خاطرات خوش، اگر با غم عجین باشند طعمِ بهتری دارند. اینست که من در واقع غمگین نیستم، بلکه جویای لذتم.
#فرانتس_کافکا
گفتکو با کافکا
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
#فرانتس_کافکا
گفتکو با کافکا
🌐جامعهشناسی👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAADusPvd55HU6gKBynA
کتاب باید تبری برای درهم شکتسن دریای منجمد وجودمان باشد.
آمریکا | #فرانتس_کافکا
📚به کتابفروشی برخط بپیوندید👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAERYNFzptkeSmPQ-fw
آمریکا | #فرانتس_کافکا
📚به کتابفروشی برخط بپیوندید👇
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAERYNFzptkeSmPQ-fw
🔗 #تاملات
فقط بخواب بخواب ...
بیداری مرگ به همراه می آورد.
🔗 #فرانتس_کافکا
🌐 جامعهشناسی
🆔 @IRANSOCIOLOGY
فقط بخواب بخواب ...
بیداری مرگ به همراه می آورد.
🔗 #فرانتس_کافکا
🌐 جامعهشناسی
🆔 @IRANSOCIOLOGY
اگر کتابی که میخوانیم مثل یک مشت نخورد به جمجمهمان و بیدارمان نکرد، پس چرا باید آن را بخوانیم؟ کتاب باید پُتکی محکم برای دریای منجمد درون ما باشد.
#فرانتس_کافکا
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
#فرانتس_کافکا
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
📃کافکا و خشونت مدرنیته
✍️ #رامین_جهانبگلو
ملینا یشنسکا در متنی که برای آگهی درگذشت #فرانتس_کافکا نوشته او را با این کلمات به تصویر میکشد: "او شخصی گوشهگیر بود. مرد بابصیرتی که زندگی باعث هراسش میشد. جهان را مملو از شیاطین پنهانی میدید که به انسان بیدفاع حمله کرده و او را به تباهی میکشند. تمام کارهای کافکا روایتکنندۀ وحشت ناشی از برداشتهای غلط و رازآلود و گناهانی است که بدون منظور از انسان سر میزنند." کافکا عادت داشت خود را "فکری پوچ گرایانه" بخواند که "در ذهن خدا ایجاد شده". به طور قطع، پوچگرایی بخشی از مفهوم اساسی "خشونت" مورد نظر کافکا را تشکیل میدهد چنان که با استفاده از نبوغش زوایای بسیاری از شخصیت افراد را با بهره گرفتن از پیش زمینۀ آنها از وحشت و سرکوب روشن میکند. جهان کافکا جهان ادارات کهنه و بایگانیهای منسوخی است که بخش تاریک مدرنیته در آنها به صورت فساد، مجازات و خشونت دیده میشود.
کارهای کافکا تصویرگر بیماری مدرنیته هستند چنان که والتر بنیامین میگوید: "ما دیگر نمیتوانیم از خرد صحبت کنیم. اکنون تنها محصولات ناشی از فساد مدرنیته باقی ماندهاند." به این خاطر است که در نوشتههای کافکا، حالت ظاهری خشونت با رازآلودی مکانها و انزوای افراد ترکیب میشود. برای کافکا، انزوا فقط به معنای تنها زیستن نیست بلکه گم شدن در دنیای مدرن است. وضعیت پایدار اندوه و ناراحتی در شخصیتها که از دیده نشدن، درک نشدن و پذیرفته نشدن از سوی دیگران رنج میبرند. برای افراد کافکایی، شیطان همه جا حضور دارد و نجات دور از دسترس است.
کافکا مینویسد: "انسان نمیتواند بدون اعتماد دائمی به چیزی تباهیناپذیر زندگی کند، و همزمان این ماهیت تباهیناپذیر و همچنین اعتماد آدمی به آن ممکن است همیشه از او دور باقی بماند." کافکا ما را به جهانی مملو از فریب میبرد که شیاطین در آنجا به حکمرانی مشغولند. شیاطینی که در تجربۀ زندگی خود نیز با آنها آشنا هستیم. به همین خاطر است که در قصههای کافکا مرز خیلی مشخصی میان جهان خارج و تجربۀ درونی فرد وجود ندارد. در جهان کافکا فرد همانقدر که باید در معرض ترسی ناشناخته قرار بگیرد، با خشونتی مبهم و پوچ نیز روبرو میشود. به عبارت دیگر، زندگی فرد در گروی قدرت قرار دارد. این قدرت از دایرۀ بستۀ خانواده به کل جامعه گسترش مییابد...
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
✍️ #رامین_جهانبگلو
ملینا یشنسکا در متنی که برای آگهی درگذشت #فرانتس_کافکا نوشته او را با این کلمات به تصویر میکشد: "او شخصی گوشهگیر بود. مرد بابصیرتی که زندگی باعث هراسش میشد. جهان را مملو از شیاطین پنهانی میدید که به انسان بیدفاع حمله کرده و او را به تباهی میکشند. تمام کارهای کافکا روایتکنندۀ وحشت ناشی از برداشتهای غلط و رازآلود و گناهانی است که بدون منظور از انسان سر میزنند." کافکا عادت داشت خود را "فکری پوچ گرایانه" بخواند که "در ذهن خدا ایجاد شده". به طور قطع، پوچگرایی بخشی از مفهوم اساسی "خشونت" مورد نظر کافکا را تشکیل میدهد چنان که با استفاده از نبوغش زوایای بسیاری از شخصیت افراد را با بهره گرفتن از پیش زمینۀ آنها از وحشت و سرکوب روشن میکند. جهان کافکا جهان ادارات کهنه و بایگانیهای منسوخی است که بخش تاریک مدرنیته در آنها به صورت فساد، مجازات و خشونت دیده میشود.
کارهای کافکا تصویرگر بیماری مدرنیته هستند چنان که والتر بنیامین میگوید: "ما دیگر نمیتوانیم از خرد صحبت کنیم. اکنون تنها محصولات ناشی از فساد مدرنیته باقی ماندهاند." به این خاطر است که در نوشتههای کافکا، حالت ظاهری خشونت با رازآلودی مکانها و انزوای افراد ترکیب میشود. برای کافکا، انزوا فقط به معنای تنها زیستن نیست بلکه گم شدن در دنیای مدرن است. وضعیت پایدار اندوه و ناراحتی در شخصیتها که از دیده نشدن، درک نشدن و پذیرفته نشدن از سوی دیگران رنج میبرند. برای افراد کافکایی، شیطان همه جا حضور دارد و نجات دور از دسترس است.
کافکا مینویسد: "انسان نمیتواند بدون اعتماد دائمی به چیزی تباهیناپذیر زندگی کند، و همزمان این ماهیت تباهیناپذیر و همچنین اعتماد آدمی به آن ممکن است همیشه از او دور باقی بماند." کافکا ما را به جهانی مملو از فریب میبرد که شیاطین در آنجا به حکمرانی مشغولند. شیاطینی که در تجربۀ زندگی خود نیز با آنها آشنا هستیم. به همین خاطر است که در قصههای کافکا مرز خیلی مشخصی میان جهان خارج و تجربۀ درونی فرد وجود ندارد. در جهان کافکا فرد همانقدر که باید در معرض ترسی ناشناخته قرار بگیرد، با خشونتی مبهم و پوچ نیز روبرو میشود. به عبارت دیگر، زندگی فرد در گروی قدرت قرار دارد. این قدرت از دایرۀ بستۀ خانواده به کل جامعه گسترش مییابد...
🌎جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY