جناب آقای استاد ناصر واعظی
باسلام
پيروزي، پرشي دارد به اندازه بلندا ی آسمان که همواره دل را شاد ولحظه ها را ماندگار مي سازد . فرصت را مغتنم دانسته ارادت خویش را تقدیم به وجود پر مهرتان می کنم . موفقیت جنابعالی را به جناب عالی و خانواده محترم و جامعه ورزشی شهرستان هریس صمیمانه تبریک عرض نموده و ازیکتای هستی بخش برایتان سلامتی و سعادت همراه با موفقیتهای بیشماری را خواستارم این
موفقیت ارزنده شما در آوردگاه سخت و معتبر مسابقات جهانی تکواندو مایه افتخار و مباهات ورزش منطقه و جامعه ورزشی هست .
ارسالی از طرف یکی از کاربران بنام #رها
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
باسلام
پيروزي، پرشي دارد به اندازه بلندا ی آسمان که همواره دل را شاد ولحظه ها را ماندگار مي سازد . فرصت را مغتنم دانسته ارادت خویش را تقدیم به وجود پر مهرتان می کنم . موفقیت جنابعالی را به جناب عالی و خانواده محترم و جامعه ورزشی شهرستان هریس صمیمانه تبریک عرض نموده و ازیکتای هستی بخش برایتان سلامتی و سعادت همراه با موفقیتهای بیشماری را خواستارم این
موفقیت ارزنده شما در آوردگاه سخت و معتبر مسابقات جهانی تکواندو مایه افتخار و مباهات ورزش منطقه و جامعه ورزشی هست .
ارسالی از طرف یکی از کاربران بنام #رها
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#حتما_بخونید
شبی آقا محمد خان قاجار نتوانست از #زوزهٔ_شغالان بخوابد. صبح که از خواب برخاست مشاورانش را فراخواند و از آنها #کیفری بایسته را برای شغالان طلب کرد.
هر یک کیفری سخت را برای شغالان پیشنهاد کردند. اما او هیچ یک را نپسندید و مجازاتی سخت تر را برای شغالان جستجو میکرد.
او دستور داد تمامی شغالانی را که در آن حوالی یافت میشد، را بیابند و #زنده به حضورش آورند. وقتی شغالان را به حضورش آوردند، بر گردن تمامی آنها زنگولهای آویخت و آنها را دوباره در صحرا #رها کرد. #طعمهها از صدای زنگوله شغالان میگریختند و هیچ یک نتوانستند طعمهای شکار کنند. چند روزی بدین نحو سپری شد تا همگی از #گرسنگی مردند.
منبع : نشریه کانون شهریور ۱۳۵۴ - شماره ۱۸۸
🌸🍃
#یک_دقیقه_مطالعه
☘🌸☘
باماباشید درکانال هریس رسانه
شبی آقا محمد خان قاجار نتوانست از #زوزهٔ_شغالان بخوابد. صبح که از خواب برخاست مشاورانش را فراخواند و از آنها #کیفری بایسته را برای شغالان طلب کرد.
هر یک کیفری سخت را برای شغالان پیشنهاد کردند. اما او هیچ یک را نپسندید و مجازاتی سخت تر را برای شغالان جستجو میکرد.
او دستور داد تمامی شغالانی را که در آن حوالی یافت میشد، را بیابند و #زنده به حضورش آورند. وقتی شغالان را به حضورش آوردند، بر گردن تمامی آنها زنگولهای آویخت و آنها را دوباره در صحرا #رها کرد. #طعمهها از صدای زنگوله شغالان میگریختند و هیچ یک نتوانستند طعمهای شکار کنند. چند روزی بدین نحو سپری شد تا همگی از #گرسنگی مردند.
منبع : نشریه کانون شهریور ۱۳۵۴ - شماره ۱۸۸
🌸🍃
#یک_دقیقه_مطالعه
☘🌸☘
باماباشید درکانال هریس رسانه