@history3000 کانال تاریخ ایران و جهان
1.74K subscribers
19.7K photos
2.63K videos
70 files
132 links
About Iran and the world
اینجا با هم از تاریخ می گوییم

Insta: historiananceint
Download Telegram
‍ .



📜وقتی دیکتاتوری ، دموکراسی میشود

#جرج_اورول در ( کتاب 1984 ) جامعه‌ای را به تصویر میکشد که در آن حکومتی به دنبال جاودانگیِ خود ، خفقان را تا نهایت ممکن بر اجتماع حاکم کرده است . جایی که در هر خانه  یک دستگاه شنیداری_دیداری به نام تله‌اسکرین وجود دارد که حتی به تعداد ضربان‌های قلب نیز حساس است و آن را نشانی از خیانت یا به وجود آمدن یک توطئه میداند ، بدیهی‌ست که در چنین حکومتی چون چیزی به اسم حریم_شخصی افراد وجود ندارد میزان ِ ترسی که هر کس به آن دچار میشود آنقدر زیاد است که خود به خود افکار و اذهان محدود و درحالتی منفعل باقی میماند ، سران این حکومت انسان‌های آزاده را بعد از دستگیری به گونه‌ای شکنجه میکنند که سوای حقارتی که بر شخصیت فرد وارد میشود افکار او نیز تغییر میکند و این شکنجه تا جایی ادامه دارد که عقاید فرد به عقاید دولتِ حاکم بدل میشود

در رمان 1948 پوستر برادر_ارشد که رئیس عالی حزب و در واقع پدر ملت است همه جا هست و هر جا شهروندی بایستد نگاه او را بر خود حس میکند ... چهار وزارتخانه حقیقت ، صلح ، عشق و فراوانی ادارۀ جامعه را بر عهده دارند :

🏷 وظیفه اصلی وزارت_حقیقت این است که گذشته را بازنویسی و آینده را مبهم و نامشخص کند تا حزب با خیال راحت زمان حال را مدیریت کند . وزارت حقیقت افشای اسرار دوستان و آشنایان را تبلیغ و تشویق میکند اما عشق و نوع‌دوستی را رفتاری احمقانه و ابلهانه میداند

🏷 کار وزارت_صلح افشاندن بذر کینه و نفرت از دیگر کشورها و آماده ساختن مردم برای جنگ است . اورول در کتاب 1984 نشان میدهد که چگونه انسان فاقد درک سیاسی میتواند با تلقین ( وجود دشمن ) توسط حکومت به پست‌ترین درجات اخلاقی برسد چرا که نفرت از بیگانگان همچون جریان برق در بین مردم جاری است

🏷 کار وزارت فراوانی جیره‌بندی مواد غذایی و دیگر مایحتاج عمومی‌ مردم است ، در این حکومت مردم بیش از حد به کار گرفته می‌شوند و غذا به اندازه کافی نیست اما این وزارت وقتی قیمت کالایی چند برابر میشود هیچ خبری از آن منتشر نمی‌کند اما به محض ۵ درصد ارزان‌تر شدن همان کالا از سه برابر مدت‌ها آن را تبلیغ می‌کند

🏷 کار وزارت عشق هم تولید خصومت ، نفرت و کینه در جامعه است ، از دیدگاه این وزارتخانه‌ : جنگ ، همان صلح است _ آزادی ، بردگی است _ جهل ، قدرت است . لغت‌نامه‌ها در این وزارت‌خانه هر سال یکبار مورد ویرایش قرار میگیرد و برخی کلمات را به گونه‌ای حذف میکنند که اگر  آیندگان از حکومت رضایت نداشته باشند حتی کلمه‌ای برای بیان اعتراض خود نداشته باشند

📚 @history3000
👍4👌21
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلمی تاریخی از امیر عباس هویدا
در زمانی که مقام نخست وزیری را بر عهده داشت

📽️ @history3000
👍4🔥4👏1
پیش از این کلیپ پرچم ایران در طول تاریخ رو براتون به اشتراک گذاشته بودم.
به تصویر نگاه کنید
39 پرچم رو می بینید
به نظرتون زیبا ترین پرچم ایران در طول تاریخ
کدوم پرچم هست
شمارگان از ردیف نخست

1-39

عدد رو وارد کنید

📚 @history3000
👍5👏1
📜 حکایت امشب

چوب معلم

امیر نصر سامانی یکی از امرای سامانی که از سال 301 تا  331  هجری قمری  سلطنت کرد در ایام کودکی معلمی داشت که نزد او درس می خواند ولی از ناحیه ی معلم کتک بسیار خورد زیرا سابقا بعضی معلمین  شاگردان خود تنبیه بدنی  می کردند امیر نصر کینه ی معلم را به دل گرفت و با خود می گفت هر گاه به مقام پادشاهی برسم انتقام خود را از او می کشم و سزای او را به او می رسانم

وقتی که امیر نصر به پادشاهی رسید یک شب به یاد معلمش افتاد و در مورد چگونگی انتقام از او اندیشید تا اینکه طرحی به نظرش رسید و آن را چنین اجرا کردبه خدمتکار خود گفت برو در باغ روستا چوبی از درخت به بگیر و بیاور

 خدمتکار رفت و چنان چوبی را نزد امیر نصر آورد و امیر به خدمتکار دیگرش گفت تو نیز برو آن معلم را احضار کن و به اینجا بیاور

خدمتکار نزد معلم آمد و پیام جلب امیر را به او ابلاغ کردمعلم همراه او حرکت کرد تا نزد امیر نصر بیاید معلم در مسیر راه از خدمتکار پرسید علت احضار من چیست

خدمتکارجریان را گفت
معلم دانست امیر نصر در صدد انتقام است در مسیر راه به مغازه ی میوه فروشی رسید پولی داد و یک عدد میوه ی به خوب خرید و آن را در میان آستینش پنهان کرد هنگامی که نزد امیر نصر آمد
دید در دست امیر نصر چوبی از درختبه هست و آن را بلند می کند و تکان می دهدهمین که چشم امیر نصر به معلم افتادخطاب به او گفت از این چوب چه خاطره را می نگری آیا می دانی با چنین چوبی چقدر در ایام کودکی من به من زدی

در همان دم معلم دست در آستین خود کرد و آن میوه ی به را بیرون آورد و به امیر نصر نشان داد و گفت عمر پادشاه مستدام باد این میوه ی به این لطیفی و شادابی از آن چوب به دست آمده است یعنی بر اثر چوب و تربیت معلم شخصی مانند شما فردی برجسته به وجود آمده است

امیر نصر از این پاسخ جالب بسیار مسرور و شادمان شد معلم را در آغوش محبت خود گرفت جایزه ی کلانی به او داد و برای او حقوق ماهیانه تعیین کرد به طوری که زندگی معلم تا آخر عمر در خوشی و شادابی گذشت        

نیمکت‌های چوبی
بیشتر از درختان جنگل میوه می‌دهند
چون ریشه در تلاش معلم دارند

به یادتان باشد مدرک تحصیلی شما و  توان در خواندن متن بالا  نتیجه زحمات معلمانتان است پس به نیکی از آنان یاد کنید

📚 @history3000
👍9👏41
📜معرفی کتاب

کوروش از زبان کوروش

📚 @history3000
👍51
‍ کوروش بزرگ
Cyrus the great

به تو توصیه می کنم به طور منظم به درس‌آموزی از تاریخ و ادبیات در هر دو زبان یونانی و لاتین بپردازی ، در کتب یونانی اول از همه با کتاب #کوروش‌نامه شروع کن ...

این جملات بخشی از نامۀ #توماس_جفرسون نویسندۀ اعلامیه استقلال و یکی از بیانگذاران آمریکاست که ٢٠٠ سال قبل برای نوه‌اش نوشته ، کتابی که وی خواندنش را توصیه میکند #کوروش‌نامه اثر گزنفون تاریخ‌نگار یونانی‌ ست که با الهام از پادشاهی کوروش نوشته شده

برای اندیشمندان و فلاسفۀ دنیای باستان کوروش شخصیتی برجسته و افسانه‌ای ست که موفقیتش در تاسیس نخستین امپراتوری چند ملیتی به او چهره‌ای الهی نیز بخشیده بود ، برای همین لاری هدریک تاریخ‌نگار آمریکایی درصدد برآمده که با به روز کردن نوشته‌های گزنفون ویرایشی نو از کتاب را برای رهبران ، مدیران و فرماندهان نظامی بنویسد ، هدریک در مقدمه کتاب آورده :

کتاب پرورش کوروش نوشته گزنفون قرنهاست که توجه رهبران و مردان بزرگ تاریخ از جمله ژولیوس سزار ( امپراطور رم ) , لورنس عربستان ، بنجامین فرانکلین و توماس جفرسون پدران آمریکای نوین , افلاطون ، ویل دورانت و ... را به خود جلب کرده برای همین برآن شدم که شما را بیشتر با رهبری آشنا کنم که در ٢۵٠٠ سال قبل چنان حکومت میکرد که : ایرانیان او را پدر , بابلیان او را آزادی‌بخش , یونانیان او را قانونگذار و کلیمیان او را #برگزیده_خدا لقب داده بودند

🏷
مهم‌ترین تفاوت نگارش جدید کتاب با نسخۀ اولیه آن است که برخلاف گزنفون که خود راوی کتاب است ، سرفصل‌ها و داستان‌ها از زبان اول شخص یعنی #کوروش بیان میشود

بخش‌هایی از کتاب :

هرگز هنگام شام لب به خوراک نگشودم مگر آنکه در درازای روز چنان کار کرده باشم که شایستۀ خوردن آن باشم ، حتی اسبانم نیز برای دریافت علوفه باید عرق می‌ریختند و همواره آرزو داشتم که در سپاه من هم هیچکس دست به خوراک دراز نکند مگر اینکه به فراخور آن کوششی کرده باشد

اگر بتوانید با پافشاری به همکاری افراد برای رسیدن به اهداف مشترک ، بدگمانی‌های میان آنان را کاهش دهید تفاوت آنها ، بیشتر نیروزا خواهد بود تا تنش زا

بر بستر ِ آموخته‌هایم , رویای ایجاد چنین امپراتوری در من نقش بست : سرزمینی با اقوامی گوناگون که در صلح و آرامش زندگی میکنند ، ما هدفی والا داشتیم لیک برای دست یافتن به آن هر کاری را آزاد نمی‌دانستیم از جمله کارهای پست : #دروغ گفتن بود ...

📚 @history3000
👍6👏21
باغهای معلق بابل

به گفته ی مورخان یونانی باغ های شگفت انگیز و زیبای بابــل به دستور شاه نبوچادنزار دوم ( بخت‌النصر دوم ) ( در برخی منابع نبوکدنصر)در حدود شش صد سال قبل از میلاد مسیح ساخته شد است . بر طبق روایات متعدد علت احداث این باغ هدیه و پیشکشی نبوچادنزار به همسر خود آمی تیس، دختر پادشاه مادها بود. آن دو برای اتحاد و دوستی بین ملت هایشان تن به این ازدواج داده بودند. ملکه که در سرزمین مادری خود به کوهستان ســـرســبز و پوشیده از گــل و گــیاه عـــادت کرده بود با آمدن به بابــل و دیدن دشت های آفتاب سوخته و خشک آنجا دلگیر و افسرده شد . شاه نبوچادنزار دوم نیز برای شاد کردن همسرش به زیردستانش دستور داد تا کوهی مصنوعی به همراه پشت بام های ســرسـبز و پر از درخت احداث کنند .

📚 @history3000
👍94👏1
این جمله از گوته خیلی قشنگه:

ریشه که داشته باشی به لبهِ‌ی پرتگاه می‌رسی ولی سقوط نمی‌کنی.
ریشه همون شعور، شخصیت، انسانیت و شرفِ واقعی یک انسانه و ربطی به پول و تحصیلات نداره...

📚 @history3000
👍9👏2
📸عکس امروز

عکس آتلیه ای عروس

ایرانی - ارمنی

تهران _ سال 1346 خورشیدی


🌸 @history3000
5👍1
مطوعه گروهی از جوانمردان دوران صفاریان بودند که خود را در خدمت مردم قراردادند، رادمان پوپک ( یعقوب لیث) از آنان بود
لوطی یا لوتی در فرهنگ سنتی ایران به کسانی گفته می‌شد که زندگی عادی نداشتند و البته ۲ دسته بودند؛ گروهی که اهل مروت و مدارا و بخشش بودند و مدافع و امین مردم بودند و گروهی دیگر که فقط از لوطی نامش را یدک می‌کشیدند و به انواع و اقسام اوباش‌گری می‌پرداختند و نزد مردم به «الوات» و «جاهلان» مشهور بودند.
«ارنست اورسل» بلژیکی در دوره قاجار چنین نوشته است: «لوطی یعنی مردمی که هیچ نوع شغل مشخص و پایداری ندارد فقط گاه‌گاهی به چند مورد پیشه کم و بیش مجاز مشغول می‌شود مانند تردستی، دلالی، چشم‌بندی... لوطی در کلاهبرداری بسیار ماهر است. حتی گاهی باج‌بگیر و زورگوی حرفه‌ای است...
لوطی‌ها بیشتر مواقع در بازار پرسه می‌زنند و از مشتری‌های دائمی میخانه‌های پنهانی هستند، دارای زندگی پر ماجرایی‌اند. و رفته‌رفته بی‌قید، جسور و گستاخ می‌شوند. به‌خاطر هیچ و پوچ... گاهی حتی به دلخوشی دعوا کردن به جان هم می‌افتند. گاهی هم یک لوطی برای کسب شهرت با قمه یا طپانچه به فراشان حکومت [ مأموران حکومت] حمله می‌کند»

📚 @history3000
👍6👏2
🛑حذف ۴ صفر از پول ملی در کمیسیون اقتصادی مجلس تصویب شد/ واحد پول ملی "ریال" می ماند

حسینی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس در تشریح نشست امروز کمیسیون:
🔹حذف ۴ صفر از پول ملی در کمیسیون اقتصادی مجلس تصویب شد.
🔹در لایحه دولت پیشنهاد شده بود عنوان پول از "ریال" به "تومان" و واحد خُرد پولی به "قِران" تغییر کند، اما با توجه به تصریح بند (الف) ماده ۵۸ قانون بانک مرکزی مبنی بر اینکه واحد پول ایران "ریال" است، کمیسیون رأی داد نام پول ملی همچنان "ریال" باقی بماند. اضعاف و واحد خرد پول (قِران) مطابق مصوبه قبلی تأیید شد.
🔹بر این اساس، هر ریال جدید معادل ۱۰ هزار ریال فعلی است و باید توجه کرد هر ریال جدید معادل ۱۰۰ قِران خواهد بود./خانه ملت

پ.ن
نمایندگان ملت ، مشکل حذف یا اضافه صفر به پول نیست ، مشکل سوءمدیریت ، ناکارآمدی ، عدم هزینه برای زیرساخت های اقتصادی و کشاورزی ، و فساد اقتصادی است.

📚 @history3000
👍5👌2👏1
سفارش خسرو پرویز به فرماندار مصر به رعایت کردن حال مردم اسکندریه
در این پاپیروس به ابعاد 10×18 cm نگهداری شده در موزه سن پترزبورگ چنین آمده:
« آن مردمی که در اسکندریه هستند ، چنان فریادرس شان باشید که به خشنودی به من نامه نویسند»

🌎تاریخ ایران و جهان
📚 @history3000
👍71
📜 حکایت امشب

700 سال پیش در اصفهان مسجدی می ساختند
کار تمام شده بود و کارگران در حال انجام خرده کاری های پایانی بودند
پیرزنی از انجا رد میشد .
ناگهان پیرزن ایستاد و گفت بنظرم مناره مسجد کج است!

کارگران خندیدند ولی معمار با صدای بلند فریاد زد ساکت !
چوب بیاورید . کارگر بیاورید . چوب را به مناره تکیه دهید . حالا همه باهم . فشااار دهید . فشااااااااااار !!!
و مرتب از پیرزن می پرسید مادر درست شد؟

بعد از چند دقیقه پیرزن گفت درست شد و دعا کنان دور شد .
کارگران گفتند مگر می شود مناره را با فشار صاف کرد ؟

معمار گفت : نه ! ولی میتوان جلوی شایعه را گرفت !
اگر پیرزن می رفت و به اشتباه به مردم میگفت مناره کج است و شایعه کج بودن مناره بالا میگرفت . دیگر هرگز نمیشد مناره را در نظر مردم صاف کرد.
ولی من الان با یک چوب و کمی فشار ، مناره را برای همیشه صاف کردم!!!

از شایعه بترسبد !
در تجارت و کسب و کارتان ، حتی در زندگیتان از شایعه بترسید !
اگر به موقع وارد عمل شوید براحتی مناره زندگیتان صاف خواهد شد

#دکتر_الهی_قمشه_ایی


📚 @history3000
👍162
ایرج پزشکزاد، نویسنده و طنزپرداز که خوانندگان او را معمولاً با رمان «دایی‌جان ناپلئون» می‌شناسند، در لس آنجلس درگذشت.مجموعه «آسمون ریسمون»، طنزهای روزنامه‌ای «حاج مم جعفر در پاریس»(۱۳۳۳)، «آصغر آقای کل میتی و بوبول» (۱۳۳۸) و نمایشنامه «ادب مرد به ز دولت اوست» (۱۳۵۴)، ماشاءالله خان در بارگاه هارون‌الرشید» (۱۳۵۴)، «دایی جان ناپلئون» (۱۳۵۱)، «انترناسیونال بچه‌پرروها» (۱۳۶۳) و «شهر فرنگ از همه رنگ» (۱۳۷۲) از آثار اوست.نام پزشکزاد در سال‌های اخیر با رمان «خانواده نیک‌اختر» (۱۳۸۰) در محافل ادبی ایران بار دیگر بر سر زبان‌ها افتاد.از آثار غیر داستانی او می‌توان به طنز فاخر سعدی (۱۳۸۱)، «مروری بر تاریخ انقلاب مشروطه»، «مروری بر واقعه‌ی ۱۵خرداد ۴۲» و سرانجام «مروری بر تاریخ انقلاب کبیر فرانسه» اشاره کرد.پزشکزاد در رمان «دایی جان ناپلئون» موفق به برنمودن یک دوران رو به زوال از طریق شخصیت‌های داستانی خودش می‌شود. دوره‌ای که بیمارگونگی‌اش از طریق نوکرِ ارباب به دوره‌های بعد انتقال می‌یابد. دوره «مش‌قاسم‌ها».
سال‌ها پیش ایرج پزشکزاد در نشست انجمن فرهنگ آزاد در پاریس سخنانی درباره طنز ایراد کرد.

سایت بانگ

📚 @history3000
👍32
شما مردم را گرسنه نگه داشته‌ايد
و آنها را از هم جدا كرده ايد تا عصيان و شورش آن ها را از بين ببريد... شـما آن ها را ضعـيف و درمانده مى كنيد و وحشيانه نيروی آنها را مى بلعيد و اوقات شان را مشغول مى كنيد تا از وحشت نه جوشش بكنند و نـه مجالى بـراى جوشش داشته باشند. آنها يكجا ايستاده اند و «درجا» مى زنند...

راضى باشيد! عليرغم جمعـيتى كه‌ دارند تنها هستند. من هم تنها هستم.
«همه‌ى ما» تنها هستيم
زيرا ديگران ترسو هستند، امّا با وجـود تنهايى و اسارت، با وجود اينكه مانند آن ها خوار و پسـت شده ام، به شـما اعلام مى كنم كه شما هــيچ نيستيد. و اين كه اين قدرتى كه‌تا چشم كار ميكند گسترش دارد و تا اعماق آسمان را به «سـياهى» و «تاريكى»كشانده است؛

چيزى نيست مگر سايه كوچكى كه بـه روى قطعه خاكى سنگينى می‌كند و بر اثر «بادی‌خشمگين»نابود می‌شود!

📚 حکومت نظامی
✍🏻آلبر كامو

📚 @history3000
👍5👌4👏1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
We live in a strange world where the poor walks miles to get food, and the parasite walks miles to digest food.

دنياى عجيبيه. اونى كه فقيره مايلها راه ميره تا غذا گيرش بياد، اونى كه مفت خوره مايلها راه ميره تا غذاش هضم بشه.


📚 @history3000
👍6👌2💔1
این گردش را ز جان خود دزدیدم
پیش از قالب به جان چنین گردیدم

گویند مرا صبر و سکون اولیتر
این صبر و سکون را به شما بخشیدم

#مولانا

🌸 @history3000
7👍2👏2👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو مجمع نظام مهندسی اصفهان اول از یه خانم مهندس تقدیر کردن و بعدش که به رانت خواری مسئولین اعتراض کرد کتکش زدن

حرفهای بسیار شجاعانه و درستی بر اساس داده های به دست آمده بیان کرد ، همیشه گفتن حقیقت سخت هست اما تو این سالها شدیدترین واکنش ها را در پی داشته است.

📚 @history3000
💔8👏3👍2🤬21😱1
💠نام «کوروش» ممنوع شد

🔷سازمان ثبت احوال ثبت اسم «کوروش» و «کورش» رو برای پسران ممنوع کرد؛ و گفت بجاش میتونید محمد کوروش یا محمد داریوش بذارید.

ما تو عالم سیاست به این میگیم بازی با احساسات مردم در زمانی که مشکلات مردم چیزی فراتر از همه اینهاست.
این رفتارها مدتی باعث سروصدا در فضای مجازی خواهد شد و پس از مدتی اعلام می کنند که انتخاب نام کوروش مشکلی ندارد.
گویا هیچ خوراکی در این روزها ، جز تصویر سازی از دوران باشکوه ایران باستان ندارند، زمانی با ساخت مجسمه های شیر ایرانی ، مردم و تاریخ را به سخره می گیرند و زمانی هم با نام کوروش بزرگ هخامنشی ، اما زمانی که در منجلاب ناکارآمدی و دروغ گرفتار شدند، منشور حقوق بشر کوروش بزرگ و آرش کمانگیر و فردوسی و رستم نماد فرهنگ ایرانی می گردد.
باشد که در تاریخ ثبت شود که چگونه با میراث و فرهنگ ایران رفتار ددمنشانه داشتند.

📚 @history3000

📚 @history3000
👍6💔5😢2🔥1🤯1
📜 حکایت امشب

یک روز استاد دانشگاه به هر کدام از دانشجویان کلاس یک بادکنک باد شده و یک سوزن داد و گفت یک دقیقه فرصت دارید بادکنک‌های یکدیگر را بترکانید. هرکس بعد از یک دقیقه بادکنکش را سالم تحویل داد برنده است. مسابقه شروع و بعداز یک دقیقه من و چهار نفر دیگه با بادکنک سالم برنده شدیم.

سپس استاد رو به دانشجویان کرد و گفت: من همین مسابقه را در کلاس دیگری برپا کردم و همه کلاس برنده شدند زیرا هیچکس بادکنک دیگری را نترکاند چرا که قرار بود بعد از یک دقیقه هرکس بادکنکش سالم ماند برنده باشد که اینچنین هم شد. ما انسانها در این جامعه رقیب یکدیگر نیستیم و قرار نیست ما برنده باشیم و دیگران بازنده.
قرار نیست خوشبختی خود را با تخریب دیگران تضمین کنیم. می توانیم باهم بخوریم. باهم رانندگی کنیم. باهم شاد باشیم. باهم…باهم…
پس چرا بادکنک دیگری را بترکانیم؟

📚 @history3000
👍6👏43👌3