حرف اضافه
323 subscribers
187 photos
20 videos
6 files
45 links
گل و گیاهان زینتی خوانده‌ام.
ارتباطات می‌خوانم.
می‌نویسم هم.
و به زبان لکی حرف می‌زنم.
#کلمه_بازی
Download Telegram
صبح توی توییتر می‌دیدم یه آقای میانسال در تهران از بالکن خونه‌ش گل‌های همسایه‌پایینی رو با یه آ‌فتابهٔ سبز آب می‌داد چون اونا شهر رو ترک کرده بودند.
ما این‌جوری زندگی کردن بلدیم. نجات رو می‌دونیم.



#از_زندگی@HarfeHEzafeH
16
هیچ ماشینی برایم نگه نداشت. روال بود ساعت نه شب کسی برای یک خانم تنها توقف نکند. وقتی مسافر مردی آمد کنارم ایستاد به جای دلگرمی، ترسیدم. پیاده راه افتادم سمت میدان الف. آن‌جا روشن‌تر و شلوغ‌تر بود. نزدیک میدان مینی‌بوسی جلوی پایم ترمز کرد. راننده مرد شصت و چندساله‌ای بود. گفتم میدان ب می‌روم. آن‌قدر سروصدای خیابان زیاد بود که جوابش را نشنیدم. از اشارهٔ سر فهمیدم می‌رود. وقتی افتادیم توی خلوتی گفت نرسیده به مقصدم باید بپیچد توی فلان خیابان. اشکال ندارد؟ گفتم‌ نه. نزدیکه. اون تیکه رو پیاده می‌رم. اسکناس‌های دهی و پنجی توی دستم حاضر بود که شروع کرد به قصه کردن. دارم می‌رم دنبال نوه‌م که ببرمش هیئت. تازه خونه‌شون اومده این‌جا. دور افتادن از ما. تنهاست. گریه می‌کنه بیاد پیش بچه‌ها. قراره هر شب این موقع بیام دنبالش و ساعت دوازده برش گردونم. چون خیلی دوسش دارم میام. نه به خاطر عروس. ولی قدر نمی‌دونن. گفتم مطمئن باشید‌ نوه‌تون یادش می‌مونه این همه محبت رو. بعداً اثرش رو می‌بینید.
پیاده که شدم عذرخواهی کرد که نمی‌رساندم تا آخر مسیر. کرایه نگرفت و من در هم جواب «خدا کنه خدا کنه‌»هایش زیاد گفتم آمین.


#از_زندگی@HarfeHEzafeH

ششم تیر ۱۴۰۴
17