""هسا پس""(جریان شعر پیشرو اقوام ایران و جهان)
229 subscribers
1.05K photos
11 videos
324 files
907 links
شعر پیشرو(آوانگارد) اقوام ایران و جهان
#دهه_نود
#پسا_نو_در_شعر_گیلکی_مازنی_ترکی_تاتی_لری_بلوچ_تالشی_بختیاری
#هسا_پس(پسا نو_فرازبان)
Download Telegram
#هسا_پس ( متازبان)
#شعر_بومی_متازبان

پنجتا راب
فرانسه ره وسته
چارتا لابدان
بلوک شرقه ره
سه تا گوزگا
اروپاره
دو تا شیعه
خاورمیانه ره
ای تا ناو  را شه
روزنامان  خوشانا خیسا کونن
شبکان چاق ترا بون

#واگردان

پنج حلزون
برای فرانسه کافیست
چهار عنکبوت
برای بلوک شرق کافیست
سه قورباغه
برای اروپا
دو تا شیعه
برای خاورمیانه
یک ناو حرکت می کند
روزنامه ها خودشان را خیس می کنند
و
شبکه ها چاق تر می شوند

#برزو_مرادی_اصل(امریکا)
#هسا_پس ( متازبان)
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان

https://tttttt.me/hasa_pas
🌕



#هسا_پس


خایلی امیرکایان سربازان
اون توفنگانه امرا بمردایید کی
توفنگ چاگونان امریکایی کارخانان
  اوشانا زودتر خاورمیانه ووسا کودایید
موقدسه کتابانم
هاتوئید
اول خوشینه مومنانا کوشن


#برگردان


بسیاری از سربازان آمریکایی
با تفنگ هایی کشته شده اند
که توسط کارخانجات تسلیحاتی امریکا
زودتر به خاورمیانه فرستاده شده اند
کتاب های مقدس هم
این گونه اند
ابتدا مومنان خودشان را می کشند

#برزو_مرادی_اصل_امریکا
#متازبان
#شعر_بومی_متازبان

#هسا_پس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان
https://tttttt.me/hasa_pas
🌕


#هسا_پس ( متازبان)
#شعر_بومی_متازبان

اول بوگوفت: ان لیوانه
کرا شون دوبو بوگوفت:ان شیشیه
بسا بوگوفت:ان ابه
بوشو و اونه صدا فقد امه :اون دریایه
وختی واگردست:اونه لیباسان همه هیس بو
بوگوفت:
لپپان چالکاین
اونا بوگوفتم:
ایتا پلک صوب
ایتا پلکا بکنن ببردن
اویتا پلک ان لیوانه شینه

#برگردان_فارسی

اولش گفت:این لیوان است
داشت می رفت که گفت: این شیشه است
ایستاد و گفت:این آب است
رفت و فقط صدایش می آمد:آن دریاست
وقتی برگشت
لباس هایش همه خیس بودند
گفت:
امواج چاله اند
به او گفتم:
یک نیمه ،صبح
یک نیمه را کندند و بردند
آن نیمه مال این لیوان است


#برزو_مرادی_اصل_امریکا
#هسا_پس ( متازبان)
#شعر_بومی_متازبان
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان

https://tttttt.me/hasa_pas
🌕
#هسا_پس

وسی
فوق العاده  حالت اعلام کودان
نمایندگان کرا پا ایسابه دیمیزن
رئیس جمهور خو چپه پایا بنا توالته مییان
زرده ولکان سبزا باسایید


#برگردان

باید
حالت فوق العاده اعلام شود
نماینده ها دارند سرپا می شاشند
رئیس جمهور  با پای چپ وارد دستشویی شد
برگ های زرد هم سبز شده اند



#جواد_حاجوی (روسیه)
فوریه ۲۰۲۲/ سن پطرزبورگ

#هسا_پس ( شعر ساکو _ sako)
#ساکو(sako)
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان

https://tttttt.me/hasa_pas
🌕


#هسا_پس


خاب بیدام
می کیتابانا جی پنجره ایتا ایتا فیشادان درم
بازین
می رختخوابا کیتابخانه جا واشادم
ایتا طبقه جایم می  تابوتا نان درم
بقیه طبقانا
نان دیجام نان


#برگردان_فارسی

خواب دیدم
دارم کتاب هایم را از پنجره یکی یکی به بیرون پرت می کنم
بعد
رختخوابم را روی طبقه ای از کتابخانه ام پهن کردم
در طبقه ای هم  تابوتم را گذاشتم
در بقیه طبقه ها
ردیف در ردیف
نان چیدم نان

#جواد_ملکیایی(فرانسه)
#هسا_پس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران

https://tttttt.me/hasa_pas
شماره ۱۶۲۲ روزنامه #نقدحال منتشر شد

تاریخ انتشار: پنجشنبه ۳۱ خردادماه ۱۴۰۳
#بلاتکلیفی_نظریه_های_زبانی_در_ایران
#مراد_قلی_پور
#طرح_ژنوم_نقد

آدرس سایت روزنامه
👇👇👇
naghdehal.com

@naghdehall
🌕


#هسا_پس

هرچی فک کونم
دینم کی با بشم می دورین
اویا کی
دیواران سفدن میلان سیا
خندان  سورخن گازان کوود
وختی کی واگردم
دینم مرا کرا اشخارید
دیواران سیاین میلان سفد
خندان کوودن گازان سورخ


#برگردان_فارسی

هر چه فکر می کنم
می بینم باید به درون خودم برگردم
آنجا که
دیوار ها سفیدند و میله ها سیاه
خنده ها سرخ اند و دندان ها آبی
وقتی که بر می گردم
می بینم دارند تشییع ام می کنند
دیوار ها سیاه اند و میله ها سفید
خنده ها آبی اند و دندان ها سرخ


#برزو_مرادی_اصل(امریکا)
#هسا_پس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان
https://tttttt.me/hasa_pas
🌕

#هسا_پس


ایتا سوال؟
اگی ای موقو ان ناوان می کشورا فدارن
اگی خواین واگردن
اگر بخواین می کشوره ادمانا سوارا کونن باورن امریکا
چن نفر نام نویسن
چن نفر خوشانا اب تاودن کی ناوانه دومبالا سیناب بوکونن
ایتا سوال
اگر ان ناوان
ان ابانه جا بیجیر بشن
چن نفر دون کی سربازانا بیرین باورن
چن نفر

ایتا سوال
خایلی وقته کی ده ان ناوانه گب نی یه
ایتا سوال
ان همه ادم چره


#برگردان_فارسی

یک سوال؟
اگر یک موقع این ناو ها به کشورم شلیک کنند
اگر زمانی بخواهند برگردند
اگر تصمیم بگیرند که مردم کشورم را سوار کنند و به امریکا بیاورند
چند نفر نام نویسی می کنند
چند نفر خودشان را در آب می اندازند و به دنبال ناو ها شنا می کنند
یک سول
اگر این ناو ها
در این آب ها غرق شوند
چند نفر با عجله می روند که سربازان را نجات دهند
چند نفر
یک سوال
مدتی است از ناو ها حرفی در میان نیست
یک سوال
این همه آدم چرا؟


#برزو_مرادی_اصل_امریکا


#هسا_پس
#پسا_نو_در_شعر_گیلکی_مازنی_ترکی_تاتی_لری_بلوچ_تالشی_بختیاری
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران

https://tttttt.me/hasa_pas
‌فرشته‌های‌اسطوره‌ای

#مراد_قلی‌پور در شماره ۱۸۰۸ روزنامه #نقدحال

چگونه مي‌توان حدود و ثغوري را در قلمرو زبان حدس زد که بر‌اساس آن بتوان رفتارهايي را در شعر طبقه‌بندي کرد که بين ژن خودخواه شعر و رفتارهاي ديگرش تفاوت قائل بود؟ آيا حقيقتا عملکرد‌ها در شعر تماما بر‌اساس ژن خودخواه آن صورت‌بندي مي‌شود يا اين‌که‌ مي‌توان به رفتارهايي ديگر اشاره داشت؟ رفتارهايي که بر‌خلاف مصالح ژنتيکي شعر‌ و زبان هستند کدامند؟ مولف در مواقع اضطراري به‌عنوان يک انسان رفتارهايش در زبان چگونه به‌سمت ژنوم خودخواه شعر تمايل پيدا مي‌کند و وتو مي‌شود؟
آيا زبان هنجار و غلبه آن قادر است از شعر‌، فرشته‌اي اسطوره‌اي بسازد؛ يعني يوتوپيايي که آرزوي متعالي مولف است؟ شعر فارسي از آغاز تا امروز، در چه ادواري با ژن‌هاي خودخواه زبان همراه بوده و در چه ادواري رفتارهايش بيرون از مصالح ژنتيکي شعر بوده است؟ فرشته‌هاي اسطوره‌اي زبان در ‌شعر فارسي کدامند؟ آيا مي‌توان از شياطين اسطوره‌اي زبان هم نام برد؟
رابطه ژن‌هاي خودخواه با زبان هنجار چگونه است؟ زبان هنجاري که هم فرشتگي‌اش را بازسازي کند و هم متهم به هنجارشدگي نباشد چگونه قابل‌اجرا‌گشتن است؟ آيا چنين يوتوپيايي به شعر کمک خواهد کرد؟ فرشته‌ها، هنجارها و انحطاط‌ها چگونه همديگر را مي‌يابند؟ آيا ژن‌هاي خودخواه هم هنجار‌شدگي دارند؟
آيا شعر، قادر است که با تقابل علم و دين، تحولات طبيعي و فرهنگي را يکسان‌سازي کند‌؟
آيا زبان‌، هم يک ماشين بقاست که براي حفظ مولکول‌هاي خودخواهي‌اش به نام ژن برنامه‌ريزي شده است؟ شعر در چه وضعيتي توانايي ماشين بقاي خوب يعني بدن را دارد؟ خزانه ژني شعر فارسي از آغاز تا اکنون چه تغييراتي داشته است و در چه بخش‌هايي هميشه پايدار بوده است؟ چه ژن‌هايي با اين‌همه تعاريف و پيشنهادات، هنوز جاودان مانده‌اند و در هر شرايطي با شعر همراه هستند؟ عامل بنيادين حيات شعر کدام است؟ ژن يا بدن؟ ژن‌ها در چه ادواري به‌جاي اين‌که خودخواه باشند فداکار بوده‌اند؟ آيا وزن‌ها، قافيه‌ها، رديف‌ها، لحن‌ها و اصوات در شعر، بر اثر برخي تعاريف ادواري فدا شده‌اند يا اين‌که خودخواهانه حضور خود را به‌شکلي تازه‌تر اعلام نموده‌اند؟ آيا خود شعر، ماشين بقاي ژن‌هايي است که در هر پارادايمي به حيات خود ادامه مي‌دهند؟ از چه رفتار‌هايي در شعر مي‌توان نام برد که دائمي هستند؟
بدن شعر، وسيله نقليه ژن‌هايي در خود است که پس از پايان راه‌ با پارادايمي تازه به راه خود ادامه مي‌دهند. ايثار و فداکاري مربوط به وسيله است نه ژن‌هايي که‌ هميشه سوارکاري مي‌کنند. تعاريف جديد، عليه ماشين‌ها و وسيله‌ها هستند. وسيله‌ها عوض مي‌شوند. بدن‌ها مورد تجاوز تعاريف تازه‌اند. گزارشي از تجاوز به ژن‌ها در شعر به‌دست نيامده است. آيا مي‌توان خود ژن‌ها را قيچي کرد؟ شعر هنگامي‌که فداکاري مي‌کند آيا گونه‌هايش را نجات مي‌دهد يا از‌دست مي‌دهد؟ آيا فداکاري يک عمليات انتحاري در زبان ادبي است؟ خود‌خواهي چگونه در برابر اين انتحار قرار مي‌گيرد؟ آيا شعر امروز دارد خودخواهانه عمل مي‌کند يا اين‌که دارد ايثار مي‌کند؟
آيا شعر قادر است صفات اکتسابي خود را ‌که منتقل سازد؟ نسل جديد شعر از صفر شروع مي‌کند يا اين‌که دانش و آگاهي در شعر بخشي از طرح‌هاي ژنتيک در زبان شعر هستند که منتقل مي‌شود؟ ماشين‌هاي مختلف شعر کدامند؟ چرا برخي ماشين‌ها هنوز هم ادامه دارند و موزه نيستند؟ آيا قالب‌ها ماشين هستند؟ رابطه تاريخ و قالب‌ها چگونه باعث مي‌شود که برخي قالب‌ها کاربردي گردند؟ هر زمان‌، شعر بي‌تاريخ شده، قالب‌ها دچار انقراض شده‌اند.
رابطه قالب‌هاي سنتي و تاريخ رابطه‌اي لاينفک است. قالب‌هاي کلاسيک، ماشين‌هاي تاريخي‌اند، هرگاه زنده شده‌اند ژن‌هاي تاريخي را با خود حمل کرده‌اند. آيا قالب‌ها هنجارند و در فطرت خود فرشته پرورش مي‌دهند يا اين‌که وقتي حرکت مي‌کنند شياطين اسطوره‌اي را باردار مي‌شوند؟ قالب‌هاي کلاسيک شعر فارسي در چه ادواري خودخواهانه عمل کرده‌اند و در چه ادواري فداکار بوده‌اند؟ آيا شعر پيشتاز فارسي حامل ژن‌هاي خودخواه است يا اين‌که دارد فدارکاري مي‌کند؟ هر‌کدام چگونه گونه‌هاي خود را دارند منتقل مي‌کنند تا جلوي انقراض‌شان گرفته شود؟

@naghdehall

#هسا_پس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان
https://tttttt.me/hasa_pas
🌕
#هسا_پس

#جواد_حاجوی (روسیه)

مرا گوبه کی
دانی چره تو اّتویی  دربه دری و من آتو آرامش دارم
اخه تو ازادی یا دومبالا کودی و من  ازادی ورزشگایا مناقصه میان برنده بوبوستم
توو رشتا بنایی و بوگورختی
سن پطرزبورگه جا الان
تی کون پرکه
من  الان ازادی ورزشگا میان  و
می خانومم می سه تا دوخترانه مرا خانه جا همزمان  کرا فوتبال فاندریم
راس گه
راس گه
راس گه
راس گه
راس گه
راس
راس
را
ر
رشت
های رشت
ازادی یم مناقصه داره



#برگردان_به_گیلکی

به من می گوید
می دانی چرا تو اینگونه دربه دری و من این قدر آرامش دارم
چون تو آزادی را دنبال کردی و من ساخت ورزشگاه آزادی را در مناقصه ای برنده شدم
تو رشت را رها کردی و فرار کردی
الان در سن پطرزبوک
کونت می لرزد
من الان در ورزشگاه آزادی
و همسر و سه دخترم  در منزل  همزمان داریم فوتبال را تماشا می کنیم
راست می گوید
راست می گوید
راست می گوید
راست می گوید
راست می گو
راست می
راس
را
را
ر
رشت
ای رشت
آزادی هم مناقصه دارد





۱۲ فوریه ۲۰۲۲/ سن پطرزبورگ

#هسا_پس ( شعر ساکو _ sako)
#ساکو(sako)
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان

https://tttttt.me/hasa_pas
#هسا_پس


پنجاه و هفت راسه
سیزده تا پنجره امرا
کی:
علفانه بو و ماشینانی کی رددا بون
گوشانی کی تا نیصفه ابانه جا شا دییان
پنجاه و هفت فرونده
چهارتا دیواره امرا
کی:
آسمانا دو تاوده
دارانه ولکانا تکان دهه
ابانا لپه واله بزنن
بیشمار
چندتا رددا بوستن
چنتا ایسایید
چنتا خوایید بیشید
بیست و هشت تا حلا بمانسته
کوتا بیا مراد کودتا کویه


#برگردان


پنجاه و هفت راس است
با سیزده پنجره
که:
بوی علف ها و ماشین هایی که رد می شوند
گوش هایی که تا نیمه در آب ها دیده می شوند

پنجاه و هفت فروند است
با چهار دیوار
که:
اسمان را دودی کرده است
برگ درختان را تکان می دهد
آب ها را می گذارد که موج بکشند
بشمار
چند تا عبور کردند
چند تا ایستاده اند
چند تا می خواهند بروند
بیست و هشت تا هنوز مانده اند
کوتاه بیا مراد کودتاه کجاست؟


.#مراد_قلی_پور

#هسا_پس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان
https://tttttt.me/hasa_pas
🌕


#هسا_پس

بوخار
کی کشف بوباس
اسبان ده بوجور نشایید
نفت دومبال
می نیگا عوضا باست
انقد کی حس کونم
عوضی ترم
پیامبری یا دس بکش
انقد زمستان نها کی
امی اسبانه دهانه جا
بوخار ماشینان بیرین بزنن
زمانه عوضا باسته
ان اسبانا
بیخد فاندرستا نوا
توو
ایتا ادامسا یم باد دوکونی
تانی بوجور بشی

#کلمان

بوباس:شد
بوجور:بالا-معراج:
نها:هست
فاندرستن:نگاه کردن

#واتاو (واگردان)


بخار
که کشف شد
اسب ها
دیگر عروج نکردند
بعد از نفت
نگاهم عوض شد
آنقدر که حس می کنم
عوضی ترم
دست از پیامبری بردار
آنقدر زمستان هست
که از دهان اسب های مان
ماشین های بخار بیرون می زند
بله
زمانه عو ض شده است
بیهوده
به این اسب ها خیره نشو
تو
با باد کردن یک آدامس هم می توانی
به معراج برسی


#مراد_قلی_پور
#هسا_پس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان
https://tttttt.me/hasa_pas
#هسا_پس


#شعر_داستان(شعر افقی)


هاتو کی مسجده صارا دورین فارسی/ایتا سک جی مسجد حصاره کناره کرا رددا بوستی/ کی اوردیکانا  روباره ور فوتورکست/ ایتایا بیگیفت و کلاچانم خوشانا دیران دوبون کی/اونم جی مسجد بیرین بامو


#واگردان


همین که وارد حیاط مسجد شد/سگی از کنار حصار مسجد می گذشت /که به اردک های کنار رود خانه حمله کرد/یکی از اردک ها را شکار کرد و کلاغ ها هم داشتند خودشان را می ریدند/که او از مسجد خارج شد



#تجربه_شعر_افقی

#دهه_هشتاد
#مراد_قلی_پور
#کانال_هسا_پس
#پسا_نو_در_شعر_گیلکی_مازنی_ترکی_تاتی_لری_بلوچ_تالشی_بختیاری
#آنتولوژی_شعر_پیشرو_اقوام_ایران

https://tttttt.me/hasa_pas
‌نجات‌معنا‌از‌معنا‌

#مراد_قلی‌پور در شماره ۱۲۵۸ روزنامه #نقدحال


آيا قالب‌ها شهروندان شعر هستند؟ مواجهات ما به‌عنوان مخاطبان اين قالب‌ها چگونه مي‌تواند حقوق شهروندي قالب‌ها را سلب نمايد؟ برخورد‌هاي سلبي برخي منتقدان ادبي در برابر قالب‌ها چگونه خاستگاهي پيدا کرده است؟ چرا اين برخورد‌ها شهروندي و دموکراتيک نيست؟ همزيستي مسالمت‌آميز قالب‌ها همان روحيه گم شده شهروندي در ادبيات ماست. نيما اين حقوق شهروندي را کاملا رعايت کرد. با اين که منتقدان بسياري او را با شالوده‌شکني در شعر فارسي‌ معرفي نموده‌اند اما نيما هرگز عليه هيچ قالبي اقدام ننمود. بي‌گمان نيما به نجات قالب‌ها انديشيد. تجربه گوناگوني قالب‌ها در پروسه شعر نيمايي نشان از اين دارد که واحد دموکراسي شعر نيما در نجات قالب‌ها است. او قالب را از قالب نجات داد و به انسان‌هاي پشت قالب‌ها احترام گذاشت. چيزي که پس از او در هر دوره‌اي کمرنگ‌تر شد.
امر شهروندي قالب‌ها در تئوري‌هاي نيما امري دموکراتيک است. واحد شعر نيما ايمان مخاطب‌ نيست. اين همان جايي است که شعر داشت از روحيه حاکميت ديني خود جدا مي‌شد. واحد دموکراسي در شعر نيما واحد شهروندي است. اين يعني احترام به حقوق مادي و معنوي قالب‌هايي که هر کدام بخشي از انسان و تاريخ را با خود حمل کرده‌اند. برخورد‌هاي حذفي قالب‌ها پس از نيما تا اکنون ادامه دارد. اين چيزي است که حقوق شهروندي قالب‌ها را زير سوال برده است. ما قالب‌ها را در حد قالب تقليل داديم. زبان را جداي از قالب‌ها فرض کرديم. قالب‌ها خود زبان هستند. انقراص قالب ها همان انقراض نسلي از زبان است. معرفي نسل‌هاي شعري پس از نيما مي‌تواند رازهاي بسياري را برملا سازد. نسل‌هايي که بر حقوق شهروندي قالب‌ها تاکيد دارند و نسل‌هايي که ايمان مخاطبان را واحد اصلي قرار دادند و شعر را از روحيه دموکراتيک آن ساقط کردند.
امر نجات قالب‌ها و بررسي اين که کدام جريانات شعري سعي بر تقويت اين نجات داشته‌اند مي‌تواند چهره شهروندي شعر ما را آشکار‌تر سازد. چيزي که واحد ايمان را در مواجهات سلبي کنار خواهد زد تا شهروندان‌ واقعي شعر در شمايل مخاطبان مومن ظاهر نگردند.
پشت قالب‌ها‌؛ قالب نيست انسان است. انساني که مي‌خواهد از حقوق شهروندي خود برخوردار باشد. اين شهروند اگر بي‌ايمان باشد اما نبايد چيزي مانع از احقاق حقوق شهروندي‌اش باشد. قالب‌ها شهروندان شعر‌اند که مي‌خواهند به دموکراسي برسند. دموکراسي قالب‌ها امر پنهان شعر ماست. بسياري از مواجهات ادبي در برابر قالب‌ها را مي‌توان با خاستگاه‌هاي ديني جامعه ما برابر ساخت. مواجهاتي سلبي و حذفي که فقط توان ديدن صداهاي خود را داشته و دارند. حذف قالب هم جوار تنها راه معرفي قالب پيشنهادي خود است. در حالي که مي‌توانستيم و مي‌توانيم در محيطي دموکراتيک و شهروندي به همه قالب‌ها و صداهاي‌شان احترام بگذاريم. اين همان تمرين حقوق شهروندي قالب‌هاست. قالب‌هايي که زبان هستند و انسان‌ها را با خود وضع حمل مي‌کنند حتي اگر تعداد‌شان بسيار اندک باشد. امر ايمان امر غير دموکراتيک و غير شهروندي در برخورد با قالب‌هاست. وگرنه بايد‌ خطر نژاد پرستي قالب‌ها را اعلام کرد. چيزي که مدت‌ها با ما بوده و دارد به حيات خود ادامه مي‌دهد. قالب‌ها اگر سلب شوند خواه ناخواه به خاطر ناديده‌گرفتن حقوق شهروندي‌شان نژاد را بر فرهنگ غالب مي‌سازند.
سوالي که مي‌تواند بسيار حايز اهميت باشد اين است که آيا قالب‌ها فطرتا فرهنگ هستند يا نژاد؟ گونه‌هاي مختلف قالب‌ها پس از نيما نژاد را در زبان گسترش داده‌اند يا فرهنگ را؟ چگونه مي‌توان با تحقيقاتي ميداني و دقيق اين امر را باورمند ساخت؟ نژاد‌ها چگونه با مواجهات سلبي خود در لباس قالب‌ها بر فرهنگ‌ها غلبه کرده‌اند؟ آيا مي‌توان گفت که »خوانش‌ها و مواجهات« فطرت قالب‌ها را در شعر ما دستکاري کرده‌اند و فرهنگ را به عقب رانده‌اند و چيزي که هست دارد با روحيه‌اي نژاد‌پرستانه و غير شهروندي ادامه مي‌يابد؟

@naghdehall

#هسا_پس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان
https://tttttt.me/hasa_pas
نشر تازه
قبیله جهانی شعر
نشر ارزان / سوئد
۴۸۸ صفحه
از :مراد قلی پور


#هسا_پس
#جریان_شعر_پیشرو_اقوام_ایران_و_جهان
https://tttttt.me/hasa_pas
#هسا_پس


تانیستم ورفی بوبوم
کی افتابه جیر جا ابا بوستان دره
یا ولکی
کی گوزگان اونه چیر جوخوسن
یا آغوزی
کی  جی اوشکولانه دس زیمین کفه
یا پوتی
بوبوهسته داران دورین کی می دور و بر پوره دارتوکی بوبو
من سیاستمدار بوبوستم ایرانه جا
تا بیدینم ورفان چوتو ابا بون
تا می سایان لانتانا ولکانه جیر ببره
تا اشکولانه گازانا آغوزانه رو بشمارم
تا داره توکانا فدارم
انه می  کار
ولکانا راستا کونم و بودجانه سرا وامیزم
ورفانه سرا دسمال بنم
می سایه سرا  شولوختان دیرینن
ایتا سوال داشتم:
راستی  بهمن ما جا ایتا گوزگا واز بوکونه  چن متر وامیزه


#برگردان


می توانستم برفی باشم
که دارد زیر آفتاب آب می شود
یا برگی
که قورباغه ها زیر ان مخفی می شوند
یا گردویی
که از دست سنجاب ها به زمین می افتد
یا کرمی
درون درختان پوسیده که در اطرافم پر از دارکوب باشد
من سیاستمداری در ایران شدم
تا ببینم که برف ها چگونه آب می شوند
تا سایه هایم مار ها را زیر برگ ها ببرد
تا دندان سنجاب ها را روی گردو ها بشمارم
تا به دارکوب ها شلیک کنم
کار من این است
برگ ها را بلند کنم و روی بودجه ها بشاشم
روی برف ها روسری بگذارم و
روی سایه ام غاز ها برینند
سوالی  دارم:
راستی در ماه بهمن اگر قورباغه ای بپرد چند متر می شاشد

#مراد_قلی_پور( ۱۴ بهمن ۱۴۰۱)
https://tttttt.me/hasa_pas
نقد دکتر علی تسلیمی بر شعر مراد قلی پور . با سپاس


#هسا_پس


واپرسه:
ایتا گوزگا کی لوله انبارانه بو اونا نوخوردا به
من رزناما ورق زنم
صفحه سه یا اونا نیشان دم
واپرسه:
ایتا مانده کی اونه چوم تلویزیونا دنکفته به
من تومامه کانالانا گردم
خستا بوم دوکوشم
واپرسه:
ایتا چیچیلاس کی  اپارتمان نیدا به
من أن اوتاق أون اتاق نانم چی دومبالا گردم
واپرسه:
ایتا لیشه کی حصارانا وانلیشته به
من اسفالتانا فاندرم کی ألاب کونن
واپرسه
من دیوارانا
واپرسه
من پنجرانا
واپرسه
من خیابانانا
واپرسه
من ماشینانا
واپرسه
من ابرانا
واپرسه
من رزناما دودم
تلویزونا دوکوشم
أبانا فاندرم کرا أین
رابانا فاندرم کاوانه جور
گابا نا فاندرم خوشینه جی جانا أ جنگله جا إوارا کوده نه
رزناما واکونم
بیدینم
می اسما بزنه؟
دیوارانا فاندرم
بیدینم می خون واجه

#کلمان

گوزگا:قورباغه
مانده:گوساله
دنکفته:نیافتاده
دوکوشم:خاموش می کنم
چیچیلاس:سنجاقک
وانلیشته:نلیسیده
فاندرم:نگاه می کنم
ألاب:موج بخار گرمای روی اسفالت
راب:حلزون
جی جی:پستان
واجه:هست-روییده


#واگردان

می پرسد:

قورباغه ای که بوی اگزوزی به مشامش نخورده باشد
من روز نامه را ورق می زنم
صفحه سوم را به او نشان می دهم

می پرسد:
گوساله ای که چشمش به صفحه (تلویزیون)نیافتاده باشد
من تمام کانال ها را می چرخم
خسته می شوم و خاموش می کنم

می پرسد:
سنجاقکی که آپارتمان ندیده باشد
من توی این اتاق و آن اتاق نمی دانم به دنبال چه می گردم

می پرسد:
گاو ماده جوانی که حصار ها را نلیسیده باشد
من به آسفالت ها خیره ام که بخار می کنند

می پرسد
من دیوار ها را
می پرسد
من پنجره ها را
می پرسد
من خیابان ها را
می پرسد
من ماشین ها را
می پرسد
من ابر ها را
می پرسد
من روز نامه را می بندم
صفحه را خاموش می کنم
به آب ها خیره می شوم که دارند می آیند
به حلزون های بالای کاهو ها
به گاوهایی که پستان هایشان را در این جنگل گم کرده اند

روز نامه را باز می کنم
ببینم
اسم مرا زده اند؟
به دیوار ها نگاه می کنم
ببینم که خون من روییده است


.#مراد_قلی_پور


این شعر جنایت‌هایی را افشا می‌کند که نه تنها بر انسان بلکه بر طبیعت و محیط زیست رفته است. بر طبیعت آپارتمان، اسفالت و اگزوز حکم‌فرماست و بر انسان دیوار. خون پیشتر از زمین می‌رُست و گوینده سیاوش دیگری است که خونش از دیوار می‌روید (نجات معنا از معنا در فرم و محتوا: افسانه‌گردانی). این نجات دادن هنرمندانه است: همچنین به پرسش‌ها پاسخ یک‌به‌یک، منطقی و مرتب داده نمی‌شود. شعر پیشتاز این‌گونه است، پاسخ‌ها و حرکت شعر مانند شاعرانی که قطع معنا می‌کنند نیست.  حرکت‌های غافلگیرکننده‌‌ای است که معنا را به‌گونه‌ای دیگر زنده کرده است.  جنگل که باید طبیعت دلخواه ما بوده باشد، در شعرتان لغزنده گردیده و جایگاه جنگلیان شهری شده. "گاو" هم لغزنده است: از سویی گاو در کنار حلزون معنای منفی دارد و از  سوی دیگر چهره‌ای ستمدیده که  پستانش را ندوشیده بلکه دزدیده‌اند. "می‌پرسد"های دوم اگر در ادامه‌ی پرسش‌های نخست باشد، پس از آن پاسخ‌های گوینده است (پرسش و پاسخ‌هایی نیمه‌تمام) و اگر جداگانه خوانده شود، می‌تواند تداخل وجه انشایی و خبری باشد و این تداخل در شعر ستودنی است.



.#دکتر_علی_تسلیمی
https://tttttt.me/hasa_pas