حرف اضافه
مستأجر قبلی، اولین مستأجر این خانه بوده. و از قضا دو سال اول کرونا را ساکن اینجا بودهاند. گمانم سه تا بچهٔ قد و نیمقدش با دستگیرهٔ درها تاببازی میکردهاند چون جز یکی، بقیه درآمدهاند. صاحبخانه هم بعد رفتنشان فقط دستگیرهٔ دستشویی را عوض کرده. موقع حمام…
خانهای که ساکنش هستم از وقتی کلید نخورده تا دوسال بعد دست مستأجر بوده. مستأجرها زن و شوهری دهه هفتادی بودند با سه تا بچهٔ شیر به شیر. بزرگه کلاس اولی و کوچیکه دو سه ساله. وقتی رفتند تمام دستگیرهها شکسته بود جز یکی که آن هم به جایش وسط در اتاق با لگد شکسته بود. در، رویش طرح لوزی لوزیهای کوچک دارد و وصلههایش از چوب ساده است. نمونهٔ اصیل یک وصلهٔ ناجور. دوش حمام شکسته، شلنگ حمام و دستشویی پاره با سر شکسته، جامایعی آشپزخانه و دستشویی شکسته، دیوارها کثیف، خطخطی و کندهکاری، پکیج خراب، هود خراب و دو شعلهٔ گاز خراب. ادامه ندهم. آن قدر شدت جزییات مخرب در خانه زیاد است که انگار تویش جنگ و طوفان به پا شده. عجیبترینش جا دستمالی طرح استیل توی حمام است که با یک جسم تیز، دورانی و عمیق کنده شده و جای کندنها تماماً زنگ زده. هر وقت چشمم بهش میافتد با خودم فکر میکنم یعنی مادر بچهها متوجه سر و صدای حاصل از این کندهکاری نبوده؟ یا چطور حواسش جمع جسم تیز و آن همه حضور بچه یا بچهها در حمام نبوده؟
دیروز فهمیدم مادر خانواده بلاگر است و همان لحظه جواب سؤالهایم را گرفتم.
دیروز فهمیدم مادر خانواده بلاگر است و همان لحظه جواب سؤالهایم را گرفتم.
😨9😁1