HerisRasaneh/هریس رسانه
589 subscribers
2.91K photos
947 videos
1.08K files
978 links
#هریس_رسانه‌ :
#رسانه‌ای برای آینده مردم شهرستان_هریس
#صدای مردم‌ #شهرستان_هریس
#تحلیل‌_و_بررسی‌ و مشکلات‌‌ شهرستان هریس
#محل_ثبت نوشته‌ها و تحلیلهای‌ کاربران
و هر آنچه‌ مردم‌ #شهرستان‌هریس مطالبه کنند.

@Sadrisei کداحراز:1-1-73481-61-4-1
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ .
#جشنواره‌فطیرو‌غذاهای‌محلی‌و‌سنتی‌هریس و
#عاقبت_تکیه_بر_مدیران_نالایق

«آغاجی اوز ایچینن قود ییر » ضرب المثلی است که شاید خیلی ساده خاطرات گذشته را مرور و ان شور و شوق جشنواره فطیر و غذاهای سنتی هریس را به یادهایمان آورد. هم تلخی ها و شادی هایش را . بگذریم که خاطر برخی مثل من مکدر شد. مدتی است تمرین سکوت می کنم که ان‌شاءالله موفق شده و برای همیشه دوری و دوستی را از نو تجربه کنم. با این مردم منفعل هر چقدر بیخیال زندگی کنیم بهتر است

و اما بعد

در یک دهکده، پیرمرد خرمندی زندگی می کرد. افرادی که به مشکلی بر می خوردند یا سوالی داشتند، به او مراجعه می کردند. یک روز یک بچۀ باهوش و زِبل که می خواست سر به سر پیرمرد خردمند بگذارد، پرندۀ کوچکی گرفت و آن را طوری در دستش گرفت که دیده نشود. بعد پیش پیر مرد رفت و به اوگفت: پدربزرگ، من شنیده‌ام شما باهوش ترین مرد دهکده هستید. اما من باور نمی کنم. اگر راست است، می توانید بگویید که این پرنده ای که در دست من است زنده است یامرده؟ پیر مرد نگاهی به پسر انداخت و فکر کرد اگر به او بگوید که پرنده زنده است، او با یک حرکت کوچک دستش پرنده را می کشد، و اگر بگوید که پرنده مرده است، او پرنده را آزاد می کند تا به خیال خودش ثابت کند که از پیرمرد باهوش تر است. پیرمرد دستش را روی شانۀ پسرک گذاشت و با لبخند گفت:

مرگ و زندگی این پرنده به ارادۀ تو بستگی دارد.

بله دوستان عزیز . آینده و سرنوشت هر کسی و‌ هر پروژه ای هر قومی ، قبیله ای و شهری و... مانند آن پرنده در دست خود ما و دست مردم جامعه ماست. (مثل شورای شهر هریس) هر کسی در تحصیل، شغل و هر کسب کار و انتخابی که دارد، اگر تلاش کند، موفق خواهد شد. (مثل کار آفرین شهر جناب محبوبان) فیلسوفی گفته است که زندگی عبارت از رشته ای از گزینه ها است. آینده و سرنوشت هر قومی و شهری کاملاً در دستان مردم آن شهر قرار دارد. به همین علت است که ۹۰ درصد جشنواره های استانی و کشوری سر زنده و طبق برنامه برگزار می شود و این ما بودیم که پرنده تازه متولد شده شهرمان را به توانمندی مدیران نالایق چون ..... دادیم نتوانستیم ادامه دهیم ( نکته : چرا تا وقتی مدیریت جشنواره دست آقای مهندس #عبدالهی بخشدار وقت بود جشنواره با تمام توان و با وجود مشکلات و کاستی ها و بی حرمتی ها به ایشان انجام می شد ) چرا هیچ وقت نتوانستیم کنار هم و به کمک هم یک کار گروهی تشکیل وساماندهی کنیم. چرا همت و‌فکر نکردیم ما هم می توانیم با اندک سرمایه های کوچک خود می توانیم این جشنواره مردمی را ملی نموده و خودمان آن را مدیریت کنیم یادم هست در همان جشنواره یک پیشنهاد به آقای حاج آقا محبوبان دادم اما مورد توجه واقع نشد « به ایشان گفتم برای جشنواره دبیرخانه مستقل ایجاد و راه اندازه کنیم » ما می توانستیم ماهانه جلسات منظم و مرتب تشکیل و برای جشنواره های بعدی برنامه ریزی منظم بکنیم مکان یابی ، جذب سرمایه و..... کنیم اما این جشنواره دست ما نبود دست مسیولین بی کفایت بود که اگر می گفتیم زنده است خفه اش می کردید. اگر می گفتیم مرده است رهایش میکردند همه می دانیم مقصر مدیران نالایق هستند که آن جشنواره معظم و با شور را به مرده بی‌تحرک مبدل ساختند و موجب شدند یک عامل مهم .‌مهیج شور و اشتیاق و رونق کسب کار شهر پایمال شود. این حرف ها نزدم ناراحت شوید و فورا دست به قلم شوید و علیه من چیزی بگویید گفتم تا من و شما و همه بدانند ما عادت کردیم کارهای های بزرگ و کوچک خود را که راسا و شخصا میتوانیم انجام دهیم به دیگرانی بسپاریم که کمترین توانایی را هم ندارند. خیلی از ما عادت کردیم بله قربان گوی دیگرانی باشیم که واقعا نالایق بودند و هستند. آری ما عادت کردیم در کمال شایستگی ها و جوانان شایسته خود کارهای خود را به افراد ناتوان، نابلد ، بی تخصص، حراف، بذله گو ، خودنما ، ریاکار، فرصت طلب ، منفعت طلب و تمامیت خواه و... واگذار کنیم و گاهی هم به آنها لقب شاه عباس، عباس میرزا، امیر کبیر و..... دهیم

اما یادمان باشد : « ما میتوانیم »
کافی است بهم اهمیت دهیم و به هم تکیه کنیم

#سیف‌الدین‌صدری ۱۱ فروردین ۱۴۰۱
#گروه‌اتاق‌فکر‌توسعه‌شهرستان‌هریس

@herisrasaneh

.