حرف اضافه
320 subscribers
187 photos
20 videos
6 files
44 links
گل و گیاهان زینتی خوانده‌ام.
ارتباطات می‌خوانم.
می‌نویسم هم.
و به زبان لکی حرف می‌زنم.
#کلمه_بازی
Download Telegram
جنگ در ما زندگی می کند
Shurum.Cloud | شوروم
قسمت صد و پانزدهم #پادکست شوروم:
روایت «جنگ در ما زندگی می‌کند» از زینب خزایی

بخش #صداها
منتشر شده در شماره‌ی بیست و پنجم شوروم، ۲۲ اسفند ۱۴۰۳
راوی: آوا کیارسی

@ShurumCloud
3
اسم خیابونه خیابون شهید محبوب مجاز بود.


#اسم_فامیل_بازی
7
مَشَد خونهٔ پیشُن مانِه.
این را دوست بیرجندی‌ام می‌گوید. معنای لفظی پیشُن، پستو و اتاق پشتی است. مثل کنج دنجی که آدم در آن احساس راحتی می‌کند.
مَشَد خونهٔ پیشُن مانِه. یعنی مشهد مثل خونهٔ خودمونه.


#کلمه_بازی
12
حرف اضافه
امروز تولد مصطفاست. دیشب قبل از اذان صبح بود یا بعدش خوابش را می‌دیدم. خواب در اکنون بود. می‌خواستیم برویم روستا. به برادر کوچکم می‌گفتیم شما برید منم با مصطفا میام. مصطفا برایم زنده بود. مثل تمام خواب‌های این سیزده سال. دو‌ هفته پیش که داشتم با آقای سینِ…
توی قطارم. صبح پونصد کلمه‌ای دربارهٔ مصطفا نوشته‌ام. برای تکمیل ایده‌ام‌ به برادرزاده‌ام پیام می‌دهم که من دارم درباره مصی می‌نویسم. چرا خواستی عکس گروه عکس مصی باشه؟ و تا چندسال هم برای تولدش آپدیتش می‌کردی.
گروه منظورم گروه خواهر زاده برادرزاده‌هاست که لوگویش عکس مصطفاست با این کلمات:
بَبَه روح یک جهان بی روح. بَبَه اسم انتخابی مصطفا برای خودش است. در ادامهٔ جواب‌های حسین توضیح می‌دهم دارم متنی برایش می‌نویسم و بعد آن‌قدر دست و پا می‌زنم که دیگر نمی‌توانم ادامه دهم. تمام پیام صوتی‌ام هفت ثانیه شده. با گریه می‌نویسم فکر نمی‌کردم نوشتن ازش هنوز برام سخت باشه.


#مصطفای_ما
10💔6
صدایش قبل از خودش از پله‌های سالن آمد بالا: توی قطارم دارم می‌رم مشهد. آره را جوری گفت که از قیافه‌اش ذوق می‌بارید. جوری که منِ همسفرش هم به وجد آمدم. وقتی در ادامه گفت اسمم برای خادمی حرم دراومده، من هم شریک ذوقش شدم.
😍11
سر در ایوان طلای صحن آزادی زده‌اند ای حرمت ملجأ درماندگان. توی برق آفتاب دیروز ظهر خانم جوانی سرش را بالا گرفته بود و با زبان کردی می‌گفت منتظرم مشکل جواد و راضیه رو حل کنی. یه کیسه نمک نذر جوادت می‌کنم. منتظر خبر خوبتم. نمی‌توانستم به گریه ادامه دهم یا بخندم از این همه نداری. توقع داشتم در ادامه به امام رضا بگوید باش؟
12💔2
مشهدیا به خیابون شیرازی می‌گن بالا خیابون و به خیابون نواب، پایین خیابون. چون اینا بالاسر و پایین سرحضرت هستند.


#از_جاها
😍10👌1
داره عکس دوقلوها رو نشونم می‌ده و می‌گه بزرگه فقیره. فقیر در این جا یعنی آروم. ساکت. مظلوم.



#زبان_لکی
#کلمه_بازی
👌51
بازی‌هاش که با گوشی تموم شد اومد کنارم. من داشتم ویس‌های کاری رو می‌شنیدم. بهم گفت خاله زینب بیا بریم بازی کنیم همه‌ش گوشی دستته.


#از_دخترک
🤣12
ساعت هفت تا هشت جلسه داشتم در گوگل میت. برنامهٔ قطع برق امروز هم ساعت هفت تا نه شب بود. ولی برق قطع نشد. چون احتمالا قبلش که من خانه نبودم این اتفاق افتاده بود.
قبل از جلسه گوشی و لپتاپم را شارژ کرده بودم. شمع و فندک هم کنار دستم حاضر بود. نگرانی بابت قطعی نداشتم اما خوشحال شدم که نشد و چند بار ناخودآگاه گفتم خدایا شکرت.
عامل قطع برق سوء مدیریت دولت‌هاست و فرهنگ نادرست مصرف ما. کاش همین دو عامل تبدیل‌مان کند به آدم‌های شکرگزار و قدردان نعمات و مصرف کنندگان درستی ازمان بسازد.
💔6👍3👌1
حرف اضافه
بازی‌هاش که با گوشی تموم شد اومد کنارم. من داشتم ویس‌های کاری رو می‌شنیدم. بهم گفت خاله زینب بیا بریم بازی کنیم همه‌ش گوشی دستته. #از_دخترک
از شبکه پویا کارتون می‌بیند. ازم می‌خواهد کنارش بنشینم. می‌نشینم. به خیال این‌که حواسش نیست کتاب در سوگ و عشق یاران را باز می‌کنم تا جستار امیرحسین جهانبگلو را بخوانم. همان لحظه سرش را برمی‌گرداند سمتم. کتاب را می‌بندد. نخون.
مشغول دیدن که می‌شود می‌خواهم این‌جا پست بگذارم دوباره برمی‌گردد گوشی را از دستم می‌گیرد. ببین.


#از_دخترک
🤩3👏2😁2🍓1
به یاد کودکی گذاشتیمش توی یک چادر، چهار طرفش رو گرفتیم و تابش دادیم. هر چه بیشتر تاب می‌دادیم‌حریص‌تر می‌شد به ادامه.
در چنین حالتی ما می‌گیم چَشَه کرده. یعنی مزهٔ یه چیزی رو چشیده و می‌خواد تکرارش کنه. البته زیر پوست این تکراره کمی شیطنت و شاید اذیت و آزار و ناهنجاری هم نهفته است. انگار از مسیر اصلیش خارج‌ شده دیگه. مثل کسی که نیاز مالی نداره ولی به گدایی عادت کرده و در اصل چَشَه‌ش کرده.


#از_دخترک
#زبان_لکی
#کلمه_بازی
👍4👌2
ازش می‌پرسیم می‌خوای چیکاره بشی؟ می‌گه آشپز.
می‌گیم‌مامانت چیکاره است؟
جواب می‌ده آشپز.
توی خانهٔ بازی دوبیشتر وقتش توی آشپزخونه به پختن غذا و شستن ظرف‌ها می‌گذره در حالی‌که توی خونه مدام دنبال دوییدن و بازی‌های پریدنی و سرپاییه. چطور این علایق شکل می‌گیره در بچه‌ها؟
هر لحظه از دیدار من و دخترک پر از کشفه.


#از_دخترک
9
هندی هستند. اسم پدرش طفیل حیدر و مادرش شمیم فاطمه.
پدرش از اون نسلی بوده که فارسی رو بلد بوده. یعنی از زمان رسمی بودن زبان فارسی در هند این زبان بهشون رسیده.

#اسم_فامیل_بازی@HarfeHEzafeH
6🤩1
رییس اول صبح رفته بازدید و قرار است هشت برگردد. کشاورزی منتظرش نشسته. وقتی می‌بینم شناسنامه‌اش صادره از تربت حیدریه است شروع می‌کنم به سؤال از ولایتش. هم زمان برای او کوتاه می‌شود و هم من یاد می‌گیرم.


#از_جاها
6
حرف اضافه
رییس اول صبح رفته بازدید و قرار است هشت برگردد. کشاورزی منتظرش نشسته. وقتی می‌بینم شناسنامه‌اش صادره از تربت حیدریه است شروع می‌کنم به سؤال از ولایتش. هم زمان برای او کوتاه می‌شود و هم من یاد می‌گیرم. #از_جاها
می‌پرسم مردم تربت حیدریه فارسی حرف می‌زنند؟
می‌گه آره. تنها شهریه که ترک و کرد نداره برخلاف بقیه شهرهای شمال خراسان.
و اضافه می‌کنه حتی یک نفر افغانی هم نداره. مردم اونجا از اول خودشون کاراشون رو کردند و غریبه راه ندادند.
در مورد مذهبشون می‌پرسم چون یادمه که تربت جام اهل سنت داره، می‌گه این‌جا همه شیعه هستند.
از کشت و کار و طبیعتش می‌پرسم. می‌گه قبلا منطقه پرآبی بوده و یه آبشار معروف داشته ولی الان به خاطر کم آبی مردم رفتند سمت پسته و زرشک. برام روش خشک کردن سنتی زرشک رو توضیح می‌ده.

#از_جاها
👍91👌1
حرف اضافه
می‌پرسم مردم تربت حیدریه فارسی حرف می‌زنند؟ می‌گه آره. تنها شهریه که ترک و کرد نداره برخلاف بقیه شهرهای شمال خراسان. و اضافه می‌کنه حتی یک نفر افغانی هم نداره. مردم اونجا از اول خودشون کاراشون رو کردند و غریبه راه ندادند. در مورد مذهبشون می‌پرسم چون یادمه…
پرسیدم تربت در اسم شهرهای تربت حیدریه و تربت جام به چه معناست؟
گفت وقتی مغول‌ها اومدند همه مردم نیشابور رو قتل عام‌کردند به جز عده‌ای که فرار کردند سمت شهر ما. عطار گفت خاک این شهر مثل کربلاست چون افراد مظلوم رو در خودش پناه داده.
البته به آرامگاه قطب‌ حیدر هم اشاره کرد. گوگل هم می‌گه عارفی به نام قطب‌الدین حیدر در این شهر مدفون شده که به احترام ایشون شهر تربت حیدریه نام گرفته.
تربت جام هم که آرامگاه جامی شاعر معروف ایرانیه. ایشون عارف هم بودند.


#از_جاها
8
حرف اضافه
می‌پرسم مردم تربت حیدریه فارسی حرف می‌زنند؟ می‌گه آره. تنها شهریه که ترک و کرد نداره برخلاف بقیه شهرهای شمال خراسان. و اضافه می‌کنه حتی یک نفر افغانی هم نداره. مردم اونجا از اول خودشون کاراشون رو کردند و غریبه راه ندادند. در مورد مذهبشون می‌پرسم چون یادمه…
اون آبشاری که ازش نام بردند آبشار روستایی به نام رود معجن ‌هست که قبلا سی متر ارتفاع داشته و الان با وجود خشکسالی هنوزم زنده و جاریه.
اسم این روستا قبلا مهجن بوده و از زمان قاجار شده معجن. می‌گن مهجن مخفف ماه جان بوده.


#از_جاها
6💘1
حرف اضافه
اون آبشاری که ازش نام بردند آبشار روستایی به نام رود معجن ‌هست که قبلا سی متر ارتفاع داشته و الان با وجود خشکسالی هنوزم زنده و جاریه. اسم این روستا قبلا مهجن بوده و از زمان قاجار شده معجن. می‌گن مهجن مخفف ماه جان بوده. #از_جاها
روستای رودمعجن جزو بخشی به نام بایْگ هست. نود درصد مردم این بخش کارشون تولید ابریشمه. که پرورش کرم ابریشم و‌ تولید سنتی ابریشم در این‌جا ثبت ملی شده.
یه حلوا هم دارند به نام حلوا جوزی که اونم ثبت ملی شده.
یه جا می‌خوندم که تربت حیدریه ۴۰۰ اثر تاریخی و جاذبه گردشگری داره که ۹۰ موردش ثبت ملی شده.
وقتی اینا رو فهمیدم خیلی غمگین شدم که من هیچی از کشورم نمی‌د‌ونم.


#از_جاها
5
حرف اضافه
روستای رودمعجن جزو بخشی به نام بایْگ هست. نود درصد مردم این بخش کارشون تولید ابریشمه. که پرورش کرم ابریشم و‌ تولید سنتی ابریشم در این‌جا ثبت ملی شده. یه حلوا هم دارند به نام حلوا جوزی که اونم ثبت ملی شده. یه جا می‌خوندم که تربت حیدریه ۴۰۰ اثر تاریخی و جاذبه…
بعضی روایت‌ها درباره شکل‌گیری بایْگ جالبه. می‌گن بعد از حمله مغول‌ها تعدادی از بزرگان نیشابور با حاکم جدید حال نمی‌کردند و‌ از سر مخالفت رفتند ساکن این روستا شدند و اسمش رو گذاشتند بایْگ.
اما بعضی روایت‌های دیگه اینو مردود می‌دونن و استناد می‌کنند به حکایتی از حضور شیخ احمد جامی در این‌روستا قبل از حمله مغول‌ها.


#از_جاها
2