حرف اضافه
321 subscribers
187 photos
20 videos
6 files
45 links
گل و گیاهان زینتی خوانده‌ام.
ارتباطات می‌خوانم.
می‌نویسم هم.
و به زبان لکی حرف می‌زنم.
#کلمه_بازی
Download Telegram
‏آمد دست گذاشت روی دو تا قبر. لب جنباند به نشانه فاتحه‌خوانی‌. لب‌هایش آن‌قدر زود ساکن شدند که برای این فاصله دو تا صلوات هم زیادی بود. شیرینی تعارفش کردم. یواش گفت: «می‌شه دوتا بردارم.» گفتم: «هر چقد می‌خوای وردار.» سه تا برداشت. قایمکی سُراندشان زیر چادرش. حتما کیفی کیسه‌ای چیزی داشت. از زیر چادرش که هیچی معلوم نبود. صورتش مثل یک قوطی نوشابه که با ضرب دست یک مرد مچاله شده باشد، تکیده بود. چشم‌های سیاه درشتش با ابروهای نازک مشکی مداد کشیده تمام هویت چهره‌اش بودند. شلوار سبز یشمی‌اش از زیر چادرش معلوم بود. مثل شلوار شش جیب های مردانه بود با پاچه راسته. آن شلوار با قد و قواره لاغر مردنی زن، هیچ با هم نمی‌خواندند. می‌رفتی توی بحر چشمان‌ش سی و هفت هشت ساله بیشتر نبود. کرم پودر هم نتوانسته بود کاری برایش بکند. رنگ و رو و رفتارش هوار می‌زد «من یک معتادم.»


#درد



@HarfeHezafeH
قسم به زنان آش پز

دو سالی می‌شود زن دایی‌ام مریض است، دایی‌ام هم که پیرمرد. بچه‌ها هم هر کدام رفته‌اند سر خانه زندگی خودشان. برای همین پرستار گرفته‌اند. پرستار قبلی یک دختر جوان بیست و چند ساله بود از یک خانواده ندار روستایی. پدرش خانواده را رها کرده بود. فقط دو سه هفته یک‌بار به‌شان سری می‌زد و همین که می‌دید زنده‌اند می‌رفت دوباره. دختر بی‌خبر از پدر، کار می‌کرد. آخر هفته‌ها می‌رفت خانه که وقتی پدرش می‌آید حاضری بزند برای زندگی. دایی می‌گفت دختر تر تمیزی بود. خانه را برق می‌انداخت. حواسش به رتق و فتق دو تامان بود ولی خیلی آشپزی سرش نمی‌شد. فقط آش خوب می‌پخت. توی خانه‌‌ی دختر گوشت و مرغی نمی‌رفت که بخواهند پلو خورشتی بپزند یا غذاهای متنوع دیگری. لابد قوت غالب‌شان همین بنشن‌های دم دستی روستا بوده که آش پز خوبی از آب درآمده. خاله‌ی دختر که معرفش بوده به عروس دایی‌ام گفته بود پای مرغ در خانه‌ خواهرم این‌ها، حکم گوشت را دارد. هر گوشتی، تمام گوشت‌ها؛ گوشت قرمز و سفید.
به یک‌سال نکشیده زینب از پرستاری دست کشید چون پدرش فهمیده بود کار می‌کند. نمی‌خواست آبروی‌شان برود.
زینب رفت تا شرمساری بماند برای پدری که رفته پی زندگی جدیدش.
زینب رفت تا شرمساری بماند برای دانشگاه پیام نوری که به خاطر بی پولی از آن ترک تحصیل کرد.
زینب رفت تا شرمساری بماند برای تمام آموزش آشپزی هایی که به دختران جوان انواع خورش‌ و غذاهای دریایی و مرغ و گوشتی، آموزش می‌دهند.
زینب رفت تا شرمساری بماند برای گوشتی که امروز گفتند هر کیلو گوسفندی‌اش هشتاد هزار تومان شده!
زینب‌های زیادی رفته‌اند این روزها.
علی برکت الله...


#درد

@HarfeHEzafeH