادث توضیح ناپذیرش، واژگان ذهن و زبان ما هیچگاه نمی‌توانند معنایی قطعی و آرامش بخش را برایمان بازنمایی کنند. دیدگاه‌های بیشماری در چارچوب ادیان، مکاتب فلسفی گوناگون و تفاسیر پایان ناپذیر در باب حقیقت زندگی عرضه شده که هریک مدعی‌اند کلام نهایی نزد خودشان است. هیچکدام نیز دیگری را قبول ندارد. به طور حتم پیروان خیلی از این آیین‌ها و مکاتب ایمان راسخ دارند معنای حقیقی زندگی را یافته و به آرامش درونی رسیده اند. اما آنها نیز در برابر اتفاقات بغرنج و پیش بینی ناپذیر هستی در خلوت خویش به کلماتی که برایشان مقدس است متوسل شده، یا با تکرار استدلال‌های منطقی و فلسفی در قالب کلمات، خود را آرام می‌کنند.

پس جریان بی وقفه‌ی کلمات تا ابد ادامه خواهد داشت. جریانی که حاضر نیستیم مثل "دهان" نمایش بکت شکستش را در بیان معنای زندگی و علت رنج‌هایمان بپذیریم؛ و شکست را همواره به دیگری نسبت می‌دهیم (من نه) زیرا نه تنها باکلماتی که آموخته‌ایم و یک عمر تکرارشان کرده‌ایم بیگانه‌ایم، بلکه بین مفاهیم قراردادی کلمات با امور واقع نیز شکافی عمیق وجود دارد. هرچند"دهان" حتی در انتزاعی‌ترین حالت ممکن و در تاریک‌ترین زوایای ذهن (تاریکی صحنه) ناچار است با کلمات خود را ارضا کند، چون کلمات همه‌ی چیزیست که در اختیار دارد. پارادوکسی که بکت آن را به مثابه یکی از معضلات بنیادین و دیرپای اندیشه‌ی بشری روی صحنه نمایش می‌دهد.

🌎جامعه‌شناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سکانس نهایی "راه های افتخار" اثر استنلی کوبریک:
سربازان فرانسوی خسته و فرسوده از زخم های جنگ جهانی اول در کافه ای نشسته اند. جنگی که یکی از بی معناترین و بی حاصل ترین جنگ های تاریخ بود. صاحب کافه، یک خواننده ی زن آلمانی( با بازی کریستین هارلن که با کوبریک ازدواج کرد) را روی صحنه می آورد تا برای سربازان بخواند. موج تحقیر و تمسخر به سوی زن که از کشور دشمن است روانه می شود. زن شروع به خواندن می کند. سربازان کلمات آواز را که به زبان آلمانی است نمی فهمند اما به تدریج ملودی آواز را زمزمه می کنند. جادوی موسیقی که زبانی جهانی است اثر خود را می گذارد؛ ناگهان نه تنها پوچی جنگ و نبرد بر سر قدرت، که بی معنایی عواملی مثل زبان، دین، نژاد و مرزهایی که انسان ها را از هم جدا کرده و به دشمنی و بیگانه ستیزی دامن می زند نمایان می شود. دشمنی کاذبی که اکنون و در قرن بیست یکم نیز بین ملت ها وجود دارد. آواز زن گویی بیان دردی مشترک است. و این گونه کوبریک یکی از زیباترین سکانس های ضد جنگ تاریخ سینما را بر پرده خلق می کند.

#علی_حاتم

🆔 @IRANSOCIOLOGY