#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب
ابر و باد و مه و خورشید و فلك در كارند
عاقبت داغ تو را بر دل من بگذارند
ساربان می شوم و می برمت سوی حرم
من خودم نوكر تو هستم اگر بگذارند
انس طفلانه ی ما گم شده در موی سپید
بغلم كن كه مرا خاطره ها بسیارند
بادها هم ز من سوخته ره كج كردند
ابرها نیز به یك جای دگر می بارند
تو سواری و لبم تا به گلویت نرسد
بوسه را گر چه از این فاصله هم می كارند
#محمد_سهرابی
#پايگاه_اشعار_آئيني_سهيل_عرب
ابر و باد و مه و خورشید و فلك در كارند
عاقبت داغ تو را بر دل من بگذارند
ساربان می شوم و می برمت سوی حرم
من خودم نوكر تو هستم اگر بگذارند
انس طفلانه ی ما گم شده در موی سپید
بغلم كن كه مرا خاطره ها بسیارند
بادها هم ز من سوخته ره كج كردند
ابرها نیز به یك جای دگر می بارند
تو سواری و لبم تا به گلویت نرسد
بوسه را گر چه از این فاصله هم می كارند
#محمد_سهرابی
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت
#عاشورا
#غزل
ای ز داغ تو روان خون دل از دیده ی حور
بی تو عالم همه ماتمکده تا نفخه ی صور
خاک بیزان به سر اندر سر نعش تو بنات
اشکریزان به بر از سوگ تو شعرای عبور
ز تماشای تجلای تو مدهوش کلیم
ای سرت سرّ انا الله و سنان نخله ی طور
دیده ها گو همه دریا شو و دریا همه خون
که پس قتل تو منسوخ شد آیین سرور
شمع انجم همه گو اشک عزا باش و بریز
بهر ماتمزده کاشانه چه ظلمات چه نور
پای در سلسله سجاد و به سر تاج یزید
خاک عالم به سر افسر و دیهیم و قصور
تیر ترسا و سر سبط رسول مدنی
آه اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور
تا جهان باشد و بوده است که داده ست نشان
میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور؟
سر بی تن که شنیده است به لب آیه ی کهف
یا که دیده است به مشکات تنور آیه ی نور؟
جان فدای تو از حالت جانبازی تو
در طف ماریه از یاد بشد شور نشور
قدسیان سر به گریبان به حجاب ملکوت
حوریان دست به گیسوی پریشان ز قصور
گوش خضرا همه پر غلغله ی دیو و پری
سطح غبرا همه پر ولوله ی وحش طیور
غرق دریای تحیر ز لب خشک تو نوح
دست حیرت به دل از صبر تو ایوب صبور
مرتضی با دل افروخته لاحول کنان
مصطفی با جگر سوخته حیران و حصور
کوفیان دست به تاراج حرم کرده دراز
آهوان حرم از واهمه در شیون و شور
انبیا محو تماشا و ملائک مبهوت
شمر سرشار تمنا و تو سرگرم حضور
#نیر_تبریزی
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت
#عاشورا
#غزل
ای ز داغ تو روان خون دل از دیده ی حور
بی تو عالم همه ماتمکده تا نفخه ی صور
خاک بیزان به سر اندر سر نعش تو بنات
اشکریزان به بر از سوگ تو شعرای عبور
ز تماشای تجلای تو مدهوش کلیم
ای سرت سرّ انا الله و سنان نخله ی طور
دیده ها گو همه دریا شو و دریا همه خون
که پس قتل تو منسوخ شد آیین سرور
شمع انجم همه گو اشک عزا باش و بریز
بهر ماتمزده کاشانه چه ظلمات چه نور
پای در سلسله سجاد و به سر تاج یزید
خاک عالم به سر افسر و دیهیم و قصور
تیر ترسا و سر سبط رسول مدنی
آه اگر طعنه به قرآن زند انجیل و زبور
تا جهان باشد و بوده است که داده ست نشان
میزبان خفته به کاخ اندر و مهمان به تنور؟
سر بی تن که شنیده است به لب آیه ی کهف
یا که دیده است به مشکات تنور آیه ی نور؟
جان فدای تو از حالت جانبازی تو
در طف ماریه از یاد بشد شور نشور
قدسیان سر به گریبان به حجاب ملکوت
حوریان دست به گیسوی پریشان ز قصور
گوش خضرا همه پر غلغله ی دیو و پری
سطح غبرا همه پر ولوله ی وحش طیور
غرق دریای تحیر ز لب خشک تو نوح
دست حیرت به دل از صبر تو ایوب صبور
مرتضی با دل افروخته لاحول کنان
مصطفی با جگر سوخته حیران و حصور
کوفیان دست به تاراج حرم کرده دراز
آهوان حرم از واهمه در شیون و شور
انبیا محو تماشا و ملائک مبهوت
شمر سرشار تمنا و تو سرگرم حضور
#نیر_تبریزی